ابوالفتح کراجکى
متوفّاى: حدود 503 هـ .ق.
عنوان مقاله: دانشور مهاجر
نویسنده: نزار منصورى
دیباچه
قاضى ابوالفتح محمّد بن على بن عثمان بن على کراجکى، ثقه اى جلیل القدر، فقیهى سترگ و محدّثى چیره دست است.
در مورد علّت نامگذارى او به «کراجکى» و نحوه تلفظ این اسم در بین تاریخ نگاران چند ایده وجود دارد:
1. برخى مانند: صاحب ریاض العلما و محدّث قمى، در کتاب «الکنى و الالقاب»، کَراجُک را ـ به فتح کاف و ضم جیم ـ روستایى واقع در دروازه واسط، در مرکز شرقى عراق، سرِ راه بغداد ـ بصره دانسته اند.
2. ابن حجر عسقلانى، کراجک را برگرفته از کلمه «کَراجَک» ـ به فتح کاف و جیم ـ مى داند که به معناى یک نوع کارِ بدنى است.
3. یافعى، لقب «الخیمى» را نیز به القاب کراجکى اضافه نموده و در توضیح آن مى گوید: الخیمى منسوب به «خیم»([1]) است.
در مورد این که چرا او را قاضى خطاب کرده اندخبر دقیقى در دست نیست زیرا تا کنون هیچ شهرى شناخته نشده که منصب قضاوت یا حکومت آن بر عهده شخصیّت مورد نظر ما بوده باشد فقط احتمال مى رود که منصب قضا، از سوى فرمانروایان طرابلس به او نسبت داده شده باشد.
ولادت
تاریخ ولادت کراجکى به طور دقیق روشن نیست و در کتابهاى تراجم نیز مطلبى در این باره دیده نمى شود امّا به طور احتمالى ـ با توجّه به اینکه وى در سال (399 هـ .ق.)، از ابوالحسن على بن احمد لغوى، معروف به «رکاز» روایت کرده و معمولاً این کار در سنین 25 سالگى امکان پذیر است ـ مى توان حدس زد که سال ولادت او (374 هـ .ق.) بوده و حدود 75 سال عمر نموده است.
عشق به فراگیرى
کراجکى عشق روزافزونى به تحصیل دانش داشت و در دوران زندگى اش، پیوسته براى آموختن تازها به سرزمینهاى مختلف اسلامى و غیر اسلامى سفر نمود. در این سفرها علاوه بر تحصیل، آثار گرانسنگى را نیز براى برخى اشخاص مانند: امیران، صاحب منصبان و عالمان به رشته تحریر درآورده است. از تألیفات متعدد و متنوع این عالم فرزانه در زمینه هاى: فقه، اصول، حساب، ریاضیات، فلک، ادب، حدیث، فلسفه، کلام، نحو، اخلاق، تاریخ، رجال، تفسیر و... به روشنى مى توان دریافت، که وى به معارف و دانشهاى موجود در عصرش، توجّه خاصّى داشته است. به دلیل تلاش کراجکى در فراگیرى دانشهاى مختلف، تاریخ نگاران او را با اوصافى چون: نحوى، لغوى، منجّم، طبیب، متکلّم، محدّث، فقیه، و متفنن توصیف نموده اند.
اسامى سرزمینهایى که کراجکى بدانجا سفر کرده بدین شرح است:
1. دمشق
2. طرابلس
3. بغداد، (399 هـ .ق.)
4. میافارقین، (399 هـ .ق.)
5. قاهره، (407 و 426 هـ .ق.
6. صیدا ـ لبنان، (411 هـ .ق.)
7. مکه، 0413 هـ .ق.)
8. رمله، (410 ـ 416 هـ .ق.)
9. صور ـ لبنان، (416 هـ .ق.)
10. ببلیس، (418 هـ .ق.)
11. مصر، (436 هـ .ق.)
12. حلب (436 هـ .ق.)
13. طبریه ـ فلسطین، (436 هـ .ق.)
