در طول تاريخ اسلام، خاندانهاي بزرگي در عرصه ترويج فرهنگ و شعائر اسلام و شيعه، نقشآفريني كردهاند؛ از جمله آنها ميتوان به خاندان بزرگوار و عالمپرور چهارسوقي اشاره كرد كه بعدها به دليل انتساب به عالم بزرگوار و صاحب كتاب شريف روضات الجنات في أحوال العلماء و السادات، سيد محمدباقر چهارسوقي، به روضاتي معروف شدهاند؛ خانوادهاي بزرگوار از سادات موسوي كه از زمانهاي بسيار دور وارد ايران شدند و در منطقه خوانسار و بعدها اصفهان مسكن گزيدند و سبب خيرات و مبرات زيادي در اين مناطق شدند. آنها به ترويج دين اجداد بزرگوار خود در اين منطقه همت گماشتند و اين امر تا به امروز در اين خانواده ادامه دارد؛ فرزندان زيادي از ايشان در اصفهان و شهرهاي ديگر همانند تهران، به تبليغ و ترويج و رفع حوائج عامه مردم مشغول هستند.
تولد و زادگاه
مير سيد احمد روضاتى اصفهانى، فرزند حجتالاسلام و المسلمين حاج سيد محمدباقر، در هفتم رجب سال 1347ق، در محله چهارسوق شيرازيهاي اصفهان، در خانوادهاي از سادات موسوي و اهل علم به دنيا آمد و به تأسي از جد بزرگوارش، خاتم انبياء، محمد مصطفي (صلی الله علیه و آله و سلم) ، نام او را احمد گذاشتند و به مير سيد احمد شهرت يافت.
نسب
امروزه علماي زيادي از اين خاندان و غيره، كتابهايي درباره تاريخ و نسب اين خاندان نوشتهاند. در اين كتابها، به تاريخچه اين خاندان و نسب و علماي ايشان از ابتداي ورود به ايران، مفصل پرداخته شده كه از مجال و حوصله اين نوشتار خارج است.[1]
در مقدمه كتاب مناهج المعارف، مؤلف نسب خويش را كامل بيان كرده است: «مير سيد احمد روضاتي، فرزند مرحوم حاج سيد محمدباقر، فرزند سيد جلالالدين... فرزند عبدالله، فرزند موسي بن جعفر (علیه السلام) ».[2]
بنابراين، طبق نتيجه آخرين تحقيقات و كاوشهاي مير سيد احمد از روي شجرهنامههاي اين خاندان، نسب ايشان با سي و سه واسطه به امام هفتم، موسي بن جعفر (علیه السلام) ميرسد. وي در مورد صحت اين نسب، در پايان نوشتار خود مينويسد: «در صحت آن هيچ ترديد ندارم».[3]
پدر
سيد محمدباقر روضاتي، فرزند سيد جلالالدين روضاتي، سال 1316ق در اصفهان، در خانه جدش آقا ميرزا مسيح به دنيا آمد. وي نزد علماي اعلام اصفهان: شيخ علي مدرس يزدي، ميرزا احمد مدرس، ميرزا محمدرضا خوانساري، سيد محمد نجف آبادي، مير محمدصادق مدرس و سيد مهدي درچهاي، درس خواند. همچنين از ملا محمد فشاركي، سيد ابوالحسن اصفهاني، آيتالله بروجردي، سيد محمدتقي خوانساري، سيد صدرالدين صدر و آقاي حكيم، اجازه روايي دريافت كرد. او عمر خود را در راه ترويج دين، بيان احكام و اقامه جماعت در مسجد خيابان و مسجد شيخ بهايي سپري كرد. مردي صبور و حليم، خوشاخلاق، متواضع، خوشقلب، مهربان و باسخاوت بود.
سيد محمدباقر در شب دوشنبه، بيست و نهم رجب سال 1383ق از دنيا رفت و در جوار جدش، صاحب روضات مدفون شد. از او دو فرزند به نامهاي سيد محمد و مير سيد احمد به يادگار باقي ماندند.[4]
تحصيلات
مير سيد احمد در اصفهان، تحصيلات جديد را فرا گرفت و چنانكه خود در كتاب مناهج المعارف نگاشته است: «به حكم تكليف شرعي ... و با شور و عشقي فراوان در سلك طلاب علوم ديني درآمدم و در حوزه علمي اصفهان به تحصيل سطوح ادبيات و معاني و بيان و منطق و فقه و اصول و كلام مشغول شدم».
