رضاخان، سیاست های فرهنگی و اجتماعی خود را، پس از رسیدن به سلطنت تغییر داد. رویکرد جدید او، رویکردی دین ستیزانه و مبتنی بر حذف یا دست کم خنثی کردن نقش مذهب، در معادلات اجتماعی و سیاسی بود. وقایع نخستین سال های حکومت رضاخان، نشان می دهد که رویکرد وی، چنان که برخی از مورخان معتقدند، تصمیمی آنی و صرفاً متأثر از سفر او به ترکیه و دیدار با «آتاتورک» نبوده است. «مهدی قلی هدایت» در کتاب «خاطرات و خطرات»، به برخی سیاست های ضددینی رضاخان اشاره و ضمن تحلیل وقایع مربوط به کشف حجاب، تصریح می کند که طی سال های ۱۳۰۶ و ۱۳۰۷ش، «تاج الملوک آیرملو»، همسر رضاخان و مادر محمدرضاپهلوی، نیز «رفع حجاب» را تشویق می کرد.
اتخاذ این رویکرد، که با شعائر دینی و اخلاق عمومی تضادی آشکار داشت، باعث بروز برخی واکنش ها از سوی جامعه شد. این واکنش ها، که همزمان با آغاز دوران دیکتاتوری رضاخان رخ می داد، به شدیدترین و خشن ترین شکل ممکن، سرکوب می شد. نخستین رویارویی رضاخان با مردم، در این عرصه، در سال ۱۳۰۷ش اتفاق افتاد. در این سال، رضاخان، به دلیل اعتراض مرحوم آیت ا…محمدتقی بافقی، به حضور خانواده سلطنتی بدون رعایت حجاب کامل اسلامی، در حرم مطهر حضرت معصومه(س)، آن عالم وارسته را مورد ضرب و شتم و بی حرمتی قرار داد و سپس تبعید کرد. متأسفانه، به هر دلیلی، این اقدام رضاخان با اعتراض عمومی روبه رو نشد. همین امر به رضاخان، برای اجرای سیاست های ضدمذهبی اش، جرأت بیشتری داد و سرانجام واقعه «مسجد گوهرشاد» را رقم زد. هرچند برخی پژوهشگران معتقدند، اعتراض شدید آیت ا… بافقی، باعث شد رضاخان اجرای کامل سیاست های ضددینی خود را به تأخیر بیندازد. چند ماه پس از این اتفاق، رضاخان پروژه تغییر مظاهر فرهنگی و دینی کشور را با تغییر پوشش مردان کلید زد. این آغاز جریانی بود که طی آن وقایع دردناک و غم انگیزی رقم خورد. بنابراین روند اجرای «کشف حجاب» توسط رضاخان، طی دوره ای چندساله اتفاق افتاد و دست کم هفت سال قبل از تصویب قانون «کشف حجاب» آغاز شد.
زمینه سازی برای «کشف حجاب»
رضاخان در پی این بود که مظاهر غربی را جایگزین ارزش های فرهنگی جامعه اسلامی ایران کند. دکتر «موسی فقیه حقانی»، مورخ معاصر، در مقاله ای با عنوان «سیاست های فرهنگی رضاخان و کشف حجاب»، می نویسد:«اولین اقدام شاه در غربی کردن ظاهر ایرانیان از این برداشت ساده لوحانه ناشی می شد که اگر ایرانیان اختلافات ظاهری خود را با اروپاییان از بین ببرند، راه ترقی و پیشرفت آن ها هموار خواهد شد! در دیدگاه رضاشاه، تفاوتی از لحاظ روح، جسم و استعداد با خارجی ها وجود نداشت، جز همین کلاه! بنابراین، تغییر پوشش مردان که ابتدا از تعویض کلاه آغاز شد، سرلوحه کار حکومت قرار گرفت.»
رضاخان طی نزدیک به ۷ سال، از ۱۳۰۷ تا ۱۳۱۴هـ.ش، زمینه های ترویج فرهنگ غربی را در جامعه ایرانی بیش از پیش فراهم کرد. هرچند برخی مظاهر این فرهنگ، در پی فعالیت برخی منورالفکرها، از دوره مشروطه به بعد، در جامعه قابل مشاهده بود، اما در دوران رضاخان جنبه رسمی به خود گرفت و حکومت می خواست به هر شکل ممکن، آن را به هنجار عمومی جامعه تبدیل کند. با این حال، شاید رضاخان به دلیل غرور و عدم شناخت صحیح جامعه ایرانی، از یک مسئله مهم و راهبردی غافل بود: جایگاه والای دین اسلام، در تار و پود زندگی ایرانیان. او بر این باور بود که با استفاده از جنگ روانی ناشی از شدت عمل در اجرای سیاست هایش، توانسته است نهادهای دینی و روحانیت را در موضع ضعف قراردهد. به زعم رضاخان، در شرایط به وجود آمده و اختناق حاکم بر جامعه، روحانیان دیگر قادر نبودند مردم را برای مقابله با سیاست های ضددینی او سازماندهی کنند. او، با چنین دیدگاهی، پس از مسافرت به ترکیه، در سال ۱۳۱۳ش، در پی اجرای کامل سیاست های ضدمذهبی خود برآمد، اما واقعه «مسجد گوهرشاد» نشان داد که رضاخان سخت در اشتباه بوده است.