مشایخ
یکى از دانشهایى که کراجکى بدان پرداخته، علم حدیث است. وى از بزرگان این رشته، در شهرهاى مختلف بهره برده و به نقل حدیث مبادرت ورزیده است. اسامى تعدادى از مشایخ وى در این دانش عبارتند از:
1. احمد بن حمزه الشریف ابومنصور حسینى عریضى،
2. احمد بن محمّد بن احمد هالینى هروى(410 هـ .ق.)،
3. اسد بن ابراهیم بن کلیب قاضى ابوالحسن سلمى خراسانى، بغداد، (410 هـ .ق.)،
4. عبدالله بن عثمان بن حماس ابومحمّد،
5. ابوالعبّاس بن نوح بن محمّد حنبلى، (411 هـ .ق.)،
6. على بن محمّد ابوالحسن بساط بغدادى، (410 هـ .ق.)،
7. ابوالحسن بن موسى بن جعفر حسینى، قاهره (407 هـ .ق)،
8. محمّد بن على بن محمّد صخر قاضى ابوالحسن ازدى، مصر (426 هـ .ق.)،
9. محمّد بن احمد بن شاذان قمى، مکه، (412 هـ .ق.)،
10. على بن احمد، ابوالحسن لغوى، معروف به ابن رکاز، میافارقین (399 هـ .ق.)،
11. سیّد مرتضى انصارى، بغداد (436 هـ .ق.)،([2])
12. شیخ ابوالعبّاس ، احمد بن اسماعیل بن عثمان، حلب (436 هـ .ق.)،
آثار
کراجکى آثار گوناگونى در رشته هاى مختلف علوم اسلامى به یادگار گذاشته است. برخى از این آثار در «مستدرک الوسایل» و «روضات الجنّات» خوانسارى و پاره اى از آن ها در «کنز الفوائد» ذکر گردیده اند و ما مجموعه این آثار را بدین شرح و به طور مفصل گرد آورده ایم:
1. الابانة عن المماثلة فى الاستدلال لاثبات النبوة و الامامة
این کتاب در «الذّریعة» چینن وصف شده است:
کتابى است لطیف و بى نظیر که در آن براى اثبات مسئله نبوّت و امامت براى منکران، از روش و شیوه یکسان و واحدى جهت استدلال استفاده گردیده به این ترتیب که فرض شده، در مجلسى، از سه گروه: امامى، معتزلى و یهودى حضور دارند و درباره اثبات نبوّت خاصّه، براى یهود و اثبات امامت، براى معتزله، دلیل و برهان آورده شده است. الذّریعة، این کتاب را به نام «ایضاح المماثلة» ذکر نموده است.
2. الاخبار فى الاحاد
3. الاختیار من الاخبار
این کتاب خلاصه کتاب «الاخبار» قاضى نعمان مصرى است، که به منزله خلاصه کتاب «دعائم الاسلام» اوست.
4. ادکار([3]) الاخوان بوجوب (حقّ) حقوق الایمان
5. الاستطراف فیما ورد فى الفقه من الانصاف
این کتاب، اثرى است با مضامینى بى مانند، که پیش از آن نظیر نداشته و مشتمل بر نیمى از فقه است که نویسنده، آن را براى قاضى ابوالفتح عبدالحاکم تدوین نموده است.
6. الاستنصار فى النّص على الائمة الاطهار(علیهم السلام)
7. الاصول الى مذهب آل الرسول(علیهم السلام)
تألیف این اثر در سال (416 هـ .ق.)، در شهر صور و براى شیعیان آن دیار صورت گرفته است.
8. الاعلام بحقیقة ایمان اسلام امیرالمؤمنین(علیه السلام)(و ولده الکرام)
نام این کتاب در «کنزالفوائد»([4]) آورده شده و در مجله «تراثنا»، شماره 21، به چاپ رسیده است.
9. الاغلاط فیما یرویه الجمهور
صفدى نام این اثر را ذکر کرده([5]) و شاید این اثر، همان کتاب «التعجب فى الامامة من اغلاط العامة» باشد.
10. الاقناع عند تعذر الاجماع
این کتاب در مقدّمات علم کلام نوشته شده و ناتمام مانده است.
11. انتفاع المؤمنین بما فى ایدى السلاطین
این اثر در سال (411 هـ .ق.) به تألیف درآمده و طبق گفته بعضى از معاصرانِ کراجکى، براى اهالى صیدا تألیف شده است.
12. الانتقام ممن عذر بامیرالمؤمنین(علیه السلام) کتاب مذکور، ردّ بر شبهاتى است که ابن شاذان الشعرى بر آیه «نماز» نموده است. گفته شده که پیش از آن، مانند این کتاب نیامده است.
13. الایضاح بین طریقى الزیدیّه و الامامیة ([6])
14. ایضاح السبیل الى علم اوقات اللّیل
در این کتاب منزلهاى بیست و هشت گانه با کوکبهایش بیان شده و از موقعیت و نسبت هر یک با دیگرى بحث شده است. این اثر سودمند حاوى راهنمایى ها و استدلال هایى است که به واسطه آنها مى توان به شناخت ستارگان و جایگاه آن ها و اوقات شبانه پى برد. مجموعه این کتاب یک بخش دویست برگى است.
15. ایضاح المماثلة که «الابانة عن المماثلة» هم گفته شده است.
16. الایضاح عن احکام النّکاح
مؤلّف، این کتاب را در شهر صیدا در سال (441 هـ .ق.)، به دستور امیر ذخرالدوله و در یک جزء تألیف نموده است. اثر یاد شده به بیان مسائل اختلافى بین دو فرقه امامیه و اسماعیلیه پرداخته است.
17. الباهر فى الاخبار این اثر ناتمام مانده است.
