در مسیر مبارزه
آیت الله سید احمد خسروشاهى در همان روزهاى آغازین شکل گیرى انقلاب اسلامى، از سال 1341 به این قافله پیوست و تا پیروزى ملت ایران در برابر سلسله پهلوى، در این مسیر قرار گرفت.
نقش وى در انقلاب اسلامى ایران، رهبرى و هدایت این جریان بود. او در کنار امام خمینى و سایر بزرگان، در این جهت از هیچ تلاشى دریغ نورزید.
وى در کنار شهید قاضى طباطبایى و سایر علماى انقلاب تبریز، نهضت اسلامى را در آذربایجان تقویت کرد و از این طریق در فراگیر ساختن حرکت هاى اسلامى نقش بزرگى را ایفا نمود. اگر در تاریخ انقلاب، تبریز دومین شهرى یاد مى شود که پس از جریان قم، خروش بر مى دارد، قطعاً این زمینه و بستر خروش و حماسه مرهون تلاش هاى بزرگانى چون سید احمد خسروشاهى بود.
در سال 1341 در جریان خونین 15 خرداد، وقتى امام خمینى از نیّت تفرقه افکنانه رژیم مطلع مى گردد که در صدد ایجاد اختلاف در بین علما و بدبین ساختن برخى از بزرگان به نهضت است، پیش از هر گونه اقدام رژیم، افرادى را به مراکز استان و شهرهاى مهم اعزام مى کند و علماى بزرگ را از نیّت دولت وقت آگاه مى سازد و بزرگان را به استمرار حرکت انقلابى فرا مى خواند. در این حرکت، مخاطب امام خمینى در آذربایجان آیت الله سید احمد خسروشاهى و آیت الله سید قاضى طباطبایى بود که پیام امام خمینى توسط آیت الله سید هادى خسروشاهى به علما مى رسد. وى خاطرات خود را از این واقعه، این گونه به نگارش درآورده است:
«برادر بزرگوارم (آقا سیداحمد) روابط دوستانه و صمیمى با حضرت امام خمینى(قدس سره) از دوران تحصیل در قم داشت. در واقع، با امام در درس مرحوم آیت الله حایرى مؤسّس حوزه علمیّه هم دوره بود و در مدرسه دارالشفاء حجره اى در کنار حجره ایشان و آیت الله سید صادق لواسانى داشت... و الفت بین امام و ایشان مشهود بود... در آغاز قیام و پیش از حوادث خونین 15 خرداد، آقاى شیخ حسن صانعى به سراغ من آمد که حاج آقا با شما کار دارند... بلافاصله به خدمت ایشان رفتم، فرمودند: این حرکتى که از قم آغاز شده، اگر توسط آقایان علماى بلاد تأثیر و پى گیرى نشود، دستگاه فکر مى کند که قم تنها است، آن وقت نتیجه مطلوب به دست نمى آید. خوب است جناب عالى به تبریز و دیگر بلاد آذربایجان تشریف ببرید و با آقاى اخوى (آقا سید احمد) و آقا مجتهدى و آقاى قاضى و بقیه علماء تماس بگیرید، موضوع را بگویید و خطرات را گوشزد کنید و متن تلگراف هاى آقایان قم را نشان دهید تا آقایان بلاد هم اقدام کنند.»
امام خمینى هزینه سفر آیت الله سید هادى خسروشاهى را هم مى پردازد. آیت الله خسروشاهى پیش از آن که ساواک از جریان اطلاع یابد، با علماى آذربایجان صحبت مى کند و پیام امام را به آن ها مى رساند. حاصل تلاش هاى آیت الله خسروشاهى، بیدارى مردم این سامان و پیوستن آذربایجان به انقلاب بود.
آرى، انقلاب اسلامى چنان چه در شهرهایى چون تهران و قم به رهبرى روحانیت آگاه به گونه اى فراگیر آغاز مى گردد، در آذربایجان نیز این حرکت را روحانیون انقلابى روز به روز گسترده ساخته و آتش آن را در دورترین نقاط این خطّه شعله ور نگاه مى دارند. هر چند در این مسیر با خطرات و مرارت هایى نیز روبرو مى گردند.
آیت الله سید احمد خسروشاهى در اعتراض به دستگیرى امام خمینى پس از کشتار 15 خرداد، این اعلامیه را صادر مى کند:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
مردم مسلمان آذربایجان! واقعه شوم و جانگداز 12 محرم قلوب عموم طبقات را جریحه دار ساخت و سبب شد که عهده اى از علماى این استان نیز مانند سایر نقاط ایران به مرکز مهاجرت نموده و عملاً بر خلاف تمام شایعات و دروغ پردازى ها، اتّحاد و اتّفاق و همدردى و پشتیبانى خود را ابراز نمایند و بالنتیجه در جلسات مذکور شرکت نموده و در اصلاح امور تا سر حدّ امکان بکوشند. هدف اساسى علماى مهاجر علاوه بر ابراز پشتیبانى، دو مطلب بود: 1 ـ استخلاص عموم بازداشت شدگان این حادثه از آیات عظام و مبلغین و سایر طبقات. 2 ـ تعقیب این نهضت مقدس که صلاح دین و ملت و بقاى و استقرار کشور بستگى کامل به آن دارد.
