بافقى و دوران گذار حوزه علمیه
دوران گذار حوزه تشیع از نجف به قم با دوران گذار حوزه هاى علمیه در ادوار گذشته بسیار متفاوت و مخاطره آمیز بود. شاید به جرأت بتوان گفت که این عصر سخت ترین و پرتنش ترین دوران در بین ادوار گذشته حوزه هاى تشیع چه در مرحله گذار، چه استقرار و چه زمان تثبیت به شمار مى رود.
همزمانى این دوره با شکل گیرى مخالفتها با اسلام و آموزه هاى قرآنى، نزدیکى زمان تأسیس حوزه با شکست و طرد روحانیت از معادلات سیاسى- اجتماعى در زمان مشروطیت نزدیکى حوزه نوپا به پایتخت سیاسى که بیگانگان و استعمارگران به چینش نیرو و سرمایه گذارى مادى مى پرداختند، فقدان حمایت مالى مطمئن و همزمانى دوران گذار حوزه نجف به قم با دوران گذار ایران از جامعه اى سنتى به جامعه اى مدرن را مى توان از چالشهاى فرا روى تأسیس حوزه در این دوره برشمرد.
هر چند دعوت از آیت الله حائرى به قم یک اندیشه جمعى و از سوى بزرگانى چون آقا شیخ ابوالقاسم کبیر، آقا میرزا محمد ارباب، آقا حاج شیخ مهدى پایین شهرى و آقا میرزا فخرالدین سیّدى، نوه دخترى میرزاى قمى بود،[21] نباید نقش محورى آیت الله بافقى را در این تصمیم نادیده گرفت. آیت الله حائرى براى آمدن به قم به قرآن متوسل شد و آیه شریفه «فأتونى باهلکم أجمعین» تصمیم وى را براى آمدن جدى ساخت. این استخاره به توصیه[22] آیت الله حائرى و توسط آیت الله بافقى گرفته شد. رازى در خصوص نقش آیت الله بافقى در ترغیب آیت الله حائرى در ماندن و فراهم شدن بودجه لازم براى اداره آن مى نویسد:
«مرحوم بافقى به آیت الله حائرى براى توقف و اقامت در قم اصرار زیادى نمود و ایشان تأمل داشت، تا در یکى از مجالس دید و بازدید گفت: آیا اخبارى که مى گوید در آخرالزمان علم درقم ظاهر شده و از آنجا به سایر بلاد افاضه مى شود، قبول دارید؟ فرمود: البته، گفت: آیا نمى خواهید که این اساس به دست شما شده و سالهاى دراز در مثوبت آن شریک باشید؟ فرمود: چرا؟ گفتند: پس چرا تأمل دارید؟ در اینجا بمانید و بناى این اساس را بگذارید. فرمود: بودجه لازم است. گفتند: «و ما من دابة الا على الله رزقها».[23]
ظاهراً فرموده بود: «ابى الله ان یجرى الامور الا باسبابها». گفتند: «هو مسبب الاسباب اذا اراد بعبد خیراً هیّاءَ اسبابه» فرمود: عده اى از فضلا در اراک مجتمع و مشغولند. گفتند: آوردن آن ها آسان است. به هر ترتیب ایشان را قانع نمودند که در قم مانده و بنا و تأسیس این کانون علم و اساس فضیلت را گذارد و از آن طرف تجار و رجال دیگر را که در قم بودند، تحریک و تشویق نمودند که به قدر وسع خود کوشش کرده و این بار فضیلت را به خانه و شهرستان خود فرود آورند.»[24]
به جرأت مى توان گفت آیت الله بافقى در کنار آیت الله حائرى و آیات عظام دیگر از پشتوانه هاى معنوى حوزه بود. دم مسیحایى او هر طلبه را به ماندن و مقاومت در برابر کمبودهاى مادى وامى داشت. در کنار این نقش معنوى واگذارى مسئولیت مالى حوزه به آیت الله بافقى از سوى آیت الله حائرى ـ که در این مقطع زمانى مهم ترین مسئولیت حوزه به شمار مى رفت ـ به تنهایى بیانگر جایگاه وى در تأسیس حوزه و نزد آیت الله حائرى است.