18. برّ الوالدّین این کتاب را التعریف بوجوب حقّ الوالدّین نیز نامیده اند.
19. البرهان على صحة طول عمر الامام صاحب الزّمان (عج) این کتاب به همراه کنزالفوائد در یک مجلد به چاپ رسیده است.([7])
20. البستان فى الفقه یا المشجر
این کتاب حاوى مطالب بى نظیرى است. ابواب فقه در این کتاب تقسیم بندى شده و هر فنى، فرع بندى و شاخه شاخه گردیده است. مؤلّف، این کتاب را براى قاضىِ جلیل القدر، ابوطالب عبدالله بن محمّد بن عمار به رشته تحریر درآورده است. علّت نامگذارى این اثر به «المشجر» نیز بدین علّت است که ابواب فقه در آن به صورت درخت به نمایش درآمده و به آن «التشجیر» هم گفته شده است.
21. البیان عن اعتقاد اهل الایمان
این کتاب نیز از مختصرات کنزالفوائد به حساب مى آید.([8])
22. التأدیب جزوه کوچکى است که مؤلّف آن را براى فرزندش نوشته است.
23. التحفة فى الخواتیم جزوه مختصرى است.
24. التذکر باصول الفقه یا مختصر التذکرة
25. تسلیة الرؤساء
26. الناصریة فى اللّیل و الجمعة که براى امیر ناصرالدوله تدوین شده است.
27. التعجب فى الامامة من اغلاط العامة ([9])
28. التعریف بوجوب حقّ الوالدّین ([10])
نگارنده این اثر را براى فرزندش تألیف نموده است.
29. التفضیل
30. تفضیل الانبیاء على الملائکة از مختصرات کنزالفوائد است.
31. التّلقین لاولاد المؤمنین
این کتاب مجموعه کوچکى است در دو جزء و در طرابلس تألیف شده است.
32. رسالة التنبیه على اغلاط ابى الحسین البصرى در یک فصل و در مورد امامت تألیف شده است.
33. التّنبیه على حقیقة البلاغة
34. التّهذیب
این کتاب درباره عبادات شرعیه و با سبکى روان، ساده و مضامینى مفید، در یک مجموعه هفتاد برگى، همراه با کتاب التّلقین لاولاد المؤمنین(علیه السلام) به رشته تحریر درآمده است. این اثر در طرابلس نوشته شده و «تهذیب المسترشدین» نیز بدان گفته شده است.
35. التهذیب متّصل بالتّلقین یا تهذیب المسترشدین
36. الجدول فى طبقات الارث یا مختصر طبقات الورّاث
37. الجدول المدهش یا المدهش شیخ ابراهیم کفعمى در آخر کتاب «بلد الامین» از این کتاب اقتباس نموده است.
38. الجلیس
این اثر کتابى بى مانند است و نظیر بوستانى که از درختان و گیاهان انبوه پوشیده شده باشد به مطالب متنوع و گوناگونى از قبیل سیره و روش، آداب شاهان و تحفه ها، راه و رسم حکیمان، مانند: اشعار غمگین و آداب و مطالبى که خواننده را از سایر مجموعه ها بى نیاز مى کند، آراسته شده است. خلاصه، کشکولى است در پنج بخش و پانصد صفحه.
39. جواب رسالة الاخوان (الاخوین)
این رساله شصت برگى دربرگیرنده مطالبى در ردّ و نقض اشعریه است.
40. جواب الرسالة الحازمیة
این اثر درباره ابطال عدد و تثبیت هلال ماه است به این معنا که اوّل هر ماه با مشاهده و دیدن، ثابت مى شود، نه با گذشتن سى روز.
کراجکى مى گوید: این رساله، در ردّ ابوالحسن بن ابوحازم مصرى، شاگرد استاد من و پس از اعراض و عدول من از عدد سى براى اثبات اوّل ماه، در چهل برگه تدوین یافته است.
41. الجواب عن ثلاث آیات
42. حجة العالم فى هیئة العالم
این اثر از جمله کتاب هاى کراجکى در هیئت و حساب به شمار مى آید و در برگیرنده شکل آسمان و زمین و کروى بودن آن است و همچنین دلیل مخالفان این عقیده (کروى بودن زمین) را ردّ مى نماید. این کتاب مجموعه کوچکى است.
43. الحساب الهندى و ابوابه و عمل الجذور و المکتبات المفتوحة و الصّم
44. خبر الغدیر یا دلیل النّص بخبر الغدیر على امامة امیرالمؤمنین(علیه السلام)
45. دامغة النصارى
این کتاب، ردّ سخنان ابى هیثم نصرانى در مورد تثلیث است و به صورت رساله اى در یک بخش گردآورى شده است.
46. دلیل النّص بخبر الغدیر
47. الذّخر للمعاد فى صحیح الاعتقاد قسمتى از کنزالفوائد است.
