اقدامات سیاسى
اسلام دین کامل و همه جانبه اى است که براى اداره سعادتمندانه و دنیاى مردم آماده است از این روى عالمان دینى نمى توانند زهدى جامعه گریز پیشه کنند بلکه باید داراى بینش سیاسى عمیق و نگرش ژرف و دشمن شناس باشند، و به موقع براى حفاظت از کیان اسلام و مسلمین اقدامات لازم را معمول دارند. همه آزادیخواهان جهان میرزاى شیرازى را قهرمان حماسه تنباکو مى دانند ولى با دقت در زندگى او مى یابیم که سراسر زندگى او سرشار از این حماسه هاى دینى و اقدامات غیورانه مذهبى و اسلامى است که تنها یکى از آنها حماسه پیروز تنباکو است.
در ذیل به برخى از این اقدامات اشاره مى شود :
1. دفاع از شیعیان مظلوم افغانستان : در آن روزگار پیر استعمارگر «انگلستان» در هر کجاى وطن اسلامى افرادى جیره خوار و مزدور داشت که به گونه اى سعى در از بین بردن وحدت مسلمانان و بر باد دادن عزت و عظمت و تباه نمودن سرمایه هاى مادى و معنوى و انسانى آنان داشت. از آن جمله در افغانستان فردى بنام (عبدالرحمن محمد زایى) با دامن زدن به اختلاف شیعه و سنى و کشتار بیرحمانه و مظلومانه شیعیان سعى در پیاده کردن نقشه هاى انگلستان داشت. تا آنجا که در یک کشتار دسته جمعى آنقدر از شیعیان را کشت که از سرهاى آنان تپه اى تشکیل شد که بعدها بنام تپه سرها معروف گشت.
میرزاى شیرازى پس از اطلاع از این واقعه ناگوار دست به اقدامات مهمى زد از جمله در تلگرافى به ملکه انگلستان خواستار قطع دست این نوکر جنایتکار سیاست انگلیس شد و فعالیتهاى او موجب پایان گرفتن این اعمال جنایتکارانه شد.
قیام پیروزمند تنباکو
ایران در دوران حکومت سلسله قاجاریه یکى از اسفبارترین دورانهاى خود را مى گذراند. هرروز به یکى از دشمنان این مرز و بوم امتیاز تازه اى واگذار مى شد و دست آنها براى سلطه بر این کشور گشوده تر مى گشت. گاه این امتیازها آنقدر ظالمانه و نابخردانه بود که از سوى دشمنان نیز «بخشیدن ایران توسط شاه» نام مى گرفت.
واگذارى امتیاز خرید و فروش توتون و تنباکو در داخل و خارج کشور به کمپانى ساختگى رژى یکى از این امتیازبخشى ها بود. طرف اصلى این قرارداد دولت انگلیس بود که در پشت ماسک کمپانى رژى و شخصى بنام «ماژور تالبوت» مخفى شده بود. در آن زمان یک پنجم مردم ایران به کار کشت و زرع و خرید و فروش تنباکو مشغول بودند، و واگذارى این امتیاز به منزله واگذارى حق حیات یک پنجم مردم ایران به انگلیس بود و با توجه به اینکه انگلیسى ها اجازه داده شده بود که با استخدام و وارد کردن افراد مسلح تمامى راهها را تحت نظر بگیرند و تمامى کالاها را بازرسى کنند، مى توان اهمیت این قرار داد و ذلت آفرینى آن را تصور نمود. بخصوص که در هنگام اجراى آن انگلیسى ها با وارد کردن دختران و زنان فاسد و جلسات و برپایى مراسم سراسر هرزه گى سعى در متزلزل کردن پایه هاى اعتقادى مردم نیز داشتند. توجه به همه این جوانب بخوبى اهمیت این مسئله و حقیقت توطئه استعمار بر ضد ایران روشن مى شود. از این رو بود که امام امت خمینى کبیر(ره) از این اقدام مهم میرزاى شیرازى اینگونه تعبیرکرد :
«همان نصف سطر میرزاى شیرازى رضوان الله تعالى علیه مملکت ما را از توى حلقوم خارجى ها بیرون کشید».([1])
از اولین اقدامات سیاسى علیه این امتیاز، قیام مردم شیراز به رهبرى روحانى بزرگوار فال اسیرى بود که به تبعید ایشان و شهادت برخى از مردم منجر شد.
