تولد
در سال 1316 شمسي مطابق با 1356 قمري در خانه سيد مهدي خرازي كه از تجار نامدار و مؤتمن تهران و علاقهمند به امور عام المنفعه و خدمات اجتماعي بود، كودكي ديده به جهان گشود كه او را سيد محسن نام نهادند. نسب سيادت اين كودك مبارك، در نهايت به حضرت علي بن الحسين بن علي بن ابيطالب (علیه السلام) ميرسد.[1]
اصالت آنها اصفهاني است، ولي كه سالها پيش به تهران مهاجرت كرده و آنجا ساكن شدهاند. اين خانواده متدين، مورد احترام و علاقه مردم و علماي بزرگ قرار داشته و دارند.
دوران تحصيل
سيد محسن دروس ابتدايي را در مجتمع فرهنگي برهان فرا گرفت. در نوجواني توفيق آشنايي با شيخ محمدحسين زاهد را يافت و تحت تربيت و آموزش اين مرد بزرگ قرار گرفت. شيخ محمدحسين زاهد، يكي از ائمه جماعات تهران بود كه به تقوا و زهد و پارسايي شهرت تام داشت. او سالها در مسجد امينالدوله و مسجد جامع، درس اخلاق و دروس مقدماتي و ادبيات براي جوانان و طلاب ميگفت و آنها را به اخلاق حسنه و اوصاف جميله ارشاد و هدايت ميكرد. از اينرو يادگارهاي بسياري در ميان بازاريان و روحانيان به جاگذاشت كه به ديانت، تقوا و راستي و درستي مشهورند. وي معلومات فـقهي يا اصولي زيادي نداشت، ولي به آنچه ميدانست عمل ميكرد و در كمال قناعت زندگي ميگذراند. منطق و منظرش مردم را به ياد خدا و اولياي او ميانداخت.[2]
در كار فرهنگي بصيرت داشت و به مقتضاي نياز زمان عمل ميكرد؛ ويژگيهايي كه شاگرد نوجوانش، سيد محسن آن را به ميراث برد! يكي از افرادي كه آن زمان كودك بود، نقل ميكند: محل بازي ما معمولا جلوي مسجد بود و سر و صدا هم داشت. روزي هنگام بازي، كسي از طرف شيخ زاهد آمد و گفت: آقا فرمودهاند بزرگتر بچهها نزد من بيايد. بعد از مشورت، بچهها مرا انتخاب كردند. وقتي خدمت ايشان رسيدم خيلي احترام گذاشت، سپس فرمود: داداشي! نميخواهي با من رفيق شوي؟ با اين كلام خيلي در دلم ذوق كردم و مجذوب ايشان شدم. فردا شب، تمام بچههاي محل را به مسجد بردم. يادم نميرود، صحنه خيلي جالبي اتفاق افتاد؛ همه صف اول ايستاده بوديم و در همان حال بازيگوشي ميكرديم و همديگر را هل ميداديم.