آغاز تحصيل مير سيد احمد مصادف با مرجعيت سيد ابوالحسن اصفهاني (م 1365ق) بود؛ خود دراينباره نوشته است: «در آن هنگام، رئيس اسلام و مرجع تقليد شيعه، مرحوم آيتالله العظمي آقا سيد ابوالحسن اصفهاني بود كه پس از گذشت دو سال و نيم از اشتغال بنده، در تاريخ نهم ذيحجه سال 1365ق از دنيا رفت و به فوت او انقلابي عظيم در همه اقطار و بلاد پديدار شد و مرگ او اثر عميقي در ملتها گذاشت».[5]
بيشتر ايام تحصيل مير سيد احمد، با مرجعيت آيتالله آقا سيد حسين بروجردي مقارن بود و تمام پانزده سال مرجعيت ايشان بر عالم تشيع را درك كرد. بعد از ايشان، ايام تحصيل مير سيد احمد مصادف با مرجعيت سيد محسن حكيم شد. مير سيد احمد بعد از گذراندن درسهاي سطوح حوزه در اصفهان، در سال 1367ق براي تكميل تحصيلات حوزوي خود به قم مهاجرت كرد. ايشان چهار ماه از درس آقا سيد محمد حجت كوهكمرهاي (درس بيع فضولي)، دو سال از درس خارج فقه سيد محمدتقي خوانساري، و مدت شش سال از خارج فقه و قدري از اصول درس آيتالله سيد حسين بروجردي بهره برد.[6]
رازي در كتاب گنجينه دانشمندان، هنگام بيان شرح احوالات ايشان، درباره تحصيلاتش اين گونه باب سخن گشوده است:
هنگام مراجعت به قم، كفايه را از محضر آيتالله العظمى مرعشى نجفى و آيتالله حاج شيخ مرتضى حايرى فراگرفته و به درس خارج مرحومين آيتين خوانسارى و حجت شركت نموده و در خلال آن شرح تجريد و شرح شوارق لاهيجى را از حضرت آيتالله العظمى حاج احمد خوانسارى استفاده نموده و از محضر و درس فقه و مقدارى اصول آيتاللّه العظمى بروجردى بهرهمند گرديده و تقريرات دروس ايشان را به رشته تحرير درآورده؛ خصوصا مسأله لباس مشكوك را به صورت رساله جداگانهاى به نام السبيل المسلوك فى اللباس المشكوك نوشته است.[7]
اجازات
مير سيد احمد در اين ايام از علماي زيادي صاحب اجازه روايي (نقل روايت) شده است؛ از جمله سيد محمدباقر سدهي ابطحي، سيد عبدالله مدرس صادقي از علماي اصفهان، ميرزا محمد فيض قمي، آقاي حجت، سيد محمدتقي خوانساري، حاج سيد صدرالدين صدر، حاج آقا حسين بروجردي، شيخ عبدالنبي عراقي نجفي، سيد شهابالدين نجفي از علماي قم، ميرزا محمدعلي شاهآبادي از علماي تهران، شيخ محمدصالح حائري از علماي سمنان، سيد يونس اردبيلي از علماي مشهد، ميرزا محمد تهراني در سامرا، سيد هبةالدين شهرستاني ساكن بغداد، سيد محمدمهدي صاحب احسن الوديعه ساكن كاظمين؛ از علما و مراجع تقليد نجف اشرف، همانند: سيد جمالالدين گلپايگاني، شيخ حسين كاشفالغطاء، سيد محسن حكيم و آقا بزرگ تهراني؛ و از مراجع سوريه و لبنان، مثل: سيد محسن امين و سيد عبدالحسين شرفالدين عاملي.[8]
مهاجرت به اصفهان و تدريس
مير سيد احمد بعد از ده سال تحصيل در محضر بزرگان حوزه علميه قم، به زادگاه خود، اصفهان بازگشت. ايشان در اين ايام به تدريس دروس حوزوي، از جمله معالم و شرح لمعه در مدرسه صدر؛ و اقامه جماعت ظهر در مسجد البادران، اقامه جماعت شب در مسجد خيابان و اقامه جماعت صبح در مسجد شيخ بهائى مشغول شد و همچنين براى عامه درس تفسير قرآن كريم داشت.[9]
مهاجرت به تهران
در احوالات ايشان، دليل مهاجرتش به تهران، و ماندگاري در اين شهر اتفاق و تصادف نگاشته شده است. رازي در گنجينه دانشمندان دراينباره مينويسد: «بر حسب تصادف به تهران آمده و جمعى از مؤمنين و نمازگزاران (مسجد الرحمن) واقع در شمال تهران از معظم له براى اقامه جماعت در آن مسجد تقاضا نموده و ايشان هم اجابت [كرده است] و تا اين تاريخ به انجام وظيفه اشتغال دارد».[10]
مير سيد احمد از اين زمان تا پايان عمر خود را در تهران سپري كرد و در جهت ترويج شعائر مذهب و رفع امور ديني مردم در اين سامان بسيار كوشيد.
