تجربه زندان
امام که قبل از آغاز نهضت روحانیت طوفانى را در وجودش به پا کرده بود شاهد اولین تجربه زندان وى گشت او که به اتفاق آقاى خزعلى، آقاى مکارم و آقاى سبحانى و آقاى دوانى براى سفرى تبلیغى به خوزستان رفته بود در «خسروآباد» آبادان شیشه عمر پشه سکوت را سیمرغ وار به سنگ زد و براى اولین بار میله هاى سرد زندان را تجربه کرد که با وساطت فضلاء پس از چندى از زندان آزاد گشت.
جرقه قیام
لایحه انجمن هاى ایالتى و ولایتى و عکس العمل اعلامیه هاى شدید اللحن امام و سرآغاز قیام روحانیت و مردم به رهبرى امام گشت که دستگاه اوج رذالت حوزه در مدرسه طالبیه تبریز و فیضیه قم به تصویر کشید سعیدى که خود در این نهضت شرکت کرده بود پس از فروکش کردن تهاجمات دستگاه به همراه برخى از فضلاء قم روانه کویت شد که روز 11 محرم همان سال از فاجعه خونین 15 خرداد و دستگیرى امام باخبر شد.
خشم سرپاى وى را گرفت نخست با دیگر فضلاى ایرانى نامه هایى را به آیت الله حکیم و آیت الله خویى نگاشت اما روح بى آرام او مانع آن شد که تنها به این مقوله اکتفا کند و با شناخت کامل از دستگاه اطلاعاتى قوى شاه در کویت به حسینیه «فحیعل» بازگشت و نیروهاى اطلاعاتى را به تعجب وا داشت. او که مى دانست در بازگشت توسط دستگاه امنیتى کشور دستگیر مى شود تا آزادى امام در کویت در خانه حجت الاسلام سید عباس مُهرى ماندگار شد به گزاف نرفته ایم اگر بگوئیم سعیدى هم بند امام و هم سلول امام بود چرا که آن روز که امام به زندان گام نهاد، سعیدى هم با سخنرانى آتشین در کویت زندانى شد.
سعیدى صفر سال بعد مخفیانه و با لباسهاى مبدّل کویت را به قصد ایران ترک کرد، از آنجا که در بینش سعیدى بیرون آمدن یک طلبه از لباس روحانى کارى منحوس به شمار مى رفت نامه اى به این مضمون به امام نوشت.
«سیدى و مولاى با قیافه منحوس وارد قم شده ام و اجازه ملاقات مى خواهم» امام نیز با روى گشاده سعیدى را به حضور پذیرفت و مرید و مراد پس از ماهها همدیگر را در آغوش گرفتند.
تبعید خورشید
عکس العمل شدید امام در مقابل لایحه خفت بار کاپیتولاسیون در مهرماه 1342 منجر به تبعید امام به ترکیه و سپس نجف گشت ... هشدار سعیدى با دهها تن از فضلاء دیگر حوزه قم در نامه اى به هویدا به سال 30/7/44 نشانگر پیگیرى او و دیگر فضلاى قم براى بازگرداندن حضرت امام بود. سعیدى تنها فرستادن نامه، اظهار همدردى و همراهى با امام را در قالب نوشته ها کافى نمى دانست بلکه احساس مى کرد که امام را باید به حوزه علمیه نجف شناساند از این رو مخفیانه و از راهها و گذرگاههاى مخفى مرز به عراق و به نجف اشرف رفت. او در یکى از مدارس علمیه طى جلساتى بر فراز منبر به معرفى چهره واقعى امام و بعد علمى ایشان پرداخت و با بیان شخصیت مرادش بر شمار مریدانش افزود.
سعیدى در مسجد امام هفتم(علیه السلام)
سعیدى در فراق امام ماندن خود را در قم به صلاح نهضت روحانیت نمى دانست و بر آن شد که فریاد بر علیه نظام را به گوش سایرین برساند از این رو نخست به تفرش رفت و در آنجا به افشاگرى فجایع رژیم سفاک پهلوى پرداخت در این زمان بود که از سوى مردم تهران براى اقامه نماز جماعت و سخنرانى در مسجد امام موسى بن جعفر(علیه السلام)دعوت شد. سعیدى این فرصت طلایى را از دست نداد چرا که پایتخت را محلى خوب براى فعالیتهاى سیاسى و اجتماعى خود دانست سال 1345ش. که سال ورود سعیدى به محله غیاثى در مسجد امام موسى بن جعفر(علیه السلام)در میدان خراسان بود نقطه عطفى در تاریخ انقلاب اسلامى است. امام در همان روزهاى نخست با فرستادن نامه اى به سعیدى حرکت او را مورد تأیید قرار داد و چنین نگاشت.