بالاخره صبر يكي از نمازگزاران تمام شد و فرياد زد مسجد جاي بازي نيست! ما خيلي ترسيديم. آقا ابتدا آن شخص را آرام كرد و سپس براي آنكه اهميت كار را به او بفهماند، فرمود: اگر من و شما را سر خيابان لالهزار رها كنند، مستقيم به مسجد امينالدوله ميآييم، اما اين بچهها در طول مسير ممكن است ده جا گير كنند. دامهاي شيطان گسترده است. با اين وضعيت بايد اين بچهها را جذب مسجد كنيم.[3]
با درگذشت شيخ زاهد، سيد محسن به بازار تهران رفت و مدتي نزد پدر به كسب و كار پرداخت، اما روح حقجو و دانشطلب وي در قالب كسب و بازار نميگنجيد و كارهاي مهمتري را بر زمينمانده ميديد. از اينرو بازار را رها كرد و در دهه سي شمسي، به حوزه آيتالله مجتهدي، وارد شد و سه سال مقدمات را نزد اين مرد فرزانه آموخت و مورد عنايت و علاقه ايشان قرار گرفت. پس از فراگيري دروس مقدماتي، براي تكميل تحصيلات، عزم سفر به حوزه علميهي قم كرد؛ البته در اين تصميم، نبايد نقش سفارشهاي آيتالله رفيعي را ناديده نگاشت. او به همراه رضا استادي در سال 1336 ش (1378ق) راهي قم شد. در قم، باقيمانده دروس ادبيات را به پايان رساند؛ سپس حدود هفت سال، دروس سطح در زمينههاي فقه و اصول و فلسفه و كلام را فرا گرفت و از سال 1341 شمسي در درس خارج بزرگان و آيات عظام مشرف شد. در طي اين سالها از دروس اخلاق استادان مهذب و باتقواي حوزه نيز بهرههاي فراوان برد[4]؛ از جمله حضرت حجتالاسلام سيد حسين فاطمي; كه از شاگردان عالم بزرگوار و مؤدب به اخلاق، آيتالله حاج ميرزا جوادآقا ملكي تبريزي بود و در محفل درس اخلاقش در حوزه علميه قم شاگردان زيادي گرد ميآمدند تا از انفاس ملكوتي آن فرزانه عارف كه بهحق، عطر دلانگيز استادش، حاج ميرزا جواد را داشت، معطر شوند. آيتالله خرازي همگام با رفيق ديرينهاش، آيتالله استادي در اين جلسات حضور مييافت.[5]
استادان و دوستان
سيد محسن خرازي دروس مقدمات را نزد آيتالله فشاركي آموخت و در درس شرح لمعه آيتالله شيخ محمدتقي ستوده شركت ميكرد. رسائل را نزد آيات عظام: شيخ مصطفي اعتمادي و حاج شيخ محمد شاهآبادي؛ مكاسب را نزد آيتالله ميرزاعلي مشكيني؛ و كفاية الاصول را نزد آقايان: حاج سيد محمدباقر سلطاني، حاج شيخ محمد شاهآبادي و حاج شيخ علي تنكابني فلسفي فراگرفت. همچنين براي آموختن فلسفه، كلام و عقايد، نزد آيتالله شيخ محمد شاهآبادي ميرفت و از محضر ايشان بهره فراوان برد.
وي در درس خارج آیات عظام: سيد محمدرضا گلپايگاني، سيد محمد محقق داماد و سيد حسن فريد اراكي شركت كرد. در درس خارج آيتالله العظمي شيخ محمدعلي اراكي نيز تا اواخر عمر ايشان حضور داشت و در مورد اين استاد گرانقدر و فاضل خويش ميگويد:
ما نزديك بيست و هشت سال با ايشان در ارتباط بوديم؛ يك ذره هواي نفس مشاهده نكرديم. حتي ايشان زير بار مرجعيت نميرفتند؛ چون معتقد بودند من به الكفايه هست. ايشان زمام نفسش در دستش بود؛ از تقدم كسي و تأخر خود ناراحت نميشد و از تقدم خود خوشحال نميشد؛ اين ناشي از نفس مطمئنه او بود. مجالس ايشان خيلي سودمند بود. انس ميگرفتند با افراد، در هر مجلسي صحبت ميكردند، داستانها، كرامات، اخلاقيات و معارف را بيان ميكردند. هيچگاه در مجلس او بيهوده ديده نشد، موعظه و پند و تعليم بود ... .[6]