تأليفات
مير سيد احمد از زمان اشتغال به امر تحصيل، همواره مانند گذشتگان از اجدادش، به امر تأليف و تحقيق مشغول بود. اين عالم بزرگوار بعد از مهاجرت به اصفهان و اشتغال به امر تدريس، در كنار آن، امر تأليف و تحقيق را همچنان سرلوحه كار خود قرار داد و با مهاجرت به تهران، اين كار با همت بيشتري ادامه يافت؛ چنانكه امروزه از وي تأليفات بسياري به يادگار مانده است.
صاحب كتاب گنجينه كه از نزديك با او مراوده داشته، دراينباره نوشته است: «علامه روضاتى معاصر را از اولى كه در حوزه علميه قم ديده و آشنا شده، اهل مطالعه و تأليف و تصنيف يافتم؛ همواره موفق بوده و ميباشد».[11]
تعدادي از آثار چاپ شده ايشان عبارتند از:
- المستدركات على روضات الجنات: دوازده سال در تأليف آن رنج برده و هر چه از قلم جدش در اصل كتاب جا افتاده، از تراجم دانشمندان شيعه و سنى، همه را با مدارك متقن تا عصر حاضر استدراك كرده است كه با اصل روضات چاپ ميشود.
- مناهج المعارف يا فرهنگ عقايد شيعه: اصل كتاب از تأليفات جد اعلاى وى، آيتالله حاج ميرزا ابوالقاسم خوانسارىمعروف به مير كبير است كه از شاگردان علامه مجلسىصاحب بحارالانوار بوده و يك دوره اصول دين را به فارسى در كمال تحقيق تأليف فرموده است. اين كتاب در 300 صفحه به چاپ رسيده و نيمي از كتاب، پاورقىهاى مبسوط ايشان است. مقدمه مبسوطى نيز شامل شرح حال مؤلف و خاندان و فرزندان او نوشته و كتاب بسيار نفيسى است.
- سلسلة المخطوطات: اين كتاب، چاپ كتابهاى چاپ نشده دانشمندان قديم است، به ضميمه مقدمه و پاورقيها كه دو نمونه آن به چاپ رسيده است: 1. كتاب النهريةكه چهار رساله فقهى است با مقدمه و پاورقى ايشان و در سال 1377ق چاپ شده؛ 2. كتاب زواهر الجواهركه با مقدمه و تذييل ايشان در سال 1379 چاپ شده است.
- ميزان الانساب: اصل آن از تأليفات جد وى، آيتالله العظمى ميرزا محمد هاشم چهارسوقى، صاحب كتاب مبانى الاصولاست. با مقدمه و تذييل فراواني از ايشان، در سال 1373ق چاپ شده است.
- فوائد منطقى: با شرح كبراى منطق كه اصل آن تأليف اسفرائينى است، با مقدمه و پاورقى در سال 1385 در اصفهانچاپ شده است.
- مقدمه مبسوطى بر كتاب سفينة البحارمرحوم محدث قمى.
- مقدمه بر كتاب رسائل شيخ انصارى.
- مقدمه بر كتاب حاشيه جواد بر قوانين، كه چاپ شده است.
- نداى شيعهاز انتشارات «مسجد الرحمن» كه تا كنون چندين شماره آن به نامهاى زير چاپ شده است: 1. چرا امام حسين(علیه السلام) قيام فرمود؛ 2. چرا ما بايد فقط مسلمان باشيم؛ 3. بررسى كوتاهى از شخصيت حضرت زهرا؛ 4. چرا ما بايد فقط شيعه باشيم؟
- كتاب شيعه و ترقيات شگفتآور آنان: طي 14 شماره از روزنامه چهل ستون، از شماره 142 تا 155، در سال 1374ق در اصفهان چاپ شده است.
- السبيل المسلوك در لباس مشكوك.