آیت الله بهاءالدینى ضمن اشاره به ویژگیهاى اخلاقى آیت الله بافقى، به نقش پدرانه وى و چگونگى پرداخت محترمانه شهریه به طلاب اشاره مى کند و مى نویسد:
«طهارت نفس او فوق العاده بود. به صورتى که محرز و مسلم بود شیخ در کارهایش به چیزى جز رضاى خدا، نظر و وابستگى ندارد. نسبت به روحانیت بسیار خدوم و به کرامت طلبه ها بسیار توجه داشت. در آن اوایل تأسیس حوزه در اوایل هر ماه حدود هزار تومان پول (سکه) که وزنش هم زیاد مى شد، درون کیسه اى مى ریخت و به سراغ تک تک حجره هاى فیضیه مى آمد و شهریه طلبه ها را مى داد.»[25]
آیت الله بهاءالدینى در ادامه مى گوید:
«نسبت به طلبه اى که در درس و امور تقوایى کوششى داشت، خیلى احترام و تواضع مى کرد. هنگام تعطیلى تابستان که طلبه ها مسافرت مى رفتند، شهریه چند ماهه را یکجا پرداخت مى کرد که مجبور نباشند هر ماه براى گرفتن شهریه، رنج مسافرت را تحمل کنند.»[26]
طلاب و فضلایى که دوران تحصیل شان همزمان با مسئولیت مالى آیت الله بافقى بود، همگى تأکید مى کنند که هنگام مراجعه به آیت الله بافقى، نیازهایشان بدون مشکل برآورده مى شد.[27]
حاج میرزا عبدالله تهرانى چهل ستونى در این باره مى گوید:
«تا زمانى که حاج شیخ بافقى در قم حضور داشتند، طلاب روزگار خوشى داشتند، وى از عمامه تا کفش آنان را تهیه مى کرد و به درد دل طلاب گوش فرا مى داد و نیازمندى هاى آنان را تأمین مى کرد. بافقى حتى پول کتب طلاب را نیز تأمین مى کرد.»[28]
ترغیب آیت الله حائرى به پذیرش طلاب، توصیه به معظم له در راه ندادن ترس و واهمه از عدم ارسال وجوه شرعى در راستاى تغذیه مالى از سوى آیت الله بافقى، توسل و تهجد، شب زنده دارى در مسجد جمکران براى رسیدن به وجوهات شرعیه از دیگر حرکتهاى این عالم فرزانه است.
حضرت آیت الله اراکى(ره) در خصوص نقش توسل و تهجد آیت الله بافقى در گره گشایى از امور مالى حوزه نوپاى قم مى گوید:
«آقاى شیخ محمدتقى بافقى یزدى، در زمان مرحوم آقا شیخ عبدالکریم مقسم شهریه، بوده است که بعدش پهلوى گرفت و شهید کرد. اول ماه که مى شد، مى آمد از آقاى حاج شیخ عبدالکریم پول بگیرد و بین طلاب تقسیم کند. یک بار به خانه شیخ آمد که پول بگیرد، حاج شیخ فرمود: الساعة جز مایه توکل چیزى در دستم نیست. مى پرسد: چیزى نیست؟ مى فرماید: نه. از همان دم در برمى گردد و مى رود مسجد جمکران. مرحوم آقا شیخ محمدتقى خیلى به مسجد جمکران اعتقاد داشت. نمى دانم آن جا با حضرت چه صحبتى مى کند که طولى نمى کشد شهریه آماده مى شود. بارها اتفاق افتاده بود که شهریه از این طریق درست شده بود. مقام توکل مرحوم حاج شیخ عبدالکریم بسیار بلند بود.»[29]