آیت الله العظمى
سیدمحمدهادى میلانى
متوفاى 1354 ش.
عنوان مقاله: مرجع بیدار
نویسنده: سعید عباس زاده
ولادت و خاندان
در شامگاه هفتم محرم سال 1313 ق. در نجف در خانواده اى اهل علم و معنویت کودکى پا به عرصه هستى نهاد که او را «محمد هادى» نامیدند.
اجداد او همه از سادات حسینى شهر مدینه منوّره و از فرزندان امام على بن الحسین(علیه السلام)([1])بودند که به جهت شرافت علمى و معنوى از بـزرگان مدینه به شـمار مى رفتـند محله قدیمى «بنى هاشم» محل سکونت این خـاندان بـود و هـمواره بزرگانى از قبـیله هاى عرب و دانشـوران اسـلامى بدآنجا رفت و آمد داشته اند.
هجرت آنان در اواخر قرن یازدهم ق. از مدینه به آذربایجان ایران در پى دعـوتى بود که از جانب شیـعیان این دیار انجـام گرفت. به دنبال این دعوت سید حسین (جد محمد هادى) و برادرش على اکبر که هر دو از جوانان فرزانه مدینه بودند به همراه زایرین خانه خدا وارد آذربایجان شدند و در منطقه «اسکوچاى» اقامت گزیدند و سید حسین همچنان در «میـلان»([2]) باقى ماند و از هـمانجا ازدواج کـرد وى تا آخر عمر در میان دوستداران اهل بیت پـیامبر(صلى الله علیه وآله) در منطقه آذربایجان به تبلیغ و ترویج احکام اسلام پرداخت با رحلت سیّد حسین فرزندان وى و بعدها نوادگانش این رسالت عظیم را در منطقه آذربایجان دنبال کردند.([3])
نیاى مادرى آیت الله میلانى آیت الله شیخ محمدحسن مامقانى([4])شاگرد شیخ مرتضى انصارى و شیخ مهدى آل کاشف الغطا است که خود از فقهاى بزرگ اوایل قرن چهاردهم ق. به شمار مى رفت و در دوران زندگى به زهد و پارسایى شهرت داشت.
دوران تحصیل
اولین مکتب تربیتى سید محمدهادى دامان مادرى از خاندان علم و فضیلت و پدر فرزانه و عالم وى بود. اساتید علوم مقدماتى وى بزرگانى چون آقا میرزا ابراهیم همدانى و آخوند ملا محسن تبریزى، و در دروس سطح نیز استادانى چون آقا شیخ ابراهیم سالیانى و آقا سید جعفر اردبیلى و حاج شیخ میرزا على ایروانى و آقا شیخ غلامعلى قمى و آقا شیخ ابوالقاسم مامقانى (دائى) او بودند. او همچنین از محضر اساتید بزرگى چون آیت الله سید ابوالحسن اصفهانى، آیت الله نائینى و آیت الله آقا ضیاءالدین عراقى بهره هاى وافر برده و پایه هاى علمى خود را در فقه و اصول استحکام بخشیده و در طول 23 سال حضور در دروس و محافل علمى این بزرگان توانسته بود بر آراء و نظرات قوى ترین اساتید مسلط گردد. وى در علوم عقلى نیز مهارت فراوان داشت و چندین سال از عمر خود را در محضر اساتید فلسفه گذرانده و در این خصوص از شاگردان شیخ محمد حسین اصفهانى بشمار مى رفت.([5])
آقاى میلانى از جمله علومى که دیگر در آن تبحّر یافت و به استادى رسید، دانش تفسیر و علوم قرآنى بود که از ایّام تحصیل خود در نجف این دانش را نزد استاد بزرگ شیخ محمد جواد بلاغى فرا گرفته بود و بعدها نیز همواره با اساتید تفسیر بویژه با مفسر بزرگ علامه طباطبایى صاحب تفسیر المیزان مباحثه و مناظره داشت. وى تفسیر را در کنار فقه و اصول تدریس مى کرد و محصلین علوم دینى را با قرآن، این منبع جوشان فیض الهى آشنا مى ساخت. و این روش را که نشانه اى از عشق ایشان به قرآن بود همواره در زندگیش حفظ کرده بود.