- مغانم النصول فى شرح معالم الاصول: شرح مزجى بر كتاب معالم الاصولاست و مرحوم علامه آقابزرگ در جلد 14 كتاب الذريعه، ص 70 و در حرف ميم هم در جلد 21، ص 293 آن را ذكر كرده است.
- رساله در عدالت.
- سير علم الاصول فى مختلف العصور: تاريخچهاى است از علم اصول.
- موقظ الاعلام فى تراجم الاسرة و الاقوام: در سه مجلد شرح حال و تراجم سه خاندان بزرگ در آن ذكر شده و مرحوم حاج آقا بزرگ تهرانىهم در كتاب مصفى المقال فى مصنفى علم الرجالدر صفحه 64، آن را معرفى كرده است.
- المشايخ و الاساتذة: شرح حال استادان و مشايخ اوست و مرحوم صاحب الذريعهدر جلد 21، ص 39 آن را ياد كرده است.
- محاسن الاجازات فى سلسلة الروايات: آن مرحوم در جلد 20، ص 133 آن را معرفي كرده است.
- سيرة صاحب الروضات و حياته العلمى.
- علماء الاسرة: شرح حال علماي خاندان خود را نوشته است.
- مناظرات مذهبى: در سه مجلد است كه جلد اول آن به نام «گفتگوى شيعه و سنى» چاپ شده است.
- صوفىبازى: در دو جلد، رد بر صوفيه است.
- پاسخ پرسشها: در سه مجلد است كه جلد اول آن، به نام «فلسفه روزه» به چاپ رسيده است.
- فرهنگ منظوم يا شرح نصاب.
- 24. فلسفه نماز.
ماجراى «ريش و سبيل»: در اثبات حرمت ريشتراشى است.
- گمراهان باب و بهاء.
- الفوائد الثمينة: در دو مجلد كه صاحب الذريعهدر جلد 16، صفحه 329 از آن ياد كرده است.
- قلائد العقيان: ترجمه سوره حمد از تفسير تبيان شيخ طوسى.
- ترجمه مسكن الفؤادشهيد ثانى.
الوجوه الكشرة فى ترجمة ابن العشرة: شرح حال عجيب و غريب ابن العشره است و مختصر آن در مقدمه زواهر الجواهر به چاپ رسيده است.
- حواشى بر كتب درسى.
- حواشى بر كتب رجالى.[12]
فرزندان
از اين عالم بزرگوار دو پسر باقي مانده است: پسر اول، مير سيد محمد روضاتي، متولد نهم شعبان 1375ق، در اصفهان از طلاب علوم ديني و دانشجويان مذهبي است و به تحصيل علوم حوزوي و تدريس اشتغال دارد. فرزند دوم ايشان، مير سيد محمدهاشم روضاتي، متولد بيست و ششم صفر 1380ق در اصفهان است.[13]
وفات
مرحوم مير سيد احمد روضاتي بعد از سالها تلاش در امر تبليغ و ترويج مذهب شيعه، در روز دوشنبه، 7 مرداد 1380ش (1422ق) روح بلند و ملكوتياش در تهران به خدا پيوست. بعد از تشييع جنازه با شكوه از پيكر مطهر ايشان در تهران، بدن اين سلاله پاك رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به زادگاهش، شهر اصفهان انتقال يافت و در قبرستان باغ رضوان آرام گرفت.[14]
[1]. جهت اطلاع بيشتر از خاندان ايشان، ر.ك: محمدعلي روضاتي، زندگاني آيتالله چهارسوقي؛ مقدمه كتاب مناهج المعارف؛ شرح احوال سيد محمدعلي روضاتي در همين مجموعه.
[2]. مير سيد ابوالقاسم خوانساري، مناهج المعارف، تصحيح: مير سيد احمد روضاتي، مقدمه؛ محمدمحسن آقا بزرگ تهراني، مصفي المقال، ص 64.
[3]. همان.
[4]. مناهج المعارف، ص 259.
[5]. مناهج المعارف، ص 267.
[6]. همان.
[7]. محمد شريف رازي، گنجينه دانشمندان، ج 4، ص 471.
[8]. مناهج المعارف، ص 268.
[9]. گنجينه دانشمندان، ج 4 ، ص 471.
.[10] همان.
[11]. همان.
[12]. همان، ص 472 و مناهج المعارف، صص 268 - 269.
[13]. مناهج المعارف، ص 269.
[14]. سايت تحريف، روز شمار شمسي، وقايع 7 مرداد.