آيتالله خرازي در سالهاي فراگيري سطوح، با حضرات آيات و حجج اسلام محمدحسن ممدوحي، غلامحسين حقاني، سيد مجتبي زنجاني و سيد جمالالدين دينپرور مصاحبت و مباحثه داشت و در هنگام فراگيري دروس خارج، با حضرات آيات استادي، مصلحي و غلامرضا سلطاني مباحثه ميكرد. همچنين با حضرات آيات مظاهري، مصباح و سيد محمد خامنهاي رابطه دوستي داشت، اما دوستي كه از آغاز تاكنون دركنار او بوده، آيتالله رضا استادي است.[7]
آيتالله رضا استادي مقدم تهراني، چهار سال از طلبگي خود را در تهران سپري كرد و از آن پس در راه تحصيل علم و فضايل با آيتالله خرازي همگام و همسفر شد. آيتالله رضا استادي سه سال مدير حوزه علميه قم و پنج سال سرپرست كتابخانه مسجد اعظم بود و حدود چهل سال است كه به همراه آيتالله خرازي، در هيئت مديره مؤسسه در راه حق مشغول به كار است.[8]
آيتالله استادي دوست هميشه همراه خود را چنين وصف ميكند:
اينجانب كه بيش از چهل سال است با ايشان آشنا و دوست، و سالها هممباحثه و معاشر بودهام، از ايشان جز خير و خوبي، اخلاص و تقوا، خداترسي و ترويج دين، رفع گرفتاري مؤمنان، غيرت ديني، كوشش در تحصيل و تدريس و كارهاي علمي و ديني نديدهام و همواره خود و همه حيثيات حوزوي خود را مديون رفاقت و صداقت و رفتار و كردار كريمانه ايشان ميدانم و هميشه دعاگويشان هستم، و دعاي خير ايشان را موجب بركت در زندگي خود و خانواده خود ميدانم.[9]
روي خوبت آيتي از لطف بر ما كشف كرد
زان زمان جز لطف و خوبي نيست در تفسير ما
فعاليتهاي علمي و آثار
آيتالله خرازي از همان اوائل تحصيل به تدريس هم اشتغال داشت و كتابهاي سطح را تدريس ميكرد. همچنين بحثهاي متفرقه عقايد، تفسير و ... هم داشت كه از درسهاي مطلوب و مرغوب حوزه به شمار ميآمد. از سال 1405ق درس خارج فقه را آغاز، و اجتهاد و تقليد عروةالوثقي، امر به معروف و نهي از منكر، جهاد و مكاسب محرمه را بحث كرد كه بحث صلاة ادامه دارد. از حدود سال 1411ق درس خارج اصول را هم آغاز فرمود كه ادامه دارد. آيتالله خرازي به عنوان فـقيهي زمانشناس، مسائل مستحدثه و نو پيداي فـقهي و مورد نياز عصر حاضر را بررسي ميكند و به آنها پاسخ ميدهد و در اين زمينه رسالهها و مقالات پربار و دقيقي عرضه كرده است؛ از جمله:
- حكم نقاشي و مجسمهسازي / مجله تخصصي فقه اهل بيت(علیهم السلام) (سال چهارم، شماره 16، زمستان 1377)؛
- كنترل جمعيت و عقيم سازي/ مجله تخصصي فقه اهل بيت(علیهم السلام) (سال ششم، شماره 21، بهار 1379)؛
- تغيير جنسيت / مجله تخصصي فقه اهل بيت (علیهم السلام) (سال ششم، شماره 23، پاييز 1379)؛
- گفتاري در حكم تشريح / مجله تخصصي فقه اهل بيت (علیهم السلام) (سال هفتم، شماره 25، بهار 1380)؛
- كاوشي در حكم فـقهي تجسس / مجله تخصصي فقه اهل بيت (علیهم السلام) (سال هفتم، شماره 26، تابستان 1380)؛
- معامله ربوي درحالت جهل و اضطرار / مجله تخصصي فقه اهل بيت (علیهم السلام) . (تابستان 1383)؛
- پژوهشي در اقسام بانك و احكام آن / مجله تخصصي فقه اهل بيت (علیهم السلام) (زمستان 1384).