48. ذکر الاسباب الصّادة عن معرفة الصواب ([11])
49. الرّحلة
ابن طىّ حلبى در شرح حال حسن بن بشر بن على طرابلسى به این اثر اشاره کرده است.
50. الرد على الغلاة
این کتاب نیز قسمتى از کنزالفوائد است.
51. ردع الجاهل و تنبیه الغافل
این کتاب نقض و ردّ کلام ابى المحاسن معرّى در مورد اشکال او بر شریف مرتضىاست در موضوع مسح پاها در وضو. کراجکى رساله اى دارد به نام «القول المبین عن وجوب مسح الرجلى»، که همراه کنزالفوائد طبع شده است. و اخیراً نیز مورد تحقیق قرار گرفته و در مجله «تراثنا»، شماره 19، به چاپ رسیده است.
52. الرسالة التبانیة یا المسئلة التبانیة این رساله درباره برترى حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام)بر همه موجودات به جز حضرت رسول(صلى الله علیه وآله) به نگارش در آمده و غیر از رساله «العلویة فى فضل امیرالمؤمنین(علیه السلام)» است.
53. رسالته الى ولده
مرحوم مجلسى در بحارالانوار از این رساله نام برده است.([12])
54. ریاض العقول فى مقدّمات الاصول
این اثر از جمله کتاب هاى کراجکى در علم کلام و حکمت است که در یک جزء نوشته شده و ناتمام باقى مانده است.
55. الزّاهر فى ادب الملوک
این اثر جزوه مختصر و بى سابقه اى در ادب است و به دستور امیر صارم الدوله ذى الفضیلین به رشته تحریر درآمده است.
56. شرح الاستبصار فى النص على الائمة الاطهار
57. شرح جمل العلم و العمل
این کتاب شرحى بر کتاب «جل العلم و العملِ» شریف مرتضى علم الهدى است.
58. عدة البصیر فى حج یوم الغدیر
این کتاب، اثر مفیدى درباره امامت است. نویسنده، محتواى آن را به اثبات امامت امیرالمؤمنین(علیه السلام) در روز غدیر اختصاص داده است. کتاب مورد نظر از نظر اتقان و استوارى در نهایت درجه کمال قرار دارد تا جاییکه به تنهایى براى شیعه در اثبات امامت کافى است. این اثر در یک جزوه دویست برگى و در طرابلس براى شیخ ابوالکتائب احمد بن محمّد بن عمارنوشته شده است.
59. العیون فى آلاداب
60. الفایدة فى الاصول
مؤلّف در این مجموعه، به طور کامل به بحث در مورد حدوث عالم و اثبات محدّث عالم پرداخته است.
61. غایة الانصاف فى مسائل الخلاف
در این کتاب مسائل اختلافى بین ابوالصلاححلبى (فقیه شیعى) و سیّد مرتضى، مورد ارزیابى قرار گرفته و نظرات سیّد مرتضى پذیرفته شده است.
62. الفاضح
در این کتاب سرپیچى ها و نافرمانى هاى کسانى که علیه امیرالمؤمنین(علیه السلام) قیام کردند، مورد بحث قرار گرفته است. این رساله نیز ناتمام باقى مانده است.
63. الفهرست که سیّد بن طاووس از آن یاد کرده است.([13])
64. القول فى معرفة النّبى بالکتابة و سائر اللغات نام دیگر این اثر «مختصر القول فى معرفة النّبى» است و مؤلّف آن را در قاهره، در یک جزء و براى ابوالیقظبان نوشته است.
65. الکافى فى الاستدلال على صحة القول برؤیة الهلال
سیّد بن طاووس این اثر را در کتاب «الاقبال» ذکر کرده و درباره آن گفته است:
از آثار کراجکى کتابى به دستم رسید که وى در آن معتقد بود: ماه رمضان از سى روز کمتر نیست. پس از مدّتى، اثر دیگرى از او یافتم به نام «الکافى». در این کتاب وى براى صحت رؤیت در اثبات ماه استدلال نموده بود و بر خلاف نظر قبلى خود معتقد شده بود که ماه رمضان از سى روز کمتر هم مى شود و از نظر قبلى خود عذرخواهى نموده بود. این کتاب در حدود صد صفحه و در مصر تألیف شده است.
66. الکفایة فى الهدایة
این اثر در مقدّمات اصول علم کلام نگاشته شده امّا ناتمام مانده است.
67. الکلام فى الخلأ و المل
68. کنزالفوائد
این کتاب از مشهورترین تألیفات کراجکى به حساب مى آید. وى این اثر را در پنج بخش و براى عمویش به رشته تحریر درآورده است. اثر یاد شده حاوى علوم و فنون نفیسه مخصوصاً اصول، فضائل و اخلاق است و از نیکوترین تألیفات اوست و تا این زمان باقى مانده است.