«از اینکه تهران تشریف برده اید از جهتى خوشوقت شدم چون مرکز از هرجا بیشتر احتیاج به علماء عاملین دارد مساعى جمیله جنابعالى مورد تقدیر و تشکرات»
سعیدى با تأسیس حوزه علمیه، تشکیل کلاس براى بانوان، تشکیلات امر به معروف و نهى از منکر و تأسیس کتابخانه فعالیتهاى حوزه را آغاز کرد. اما آن چیزى که بیش از هر فعالیت دیگرى سعیدى در آن زمان به چشم نمى آمد و در سالهاى پس از شهادت او به ثمر نشست دمیدن روح حماسه و فریاد در کالبد نوجوانان و جوانان آن محله بود. سعیدى در این سال کانون انقلاب را همچنان گرم نگه داشت و با سخنرانى هاى گرم و آتشین علناً خمینى را فریاد زد مجموعه سخنرانیها و نوارهاى برجا مانده او در این سال جزو گویاترین صفات تاریخ همیشه خونبار تشیع است.
گزارشهاى ساواک در این سال گویاى این حقیقت است که وى در مدت سالهاى اقامت در تهران بى مهابا به رژیم مى تاخته است. در گزارش شب 31/4/45 ساواک آمده است.
«طبق اطلاع واصله ساعت 30/20 روز 31/4/45 جلسه موسى بن جعفر با حضور قریب یکهزار نفر از طبقات مختلف تشکیل گردیده است. در این جلسه سعیدى ابتدا چند دقیقه درباره آیت الله خمینى و کتک زدن طلبه ها در قم صحبت کرد و مردم با شنیدن اسم خمینى صلوات فرستادند.
 ,,,نامبرده ... فن حمله به یهودیان فلسطین و امریکا اضافه کرد اینها کارشان در این مملکت بالا گرفته و دستشان در همه کار باز است و کسى از آنها جلوگیرى نمى کند ولى جلسات ما را تعطیل مى نمایند سه سال پیش آیت الله خمینى از دولت خواست که اسرائیل در کشور سفارتخانه نداشته باشد ایشان این جریانات را پیش بینى مى کرد.
 ,,,ما باید براى مبارزه کردن تشکیلات داشته باشیم تا بتوانیم در مقابل دشمن مقاومت کنیم و با دولتى که علماء ما را زندانى و تبعید مى کند مبارزه نمائیم. من راهى را مى روم که امام حسین(علیه السلام) و رهبر عالیقدر دین ما آیت الله خمینى رفت و تا پاى جان ایستادگى کرد. من حرف خود را مى گویم و مبارزه را نا تمام نمى گذارم :
در پى برگزارى مجلس از سوى سعیدى براى شهید سید کاظم قریشى وى به تاریخ 8/5/45 به اتهام «اقدام علیه امنیت داخلى مملکت» از طرف شهربانى دستگیر و به دست سیاه دلان ساواک سپرده شد. سعیدى در تاریخ 11/7/45 از زندان آزاد و استوارتر و راسخ تر از قبل وارد میدان شد تا بار دیگر شیشه عمر سکوت را با فریاد خویش بر سنگ زند.
سعیدى در بهار 1346 مخفیانه از ایران خارج شد و خود را به جوشش گاه فریاد رساند وى پس از ملاقات با حضرت امام در نجف اشرف با روحیه مضاعف به ایران بازگشت در کنار سخنرانیهاى گرم آتشین تلاش براى تشکل، چاپ استفائات حضرت امام و راه اندازى نشریه اى به نام نشریه مسجد امام هفتم(علیه السلام) از فعالیتهاى دیگر اوست. که از این نشریه ها مى توان به جملات و نقطه نظرهاى علماء در خصوص شخصیت امام اشاره کرد که در آن زمان از جایگاه ویژه اى برخوردار بود. شگردهاى ساواک در برخورد با سعیدى یکى از ناجوانمردانه ترین شگردها است. برهم زدن مجالس او توسط اراذل و اوباش - قطع آب - و برق مسجد، تهدید و تطمیع نمازگزاران مسجد امام هفتم(علیه السلام) به گونه اى او را در محدودیتى سخت قرار داده بود تا جائى که او در یک ماه قبل از عروج خونینش در تاریخ 18/2/49 در مسجد موسى بن جعفر(علیه السلام)غریبانه و مظلومانه مى گوید :
... این شما هستید که بایستى با کمکهاى مادى و معنوى خود این پناهگاه اسلام را حفظ کنید.
آقایان باور کنید من امسال آنقدر مجالس روضه خوانى زنانه رفتم تا توانستم مخارج این مسجد را تأمین کنم...