ایشان هشت سال نیز در علوم حدیث با آیت الله شیخ على قمى مباحثه و مذاکره داشت و نسخه کتاب وسایل الشیعه خود را با نسخه اى که به خط شیخ حرّ عاملى بود، مقابله کرده است.([6])
تدریس
رسیدن به مقام اجتهاد، تحمل رنجهاى طاقت فرسایى را مى طلبد. طالبان علوم اسلامى براى دست یافتن بدین منزلت علمى،راههاى بسیار سخت و دشوارى را طى مى کنند. رنج سفرهاى سخت را به جان مى خرند. و سالیان دراز از عمر خود را در محضر بزرگان دانش و معارف به تحصیل علوم مختلفى چون : ادبیات عرب (تجزیه و ترکیب، معانى و بیان و بدیع) منطق، حدیث شناسى، رجال، علوم قرآن، اصول و فقه و ... صرف مى کنند. و در این میان پاى بندى به معنویات خود عامل در رسیدن به این مقام و منزلت است چنانچه آیت الله میلانى بارها مى گفت :
استادم مرحوم نایینى مى فرمود : نماز شب شرط اجتهاد نیست ولکن بى دخالت هم نیست»([7])
جلسات درس ایشان در حوزه بزرگ نجف بسیار با شکوه و به امتیازاتى چون داشتن دقت عقلى و عرفى ایشان در تبیین مسائل، و تسلط به مبانى فقهى و اصولى شهرت داشت. آیت الله میلانى هیجده سال در کربلا اقامت داشت و در این مدت شاگردان فراوانى را تربیت کرده است. بزرگانى چون آیات و حجج اسلام : حاج شیخ حسین وحید خراسانى، سید ابراهیم علم الهدى سبزوارى، سید عباس صدر، حاج سید حسین شمس، حاج شیخ محمدرضا مهدوى دامغانى، شیخ محمدتقى جعفرى، مهدى نوقانى، محمود کلباسى، کاظم مدیر شانه چى، سید نورالدین میلانى، سید محمد شیرازى، شیخ محمد تقى عندلیب سبزوارى، سید محمد باقر حجت طباطبایى، محمد على علمى، سید ابراهیم مهاجریان طبسى از شاگردان برجسته ایشان هستند که بعضى اجازه روایتى از ایشان نیز داشته اند.
آثار علمى
آنچه امروزه از آنها به عنوان آثار ایشان نام مى بریم، یادداشتهاى پراکنده و تقریرات درسهاى پربار ایشان است که به همت شاگردان پرکار و فرزندان گرامیش جمع آورى شده و پس از تنظیم در عناوین و موضوعات مختلف به چاپ رسیده است و عبارتند از :
1. محاضرات فى الفقه الامامیه در ده جلد است که در موضوعات مختلف فقهى به بحث و بررسى عمیق پرداخته است که نمایانگر وسعت فکرى ایشان در زمینه هاى مختلف فقهى است.
2. قادتنا کیف نعرفهم؟ در 9 مجلد به زندگانى چهارده معصوم(علیهم السلام) و فضایل آنها با استفاده از مدارک شیعه و سنى پرداخته است.
3. تفسیر سوره جمعه و تغابن
4. مختصر الاحکام
5. مناسک حج
6. حاشیه بر قسمتى از عروة الوثقى
7. نخبة المسائل رساله عملیه ایشان در احکام اسلامى
8. ده پرسش، با پاورقیهاى آقاى سید محمد على میلانى، در مباحث مختلف تفسیرى
9. حاشیة المکاسب
10. قواعد فقهیه و اصولیه
11. رساله اى در بیعه و مسائل بانکى
12. کتابى استدلالى در مزارعه و مساقات
13. کتابى استدلالى در اجاره
14. شرح استدلالى مباحثى از کتاب الصلوة «شرایع»
15. رساله اى در منجزات مریض.