69. المؤمن
70. المجالس فى مقدّمات صناعة الکلام
این کتاب از نظر ترتیب بى سابقه و بى نظیر است و به دستور امیر صارم الدوله ذوالفضلین نوشته شده است. اگر چه این کتاب ناتمام مانده امّا هشت بخش از آن تألیف شده است.
71. مجلس الکرّ و الفرّ
72. مختصر البیان عن دلالة شهر رمضان
مؤلّف در این کتاب براى اثبات هرماه، قائل به عدد گردیده، نه رؤیت هلال. این کتاب مورد نقض قرار گرفته با این دلیل که تنها معیار، عدد «سى» نیست بلکه رؤیت نیز مى تواند ملاک و معیار شناخت اوّل ماه باشد.
73. مختصر التّذکرة باصول الفقه
این کتاب برگرفته از کتاب «التّذکرة» شیخ مفید است و در کنزالفوائد از آن به «التّذکرة» یاد شده است.
74. مختصر کتاب التّنزیه
التنزیه اثر سیّد مرتضى است که کراجکى قسمت بحث انبیاء را خلاصه نمود. ولى بخش ائمه باقى مانده است.
75. مختصر دعائم الاسلام للقاضى النّعمان
76. مختصر طبقات الوارث رساله مختصرى است که براى مبتدى ها در طرابلس تألیف شده است.
77. مختصر کتاب ابن خداع الشریف
این اثر در بیان اعقاب فرزندان امام حسن و امام حسین(علیهما السلام) (انساب) نوشته شده و در این فن کتابى است بى سابقه. بعضى از دانشوران گفته اند: این کتاب شجر است یعنى محتواى آن به صورت درخت نمایش داده شده است. شیخ آقا بزرگ تهرانى مى گوید: اگر چه این به صورت مشجر تألیف شده است امّا غیر از کتاب «التشجیر» اوست.([14])
78. المراشد، المنتخب من غرر الفوائد
غرر الفوائد، همان کتاب امالى سیّد مرتضىاست و در برگیرنده تفسیر آیات قرآن و در دویست برگ به نگارش درآمده است.
79. المزار
مجموعه اى است مختصر در مورد زیارت ابراهیم خلیل(علیه السلام).
80. مزیل اللّبى و مکمل الانس در علم نجوم.
81. مسئله فى العدد و عدد نقص شهر رمضان
82. مسئلة العدل فى المحاکمة الى العقل
83. المسئلة القیسرانیة
جزوه اى است مختصر درباره ازدواج پیامبر(صلى الله علیه وآله) با عایشه و حفصه.
84. معارضة الاضداد باتّفاق الاعداد
جزوه اى است کوچک در مورد امامت.
85. معدن الجواهر و ریاضة الخواطر ([15])
این کتاب از جمله آثار کراجکى در آداب، حِکَم، و پند و اندرزهایى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله)است.
86. معرفة الفارض على استخراج سهام الفرائض
اثر مفیدى است که در جزوه شصت ورقى در طرابلس تألیف شده و در موضوع ارث تألیف شده است. در این کتاب آنچه را که طبقات وارثان استحقاق دارند و همچنین راه و روش بدست آوردن سهمشان بدون نقص بیان شده است.
87. المقنع للحاجّ و الزّائر
جزوه کوچکى است که به درخواست قائد ابوالبقاء فور بن نزال نوشته شده است.
88. المنازل ([16])
89. مناسک النّسوان جزوه کم حجمى است که به دستور صارم الدوله تحریر یافته و غیر از کتاب «نهج البیان فى مناسک النّسوان» است.
90. المنسک العصىّ
این جزوه نیز به دستور امیر صارم الدوله و معاصرِ وى ذوالفخرین در طبریّه فلسطیننگاشته شده و نسخه هاى آن در بسیارى از شهرها منتشر گردیده است.([17])
91. المنقوض یا مختصر البیان من دلالة شهر رمضان
جزوه اى است که در «رمله» و براى قاضى القضاة تدوین شده است.
92. موعظة العقل (العقلاء) للنّفس
این اثر در دو جزوه در آداب و حِکَم تألیف شده است.
93. المنهاج الى معرفة منسک الحاجّ
دستورالعمل کاملى است در فقه، که کیفیت بجاآوردن زیارات در آن بیان شد است، این جزوه نیز براى صارم الدوله نگاشته شده تا حجّش را طبق آن انجام دهد.
94. النّجوم
95. نصیحة الاخوان
96. نصیحة الشّیعة
این اثر در بعضى از نسخه ها، «فصیحة الشیعة» ثبت شده است. آقا بزرگ تهرانىمى گوید: کتابى به همین نام در کتابخانه رضویه وجود دارد و شاید این کتاب همان «نصائح الشیعة» باشد.([18])
97. النّصوص
مرحوم مجلسى، در بحارالانوار این اثر را با همین نام ذکر کرده است.([19])
98. نظم الدّرر فى مبنى الکواکب و الصور
کتابى است بى سابقه و از جمله آثار او در هیئت، که اسامى کواکب و ستارگان، طبق نامگذارى عرب ها و اصل رصد در آن گردآورى شده است.