همچنين كتابها و رسالههاي گوناگوني نوشته است كه برخي از آنها چاپ شده و بعضي هنوز به چاپ نرسيده است:
احياء الموات (فقه استدلالي)؛
بداية المعارف (كتاب درسي حوزه)؛
رساله در معاد به عنوان قيامت؛
كتاب الامر بالمعروف و النهي عن المنكر
(فقه استدلالي)؛
كلمة
في رحاب التقوي؛
رساله پيرامون عرف
؛
رساله پيرامون نقض حكم حاكم
؛
رساله پيرامون ولايت عدول و ثقات
؛
رساله در اصول عقايد با استفاده از متون روايات
؛
رساله پيرامون قاعده لطف
؛
و... .
حاشيه بر مكاسب (بيع و خيارات)؛
حاشيه بر كفاية الاصول؛
- كتاب الجهاد(شرح الشرائع)؛
- حاشيه بر چند جلد از جامع المداركآيتالله العظمي حاج سيد احمد خوانساري؛
- حاشيه بر اجتهاد و تقليد و نكاح مستمسك العروة؛
- حاشيه بر حاشيه مكاسب مرحوم كمپاني؛
- حاشيه بر حاشيه كفاية مرحوم كمپاني؛
- الدرر المنثورة في المسائل المتفرقة الفقهية والاصولية؛
- عمدة الاصول(شش جلد)؛
- رسالة في الحقيقة المعجزة؛
- كتاب الخمس؛
- تعليقة بر شرح تجريد؛
- تعليقة بر شرح باب حادي عشر؛
- تعليقة بر شرح منظومه؛
- شرح خطبة المتقين؛
- شرح رساله الحقوق الامام السجاد(علیه السلام) (ناتمام)؛
- تعليقة بر شرح منظومه مرحوم آيتالله العظمي حاج شيخ محمدتقي آملي؛
- حاشيه بر جلد دوم كتاب اقتصادنا از شهيد آيتالله صدر؛
- كتاب التوازن(با همكاري چندتن از استادان)؛
- كتاب الحكومة الاسلامية(با همكاري چند تن از استادان)؛
- معارف اسلامي(كتاب درسي دانشگاهها، با همكاري چندتن از استادان)؛
- كتاب اصول دين مؤسسه در راه حق(با همكاري چندتن از استادان)؛
- روزنههايي از عالم غيب؛
- كتاب پيشوايان(با همكاري چندتن از استادان).[10]
فعاليتهاي فرهنگي
دهه چهل، دههاي بود كه گروهي كوشيدند از مذهب عليه مذهب استفاده كنند و اين مطلب تازهاي نبود. آنان با القاي افكار مسموم و التقاطي، ذهن جامعه، بخصوص نسل جوان را آشفته ميساختند و قصد انحراف آنان از مسير فطري و الهي را داشتند. در آن روزگار، مسيحيت توانسته بود با ابزارهاي موجود، با محصلان دبيرستاني مسلمان ارتباط برقرار كند و آنان را به مسير گمراهي بكشاند. رژيم پهلوي نيز به گونهاي از تشكيلات مسيحيت حمايت ميكرد و به موضعگيريهاي حوزه علميه، حساسيت نشان ميداد.
در سال 1343ش آيتالله سيدمحسن خرازي به همراه جمعي از علما و دانشمندان حوزه علميه قم، با توجه به اهميت مبارزه با افكار انحرافي مسيحي و نيز ضرورت ايجاد تشكيلاتي منسجم براي مبارزه هميشگي با افكار التقاطي، «مؤسسه در راه حق» را بنيان نهاد. انگيزه آنان هدايت جامعه، به ويژه نسل جوان و تحصيلكرده به صراط مستقيم بود! آنها با وجود موانع بسيار زيادي كه رژيم طاغوت بر سر راهشان ميگذاشت، با توكل به خدا و عنايتهاي الهي به رسالت خطير خويش همت گماشتند و از خطرها نهراسيدند.