مکتب اخلاقى و عرفانى
تهذیب نفس و پالایش روان از آلودگیهاى دنیوى و اوصاف شیطانى اساس کار در زندگى آیت الله میلانى بود. وى با الهام گیرى از توصیه هاى معصومین(علیهم السلام)بر این باور بود که درک حقایق عالم براى انسان بدون تابش نور الهى بر دل و جان ممکن نیست. و آنچه را که انسانهاى غیر مهذّب علم مى پندارند. جز اطلاعات انباشته شده در صفحات مغز چیزى نیست. یکى از شاگردانش که بیشتر با وى معاشر بود مى گوید :
آیت الله میلانى جامع همه چیز بود، صفات و ملکات خوبى داشت، مرد متفکرى بود... بسیار مؤدب بود. و دو زانو در مجلس مى نشست، هیچ وقت از کسى بدگوئى نمى کرد، حتى از کسانى که به ایشان کم محبّت بودند. عفت زبان داشتند. بسیار محتاط در اعمال و کردار بودند. تداوم عجیبى نسبت به نماز شب داشتند و فرزندانش را نیز به شب زنده دارى توصیه مى کرد و مى فرمود : «توفیقات پروردگار در شب زنده دارى و نماز شب است همیشه و در همه جا از اسراف پرهیز مى کرد حتى نامه هایى را که دریافت مى کرد، اگر برگه دوّم آن سفید بود، جدا کرده و در مکاتبات خود از آنها استفاده مى نمود.»([8])
چنان زاهدانه زندگى مى کرد که در موقع مرگ جز مقدارى کتاب و تعدادى فرش کهنه چیز دیگرى نداشت. منزل مسکونى او نیز در توسعه میدان آستانه تخریب شد و هر چه خواستند پولش را بپردازند و یا منزلى برایش تهیه کنند، نپذیرفت و فرمود: من آخر عمرم است و احتیاجى به منزل احساس نمى کنم ...»
تبلور اخلاص
اخلاص و خدابینى یکى دیگر از اوصاف معنوى آیت الله میلانى بود و در این خصوص چنان عمل مى کرد که گویى خدا را در همه کارهایش به آشکارا مشاهده مى کند. هیچ گاه نمى شد که وسوسه و خودنمایى در کارهایش راه یابد با اینکه در عصر خود از مراجع بزرگ و جامع الشرایط تقلید بود، اما همیشه مى فرمود : من راضى نیستم که نام مرا ببرید! در یک کلام از ظاهر سازى و شهرت نمایى گریزان بود.
خاطره ها
آیت الله میلانى که عمرى در طریق معرفت الـهى گـام زده بـود به مـقام و منـزلتى عـالى در صـفاى نفس و طى مراحل سلوک رسیده بود که خـــاطرات بعضى بزرگان مزید این مى باشد.
الف - خواب آیت الله اراکى
یکى از فرزندان آیت الله میلانى از مرحوم آیت الله اراکى نقل مى کند :
جمعه شبى در حرم مطهر حضرت ثامن الائمه (علیه السلام) بیتوته کرده بودم. بعد از نماز صبح به حضرت التماس کردم که یکى از اولیاى خودت را به من معرفى کن!
آمدم منزل و خوابیدم. یکى در خواب به من گفت: پا شو که یکى از اولیاء الهى مى آید! بیدار که شدم دیدم خانم سماور را روشن کرده است. گفتم: حالا که زود است و وقت چاى نیست! گفت : در خواب به من گفته شد پاشو سماور را روشن کن که یکى از اولیاء الهى مى آید! در این حال بود که در زدند وقتى در را گشودم دیدم آیت الله میلانى([9]) است([10])...
ب - جراح مسیحى
دکتر مسیحى پرفسور «برلون» در سال 1282 ق. یکى از جراحان تیم پزشکى آیت الله میلانى است و خاطره هایى از آیت الله میلانى نقل کرده و سپس آن را عامل مسلمان شدن خود مى داند.