رویدادهایی که قیام را رقم زد
واقعه «مسجد گوهرشاد» را می توان رویارویی جدی و تمام عیار مردم با سیاست های ضددینی رضاخان دانست. شهر مشهد، به عنوان شهری مذهبی، پیشتر، در ماجرای تغییر لباس مردان و اجباری شدن «کلاه پهلوی»، از خود مقاومت هایی نشان داده بود. در آن زمان، «محمدولی اسدی»، نایب التولیه آستان قدس، اعتقاد داشت که به دلیل جو مذهبی و جایگاه دینی مشهد، نباید برای اجباری کردن لباس جدید در این شهر، مانند برخی نقاط کشور، از زور استفاده کرد. او این مسئله را با مرکز درمیان گذاشته بود. با این حال، به «پاکروان»، استاندار وقت، دستور داده شد قانون اجباری شدن لباس غربی را در مشهد، با شدت و حدت اجرا کند.
همان طور که اشاره کردیم، با آغاز سال ۱۳۱۴ش، رضاخان به فکر اجرای کامل سیاست های ضدمذهبی خود و در رأس آن ها، اجباری کردن «کشف حجاب» افتاد. به همین دلیل جشن های متعدد، با بهانه های مختلف، در سراسر کشور برپا می شد و طی برگزاری آن ها، گروهی از بانوان، بدون حجاب اسلامی، در جشن شرکت می کردند. تا پیش از آن، «کشف حجاب» تنها در مجالس غیرعمومی رایج بود، اما رویکرد جدید، نشان می داد که رژیم پهلوی، در پی عمومیت بخشیدن به این رویه است.
نگرانی شدید مردم و علما از این مسئله، واکنش های متعددی را برانگیخت. این واکنش ها، به ویژه پس از برگزاری جشن شیراز و زمانی که مردم این شهر در اعتراض به حضور بانوان بی حجاب در جشن، مجلس را ترک کردند، شدت بیشتری پیدا کرد. در مسجد وکیل شیراز، مرحوم «سیدحسام الدین فالی»، در اعتراض به «کشف حجاب»، سخنرانی شدیداللحنی کرد. در تبریز نیز آیت ا…«سیدابوالحسن انگجی» و آیت ا…«آقامیرزا صادق آقا» به تقبیح این رفتار پرداختند و نسبت به عواقب سیاستی که رضاخان در پیش گرفته بود، هشدار دادند. نتیجه این اعتراضات، شدت عمل بیشتر رضاخان، زندانی شدن مرحوم «فالی» و تبعید علمای تبریز به سمنان بود.
آگاهی از وقایع شیراز و واکنش علما و مردم مشهد
با رسیدن خبر وقایع شیراز و تبریز به مشهد، علما و مردم این شهر نیز به حمایت از مبارزات برخاستند. فضای ملتهب شهر و شرایط بحرانی ناشی از اقدامات رضاخان، باعث شد، علمای شهر برای تصمیم گیری و اتخاذ راهکاری مؤثر، جلساتی برگزار کنند. طی این جلسات، آیت ا…«سیدحسین قمی»، آیت ا…«سیدیونس اردبیلی» و جمعی از علمای مشهد، به این نتیجه رسیدند که وقایع روی داده، مقدمه ای برای اجباری شدن «کشف حجاب» است و باید با آن مقابله کرد. مرحوم آیت ا…«سیدحسین قمی»، طی سخنانی به تحلیل و بررسی شرایط به وجود آمده پرداخت و با حالتی اشک آلود، خطاب به مردم، گفت:«امروز اسلام، انسان فداکار می خواهد و بر مردم لازم است که در برابر این سیل بنیان کن که خانه ارزش ها و دژ استوار دیانت را مورد تهدید قرار داده [است]، قیام کنند.»در پی این تصمیم، آیت ا…«سیدحسین قمی»، پس از دیدار با «پاکروان» و «اسدی»، از آن ها خواست موضع علما و مردم مشهد را درباره سیاست های ضددینی رضاخان، به وی اطلاع دهند، اما این دو نفر، که جرأت انجام این کار را نداشتند، از پذیرش درخواست آیت ا…«قمی»، سر باز زدند. به همین دلیل «آیت ا…قمی»،روز ۹ تیرماه ۱۳۱۴، به همراه سه تن از اطرافیانش، راهی تهران شد تا شخصاً با رضاخان دیدار و گفت وگو کند. «آیت ا…سیدحسین قمی»، پس از ورود به تهران، با استقبال گسترده مردم روبه رو شد. هم صدایی مردم تهران با «آیت ا…قمی»، در مقابله با سیاست های ضددینی رضاخان و پاسخ تند وی به تهدید شاه، باعث بازداشت آن عالم مبارز، به دستور رضاخان، شد. وقتی خبر بازداشت آیت ا…«سیدحسین قمی» به مشهد رسید، فضای شهر به شدت ملتهب شد. نظمیه که از شرایط به وجود آمده و احتمال قیام مردم، بیمناک بود، تعدادی از روحانیان و علمای مشهد را بازداشت کرد، اما این اقدام ناشیانه بر اعتراضات عمومی دامن زد. مردم شهر مشهد و روستاهای اطراف، برای اعلام اعتراض خود به سمت حرم مطهر امام رضا(ع) حرکت کردند.