نخستينگام، مقابله با مزدوران و جيرهخواران استعمار و دشمنان اسلام بود كه ميخواستند مذهب را موجودي جامد و بيروح معرفي كنند. ازاينرو دوره اول و دوم «نشريات رايگان» مؤسسه، مختص انحرافات دين مسيحيت بود. در پي آن يك دوره تاريخ اسلام با رعايت ايجاز منتشر شد و نسلي را كه داشت در منجلاب فساد غرق ميشد، مخاطب قرار داد.
شياطين براي نابود كردن ايمان و پاكي، در گذشتههاي نه چندان دور «ماركسيسم» را علم كرده بودند؛ مكتبي با ظاهري پر زرق و برق و فريبا. اين مكتب در پرتو اصطلاحات پرآب و تاب و دفاع از كارگران برپايه بافتههاي فلسفي مادي، بسياري از جوانان را در گرداب خويش هلاك ساخت و دل و ايمان آنان را ربود.
مؤسسه در مبارزه با اين مكتب انحرافي، بر آن شد نشرياتي را در دو سطح ساده و تخصصي منتشر سازد تا حقايق را بازگو كند و پرده از چهره فريبنده ماركسيسم برافكند. از سوي ديگر، اشتياق مردم به فراگيري اصول دينشان و تقاضاهاي مكرر ايشان در اين مورد، باعث شد مؤسسه اصول عقايد را با روشي نو و علمي عرضه دارد.[11]
- در ثمردهي اقدامهاي اين مؤسسه، تلاش خالصانه و بيچشمداشت مادي و معنوي بزرگاني چون آيتالله استادي، آيتالله مصباح يزدي(جزوههاي ضد ماترياليسم را ايشان مينوشت و بسيار مؤثر بود)، آيتالله مظاهري و آيتالله سلطانيرا نبايد از ياد برد.
آقاي خبازي، از اعضا و همكاران مؤسسه در راه حق درباره آيتالله خرازي چنين ميگويد:
آقاي خرازي در طي سالها فعاليت در مؤسسه، بسيار دقت و تأكيد بر مصرف درست بيتالمال داشتند و به انجام دقيق و به موقع كارها و پاسخگويي به مردم حساس بودند و بر همين مبنا دائم از گروه، گزارش كار ميخواستند. توكل به خدا در كار فرهنگي و تعهد و تواضع از عوامل موفقيت ايشان بوده و هست.
- همچنين در خاطرهاي از دوران پيش از انقلاب نقل ميكنند:
اشخاصي عربزبان از يكي از كشورهاي خارجي براي تحقيق راجع به مؤسسه آمده بودند. يكي از كارمندان جزء كه عربي ميدانست، به عنوان مترجم به آنها كمك ميكرد. زماني كه آيتالله خرازي را رئيس و سرپرست مجموعه معرفي كرد، ايشان به شدت اعتراض كردند كه من يك عضوم! چرا اينطور ميگويي؟!
«علاوه بر تواضع و فروتني، تعهد به بيت المال يكي از ويژگيهاي بارز ايشان است. در اوايل انقلاب نامهاي به نزد ايشان بردم تا امضاءكنند، فرمودند خودكار شخصي بياوريد، اينها از مؤسسه است!» [12]
اين مؤسسه مورد عنايت و علاقه امام خميني(ره) و ديگر مراجع بود و هماكنون نيز مورد عنايت و حمايت مقام معظم رهبري و ديگر مراجع تقليد است و با جديت تمام به راه خود، كه شناساندن اسلام واقعي به جوانان و مبارزه با تحريف و التقاط و انحراف است، ادامه ميدهد.
ما نه رندان ريائيم و حريفان نفاق
آنكه اوعالم سرّاست بدين حال گواست!