«من پس از عمل جراحى سید، پیش از آن که ایشان از حالت بیهوشى بیرون بیایند مراقب بودم که وقتى به هوش مى آید چه مى گوید (چرا که این مرحله از نظر پزشکان مرحله حساسى است، شاید بیمار بعضى از اسرار زندگیش را هم بگوید) ایشان آرام حرکت کرد و در حالى که در آن لحظه نیز خدا خدا مى گفت و با پروردگارش راز و نیاز مى کرد. من تحت تأثیر این صحنه شگفت به حقانیت آیین اسلام پى بردم و بدان گرویدم.»([11])
جالب اینکه دکتر برلون پس از گرویدن به اسلام وصیت کرده بود، او را پس از مرگ در شهر مقدس مشهد دفن کنند که اکنون آرامگاه وى در قبرستان خواجه ربیع شهر مقدس مشهد است. به برکت نفس مسیحایى آیت الله میلانى دو نفر دیگر نیز از مسیحیت به آیین اسلام گرویدند که شرح آن در «نامه آستان قدس» اینگونه آمده است: «آقاى کیورکى» و زنش خانم «رافیک اسلانیان» در حضور سید مسلمان شدند. و با پیشنهاد ایشان اسم آقا به «على» و خانمش نیز به «فاطمه»([12]) تغییر کرد.
احیاى حوزه مشهد
نهم ذیحجه سال 1373 ق. (1334 ش) آیت الله میلانى جهت زیارت امام على بن موسى الرضا(علیه السلام) وارد شهر مشهد گردید و در خانه آیت الله حاج شیخ على اکبر نوغانى (از علماى بزرگ مشهد) اقامت گزید. از آن پس رسالت عظیم وى که بکار بستن تجربه چندین ساله تدریس و تربیت در حوزه هاى مختلف تشیع بار دیگر در حوزه علمیه مشهد بود آغاز مى شود.
در آن زمان حوزه هاى علمیه مشهد آنگونه که بایـد رونق نداشتند. از سال 1314 شمسى به دنبال مبارزات روحانیون مشهد با حکومت رضا خان این حوزه نیز مانند دیگر حوزه هاى عـلمیه سراسر کشـور مورد تهاجم قرار گرفته بود و پس از حادثه خونین قیام گوهرشاد روحانیون بزرگى همچون آیت الله حاج آقا حسین قمى تبعید و میرزا محمد آقازاده پس از زندانى شدن به اسـارت رسـیده بود. و بسیارى از علماى معروف دیگر این شهرستان دستگیر و یا تبعید شده بـودند. بر اثر این حوادث و نیز براثر سختگیرى عمومى دولت درباره لباس روحانیون، شور و شوق علمى حوزه علمیه مشهد به رکود و سردى گراییده بود. و مدارس بزرگ و معروف مشهد در تصرف ادارات و اوقاف حکومت وقت بود و این فترت و رکود تا سال 1373 ق. که آیت الله میلانى در این شهر تصمیم به اقامت مى گزیند ادامه داشت.
اصلاح وضع حوزه علمیه مشهد و شکوفایى بخشیدن به دروس مدارس دینى و علمى در این شهر چـیزى است که با اقامت آیت الله میلانى انجام گرفت.
آیت الله خامنه اى (رهبر معظم انقلاب اسلامى) در این باره مى فرماید :
«... ما دیدیم که مرحوم آیت الله میلانى از کربلا که نزدیکى نجف بود آمدند تا مشهد و یک حوزه علمیه بزرگى را بوجود آوردند ... این یک واقعیت است ... از برکات الهى براى حوزه علمیه مشهد وجود آیت الله میلانى بود.»([13])
نخستین گام اصلاحى آیت الله میلانى در حوزه علمیه سامان بخشیدن به دروس بود که بعدها اثرات آن در مراکز دینى و فرهنگى دیگر نیز نمایان گردید.
