رسالة في ارث الزوجة من الثمن أو العقار، رساله تعادل و تراجيح، رساله جواز اجتماع امر و نهي، الرفاق تحت المجهر، الصحيفة الكاظمية، غرر الغروية، الكلم الجامعة و الحكم النافعة، مجمع الرسائل، وسيلة النجات.
العروة الوثقي مهمترين تأليف و ارزندهترين كتاب فقهي آيتالله سيد محمدكاظم يزدي است. اين اثر فقهي به حدي معروف است كه مؤلف آن نزد همگان، به ويژه علما و فضلاي حوزههاي علميه، به «صاحب عروه» شناخته ميشود. كتاب مزبور ابواب مختلف فقه را در بردارد و احكام و مسائل شرعي را بيان ميكند. در مجموع، 3260 مسئله در سه جلد تأليف شده است. مسائل كتاب به نحوي ترتيب يافته كه دستيابي به آنها بسيار آسان و همواره مورد توجه مراجع تقليد بوده است و بسياري از مراجع بزرگ بر آن حاشيه يا شرح نوشتهاند.[5]
آخوند خراساني
آخوندِ خراساني، ملا محمدكاظم، فقيهِ اصولي و مرجع تقليد شيعه و رهبر سياسي عصر مشروطيت، به سبب تبحر و نوآوريهايش در فن اصول، شهرت علمي عظيمي كسب كرده است. مهمترين اثر او، كفاية الاصول، كتاب درسي طلاب در پايان دوره سطح است كه بيشتر، پايه كار مدرسان خارج اصول ميگردد. بيش از صد تن مجتهد بر اين كتاب حاشيه نگاشتهاند. از شاگردان بلندآوازه آخوند، ميرزا ابوالحسن مشكيني، شيخ محمدحسين كاشف الغطاء، شيخ محمدجواد بلاغي، آقا ضياءالدين عراقي، آقا شيخ محمدعلي شاهآبادي، سيد محسن امين عاملي، آقا سيد ابوالحسن اصفهاني، حاجآقا حسين قمي، سيد محمدتقي خوانساري، سيد عبدالحسين حجت، سيد حسن مدرس، شيخ محمدحسين اصفهاني (كمپاني)، سيد صدرالدين صدر، حاجآقا حسين بروجردي، سيد عبدالله بهبهاني، سيد عبدالهادي شيرازي، سيد محسن حكيم، سيد محمود شاهرودي محمود شاهرودى و آقابزرگ تهراني را ميتوان نام برد.
آثار مهم و مشهور آخوند، از اين قرار است:
كفاية الاصول، تعليقه علي المكاسب، دُرر الفوائد في شرح الفرائد، الفوائد الفقهية و الاصولية، تكملة التبصرة، شرح تكملة التبصرة، الاجتهاد و التقليد، كتاب في الوقف.
ايشان از رهبران بزرگ انقلاب مشروطيت و از مراجع تقليد و دانشمندان بزرگ شيعه در عصر خود بود. يكي از آثار علمي او، كتاب كفاية الاصول در اصول فقه است. اين كتاب از آغاز تأليف تاكنون، مدار درس و بحث در حوزههاي علميه شيعه بوده است. نسخه خطي اين كتاب به قلم مؤلف، هماينك در كتابخانه مجلس شوراي اسلامي قرار دارد. اين نسخه را فرزندِ آخوند خراساني، آيتالله ميرزا محمدكفايي، به كتابخانه مجلس اهدا كرده است و اينك به شماره 14117 در مخزن خطي كتابخانه قرار دارد.[6]
حاج شيخ هادي تهراني
شيخ هادي فرزند ملا محمدامين، معروف به تهراني، از علما و دانشمندان بزرگ قرن چهاردهم هجري است. تهراني در فقه و اصول و تفسير، حكمت و كلام و حديث و ادبيات عرب، مهارت داشت. او مقدمات سطوح فقه و اصول را در تهران و اصفهان به پايان برد و از شاگردان صاحب روضات و حاج ميرزا محمدهاشم و اعلام ديگر اصفهان بود. تهراني سالها در عتبات، از محضر فاضل ايرواني و شيخ العراقين تهراني و مرحوم ميرزاي شيرازي ـ عليهم الرحمة ـ بهرهمند بود و خود به درجه اجتهاد رسيد و در جمله مدرسين و علما قرار گرفت.
تهراني، محققي دقيق و فقيهي كمنظير بود. فكري صائب و دقتي كامل و تحقيقي وافر داشت. دانشمندي تمامعيار، جامع علوم عقلي و نقلي بود و اعلامي چند سالها از كرسي درس او بهرهمند بودند كه خود به مقام استادي رسيدند. از آثار مهم اوست: ودايع نبوت در فقه، توحيد، تفسير آيه نور، اتقان در اصول، منظومه در كلام، منظومه در نحو، و رسائلي در عبادات و فروع دين (شامل طهارت، صوم و صلوة، حج و خمس و زكوة و غيره...). وفات اين دانشمند الهي را در سال 1321ق در نجف نوشتهاند.