از ديگر فـعاليتهاي آيتالله خرازي در اين عرصه، همكاري با مجمع فـقهي اهل بيت درباره مسائل جديد فـقهي است كه اين همكاري هماكنون نيز ادامه دارد.[13]
آيتالله خرازي در سال 1359ش به دعوت اعضاي جامعه مدرسين حوزه علميه قم به عضويت اين نهاد درآمد و تاكنون در پيشرفت حوزه علميه، نقش بسزايي ايفا كرده است. همچنين با پيشنهاد جامعه مدرسين، به نمايندگي مجلس خبرگان رهبري در دوره دوم و سوم از استان تهران درآمد.
ايشان از چهرههاي محبوب حوزه علميه قم و مورد احترام همه مراجع تقليد و استادان و فضلا و حوزويان است كه اين محبوبيت و مقبوليت، از مصاديق «ان الذين آمنوا و عملوا الصالحات سيجعل لهم الرحمن ودا» به شمار ميرود.[14]
ايشان از آيات عظام: مرحوم حاج سيد احمد خوانساري، مرحوم حاج سيد محمد رضا گلپايگاني، مرحوم حاج سيد مصطفي خوانساري، مرحوم حاج شيخ محمد علي اراكي، مرحوم حاج سيد شهاب الدين مرعشي نجفي اجازهي روايت دارند.[15]
عالم متواضع و انقلابي
آيت لله سيد محسن، همواره حامي انقلاب بوده است و بر رهبري امام خميني(ره) و پس از ايشان، مقام معظم رهبري، حضرت آيتالله خامنهاي تأكيد دارد. شركت در تظاهراتها و تماس با برخي مراجع تقليد براي آزادي گروهي از زندانيان كه جانشان در خطر بود، از فعاليتهاي مهم ايشان در سالهاي قبل از انقلاب است. ايشان با نقل خاطرهاي، اعتقاد راسخ خود به انقلاب و حكومت اسلامي را نشان ميدهد:
يكي از دوستان به نقل از دوستان موثقش فرمود: ما در حدود سالهاي 1342 - 1343 كه امام (ره) در تبعيد بودند، خدمت مرحوم آيتالله حاج شيخ عباس تهراني رسيديم و در مورد امام (ره) با ايشان صحبت كرديم. ايشان فرمودند: آيتالله خميني به وطن بازميگردد و پيش از برگشتن، شاه را از مملكت بيرون ميكند و پس از برگشتن خود، حكومت اسلامي تشكيل ميدهد و بالاخره حكومت او به قيام حضرت مهدي (ارواحنا فداه) متصل ميشود"[16]
رايحهاي از سخنان
آيتالله خرازي اخلاق اسلامي را رمز موفقيت علماي گذشته ميداند و ميگويد: «علما و روحانيون هرچه از مردم فاصله بگيرند، ضعف رفتاري و عملي مردم بيشتر ميشود و هرچه با مردم بيشتر باشند و اخلاق را در اين ارتباط مراعات كنند، رفتارهاي مردم بهتر ميشود.»
