اشاره
در سالهاي آغازين قرن چهاردهم هجري، تهران، داراي حوزه علميه باشكوه و ارجمندي بود كه بسياري از علما و فقها و حكماي شيعه در آنجا گرد آمده و چراغ دانش و فقاهت و حكمت شيعي را روشن نگاه داشته بودند. بسياري از فقيهان قمي نيز پس از فراغت از تحصيل و رسيدن به مدارج عالي علم، از عتبات عاليات به پايتخت ميآمدند و در آنجا اقامت گزيده، به تأليف و تدريس اشتغال داشتند.
يكي از آن دانشوران كه سالها در تهران به خدمات بزرگ علمي و ديني اشتغال داشت، مرحوم آيتالله حاج سيد حسين صدرالحفاظ قمي است. در اين گفتار كوتاه، اندكي از زندگي سراسر تلاش و كوشش او را باز گفتهايم.
ولادت
تاريخ ولادت مرحوم صدرالحفاظ را در جايي ذكر نكردهاند، اما با وجود قراين و احتمالات، سال ولادتش، بين سالهاي 1250 و 1260ق بوده است. چه، وي از معاصران حاج سيد صادق قمي و ملا غلامرضا قمي بوده و تاريخ وفات آنها، در سالهاي 1332 و 1338ق، و تاريخ ولادتشان نيز سال 1255ق بوده است.
از اين رو، شايد ولادت حاج سيد حسين صدرالحفاظ هم در سال 1255ق يا اندكي پس از آن بوده باشد.
پدر بزرگوارش، مرحوم حاج سيد اسماعيل رضوي نيز از بزرگان خادمان آستانه مباركه حضرت فاطمه معصومه و داراي منصب صدرالحفاظي بود.[1]
تحصيلات
سيد حسين در زمان حيات پدرش و در اوان نوجواني، تحصيل علوم ديني را در قم آغاز كرد. پس از درگذشت وي، منصب پدر بدو واگذار شد و هر صبح و شام در دارالحفاظ حرم مطهر به تلاوت قرآن اشتغال داشت؛ تا اينكه توفيق، رفيق راهش شد و از اين شغل منصرف گرديد و براي تكميل تحصيلات خويش به تهران رفت.
ميرزاي فيض مينويسد:
چون والدش رخت به دار جنان كشيد، بر حسب وراثت، منصب جليل والدش مرجوع به او شد. در صبح و شام، بر حسب ياسا[2] و قرارداد اين شغل، در دارالحفاظ سر كار فيض آثار، حاضر شده، با ساير قاريان و حافظان مشغول تلاوت قرآن ميشدند.
از بلندي نظر و علوّ فطرت، اين شغل را دون مراتب و قابليت خود ملاحظه نموده، تحصيل علم و تكميل معني انسانيت را وجهه همت و پيشنهاد خاطر نموده، رخت به دارالخلافه طهران كشيد و در مدرسه خان مروي كه مجمع علما و محل انجمن فضلاست، حجره گرفت... .[3]
به سوي تهران
ميرسيد حسين، در حدود سال 1280ق[4] ـ و يا سالهاي پس از آن ـ براي تكميل تحصيلات خويش رهسپار تهران شد و به درس فقيه نامور شهر و يادگار شيخ انصاري، ميرزا ابوالقاسم كلانتر نوري تهراني حاضر گرديد. بين او و فرزند استادش، علامه ميرزا ابوالفضل تهراني، دوستي كامل و رفاقت و مصاحبت پيوسته نيز برقرار شد.[5]
ميرزا علياكبر فيض مينويسد:
... علم فقه و اصول را در مدرس تحقيق فريدالعصر و وحيدالايام ميرزا عبدالرحيم نهاوندي حاضر ميشدند، و مراتب علم و حكمت از الهي و طبيعي را در محضر حكيم بيمانند ميرزا ابوالحسن جلوه، استفاده مينمود، و چندي هم زيب مجلس تحقيق حكيم عارف رباني، آقا محمدرضا قمشهاي اصفهاني بوده، شرح فصوص محييالدين و ساير كتب حكميه، ملاحظه مينمود... .[6]
او در تهران، انيس و همنشين و رفيق مرحوم ميرزا ابوالفضل تهراني بود و در تمام درسها با هم شريك و همبحث بودند. در ضمن استادان مرحوم آيتالله تهراني، نام آيتالله العظمي سيد محمدصادق طباطبايي هم آمده است،[7] از اين رو، آن بزرگوار از استادان مرحوم صدرالحفاظ نيز بوده است.
هجرت به نجف
مرحوم سيد حسين صدرالحفاظ همراه با دوست دانشمندش مرحوم ميرزا ابوالفضل تهراني، در سال 1300ق، رخت سفر به سوي نجف بست و در زمره شاگردان مرحوم آيتالله ميرزا حبيبالله رشتي درآمد.