آیت الله میلانى چون دریافته بود که منشأ پراکندگى علماى این شهر در طول سالهاى گذشته در فقدان اساتید پرمایه در این سامان نهفته است بدان جهت نیز ابتدا اساتید پرکار و شایسته را جلب این حوزه نمود و خود نیز بر کرسى تدریس نشست. درس خارج اصول و فقه ایشان که در مسجد گوهر شاد دایر مى شد در شکوفایى دروس حوزه نقش بسزایى داشت و به مرور زمان علماء را در این شهر تمرکز مى بخشید. وى تحوّل شگرفى نیز در خصوص روش آموزشى دروس پدید آورد که اساسى ترین آن طرحى بود که به نابسامانى و بى نظمى حاکم بر مدارس دینى پایان داد و به حوزه علمیه مشهد جان تازه اى بخشید. برنامه هاى درسى ایشان که بر حسب استعداد محصلین علوم دینى تنظیم گردیده بود، در پنج مرحله به شرح زیر اجرا مى شد:
مرحله اول دوره مقدمات، که شامل ادبیات عربى، صرف و نحو و تجزیه و ترکیب، منطق، خط، املاء و انشاء، ریاضیات، حفظ قرآن، دعاهاى وارده و احادیث اخلاقى مى شد و به مدت سه سال طول مى کشید.
مرحله دوم این دوره نیز سه سال استمرار مى یافت و شامل : معانى، بیان و بدیع، اصول، فقه در حد معالم، فقه در حد شرح لمعه، عقاید در حد باب حادى عشر و تاریخ مى شد.
مرحله سوم که دوره پنج ساله بود. طلاب در این مرحله به تعلیم «رسائل»، «کفایه» در اصول، مکاسب در فقه، شرح تجرید در اعتقادات، آشنایى به ادیان و مذاهب و تفسیر مى پرداختند.
مرحله چهارم دوره چهار ساله تخصصى فقه و اصول بود که در مدرسه امام صادق دایر مى گردید.
مرحله پنجم تخصّص در سایر علوم اسلامى بود که طلاب به حسب ذوق خود وارد این مرحله گردیده و به مطالعه و تحقیق مى پرداختند.
.وى طلاب متعهد را یارى مى نمود و در همه این مراحل، امتحانات ماهانه و سالانه و ارتقاء رتبه و حضور و غیاب و کنترل کیفیت دروس نیز با جدیّت پیگیرى مى شد.
گامى در امر تبلیغ
.آیت الله میلانى همواره مى گفت :
«روزگارى که فساد و بى دینى در همه جاى عالم پا گرفته، نباید طلاب ایام تعطیل را در حجره هاى مدارس سپرى کنند»
این بود که براى ایام تعطیلى روز پنج شنبه و جمعه حوزه نیز برنامه تبلیغ احکام اسلام را قـرار داده بود، بدین نحو که طلاب در این دو روز به شهرهاى نزدیک و روستاهاى اطراف مشهد اعزام شده و به تبلیغ احکام و معارف اسلامى مى پرداختند، و در عین حال مشکلات روستائیان را در جهت نداشتن مسجد، حمام و امثال اینها به اطلاع ایشان مى رساندند. وى براى پربار شدن برنامه هاى تبلیغى طلاب به آنها توصیه مى کرد: که حتماً - دعاى کمیل را شب جمعه و دعاى ندبه را در صبح آن بخوانید! - مردم را به اهل بیت عصمت و امام عصر(عج) متوجه سازید - با حسن اخلاق که نمایانگر اخلاق اسلامى است، با مردم رفتار کنید! - وقتى وارد عمل تبلیغ مى شوید بیشتر با فقرا و ضعفاى مردم همنشین با آنها مأنوس شوید»([14])
شخصیت جهانى
.در طول مرجعیت آیت الله میلانى بویژه در سالهاى اقامتش در مشهد مقدس شخصیتهاى بزرگى از کشورهاى مختلف اسلامى به دیدار ایشان شتافته اند شخصیت جهانى این فقیه بزرگ موجب گردیده بود که علماى شیعه و بزرگان اهل تسنن نیز براى گفتگو و مشاوره در مسائل مهم مذهبى رهسپار ایران شده و از نزدیک از نظرات ایشان آگاهى یابند.