شاگردان
- سيد علي موسوي بهبهاني
وي كه از فقيهان برجسته به شمار ميرود، در سال 1302 يا 1303ق در شهر بهبهان متولد شد و از نوادگان سيد عبدالله بلادي بحريني يكي از علماي بهبهان بود.
سيدعلي موسوي دروس مقدماتي را در بهبهان، تا هجده سالگي نزد آقا ميرزا محمدحسن بهبهاني، آقا شيخ عبدالرسول بهبهاني و البته نزد سيد محمد ناظمالشريعه بهبهاني و ديگر علماي بهبهان فرا گرفت.
آيتالله بهبهاني كه دورهاي از سطوح فقه و اصول را نزد مرحوم ناظمالشريعه فرا گرفته بود، خاطراتي از آن مرحوم نقل ميفرمود كه همگي جنبه اخلاقي و اجتماعي داشت و از نجابت و اصالت و شخصيت علمي و روحاني مرحوم ناظم الشريعه حكايت ميكرد.
بلوغ و استعداد فكري سيد علي موسوي بهبهاني چنان آشكار بود كه ناظمالشريعه و ديگر استادان وي، اين موضوع را بارها خاطر نشان كرده بودند.
سيد علي موسوي بهبهاني به طور قطع بزرگترين شاگرد ناظمالشريعه بود كه به مدارج بالاي علمي و اخلاقي رسيد. وي فعاليتهاي علمي و مذهبي بسياري انجام داده و چه بسا به مبارزه عليه رژيم فاسد زمان نيز اهتمام ورزيده است.
ايشان از علماي بزرگ و مراجع شيعه در استان خوزستان و اصفهان بود. معظم له، مجتهدي متبحر، فقيهي محقق، سيدي كريم و بزرگوار و عالمي خاشع و خدادوست بود. در اوايل قرن چهاردهم در بهبهان به جهان ديده گشود و در آخر قرن ياد شده ديده از جهان فرو بست.
آيتالله بهبهاني هنگامي كه در خوزستان بود، گذشته از تدريس براي علما و رفع حوايج شيعيان، منشأ آثار خير بود؛ از قبيل: ايجاد مدارس علميه و مساجد و كتابخانه و مدارس اسلامي براي دختران و پسران آن ديار. از تأليفات مهم آن جناب، مصباح الهدايه در اثبات امامت، شرح و حاشيه عروة الوثقي و وسيلة النجاة در مسائل حلال و حرام، كشف استار در حديث، اساس علم نحو، بحث الفاظ، بحث اشتقاق، قواعد كليه، فوائد هشتگانه و غيره است.[7]
- سيد محمدعلي مرتضوي
از ديگر شاگردان بزرگ سيد محمد ناظمالشريعه، آيتالله سيد محمدعلي مرتضوي است.
روحاني زاهد و عالم عابد، حضرت آيتالله سيد محمدعلي مرتضوي ـ رضوانالله تعاليعليه ـ فرزند آيتالله سيد علياكبر مرتضوي حسن الحسيني، فقيه و مجتهد بهبهاني، سال ۱۲۹۰ هجري شمسي در شهر بهبهان و در خانوادهاي روحاني و اهل علم متولد شد. پدرش مردي مجتهد، فقيهي عادل، و داراي فضل در رشتههاي فلسفه، حكمت، طب و رياضي بود و تأليفاتي هم در زمينه فقه و اصول و فلسفه دارد. جد گرامياش آيتالله سيد ميرعبدالله حسن الحسيني، از علما و مجتهدان معروف اين ديار و صاحب كرامات و آثار و تأليفاتي ارزنده بوده است. او نيز فرزند ميرمحمدزمان، از علماي فاضل و فقهاي مجتهد اين سامان و مفخر سادات مرتضوي است. در مجموع، اين خانواده علم و تقوا، مورد احترام مردم منطقه بودهاند.
نسب مرحوم آقا سيد محمدعلي مرتضوي به فرزند امام حسن مجتبي (علیه السلام) ميرسد و از سلاله پاك علوي و مرتضوي است. ايشان در اوايل جواني، علوم طلبگي را درحوزه علميه زادگاه خود از محضر علماي آن زمان، فرزانگاني همچون آيتالله اشرف مدرس، آيتالله ناظمالشريعه بهبهاني و آيتالله شيخ عبدالهادي مجتهدي و ديگر علماي روز فراگرفت و در ضمن، علوم رياضي و جغرافي و تاريخ را هم تحصيل كرد. در اواخر، در اوقات فراغت، زبانهاي خارجه همچون انگليسي و فرانسه را نيز آموخت و براي ادامه تحصيل به حوزه علميه قم مشرف شد. در قم، در محضر فضلا و علماي برجسته به تكميل سطوح پرداخت و درس خارج فقه و اصول و علم كلام را در طول يازده سال با موفقيت به پايان رساند و قريب به اجتهاد شد.