به نوشته مرحوم فيض:
«چون آن دو عالم كامل (آقا ميرزا عبدالرحيم و آقا محمدرضا) در دارالخلافة الباهرة از كسوت حيات عريان شده، سندس و استبرق جنت درپوشيدند، توقف تهران را از جهت خود بيفايده ديد، روي به اعتاب عاليه آورد...».[8]
مهاجرت به سامرا
زماني كه خبر ورود اين دو فاضل فرزانه به مرجع بزرگ، آيتالله ميرزاي شيرازي رسيد، آنان را به سامرا طلبيد. به نوشته عبرت نائيني:
...پس از چند ماه توقف وي (ميرزا ابوالفضل تهراني)، خبر ورودش به سمع حجتالاسلام والمسلمين، آيتالله في الارضين، الحاج ميرزا محمّدحسن الحسيني الشيرازي ـ طاب ثراه ـ رسيد. مرحوم آقا سيد محمد لواساني را براي دعوت وي به سامرا، به نجف اشرف فرستاد و چون آن مرحوم بدان مكان شريف، مشرف گرديد، به هر وسيله كه ممكن بود، آن وجود محترم و مرحوم مبرور فحل، محقق السيد السند المبرء من كل شين، آقا ميرزا سيد حسين (صدرالحفاظ) قدسّ سره العزيز را كه از تهران با وي رفيق و همراه [بود] و از يكديگر منفك نميشدند، به سامره سوق داد و آن دو بزرگوار، قريب ده سال در يك منزل ساكن و در خدمت حجتالاسلام شيرازي مشغول تلمذ بودند و با يكديگر و با مرحومين مغفورين ملاذي الاسلام و المسلمين آقا ميرزا محمدتقي شيرازي و آقا سيد محمد اصفهاني (فشاركي)، رفعالله مقامهما مباحثه اجتماعي داشتند.[9]
شيخ آقا بزرگ تهراني نيز مينويسد: «...چند سال در بحثهاي ميرزاي شيرازي حاضر شد و با سعي و كوشش فراوان به استفاده از آن بزرگوار همت گماشت، تا آنكه به مقامات عالي علم و دانش دست يافت و از دانشمندان ذوفنون و جامع و ماهر و متبحر به شمار رفت...».[10]
همچنين ميرزاي فيض نيز مينويسد: «...اكنون قريب ده سال است كه در آن سرزمين، در روز روي راحت نديده و در شب در بستر استراحت ننموده، مشغول تدريس و تدرّس است».[11]
استادان
از آنچه گفته شد، برميآيد كه مرحوم آيتالله حاج سيد حسين صدرالحفاظ در حوزههاي علميه تهران، نجف و سامرا، از محضر اساطين فقه و اصول و كلام و حكمت، در مدت سي سال، علوم معقول و منقول را به خوبي فرا گرفت و به يكي از بزرگان دانشمندان شيعه در نيمهً اول قرن چهارده، مشهور شد. استادان ايشان عبارتند از آيات عظام:
- ميرزا محمدحسن شيرازي، (1230-1312ق) صاحب فتواي تحريم تنباكو؛
- ميرزا حبيبالله رشتي، (م جماديالثاني 1312ق) صاحب بدايع الافكار و شرح شرايع الاسلام؛
- ميرزا ابوالقاسم كلانتر نوري تهراني، (1236 -1292ق) صاحب مطارح الانظار؛
- ميرزا عبدالرحيم نهاوندي(م 1304ق): از شاگردان شيخ انصاريو صاحب جواهر؛
- آقا سيد محمّدصادق طباطبايي، (م1300ق) نوه سيد مجاهد و شاگرد صاحب فصول؛
- حكيم ميرزا ابوالحسن طباطبايي جلوه، (م 1314ق) نويسنده حاشيه بر اسفار و ديوان اشعار؛
- آقا محمدرضا صهباي قمشهاي، (م محرم 1306ق) صاحب ديوان اشعار.