.در سال 1380 ق. 1339 ش. بوى از دارالتقریب بین المذاهب الاسلامى در قاهره شیخ محمد تقى از جامع الازهر با آیت الله میلانى دیدار کرد و لوحى نیز که در آن فتواى علامه شیخ محمود شلتوت در رابطه با جواز عمل به مذهب تشیع نوشته شده بود تقدیم ایشان نمود.([15])
.دکتر شیخ محمد ضحّام با جمعى از اساتید علوم اسلامى جامع الازهر و شیخ خلیل حصیرى قارى قرآن به همراه سفیر وقت مصر در ایران در سال 1350 ق. از مشهد دیدن کرده و در این سفر به دیدار آیت الله میلانى نیز نایل آمدند.
.در سال 1382 ق. شیخ علامه شیخ محمد جواد مغنیه ضمن سفر به مشهد با آیت الله میلانى نیز ملاقاتى داشت.
.در سال 1382 کاردار سفارت روسیه (ویکتور - اسیولینکوف) به نیابت از آقا ضیاءالدین خان، رئیس اداره دینیه مسلمانان آسیاى میانه و قزاقستان با آیت الله میلانى ملاقات کرد و ضمن دعوت از ایشان براى دیدار از کشورهاى اسلامى واقع در آسیاى میانه، نظر شرع مقدس را در مورد خدمت در ادارات روسیه که مشروط بر قبول مدام کمونیسم بود خواستار شده است. علامه شیخ محمد جواد الشری در سال 1381 ق. به زیارت مرقد مطهر امام على بن موسى الرضا(علیه السلام) نایل شد و در ضمن با آیت الله میلانى نیز دیدار کرد در این ملاقات علامه الشرى از وضعیت شیعیان و مسلمانان کشورهاى اسلامى بویژه شیعیان آمریکا گزارشى تقدیم آیت الله میلانى کرد.
در نهضت اسلامى ایران
.انقلاب اسلامى ایران بزرگترین حرکتى است که على رغم توطئه هاى استکبار و استعمارگران به رهبرى امام خمینى شکل گرفت و در بهمن سال 1357 با پایان بخشیدن به حکومت 2500 ساله شاهنشاهى به پیروزى خود رسید، و از آن پس نیز همواره چون آذرخشى بر پیکر استعمار فرود آمد.
.این انقلاب شکوهمند به آسانى بدست نیامد. بلکه از جرقه اولیه آن در سال 1341 تا به ثمر نشستن در سال 57 ملت ایران عزیزان بسیارى را تقدیم اسلام عزیز نمود و در این میان فرزانگان و بزرگان نیز در مسیر به بارنشستن خون شهدا، آسایش و آرامش را بر خود حرام کرده و مردانه در مقابل نظام ستم شاهى قامت بستند آیت الله میلانى از جمله این رادمردان خطّ مقدم مبارزه بود که در شکل گیرى نهضت بزرگ نقش بسیار مؤثر و اساسى داشت. وى که در آن سالها از مراجع بزرگ تشیع بود، با پیامها، نامه ها و اعلامیه هایى که خطاب به دولت وقت و ملت ایران صادر مى کرد، در هدایت و حرکتهاى مردمى علیه رژیم شاه نقش عمده اى به عهده داشت در این مختصر به نقش ایشان در شکل گیرى انقلاب اسلامى اشاره مى شود.
.ایشان در برابر لایحه انجمنهاى ایالتى و ولایتى بشدت مقابله کرد، در این خصوص در قسمتى از نامه ایشان آمده است :
... وظیفه خود مى دانم با استمداد حضرت بقیّة الله ارواحنا فداه براى سومین بار صریحاً اعلام بدارم تصویبنامه دولت شما در مورد انجمنهاى ایالتى و ولایتى با عدم رعایت شرط اسلام در انتخاب شوندگان، و تبدیل قسم قرآن مجید، به قسم به کتاب آسمانى، ملت مسلمان ایران و خاصه علماى اعلام را بى نهایت خشمگین ساخته است .... تذکر مى دهم، به حکم موازین شرعى و احترام به افکار و معتقدات ملت مسلمان ایران لازم است هر چه زودتر تصویبنامه مزبور را لغو و براى اطلاع عموم اعلام نماید.([16])
همچنین در قسمتى از نامه دیگر ایشان که در نوزده سال 41 ش. انتشار یافته مى خوانیم:
هم اکنون جمعى از علما و رجال متدین و استادان و دانشجویان دانشگاههاى مملکت در زندان به سر مى برند. از هر طرف ابتلا و فقر و گرسنگى ملت ما را تهدید مى کند. بیکارى و فساد و تجاوز عمال حکومت به حقوق انسانى افراد، نقطه اى را خالى نگذاشته. تنها چیزى که مورد توجه نیست حقوق ملت و مصالح آنهاست! معلوم نیست تا کى مهلت پیدا کنند و عاقبت کار به کجا برسید.!