هماكنون ايشان علاوه بر تدريس فقه و اصول در حوزه، امامت جماعت ظهر و عصر مسجد حضرت معصومه(س) و نماز مغرب و عشاي مدرسه فيضيه را بر عهده دارد و همواره يادآور ميشود ائمه جماعات بايد سعي كنند در هر مسجد يا محلي كه اقامه جماعت ميكنند، حوصله داشته باشند؛ زودتر از بقيه وارد آن مكان شوند و ديرتر بروند و اگر سؤالي از آنها پرسيده ميشود با حوصله و استفاده از منابع متقن پاسخ دهند. ايشان معتقد است: « استحكام اسلام و جامعه اسلامي در دنيا چه در گذشته و چه در آينده، به بركت وجود مبارك امام حسين (علیه السلام) است و امام طي سخنراني كه در مكه ايراد فرمودند، جامعه اسلامي و علماي اسلام را به اهميت و جايگاه والاي امر به معروف و نهي از منكر متوجه كردهاند. امر به معروف و نهي از منكر فرمان الهي است و كسي كه بخواهد حسيني باشد، نبايد از مردم باك داشته باشد؛ بلكه بايد از خداوند تبارك و تعالي بيم داشته باشد! ايشان تاكيد ميكنند: جامعه اسلامي، جامعهي ولائي است و جامعهي ولايي يعني من مراقب شما و شما مراقب من باشيد؛ يعني نسبت به هم ولايت داريم. در جامعهي اسلامي همه بايد مواظب و مراقب همديگر باشند كه مبادا خطائي در جامعه صورت گيرد».[17]
آيتالله خرازي با تأكيد بر ضرورت وحدت در ميان همه نيروهاي معتقد به اسلام و نظام اسلامي، حفظ وحدت و پرهيز از اختلافات، دفاع از اسلام و انقلاب و تبعيت از رهبري و وحدت حول محور رهبري را از واجبات، و ترك آن را از گناهان ميداند و عوامل تـفرقه را فـاسق معرفي ميكند![18]
آيتالله سيد محسن خرازي تأكيد ميكند: در تقديرات الهي بايد به خداوند حسن ظن داشت. تقديرات بر اساس مبادي علم، حكمت و صفات الهي هستند. خداوند در قرآن كريم كساني را كه به خدا سوءظن دارند، مذمت كرده و حتي مورد لعن و نفرين قرار داده، تا نه تنها در دنيا بلكه در آخرت نيز گرفتار باشند. و با نگاهي به گذشته درمييابيم در طول تاريخ با اين همه عداوت و جنگ عليه اسلام، خداوند اسلام را حفظ كرده و روز به روز به پيش ميرود !
منابع:
- پايگاه انديشوران حوزه
- تذكرة المقابر في احوال المفاخر، شيخ محمد شريف رازي، اصفهان، مكتبة الزهراء، 1370 ش
- حكاياتي از شيخ محمد حسين زاهد، حميدرضا جعفري؛ تهران، دارالكتب، چاپ اول، 1383ش
- سايت تبيان
- سايت جامعه مدرسين حوزهي علميه قم
- سايت خبرگان رهبري
- سايت خبرگزاري تقريب
- سايت سازمان تبليغات اسلامي
- سايت موسسه در راه حق
- مجله انتظار موعود/ش 14/سرمقاله "انفجار نو ، زمينه ساز ظهور" : مسعود پورسيد آقايي
- مجله تخصصي فقه اهل بيت عليهم السلام
- مصاحبه حضوري با آقاي خبازيدرمسجد حضرت معصومه3 آذرماه 1389
- وب سايت شخصي سيد محمد صادق خرازي
- يادنامه آيتالله العظمي اراكي، رضا استادي، انجمن علمي و فرهنگي استان مركزي، چاپ اول، 1375ش.
[1]. سايت شخصي سيد محمد صادق خرازي.
[2]. شيخ محمد شريف رازي، تذكرة المقابر في احوال المفاخر، ص 371.
[3]. حميدرضا جعفري، حكاياتي از شيخ محمدحسين زاهد، ص112 .
[4]. پايگاه اطلاعرساني جامعه مدرسين حوزه علميه قم.
[5]. سايت پايگاه حوزه.
[6]. سايت تبيان.
[7]. سايت خبرگان رهبري.
[8]. پايگاه اطلاع رساني جامعه مدرسين.
.[9] رضا استادي، يادنامه آيتالله اراكي، ص 192.
[10]. يادنامه آيتالله اراكي، صص 191-189؛ ر.ك: پايگاه حوزه نت.
[11]. سايت موسسه در راه حق.
[12]. مصاحبه حضوري.
[13]. سايت جامعه مدرسين حوزه علميه قم.
[14]. يادنامهي آيتالله اراكي، ص192.
[15]. همان.
[16]. مسعود پورسيد آقايي، سرمقاله "انفجار نو، زمينه ساز ظهور"، مجله انتظار موعود، ش 14.
.[17] سايت سازمان تبليغات اسلامي.
.[18] سايت جامعه مدرسين.