بازگشت به ايران
مرحوم حاج سيد حسين رضوي قمي ـ صدر الحفاظ ـ دو سال پس از درگذشت استادش، ميرزاي شيرازي، در سال 1314ق به ايران بازگشت و نظر به استقرار حوزه علميه قوي و پر رونق و باشكوه در تهران، در آن شهر مستقر شد و مورد توجه ويژه خاص و عام قرار گرفت؛ به گونهاي كه در امور شرعي و مشكلات مردم و پيشآمدهاي حكومتي، زعيم و مرجع مردم بود. تا پايان زندگياش او پيشواي ديني و مروّج دين و مذهب بود.[12] مرحوم ناصرالشريعه مينويسد: «...عالم مزبور پس از فراغت از تحصيل در حوزه درس حجتالاسلام ميرزاي شيرازي، رخت به تهران كشيد و در آن جايگاه، رحل اقامت انداخت و مشغول تدريس و ترويج و امامت و افادت شد، مورد وثوق صغير و كبير و برنا و پير گرديد...».[13]
موقعيت علمي و اجتماعي
يكي از اسنادي كه موقعيت آن مرحوم را در تهران مينماياند، سند ذيل است. اين سند، نمايانگر آن است كه شهيد سيد مصطفي خميني ـ فرزند بزرگوار رهبر كبير انقلاب، حضرت امام خميني;ـ با نظر علماي بزرگ اصفهان، ناظر و متولي موقوفاتي در خمين بوده است و پس از شهادتش، از مرحوم صدرالحفاظ تقاضاي نصب متولي ديگري كردهاند. ايشان نيز، آقا سيد محمد كمرهاي خميني را به جاي آن شهيد بزرگوار منصوب كرد و اين عمل، مورد تأييد علماي ديگر نيز قرار گرفت. متن سند چنين است:
بسمالله الرحمن الرحيم
يكي از مرقومات علماء اعلام اصفهان ـ ضاعفالله اقدارهم ـ و فرامين سلاطين صفويه ـ قدّس الله اسرارهم ـ مكشوف و معلوم شد كه موقوفات مسطوره در متن، وقف بر نجف اشرف ميباشد و چون متولي معين نداشته، توليت آن را حكام شرع اصفهان، مرحوم مبرور جنتمكان آقا سيد مصطفي ـ طاب ثراه ـ و جناب مستطاب عمدة العلماء الاعلام شريعتمدار آخوند ملا محمدجواد خميني ـ دام بقاه ـ واگذار فرموده بودند و اكنون كه عاشر صفر است من شهور سنه 1321، مرحوم آقا سيد مصطفي به گلوله اشقياء و اشرار شهيد شدهاند، لذا جناب مستطاب عمدة العلماء الاصفياء و صفوة السادات الاجلّة الاتقياء آقاي سيد محمد كمرهاي خميني را در محل آن مرحوم نصب و به جناب شريعتمدار آخوند محمدجواد سلمه الله مضموم داشتم كه انشاءالله با رعايت كمال احتياط ـ كما هو المأمول من جنابهما دام علاهما ـ انتفاعات املاك مسطوره را در مصارف مقرره خود مصروف دارند. حرره الحقير حسين الرضوي القمي عفي الله عنه.
آيتالله شهيد سيد عبدالله بهبهاني نيز در ذيل آن نگاشته است:
بسمهتعالي
از قرار كه جناب مستطاب صفوة الفقهاء العظام ملاذ الاسلام و المسلمين آقاي آقا ميرزا سيد حسين قمي ـ دام مجده العالي ـ مرقوم فرمودهاند، مطاع است. اصل وقفيت به آن مدارك ضميمه، واضح و نصب شرايع نصاب آقاي آخوند ملامحمدجواد ـ دام عمره ـ صحيح و متّبع است و چنانكه مرقوم فرمودهاند جناب شريعتمآب آقاي سيد محمد كمرهاي ـ سمله الله، هم، ضميمه منصوب هستند.
حرره الجاني عبدالله الموسوي 25 رجب 1324[14]
دار الخلافة الكبري
وفات
آن فقيه بزرگ، پس از عمري افزون بر هفتاد سال آكنده از خدمات علمي و ديني، در سال 1332ق، در تهران بدرود زندگي گفت. پيكر پاك او به قم منتقل و در حرم حضرت معصومه به خاك سپرده شد.[15] مرحوم محدث قمي مينويسد: «... و فعلاً يك سال نشده كه چهار نفر از اكابر علماي قمي به رحمت الهي پيوستهاند؛ مانند: سيد الفقهاء و العلماء العظام، عالم محقق مدقق عظيمالشأن آقا مير سيد حسين قمي ساكن در تهران...»؛[16] و از آنجا كه وي اين كتاب را در سال 1333ق نگاشته، پس وفات مرحوم صدر الحفاظ قمي، در سال 1332 ق است؛ چنانكه مرحوم ناصرالشريعه بدان تصريح دارد. پس قول مرحوم شيخ آقا بزرگ تهراني كه سال وفات را حدود 1335، و نوشته مرحوم مقدسزاده كه تاريخ درگذشت ايشان را 1334ق دانسته، هر دو اشتباه است.[17]
منابع:
- آقا بزرگ تهراني، شيخ محمّدمحسن، نقباء البشر في القرن الرابع عشر (ج2)
- انصاري قمي، ناصرالدين، اختران فقاهت(ج1)، قم، انتشارات دليل ما، 1385ش.
- همو. اختران قم، انتشارات دليل ما.
- شريف رازي، محمّد. گنجينه دانشمندان (ج1).
- فيض، ميرزا علياكبر، تاريخ قم.
- محدث قمي، حاج شيخ عباس، الفوائد الرضويه في تراجم علماء المذهب الجعفرية.
- مقدسزاده، سيد محمّد، رجال قم.
- ناصرالشريعة، محمّدحسين، تاريخ قم. با مقدمه و پاورقي: علي دواني1389.