99. نقض رسالة فودان بعد ـ کذّاب المروزى فى الجزو (الکلام)
رساله اى چهل برگى است در کلام و حکمت.
100. نهج البیان فى مناسک النّسوان
این جزوه، پنجاه برگ است و در طرابلس به دستور شیخ بزگوار ابوالکتائب احمد بن محمّد بن عمار نوشته شده است.
101. النّوادر
102. هدایة المسترشدین این کتاب ناتمام مانده است.
103. الوزیرى
104. الوصیة ([20])
سیّد طباطبایى (بحرالعلوم)، احتمال داده که این کتاب یکى از دو کتاب: «التعریف بحقوق الوالدّین» یا «التّادیب» باشد.
از منظر دانشوران
عالمان و دانشمندان بسیارى درباره شأن و منزلت کراجکى، سخن گفته اند و به بهترین وجه مقام علمى او را ستوده اند که به عنوان نمونه به برخى از فرمایشات این بزرگان مى پردازیم.
1. شیخ منتجب الدّین بن بابویه:
شیخ عالم ثقه ابوالفتح محمّد بن على کراجکى، فقیه اصحاب، که نزد سیّد مرتضى و شیخ طوسىروایت قرائت نموده است و صاحب تصانیف نیز هست که از جمله آنها مى توان به کتاب «التّعجب» و کتاب «النّوادر» اشاره کرد و اخبار ما از او، به واسطه پدرم، از پدرش نقل شده است.([21])
2. محدّث قمى:
اعلم، فاضل، متکلّم، فقیه، محدّث، ثقه، جلیل القدر، شیخ مشایخ طائفه.([22])
3. سیّد محسن امین:
او فقیه متکلّم و حکیم ریاضى دان است و در همه این زمینه ها داراى تصنیف و تألیف نیز هست.([23])
4. علاّمه مامقانى:
کسى که کتاب کنزالفوائد را ببیند نهایت فضل، تحقیق، دقّت و کمال اطّلاع او بر مذاهب و اخبار را به خوبى درک خواهد کرد. براى تو لازم است که این کتاب را مطالعه کنى زیرا از کتاب هاى نفیس و ارزنده است.([24])
5. محقّق شوشترى:
شیخ محدّث، فقیه متکلّم، متبحّر، رفیع الشأن و منزلت، قاضى ابوالفتح.. از شاگردان بزرگ سیّد مرتضى، شیخ طوسى، دیلمى و واسطى است و از شیخ مفید نیز روایت نقل کرده است.([25])
6. بحرالعلوم در کتاب رجالش:
محمّد بن على کراجکى شیخ فقیه، قاضى ابوالفتح صاحب کتاب «کنزالفوائد»، از شاگردان شیخ مفید است. وى روایات زیادى از شیخ نقل کرده و رساله او را در اصول فقه، در فصل چهارم، از جزء دوم همین کتاب ذکر نموده است و خودِ کراجکى مى گوید: از عده زیادى از مشایخ (غیر از شیخ مفید) مانند ابوعبدالله الحسین بن عبیدالله بن على واسطى روایت کرده است. او در جزء اوّل کتابش گفته است: استادم ابوعبدالله الحسین بن عبیدالله بن على واسطى به من خبر داد.([26])
7. محقّق خوانسارى:
الشیخ العالم الثقه، ابوالفتح محمّد بن على الکراجکى، فقیه اصحاب، که از سیّد مرتضى و شیخ ابوجعفر طوسى روایت مى نماید. از روایات او در کنزالفوائد و غیر آن برمى آید که وى در شهرهاى مختلف سفر مى کرده و هدفش در بیشتر این سفرها، تحصیل فقه، حدیث، ادب و غیر این ها بوده است. از آنجا که وى بیشتر در مرکز مصر، یعنى قاهره و دیگر شهرهاى این کشور اقامت داشته در اجازاتش به «تریل الرملة»([27]) یا «الرملة البیضاء» شهرت یافته است. از همین کتاب برمى آید که اقامت کراجکى در مصر، حدود دهه دوم، پس از سال (400 هـ .ق.) بوده است. کراجکى در این دیار، معمر مشرقى ـ از یاران امیرالمؤمنین(علیه السلام) ـ را ملاقات کرده است و قول صاحب مجمع البحرین ـ در واژه سلاّر بن عبدالعزیز ـ نیز بر این امر گواهى مى دهد.([28])
8. شیخ آقا بزرگ تهرانى:
محمّد بن عثمان کراجکى، عالم، ثقه، ابوالفتح، فقیه اصحاب، بر مرتضى علم الهدى و شیخ طوسى روایت قرائت نموده است. بحرالعلوم او را از شاگردان شیخ طوسى شمرده است، بله در رتبه شاگردان وى بوده امّا از شاگردان مفید است و در تصانیفش از: شیخ مفید، مرتضى، سلاّر بن عبدالعزیز، ابى المرجا محمّد بن على بن طالببلدى در قاهره، شریف ابى منصور احمد بن حمزه عریضى در رمله و ابوالعبّاس احمد بن غسّان در حلب و همگى از ابوالمفضل شیبانى، روایت مى کنند و همچنین قاضى محمّد بن على بن سنجراز وى روایت کرده است.
