در صحنه سیاست
استاد شریعتى، با آن که شخصیتى فرهنگى ـ مذهبى بود، امّا به خاطر داشتن دو صفت ممتاز دین باورى و زمان شناسى، دین را از سیاست جدا نمى دانست و براساس این شناخت، در امور سیاسى اجتماعى تا آن جا که تشخیص مى داد و ضرورت اقتضا مى کرد، مشارکت داشت و با سخنرانى و نوشتن بیانیه ها و...، را روشن و اقدامات مناسبى انجام مى داد.
از شروع چهاردهمین دوره مجلس شوراى ملّى، (اسفندماه 1322ش.) تا سقوط دولت دکتر محمّد مصدّق در مرداد ماه 1332ش. استاد به طور پیوسته در صحنه هاى مختلف سیاسى کشور فعالیّت داشته است.
وقتى در سال 1328ش. جبهه ملّى، به رهبرى دکتر مصدّق تشکیل و موضوع ملّى شدن صنعت نفت مطرح شد، و آیه الله سیّد ابوالقاسم کاشانى، در این صحنه و سنگر مجلس شورا، فعالیّت هایى را شروع کرد، استاد، رهبرى مبارزات ضد دیکتاتورى و استعمارى مردم را در استان خراسان بر عهده گرفت و به نهضت مقاومت ملّى پیوست.
در سال 1329 ش. وقتى جمعیّت مؤتلفه اسلامى[14] در مشهد تشکیل شد، استاد شریعتى و دیگر مؤسسان کانون نشر حقایق دینى، با آن جمعیّت همراه و اوّلین اقدام سیاسى را آشکار نمودند.
در اردیبهشت ماه سال 1331ش. استاد براى نمایندگى از سوى مردم مشهد در مجلس شوراى ملّى ـ دوره هفدهم ـ نامزد گردیدامّا انتخابات این دوره در مشهد، به علّت حضور و نامزدى وى متوّقف شد.
در تیرماه این سال، پس از انتخاب قوام السّلطنه به نخست وزیرى، استاد با عدّه اى از یاران مبارز و مدافع اسلام و استقلال کشور، نهضت مقاومت ملّى را در مشهد سازماندهى کرد و طى یک سخنرانى پرشور، به افشاى توطئه هاى دشمنان نهضت پرداخت. که به دنبال این سخنرانى، دستگیر و بازداشت شد. که با تظاهرات و پشتیبانى مردم مشهد آزاد و مجّدداً به صف مبارزان پیوست.
در سى ام تیرماه 1331ش. با دوستانش از لایحه «محدودیت اختیارات شاه»، با برگزارى تظاهرات و سخنرانى حمایت کرد.
سال 1332 ش. که نهضت «ملّى شدن صنعت نفت»، با رهبرى و همکارى روشنفکران متعهد و روحانیّت مبارز در سطح کشور به اوج رسید، کانون نیز فعالیّت هاى دینى و سیاسى خود را گسترش داد که تا سال هاى بعد ادامه یافت.
در شهریور ماه سال 1336ش. استاد و شانزده تن از یاران و شاگردانش ـ به ویژه فرزندش، دکتر على شریعتى ـ به اتّهام مخالفت با شاه و ایراد سخنرانى هاى تند و تحریک آمیز و فعالیّت هاى دیگر سیاسى در کانون نشر، دستگیر و با هواپیماى ارتشى از مشهد به تهران منتقل و از آن جا به زندان قزل قلعه برده شده، زندانى شدند. پس از یک ماه و چند روز استاد و همراهان، به تدریج از زندان آزاد شده، به مشهد بازگشتند. استاد شریعتى از یک سو به خاطر علاقه شدید به پیشبرد اهداف دینى و از سوى دیگر، چون هم رزم و هم سنگر با آیت الله طالقانى و شهید مطهّرى بود، نقش فعّال و سهم بسزایى را در پیشبرد نهضت، در خرداد ماه سال 1342ش. و بعد از آن تا پیروزى انقلاب اسلامى در 22 بهمن 57 ایفا کرد. در سال 1345 ش. که آیت الله طالقانى در زندان رژیم به سر مى برد، استاد به تهران دعوت شد و در مسجد هدایت تهران که در آن روز تنها مرکز بیان تفسیر و هدایت هاى قرآنى و مرکز تجمع مبارزان و انقلابیون دینى بود، تفسیر قرآن مى گفت و به هدایت دینى ـ سیاسى جوانان مى پرداخت.
در این سال ها که حسینیّه ارشاد در تهران احداث و افتتاح شد، از سوى استاد شهید مطهّرى و هیئت مدیره حسینیّه براى ایراد سخنرانى از استاد دعوت به عمل آمد و وى تا سال 1349ش. در تهران ماند و در مناسبت ها در مسجد یاد شده و حسینیّه ارشاد، سخنرانى هاى هفتگى داشت.
استاد شریعتى در سال 1352ش. به جرم فعالیت هاى سیاسى پسرش، دکتر شریعتى، به صورت گروگان، دستگیر و بیش از یک سال در زندان هاى اوین و قصر زندانى گردید تا این که در پایان اسفند ماه 1353ش. از زندان آزاد شد.[15]
استاد شریعتى در همان روزهاى آغازین پیروزى انقلاب اسلامى از مشهد مقدّس به تهران آمد و با وجود ناتوانى هاى ناشى از کبر سن، تلاشهاى بسیارى در جهت معرفى اسلام و انقلاب اسلامى انجام داد. او در مدّت اقامتش در چندین مصاحبه تلویزیونى، رادیویى و مطبوعاتى شرکت کرد و این فرصتى شد تا بسیارى از کسانى که تنها اسمى از او شنیده بودند، با دانش و بینش و شخصیت استوار دینى، اجتماعى، سیاسى و مبارزاتى وى آشنا شوند.
با نزدیک شدن روزهاى برگزارى انتخابات مجلس خبرگان رهبرى، استاد از سوى بسیارى از گروه ها و احزاب مذهبى و سیاسى، نامزد این مجلس گردید، ولى چند روز قبل از برگزارى انتخابات، عذر و انصراف خود را به علّت بیمارى و عدم توانایى بر انجام کارهاى منظّم، طى اطلاعیه کوتاهى اعلام کرد[16].