آخر من نمى دانم که چرا آنقدر مردم از من فرار مى کنند؟
آیا به جرم این است که من از رهبر عالیقدر حضرت آیت الله خمینى طرفدارى مى کنم؟ اگر از این وضع هراس دارید باید بگویم که نترسید این من هستم که بایستى جواب دولت و سازمان امنیت و کلانترى را بدهم نه شما پس در این صورت دیگر چرا از من کناره گیرى مى کنید؟
اعلامیه فریاد
در پى هجوم سرمایه داران غرب به سوى ایران حوزه علمیه قم طى اعلامیه در اردیبهشت ماه 1349 ضمن محکوم کردن این حرکت غرب و مشى وطن فروشانه دستگاه سلطنتى به افشاگرى علیه این جنایت بزرگ دست زد. سعیدى که مى دید پس از این اطلاعیه سکوتى مرگبار سراسر محافل مذهبى و روشنفکرى را فرا گرفته است و سکون مرز پویش و رویش انقلابى در هم نوردیده است . جنایتى بزرگ تر از کاپیتولاسیون و قراردادى استعمارى تر از شب کو در شرف تکوین است. قلم بدست گرفت و قبل از اینکه شیشه عمر سکوت را بشکند با خون خود بار دیگر این جمله را امضاء کرد «اِنْ کانَ دینُ مُحَمَّد لَمْ یَسْتَقِمْ اِلاّ بِقَتْلى فَیاسُیُوفُ خُذینى».
حضرت آیت الله
اعظم الله اجورنا و اجورکم
لابد میدانید که این روزها با مطرح شدن مسئله سرمایه گذارى امریکائیها در ایران مصیبت بسیار بزرگ و خورد کننده اى بر ملت این سرزمین روى آورده که مملکت را در آستانه سقوط و نابودى قرار داده و به مضمون آیه شریفه «یَکادُ السَّمواتُ یَتَفَطَّرنَ مِنْهُ وَ تَنْشَقُّ الاَرضُ وَ تَخِرُّالجِبالُ هَدّاً» «هیئت حاکمه ستمگر عامل استعمار ایران چنان در برابر اربابان استعمارگر خود خاضع و تسلیم گردید که طوق بندگى و عبودیت آنان را به گردن افکنده و به منظور نزدیکتر شدن به غارتگران استعمارگر جان و مال و نوامیس ملت ایران را به پیشگاهشان تقدیم مى دارد هم اکنون این بندگان استعمار غرب قربانى جدیدى براى درگاه خدایان دلار و اسلحه تدارک دیده اند که با تقدیم آن بطور در بست اقتصاد ما و به دنبال آن دین و سایر افتخارات ما به چنگال آنان خواهد افتاد. همانطور که قبلا سیاست ما را قبضه کردند که این مصائب را به دنبال خود آورده است بحق و حقیقت سوگند که این اقدام جدید آنچنان مصیبت بزرگ و خطرناکى است که مسائل مهمى از قبیل امتیاز تنباکو، کاپیتولاسیون و سایر حوادث که براى هر یک از آنها جامعه روحانیت پیشقدم در اعتراض و مبارزه بوده و قربانیانى داده است در قبال آن کم اهمیت و کوچک است.
چقدر جاى تعجب است که شما پیشوایان دینى در مقابل این خطر بزرگ سکوت اختیار کرده و براى جلوگیرى از آن اقدامى نمى کنید؟ براى ما باور کردى نیست که بگوئیم شما دین و آخرت را بازندگى چند روزه دنیا معامله کردید و خود را مشمول آیه شریفه «اَتَستَبدِلُونَ الَّذى هُوَ اَدنى بِالَّذى هُوَ خَیرٌ» و آیه شریفه «اَرَضیتُم بِالحَیوةِ الدُّنیا مِنَ الاخِرَةِ» نموده باشید راستى چرا شما مهر سکوت بر لب زده اید؟ و در این باره چیزى نمى گوئید؟
خود مى دانید که موضوع سرمایه گذارى صهیونیست هاى آمریکایى در ایران از تأسیس سینما در قم (که براى جلوگیرى از آن چه سروصدایى به راه انداختید) براى اسلام و مسلمین خطرناکتر است. امروز روز فریاد و اعتراض است صداى خود را با اعتراض بلند کنید، داد بزنید، فریاد کنید، یک پارچه و متحد علیه این قرارداد خائنانه مبارزه نمائید تا در پیشگاه خدا و پیشینیان بزرگ خود چون مرحوم سید جمال الدین اسد آبادى و مرحوم شیرازى و نیز نسل آینده رو سفید و سربلند باشید «یَوْمَ تَبیضُّ وجُوهٌ و تسوَدُّ وُجُوهٌ»
سعیدى خراسانى