استادان درس خارج ايشان، آيات عظام و فقهاي بزرگ اسلام، سيد محمدعلي خوانساري، سيد حجت كوهكمرهاي، سيد محمدحسين بروجردي طباطبايي، سيد صدرالدين صدر و شيخ روحالله كمالوند[8] بودهاند.[9]
فرزندان
حجج الاسلام و المسلمين، حاج سيد محمدحسين و حاج سيد محمدهادي معروف به حاج سيد آقا، از علماي بنام و محترم بهبهان بودند كه پس از خواندن سطوح در نزد پدر، به نجف اشرف مهاجرت و از محضر آيتالله نائيني، آيتالله آقا ضياءالدين عراقي و آيتالله العظمي آقا سيد ابوالحسن اصفهاني (كه اصالتاً بهبهاني هستند) استفاده كردند. آنگاه به شهر خود بازگشتند و به اقامه جماعت و خدمات ديني پرداختند تا از دنيا رفتند.[10]
وفات و مدفن
ناظم الشريعه كه حدود يك قرن از زندگي پربركتش ميگذشت، با كولهباري از تقوا و فضيلتهاي اخلاقي و عشق به ائمه و توسل به ايشان، در محرّم سال 1370ق دار فاني را وداع گفت. در مورد چگونگي وفات ايشان، مؤلف گنجينه دانشمندان چنين مينويسد:
نزديك يكصد سال از عمر مباركش رفته بود كه در سال 1370ق به فيض زيارتش رسيدم. ده روز در منزل ايشان منبر رفتم. در شب تاسوعا سيدي از خاندان آن مرحوم خوابي عجيب ديد و آمد براي من بگويد. گفتم برويم خوابت را در حضور آيتالله ناظمالشريعه بگو. خدمت ايشان رفتيم. آن شخص گفت: ديشب در خواب ديدم جنازهاي را در ميان زمين و آسمان تشييع ميكنند و جن و انس و ملائكه در تشييع او شيون مينمايند.
پرسيدم: اين جنازه از كيست؟ گفتند: از حضرت جبرئيل (علیه السلام) . من در خواب بنا كردم به سر زدن و گفتم: مگر قيامت برپا شده است كه جبرئيل از دنيا رفته؟ در اين انقلاب بود كه از خواب بيدار شدم.
من گفتم تعبيرش اين است كه يكي از علماي بزرگوار از دنيا ميرود. مرحوم ناظمالشريعه فرمود [من هم] همين تعبير را كردم. آنگاه گفت: مرا به اتاقم ببريد. زير بغل ايشان را گرفته و به اطاق مخصوصش بردند و كسي را ديگر نپذيرفت تا شب دوازدهم محرم كه به اجداد كرام ملحق شد. پس عموم بهبهان و قنوات تعطيل [گرديد]، و دولت و ملت در مرگش عزادار [شدند]، و مراسم تشييع او را با سبك عجيب و طرز بينظيري انجام [دادند] و پس از نماز در مصلاي بهبهان كه ميبينيد در يكي از مزارات بهبهان امانت گزارده و تا چهل شبانهروز در تمام بهبهان عزا و مجلس فاتحه برقرار بود. شبها زنان بهبهان به حالت جمعي در كوچههاي شهر حركت و شيونكنان به سر قبر او رفته، ماتم سرايي ميكردند و اغلب منابر و مجالس فاتحه ايشان را نگارنده اداره ميكردم.[11]
ايشان را چند سال پس از وفات، به نجف اشرف منتقل كردند و همان جا مدفون ساختند. پس از اين همه بندگي و عبادت در طي ساليان دراز، چه پاداشي بهتر از همسايگي با مولا علي (علیه السلام) و در جوار بابركت و مقدس اميرالمؤمنين خفتن و به آرامش رسيدن؟ سالها درِ منزل ناظمالشريعه به روي همه مسلمانان باز بود تا ايشان گرهگشاي مشكلاتشان باشد و دست ياريشان را پاسخ گويد.
آن مرحوم به دليل تعلق خاطر شديد به پيغمبر و خاندان مباركش، هرگز از برگزاري مراسمهاي مذهبي در ايام مختلف سال دست نكشيد و اين ارادتها را باقيات صالحاتي گذاشت تا در ديار باقي دستگيرش باشد. خداوند ايشان را با پيغمبر و آل پيغمبر محشور كند. انشاء الله
عكس ذيل مربوط به مراسم نماز ميت ايشان است كه فرزند بزرگش، آيتالله حاج سيد محمدحسين در زير علامت دايره است و صاحب گنجينه را نيز در زير علامت ضربدر در كنار فرزند دوم ناظمالشريعه آيتالله آقا سيد محمدهادي مشاهده ميكنيد. بعد از وفات اين سيد بزرگوار، پسرانش وارث علوم پدر شدند.[12]