پس از هجوم وحشیانه مزدوران یهودى به مدرسه فیضیه آیت الله میلانى در پیامى پرده از چهره کریه حاکمان وقت ایران برداشت، او در ضمن پیام خود چنین نوشت:
... ما از حمله و یورش چنگیزانه، به ساحت حوزه علمیه قم گذشتیم! از حبس و زجر رجال دینى و ملى گذشتیم! از حمله به دانشگاه و مراکز علمى ملت و سلب هر نوع آزادى فردى و اجتماعى چشم پوشیدیم! از دزدى و فساد و تباهى و تجاوز به مردمان صالح و تقویت دزدان و خیانتکاران گذشتیم! از برادرکشى هایى که در نقاط مملکت ترتیب داده اند، صرف نظر کردیم! این ننگ را کجا ببریم که مملکت اسلامى ما را دارند پایگاه اسرائیل و صهیونیست مى کنند، و نیز افرادى را که با آنها همدست اند، در رأس کارها قرار مى دهند...([17])
آیت الله میلانى در سفرى به تهران، ماهیت نهضت علماء و مردم را چنین بیان مى کند.
... من در این مسافرت به جدّ خود حضرت سیدالشهداء(علیه السلام) تأسى کرده از جوار امن ثامن الحجج(علیه السلام) به تهران آمدم. تا به دنیا اعلام کنم این قیام و نهضت به هیچوجه صورت ارتجاعى ندارد بلکه نهضتى است که ملتى مسلمان براى مقابله حکومت هاى جابرانه، با پیشوایى مقامات عالیه روحانى تعقیب مى کند. هدف ملت مسلمان ایران این است که بیش از این به مصالح دنیایى و دینى آنان تجاوز نشود. باید حکومت مردم را به مردم سپرد و حق مردم را باید به خودشان واگذار کرد.
ارادت به امام خمینى
اخلاص و ارادت آیت الله میلانى به امام خمینى بر کسى پوشیده نبود چنانچه در نامه اش خطاب به امام خمینى در دوران تبعید امام در ترکیه مى گوید : «خوشا به سعادت آن سرزمین که حضرتعالى در آن تشریف دارید» اما در کنار این آنچه بیشتر جالب توجه است ایشان اخلاص و ارادتش با انگیزه و جهت دار بوده و به جهت مصالح مسلمین از ایشان همواره پشتیبانى کرده است. در این خصوص به خاطره شهید سعیدى گوش مى سپاریم :
... روزى آیت الله میلانى هنگامى که نزدشان نام امام خمینى برده شد فرمودند : سلام الله علیه ... پس عده اى به آیت الله اعتراض کردند. ایشان فرمودند : ساکت باشید فلانى! اینجا مسئله تقلید در بین نیست که گفته شود فلانى اعلم است یا من؟ اینجا بحث رهبرى است و چنین نیست که هر مجتهدى لیاقت رهبرى داشته باشد، لیاقت رهبرى را تنها فقیه سیاستمدارى داراست که عالم به زمان خویش باشد و در راه خدا از ملامت ملامتگران هراس نداشته باشد و اکنون این مشخصات در کسى جز آیت الله خمینى نیست...([18])
خدمات ماندگار
آیت الله میلانى با همه اشتغالات خود در مسند مرجعیت و زعامت حوزه هیچگاه از مشکلات مردم غافل نشده است : به بعضى از تلاشهاى ایشان تنها اشاره مختصر مى شود.
