این کتاب، همچنانکه از نامش پیداست حاوى علتها و فلسفه احکام مىباشد، مؤلف تمام احادیثى که به علل و فلسفه احکام اشاره شده، در یک مجموعه به همین نام نگاشته است، و شاید اوّلین کتاب در موضوع خود مىباشد
علل ( صدوق ) سبک علت یابی و بیان علل احکام، افعال و اعمال در شریعت همواره مورد نظر شیعیان قرن های پس از غیبت کبری بوده است تا زمان حضور امام حاضر مردم با مراجعه مستقیم به امام بر حق مطالب علمی خود را سؤال کرده و پاسخ می شنیدند اما پس از غیبت جانشینان آن امامان بزرگوار مراجع افتاء و تقلیدی شدند که مردم با مراجعه به آن ها حکم و گاه علت و چگونگی اجراء آنرا و یا گاه علل شکل گیری مسأله را مورد سؤال قرار داده و کتب علل شکل گرفت. شاید از اولین و مهم ترین کتب علل کتاب علل الشرایع محقق و محدث بزرگ قرن چهارم شیخ صدوق می باشد که به زمان غیبت بسیار نزدیک است. تولد ایشان در سال 306 هجری و بدعاء امام عصر حجه منتظر از خاندان بابویه فرزندی متولد شد که یک نسل با زمان غیبت بیشتر فاصله نداشته و آثار با برکتی از ایشان بجا مانده که علل الشرایع یکی از آنهاست. برای معرفی و آشنایی بیشتر با سبک و روش کار ایشان چند مورد از موارد ذکر شده توسط ایشان را نقل می نماییم.
در ابتدا کتاب نامه امام حسن عسکری (ع) به پدر شیخ صدوق ابالحسن علی ابن الحسین القمی و دعای ایشان برای داشتن فرزندی که از نسل ایشان است و او اولادی صالح ، متقی ، برپادارنده نماز و زکات است. نامه از کتاب معروف شیخ صدوق من لا یحضره الفقیه نقل قول شده است . کتاب من لا یحضر از کتب معروف شیعه است که به کتب اربعه مشهور. ایشان معتقدند با خواندن این کتاب هر کس می تواند بدون حضور فقیه خود به مسأله مورد نیاز دسترسی داشته باشد.
اولین عبارت شیخ در کتاب علل چنین است که « العله التی من اجلها سمیت السماء سماء والدنیا دنیا والاخره آخره والعله التی من اجلها سمی آدم آدم ........... »
مردی یهودی به امام علی (ع) خطاب کرد که خبر دهید مرا که چگونه فرزند شبیه مادر و عموها و خاله ها و عمه ها می شود؟چرا دنیا را دنیا،آسمان را سماء و آخرت را چرا به این نام نامیده اند؟ اما شباهت بچه به عموها و عمه ها و خاله ها هنگامی اتفاق می افتد که نطفه مرد بر زن غالب شود مشابه عموها و در هنگامی که زن غالب شود شبیه خاله ها می شود. سماء را از آن رو سما نامیده اند که آسمان معدن آب است و آدم را از این رو نام کردند که اویم زمین است به چهار خصلت خاک سفید و سرخ و تیره و سیاه. پرسیده شد چرا انبیاء و رسولان و حجج برترند از ملائکه : قال رسول الله (ص) ما خلق الله خلقاً افضل منی و لا اکرم علیه منی . پرسیده شد شما برترید یا جبرئیل فرمودند ملائکه مقرب خادمان مایند . جلوس جبرئیل در مقابل پیامبر (ص) چون عبد بود در مقابل مولا و داخل نمی شد مگر اجازه می فرمودند حضرت پیامبر (ص) او را و اذن ورود می دادند . از اما صادق (ع) پرسیده شد انسان را چرا به این نام نامیدند ؟ فرمودند :چون نسیان کننده است آدمی عهد گرفته شده از قبل را فراموش کرده است چرا به زنان نساء می گویند چون آدم (ع) مونسی جز حواء نداشت و از این قبیل علل در این کتاب بسیار یافت می شود.
وصیت کردن به ثلث اموال از کجا سنت شد از امام صادق (ع) که فرمودند. براءبن مغرور انصاری در مدینه زندگی , می کرد و پیامبر در مکه بودند. براء وصیت کرد به ثلث اموال و با پذیرش پیامبر وصیت به یک سوم اموال وصیت شد.
پرسیده شد از امام رضا (ع) که چرا به موهای زنان نباید نگاه کرد و حرمت آن از چه علت است ؟ امام فرمودند: مرد از طریق موهای زن جوان بسیار تهیج می شود و هر چه باعث هیجان شود فساد را در پی دارد و این مسأله موجب مسائلی می شود که حلال نبود. و قابل تحمل هم نخواهد بود برخلاف القواعد من النساء اللاتی لا یرجون نکاحاً فلیس علیهن جناح زنانی که امید ندارند ازدواج کنند باکی بر آنان نخواهد بود از عدم رعایت پوشش مو و رو .
چرا از نسل حضرت یوسف (ع) پیامبری ادامه نیافت از امام صادق (ع) : زمانی که یوسف (ع) ملاقات نمود پدرش یعقوب (ع) را در جایگاه خود قرار داشت یوسف و یعقوب به سمت ایشان رفت هنگامی که سلام کرد یوسف مشاهده کرد نوری از دستانش خارج شد پرسید چه بود جبرئیل گفت: این نشانه آن است که پس از شما و از نسل شما پیامبری نخواهد آمد.
چرا به پیامبر اسلام (ص) امی می گویند؟ پیامبری که عالم همه عوالم هستی است به زبان همه ملت ها آشنا است و هم کتابت می داند و هم قرائت با 73 زبان مختلف ایشان را امی می گویند که از اهل مکه اند و مکه از امهات القدی است لذا خدای تبارک ایشان را امی نامید.
چرا فاطمه زهرا (س) را به این نام نامیدند؟ فاطمه نامیدند زیرا فطمت به معنای قطعت لا نها فطمت طمعهم بریده شده از طمع و بریده از بدی و بریده از آتش جهنم . زهرا نامیدند زیرا نور و روشنی ایشان همه عالم را در بر گرفته بود. هنگامی که در محراب عبادت قرار می گرفتند زهر نورها لاهل السماء کما تزهو نورا الکوکب لاهل الارض نور ایشان برای اهل آسمان مانند نور ستارگان بود برای اهل زمین.
چرا خدا نماز را واجب کرد؟ زیرا مشغله مردم به امور دنیایی آنان را به خود مشغول می کند برای آنکه خدا از یادها فراموش نشود امر نمود به پیامبر (ص) که خدا را در پنج مرتبه به اسم بخوانند شاید که از فراموشی و مندرس شدن دور شوند.
چرا نماز به جماعت تأکید شد؟ 1- نمازگزار از غیر شناخته شود. 2- اوقات نماز شناخته شود و کسی که وقت خود را ضایع می کند از دیگران باز شناخته شود. 3- برای شهادت امر خیر انسان صالح از نا صالح معین گردد و اگر نبود نماز جماعت نمازی میان مردم شکل نمی گرفت . پیامبر (ص) فرمودند: نمازگزار نسبت کسی که بدون علت ترک کند نماز جماعت را  ,
 , ,