در تبریز مردم به رهبرى آیت الله مجتهد تبریزى بپا خواسته و با تلگراف تندى به ناصر الدین شاه اعتراض و مخالفت خود را اعلام نمودند.
مردم خراسان به رهبرى آیت الله حاج شیخ محمد تقى بجنوردى و آیت الله سید حبیب مجتهد شهیدى و دیگر عالمان آن دیار علیه امتیاز قیام نمودند و از ورود افراد کمپانى رژى به مشهد جلوگیرى نمودند.
در اصفهان آیت الله آقا نجفى و آیت الله محمد باقر فشارکى و آقا منیرالدین مردم را علیه امتیاز بسیج مى نمودند.
در تهران آیت الله میرزا حسن آشتیانى و آیت الله شیخ فضل الله نورى که هر دو از شاگردان میرزاى شیرازى بودند رهبرى قیام را در دست داشتند والبته سلسله جنبان همه این حرکتها میرزاى شیرازى بود.
امام مجدد در دو نوبت با تلگراف به ناصرالدین شاه اعتراض خود را نسبت به واگذارى امتیاز نشان داد و با شمردن مفاسد این گونه امتیازها، از او خواست به جاى تکیه بر خارجیان به ملت خود تکیه کند و مملکت را به خارجیان نفروشد. وى مطالب و موضوعات دیگرى را گوشزد کرد ولى چون گوش شنوائى نیافت و چاره دیگر نماند این دو سطر جاودانه را نگاشت :
«الیوم استعمال توتون و تنباکو باىّ نحو کان در حکم محاربه با امام زمان صلوات الله علیه است»
(حررّه الاقل محمد حسن الحسینى)
این فتواى بظاهر ساده و کوتاه دریاى آشفته ایران را به طوفان وا داشت و در همه جا غوغا بپا نمود تا آنجا که ناصرالدین شاه در حرمسراى خود دستور آوردن قلیان داد ولى کسى اعتنا نکرد و چون از اطاق خود بیرون آمد زنان را مشغول شکستن قلیانهاى سلطنتى دید.
جلسات متعدد و تهدیدهاى بسیار و پیشنهاد رشوه و هدیه از طرف دربار به علماى تهران سودى نبخشید و آنان را به شکستن فتوى وادار ننمود.
بالاخره جمعیت مردم مؤمن با اجتماع در مسجد امام (مسجد شاه آن روز) به طرف دربار حرکت کرد و عده اى از آنان با شلیک مزدورانِ دربار به شهادت رسیدند فشار بیش از حد دربار را وادار به لغو امتیاز نمود. میرزاى شیرازى هشدار داد که مواظب باشید در هنگام لغو قرارداد توطئه دیگرى نچینند و بند دیگرى بر پاى مردم ننهند.
ولى گویا چنانکه باید به این هشدار بسیار مهم میرزاى شیرازى توجه نشد و دربار بصورت مخفیانه براى جبران خسارت کمپانى رژى نیم میلیون لیره (با بهره شش در صد) از بانک شاهى که در دست انگلیسیان بود وام گرفت و در عوض گمرکات بندر عباس و شیراز و بندر لنگه را به عنوان ضمانت در گروه آنان گذاشت و این همان توطئه اى بود که میرزاى شیرازى بدان هشدار داده بود.
به هر حال نقشه بسیار گسترده انگلستان براى تسلط بر ایران و تبدیل آن به هند دیگرى که زیر سلطه کمپانى شرقى قرار بگیرد نقش بر آب شد و با فتواى مجتهدى آگاه و شجاع مملکت ایران از حلقوم خارجى ها نجات یافت .