9. صفدى:
محمّد بن على ابوالفتح کراجکى ـ با دو کاف و جیم ـ شیخ الشیعة و «خیمى» است. وى ربیع الاول (449 هـ .ق.) از دنیا رفته است. او از فحول شیعیان و در فقهِ شیعه چیره دست است و بزرگانى چون سیّد مرتضى را ملاقات نموده است. کتاب هایى چون «تلقین اولاد المؤمنین»، «الاغلاط فیما یرویه الجمهور»، مواعظ العقلاء للنفس»، «المنازل»، «عدد ما جاء فى الاثنى عشر» و «المؤمن» از اوست.([29])
10. شیخ عبدالله نعمة:
او از پیشوایان زمان خودش در فقه، کلام، حکمت، طب، فلک و ریاضیات است. بسیارى از دانشمندان او را چنین ستوده اند. علاّمه، شیخ الفقها و المتکلمین، وحید عصره و فرید دهره در فقه، کلام، حکمت و ریاضیات، مصنف در همه این فنون و علوم و متفنن در تصنیف. وى از محضر بسیارى از عالمان بزرگ زمانش، از جمله: شیخ مفید، سیّد مرتضى و سلار بن عبدالعزیز دیلمى، حسین بن عبیدالله واسطى و ابوالحسن بن شاذان قمى، کسب فیض نموده است. مرغزار سبز و پربارش به گونه اى است که پژمردگى و زردى در آن راه ندارد. تألیفات او در ابواب مختلف دانش ها، به قدرى است که کتابخانه بزرگى را تشکیل مى دهد و هر انسانى را بى اختیار دچار حیرت و بهت زدگى مى نماید و گویاى نشاط علمى و اندیشه ژرف و پربار و نیز از سویى دلیل بر تعهد و پاى بندى او در قبال رسالت علمى اوست.
زندگى کراجکى در حال نقل و انتقال در بین شهرهاى: رمله، حلب، دمشق، و سایر شهرها سپرى مى شد. اقامت او در طرابلس طولانى شد و یافعى به خاطر سکونت کراجکى در «خیم» مصر، او را به «خیمى» توصیف کرده است. بسیارى او را «نیزیل الرمله و القاهره» نامیده اند. وى به صور و صیدا نیز سفر کرده است و برخى از کتاب هایش را براى شیعیان آنجا به نگارش درآورده است. تعدادى از آثارش را در طرابلس تألیف کرده است. کتابهاى کراجکى مورد اعتماد مرحوم مجلسىبوده و از منابع بحارالانوار محسوب مى شود زیرا در بحار، از کتاب هاى «النّصوص»، «معدن الجواهر»، «کنزالفوائد»، و «رساله تفضیل امیرالمؤمنین(علیه السلام)» اقتباس شده است.
سیّد بن طاووس نیز در کتاب «فلاح السائل» بر رساله اى که کراجکى براى فرزندش نوشته، اعتماد نموده امّا شهرت کراجکى به واسطه کتاب «کنزالفوائد» است. این کتاب حاوى مسائل دقیقى از علم کلام و مسائل مختلف از قبیل تعدادى از فروض و فقه، اصول، ادبیات، تازه هاى شعر، حدیث، تاریخ و... است.([30])
11. ابن قاضى شهبة الشافعى:
محمّد بن على ابوالفتح کراجکى واسطى، نحوى، لغوى، علاّمه، طبیب، منجّم متکلّم، خیمى، رأس شیعه و صاحب تصانیف. ذهبى او را این چنین توصیف کرده است.([31])
12. سمعانى در انساب:
کراجکى ـ به فتح کاف ـ منسوب به قریه اى واقع در واسط است و در شهر صور، در سال (449 هـ .ق.) وفات یافته است. وى نحوى، لغوى، منجّم، طبیب، متکلّم، متفنن، از بزرگان اصحاب شریف رضى و مؤلّف کتاب «تلقین اولاد المؤمنین» است.([32])
13. شیخ حرّ عاملى:
عالم، فاضل، متکلّم، فقیه، محدّث، ثقه جلیل القدر.