آغاز تحصن و سخنرانی «بهلول»
با اجتماع مردم در حرم مطهر رضوی، سخنرانان به تشریح شرایط بحرانی و خطرناک به وجود آمده پرداختند. یکی از این سخنرانان، که صحبت های وی بسیار مورد توجه مردم واقع شد، مرحوم شیخ«محمدتقی بهلول» بود. وی که از چندی قبل و در پی وقایع شیراز و تبریز، به سخنرانی در شهرهای استان خراسان، علیه سیاست های ضدمذهبی رضاخان پرداخته و تحت تعقیب قرار گرفته بود، با شنیدن خبر دستگیری آیت ا…«قمی» و اجتماع مردم مشهد در حرم مطهر رضوی، روز ۱۷ تیرماه ۱۳۱۴ از قائن وارد مشهد شد و در جمع مردم به سخنرانی پرداخت. مأموران شهربانی وی را بازداشت و در یکی از اتاق های صحن کهنه(انقلاب فعلی) حبس کردند، اما مردم با حمله به محل بازداشت وی، او را آزاد کردند. «عباسعلی وهاب زاده» در کتاب «کشف حجاب از کشف حجاب»، می نویسد:«بهلول طی سخنرانی هایی پرشور، به کشف حجاب حمله کرد و این حرکت را تهاجمی علیه دیانت و ارزش های معنوی دانست.» در پی این سخنرانی «بهلول»، تحصن مردم مشهد در «مسجد گوهرشاد» آغاز شد.
محاصره مسجد و قتل عام متحصنان
زمانی که خبر این تحصن به رضاخان رسید، وی دستور برخورد شدید با آن را داد. به این ترتیب، همزمان با اذان صبح روز جمعه، ۱۹ تیرماه ۱۳۱۴، نیروهای نظامی، به فرماندهی «ایرج مطبوعی»، «مسجد گوهرشاد» را محاصره و از ورود افراد جدید به آن جلوگیری کردند. با این حال مردم، حاضر به ترک مسجد و بر هم زدن تحصن نشدند. رضاخان که از شرایط به وجود آمده به شدت خشمگین بود، فرمان تیراندازی به مردم را صادر کرد. به این ترتیب نظامیانی که مسجد را محاصره کرده بودند، به سمت مردم تیراندازی کردند. روز ۲۰ تیرماه، تعداد شهدا و مجروحان به ۱۵۰ نفر رسید، اما مقاومت مردمی همچنان ادامه داشت. روز ۲۱ تیرماه، قتل عام مردم حاضر در مسجد گوهرشاد آغاز شد. طی چند ساعت صدها نفر به شهادت رسیدند. آمار شهدا هیچ گاه به درستی اعلام نشد. شاهدان عینی از ۵۶ کامیونی سخن گفته اند که پیکر شهدا را از مسجد گوهرشاد به مکان های مختلفی انتقال می دادند. برخی شواهد از گورهای دسته جمعی حکایت دارند؛ گورهایی که در برخی مناطق، از جمله در «باغ خونی»، برای دفن پیکرهای شهدا ایجاد شده بود. با پایان یافتن قتل عام و انتقال پیکرهای شهدا، دستگیری علما و روحانیان مشهد آغاز شد. بر اساس اطلاعات مؤلف کتاب «قیام گوهرشاد»، ۳۳ نفر از علما و روحانیان مشهد بازداشت و به تبعید یا زندان های طویل المدت محکوم شدند.
مهم ترین نکات
به زعم رضاخان، در شرایط به وجود آمده و اختناق حاکم بر جامعه، روحانیان دیگر قادر نبودند مردم را برای مقابله با سیاست های ضددینی او سازماندهی کنند.
رضا خان بر این باور بود که با استفاده از جنگ روانی ناشی از شدت عمل در اجرای سیاست هایش، توانسته است نهادهای دینی و روحانیت را در موضع ضعف قراردهد.
با شنیدن خبر دستگیری آیت ا…«قمی» و اجتماع مردم مشهد در حرم مطهر رضوی،بهلول روز ۱۷ تیرماه ۱۳۱۴ از قائن وارد مشهد شد و در جمع مردم به سخنرانی پرداخت.
طی چند ساعت صدها نفر به شهادت رسیدند. آمار شهدا هیچ گاه به درستی اعلام نشد. شاهدان عینی از ۵۶ کامیونی سخن گفته اند که پیکر شهدا را از مسجد گوهرشاد به مکان های مختلفی انتقال می دادند.
خراسان – مورخ یکشنبه ۱۳۹۴/۰۴/۲۱ شماره انتشار ۱۹۰۱۷