1. او پس از زلزله سال 1347 ش در جنوب خراسان (منطقه کاخک) مردم را براى بازسازى و کمک به آوارگان بسیج کرد و بارها طلاب را جهت کمک به مردم به این شهر اعزام داشت. مى گویند براى مردم بى خانمان خانه ها ساخت و حتى سند به آنها نوشت.
2. در بازسازى مسجد هامبورگ آلمان نقش بسیار مؤثرى را ایفاء کرد و در اعزام آیت الله شهید بهشتى به آنجا تلاش زیادى کرد. ایشان علاوه بر کمک به مسجد امام على هامبورگ به مسلمانان و اندیشمندان اروپا کمک مى کرد تا در نشر اسلام جدى باشند.
3. بازسازى مدارس علمى مشهد و مدرسه حقانى قم و کمک به ایجاد چندین مدرسه دینى در شهرستانها و دهها کار خیر براى مسلمانان ایران و سایر کشورهاى اسلامى.
غروب
جمعه هفدهم مرداد سال 1354 هجرى شمسى این اسوه فضیلت و پاکى چشم از جهان فانى فرو بست و به خانه بقاء شتافت و روح بلندش به عالم ملکوت پیوست. و پیکر مطهرش در روز شنبه هیجده مرداد پس از یک تشییع بى نظیر، و با حضور شخصیتهاى بزرگ علمى و مذهبى (داخل و خارج) کشور و هزاران مؤمن عزادار در جوار مرقد مطهر امام على بن موسى الرضا(علیه السلام) به خاک سپرده شد.
[1] - مقدمه محاضرات فى الفقه الامامیه (زکوة)، سید فاضل حسینى، ج 1، ص 6.
[2] - میلان از آباد بخش اسکو در نزدیک شهرستان تبریز قرار دارد این روستا از پرجمعیت ترین و از جمله روستاهاى آباد اسکوچاى یادره اسکو مى باشد.
[3] - سید حسین اولاد زیادى داشت که بزرگترین آن سید اسدالله در سلک علماء بود پس از سید اسدالله، على اکبر فرزندش و پس از على اکبر نیز سید مرتضى فرزند وى و بالاخره سید احمد فرزند سید مرتضى از بزرگان و دانشورانى بودند که نزدیک 3 قرن زعامت امور دینى را در منطقه آذربایجان عهده دار بودند.
[4] - مامقان از توابع شهرستان تبریز در طول تاریخ خاستگاه دانشوران فرزانه اى بوده است.
[5] - مکتب تفکیک، ویژه نامه بنیاد تاریخ و فرهنگ معاصر، شماره 1، ص 208.
[6] - حیات آیت الله السید میلانى، خطى، عربى
[7] - مجله حوزه، شماره 13، ص 20
[8] - نور علم، ش 1، دوره سوم، ص 140
[9] - حیاة سیدالله میلانى، خطى، عربى
[10] - آقاى سید على میلانى (نوه ایشان) مى گفت : آیت الله اراکى این خواب را براى پدرم آقا سید نورالدین میلانى تعریف مى کرد و من نیز در آن مجلس حضور داشتم.
[11] - حیات آیت الله سید میلانى، خطى، عربى
[12] - حیات آیت الله سید میلانى، خطى، عربى،
[13] - روزنامه رسالت، 29 شهریور 1373 (13 ربیع الثانى 1415)جلوه آفتاب، ص 16.
[14] - حیات آیت الله سید میلانى، خطى، عربى، نورعلم، دوره سوم، شماره 1.
[15] - لوحه فتواى مشهور علامه شلتوت به آستانه مقدسه رضوى تسلیم گردید.
[16] - اسناد انقلاب اسلامى، مرکز اسناد انقلاب اسلامى، ص 32.
[17] - اسناد انقلاب اسلامى، ص 194.
[18] - آیت الله میلانى، مرجع بیدار، سعید عباس زاده، ص 133.