عاملى در ادامه، پس از ذکر تعدادى از کتاب هاى کراجکى، آنچه را که ابن بابویه و ابن شهرآشوب در مورد کراجکى گفته اند آورده و سپس مى گوید: کتاب الفهرست متعلّق به کراجکى است، سیّد بن طاووس هم همین مطلب را در آخر کتاب «الورع الواقیة» تایید کرده است.([33])
14. مجلسى:
امّا کراجکى، او از عالمان و متکلّمان بزرگ است و جمیع ارباب اجازات به او مستند مى شوند. کتاب «کنزالفوائد» او از کتاب هاى مشهورى است که همه کسانى که بعد از او آمده اند از آن بهره برده اند و بقیه کتاب هایش نیز در نهایت متانت هستند.([34])فقیهان طرابلس که شیخ اجل سعید، ابوالفتح کراجکى، مقیم رملة البیضاء نیز از آنان است ـ از عالمان و فقیهان بزرگ ما هستند بلکه از رؤساى آنهاست.([35])
15. شهید اوّل:
شهید اوّل در بسیارى از کتاب هایش از کراجکى به علاّمه تعبیر مى کند با اینکه از علاّمه حلّى به فاضل تعبیر مى نماید.([36])
16. ابن حجر عسقلانى:
ابن طىّ در ثنا و ستایش او مبالغه نموده و در باب مرام امامیه، تصانیفى برایش بیان کرده و گفته است، از ابى صلاح علم آموخته و حدیث روایت کرده است.([37])
17. عماد حنبلى در ضمن رخدادهاى سال (449 هـ .ق.):
در این سال ابوالفتح کراجکى (خیمى) رأس الشیعة و صاحب تصانیف، در شهر صور و در ماه ربیع الاخر، فوت نموده است. وى لغوى، نحوى، منجّم، طبیب، متکلّم، متفنن و از بزرگان اصحاب شریف مرتضى به شمار مى آید و مؤلّف کتاب «تلقین اولاد المؤمنین» است.([38])
وفات
تاریخ نگاران در مورد زمان دقیق وفات کراجکى اختلاف نظر دارند و اکثر مورّخین زمان فوت وى را قرن پنجم هجرى ذکر کرده اند و بر این نظر اتّفاق دارند.
[1]. محلى است در مصر که کراجکى در آنجا ساکن بوده و یا بدانجا رفت و آمد داشته است. بعضى این مکان را از شهرهاى شام مى دانند.
[2]. به نقل از شیخ آقا بزرگ تهرانى.
[3]. در برخى از منابع، «اذکار» آورده شده است.
[4]. کنز الفوائد ت، ص 257.
[5]. الوافى بالوفیات، ج 4، ص 130، رقم 1636.
[6]. در بعضى از منابع با نام «الایضاح بین السنة و الامامیه» آورده شده است.
[7]. کنزالفوائد، ج 2، ص 114. این کتاب مستقلاً نیز در بیروت چاپ شده است.
[8]. کنزالفوائد، ج 1، ص 240.
[9]. در شماره 9.
[10]. در شماره 20 آورده شد.
[11]. در بعضى منابع با نام: «ذکر الاخبار الصارفة و الصادرة» آمده است.
[12]. بحارالانوار، ج 1، ص 18.
[13]. الدروع الواقیه، ص 272.
[14]. الذّریعة، ج 20، ص 203.
[15]. مجلسى در بحارالانوار از این کتاب اقتباس کرده و محدّث قمى نیز این کتاب را ترجمه نموده است.
[16]. ذهبى در تاریخ اسلام و صفرى ردّ وافى بالوفیات، در شرح حال کراجکى این کتاب را ذکر نموده اند.
[17]. در الذّریعة، با نام «المنسک العضب» ثبت شده است.
[18]. الذّریعة، ج 24، ص 182، رقم 944.
[19]. بحارالانوار، ج 1، ص 18 الذّریعة، ج 24، ص 197.
[20]. الذّریعة، ج 25، ص 103.
[21]. الفهرست، ص 100، رقم 355.
[22]. فوائد الرضویة، ص 571.
[23]. اعیان الشیعة، ج 9، ص 400.
[24]. تنقیح المقال، ج 3، ص 149، رقم 11052 و ص 159، رقم 11134.
[25]. مقابس الانوار، ج 9.
[26]. فوائد رجالیه، ج 3، ص 302.
[27]. رمله، نام شهرى از شهرهاى مصر است.
[28]. روضات الجنّات، ج 6، ص 209، رقم 579.
[29]. الوافى بالوفیات، ج 4، ص 130، رقم 1636.
[30]. فلاسفة الشیعة، ص 442.
[31]. طبقات النحاة و اللّغویین، ج 212، رقم 155.
[32]. الانساب للسمعانى، ج 5، ص 42، ماده کراجکى.
[33]. أمل الآمل، ج 2، ص 278 و 288، رقم 857.
[34]. بحارالانوار، ج 1، ص 35.
[35]. همان، ج 105، ص 76.
[36]. الکنى و الالقاب، ج 3، ص 94.
[37]. لسان المیزان، ج 5، ص 340، رقم 7801.
[38]. شذرات الذهب، ج 5، ص 214.