آثار
از دیلمى فقط چند اثر باقى مانده است که موضوع آنها، حدیث اهل بیت(علیهم السلام)مى باشد.
1 ـ ارشاد القلوب الى الصواب المنجى من عمل به من الیم العقاباین اثر را مى توان شاهکار و گل سر سبد آثار آن سالک بیدار دل دانست.
ارشاد القلوب، کتاب گران سنگى است که در واقع از سوى این عالم شیعى در قالب وعظ به عالم تشیع هدیه شده است. زیرا در دیدگاه او ـ که منبعث از کلام گهربار رسول خدا(صلى الله علیه وآله) است ـ بهترین هدیه و سوغاتى که یک مسلمان مى تواند به برادر مسلمان خود بدهد. پند و اندرزى است که هدایت او را زیاد کند و او را از هلاکت نگه دارد.
این کتاب سودمند، مورد استناد محدثان بزرگى چون مجلسى و شیخ حر عاملى است و از این جهت، بر دیگر آثار این مؤلف برترى دارد.
علامه بزرگ مجلسى در بحارالانوار مى گوید: «یکى از کسانى که از او روایت نقل کرده ام، شیخ عارف حسن بن محمد است. و کتاب ارشاد القلوب او کتابى منقّح و پاکیزه و مشتمل بر اخبار متین و استوار و شگفتى است.»([20])
این کتاب در دو مجلّد تألیف شده که جلد اوّل آن در موضوع اخلاق و در بردارنده مواعظ و نصایح از قرآن و حدیث و بزرگان گذشته است و جلد دوم در فضایل و مناقب على(علیه السلام) و شرح غزوات و مکارم اخلاق آن امام همام و مناظرات علمى اوست.
البته عالمان بزرگى چون: علامه سید محسن امین، صاحب ریاض العلماء و سید شهاب الدین مرعشى انتساب جلد دوم را به دیلمى صحیح نمى دانند. آیت الله مرعشى نجفى در این باره مى نویسد: «تقریباً براى ما ثابت است که جلد دوم از ایشان نیست و هر کسى ملاحظه و تدبّر کند، این معنى برایش واضح و هویدا خواهد شد.»([21])
در ویژگى این کتاب بسیار گفته شده است و بعضى از بزرگان در تقریظى که بر این کتاب نوشته اند ابیاتى سروده اند. مرحوم سید على صدرالدین، معروف به «سید على خان شیرازى» دو رباعى سروده است که ترجمه آن چنین است:
«این کتابى است که در معانى و مضامینش بسیار نیکو است و از ابى محمد الحسن الدیلمى است.
براى مریض زمین گیر از شفا یافتن شیرین تر است و براى چشم از خواب سنگین، لذیذتر است.»
آخرین سخن در وصف این کتاب، این که مرحوم مرعشى نجفى مى نویسد:
«مخفى نیست همان طور که بدن انسان دچار امراض مى شود، دل انسان نیز در معرض مرض و کسالت است چنانچه روایاتى بر آن دلالت دارد و از جمله معالجاتى که در مورد امراض دل بسیار سودمند است، وعظ و ارشاد و یادآورى منجیات و مهلکات است و راهنمایى هاى افراد پاک و روشن ضمیر است که بسیارى را از مفاسد دور نگه مى دارد. و خداوند دانشمندان بزرگى را که در این راه تلاش کرده و با تألیفات خود چراغ هدایت را برافروخته اند، بهره مند سازد. و از بهترین این کتاب ها «ارشاد القلوب» علامه محدث ثقه بارع زاهد ناسک شیخ ابى محمد الحسن الدیلمى است با این که خیلى مختصر و حجمش کوچک است ولى جامع کثیرى از احادیث قدسیه و روایات مأثوره از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) و عترت طاهرین و کلمات درر بار دانشمندان صالح از گذشتگان است.»([22])
این کتاب به قلم شیخ شرف الدین بحرانى تلخیص شده و از آن، چند ترجمه شده است که معروف ترین آنها ترجمه سید هدایت الله مسترحمى جرقویه اى و دیگرى ترجمه حاج سید عبدالحسین رضائى و تصحیح این اثر توسط محمدباقر بهبودى مى باشد.
2 ـ غرر الاخبار و درر الاثار فى مناقب الاطهاراین کتاب در شرح مناقب ائمه اطهار(علیهم السلام) نوشته شده است. مؤلف الذریعه مى نویسد:
«نسخه اى از این کتاب در نزد سید تسترى دیدم که در بعضى جاهاى آن، مؤلف از کتاب «العیون» و «المحاسن» شیخ مفید نقل حدیث کرده و در آن به حادثه انقراض بنى امیه و بنى عباس و اختلاف ملوک مسلمین و ضعف اسلام و تقویت کفار و ادامه آن بعد از گذشت صد سال اشاره شده است... محمدحسین الکرهرودى معاصر (متوفاى 1314 ق.) در تألیفاتى زیاد از غرر نقل حدیث کرده است.»([23])
3 ـ اعلام الدین فى صفات المؤمنینآقا بزرگ تهرانى در الذریعه درباره آن مى نویسد:
«این کتاب از حسن دیلمى است و از کتاب «غرر الاخبار» ظاهر مى شود که مؤلف آن را در اواسط قرن هشتم تألیف نموده است و از مآخذ بحار الانوار مى باشد و نیز «امیر محمد اشرف» در کتاب «فضائل السادات» از آن روایت نقل کرده است.»([24])
مؤسسه آل البیت این کتاب را به چاپ رسانده و در مقدمه آن آورده است که: اساس کار ما، نسخه اى بوده است که در کتابخانه آستان قدس رضوى به شماره 381 موجود است. دیلمى در ابتداى این کتاب به غربت و تنهایى اش در اواخر عمر اشاره نموده و به قلّت کتب و کمبود انیس و مذاکر، از قدرناشناسى مردم ملول و دلتنگ است و هدف از نوشتن کتاب را همان تذکّر و عبرت آموزى ذکر مى کند.
4 ـ اربعون حدیثاًاین کتاب را دیلمى در اواسط قرن هشتم نوشته است و الذریعه مى نویسد:
شیخ على اکبر بجنوردى گفته است که از این کتاب نسخه اى نزد من بوده است ولى تلف شده و حدیث اوّل آن، حدیث «جنود العقل و الجهل» و حدیث سوم آن، حدیث الغدیر است.([25])