نهضت که عموم طبقات طرفدار آن بوده و از دادن تلفات جانى و مالى خوددارى ننموده است متأسفانه قبل از عملى شدن این دو امر و به جاى تقدیر از حسن نیّت علماى بزرگ که با گذشت و فداکارى در اصلاح امور صمیمانه کوشش مى کنند، ما را به همراهى گروهى از علما شبانه دستگیر نموده و جبراً به شهرهاى خود اعزام داشتند و بر خلاف مقام اصول آزادى و قانون کشور همه گونه آسایش را از ما سلب کرده اند. اکنون جاى بسى خوشوقتى است که قسمت اول این هدف تا حدّى (نه بطور کامل) صورت عمل به خود گرفته است و حتى دیروز خبر آزاد شدن حضرت آیت الله العظمى خمینى ـ دامت برکاته ـ در سراسر کشور با شور و اشتیاق عجیب عموم مردم مسلمان روبرو گردید. البته جامعه روحانیت و علماى بزرگ به همین مقدار اکتفا نکرده و هدف هاى مقدس دینى خود را تعقیب خواهد کرد و نهضتى را که با پشتیبانى عموم طبقات به وجود آمد ادامه خواهد داد یعنى با تمام قوّا حدّاکثر کوشش خود را به کار خواهد گرفت تا در محیط آرام و از طریق مسالمت آمیز مشکلات دینى و اجتماعى خواسته هاى مردم غیور و مسلمان را اصلاح نماید و در این راه از ارواح طیبّه ائمّه اطهار و از حضرت ولىّ عصر استمداد و از پشتیبانى همه جانبه ى ملت مسلمان برخوردار خواهد بود.
14 ربیع الاول
الاحقر سید احمد خسروشاهى
رهبرى مردم
عوامل اطلاعاتى رژیم پهلوى به تعقیب و جریان سازى علیه آیت الله خسروشاهى و دوستانش مى پردازند. این واقعیت در سندى که از اداره اطلاعات رژیم پهلوى (ساواک) به دست آمده است، به خوبى آشکار مى گردد.
مدیریت کلّ اداره سوم:
مقتضى به عرض تیمسار قائم مقام ساواک برسد: بفرموده تیمسار قائم مقام سازمان اطلاعات و امنیت کشور با استفاده از دو روز تعطیلات به آذربایجان عزیمت و اینک نتیجه بررسیهاى محموله را ذیلاً به استحضار مى رساند.
1 ـ در نتیجه اقدامات قبلى و پى گیریهاى مداوم آن اختلاف نسبتاً زیادى بین روحانیون طراز اول تبریز به علت تندروى هاى آقایان میرزا محمّد على قاضى طباطبایى و سید احمد خسروشاهى و چند تن دیگر ایجاد و به تدریج معتقد شده اند که سخنرانى هاى دو نفر مذکور که معمولاً روزهاى چهارشنبه و پنج شنبه هر هفته پس از خاتمه نماز جماعت در مساجد شعبان و حاج میرزا یوسف مجتهدى به عمل مى آید و ارتباطى با مسایل مذهبى ندارد و بالحال به ضرر جامعه روحانیون منجر خواهد گردید.
2 ـ اکثریت بازرگانان و اصناف که با توجه به رکود فعلى بازار مایل به ادامه کسب و کار خود در محیط آرام هستند تا حد زیادى به حقایق امور پى برده و مایل نیستند که بیش از این تحت تأثیر و تلقینات سوء بعضى از روحانیون قرار گیرند.
3 ـ با کمال تأسف مشاهده گردید مقامات قضائى لشکر 7 از متهمانى که در مورخه 14/7/42 (روز افتتاح مجلس) به علت تحریک مردم به بستن بازار از طرف شهربانى دستگیر و تحت تعقیب قانونى شده بودند به فاصله یک ساعت آزاد نموده است. این روش مقامات لشکر که بر خلاف انتظار رویه قبلى بوده است بسیار تأثیر سوئى بخشیده و علاوه بر تجرّى آزاد شدگان منجر به این گردیده است که شهربانى تبریز از دستگیرى و معرّفى سایر متهمین خوددارى نماید.
4 ـ مسجد معروف به «قلعه بیکى» از طرف شهربانى بسته شده بود و به وعّاظ ناراحت اجازه رفتن بالاى منبر داده نمى شد، مجدداً باز و چند نفر از روحانیون مخالف و وعّاظ ناراحت بالاخره باعث گمراهى مردم و موجب وقوع حوادث نامطلوب خواهد شد. با توجه به نزدیک شدن ماه رمضان مصلحت منطقه چنین ایجاب مى نماید که در درجه اوّل اشخاص مشروحه زیر وسیله شهربانى و با پشتیبانى و راهنمایى هاى ساواک دستگیر و به مراکز اعزام گردند مشروط به اینکه حداقل به مدّت یک سال از مراجعت آنان به آذربایجان قویّاً جلوگیرى شود در غیر این صورت بدون تردید نتیجه معکوس گرفته خواهد شد:
1 ـ میرزا محمّد على قاضى طباطبایى2 ـ سید احمد خسروشاهى3 ـ میرزا محمّد على انگجى4 ـ شیخ جعفر اشراقى5 ـ حاج سید مهدى دروازه اى6 ـ حاج میرزا محمّد حسن انزابىالف) در صورتى که پس از دستگیرى نامبردگان بازهم سایرین از اعمال خود دست بر ندارند اشخاص مشروحه زیر متعاقباً دستگیر و حداقل به مدت یک سال از منطقه طرد گردند:
1 ـ حاج میرزا عبدالله مجتهدى2 ـ حاج میرزا حسن ناصر زاده3 ـ میرزا حسین گوگانى4 ـ اسحق ]عیسى[ اهرى5 ـ سید جواد هشترودى6 ـ میرزا محمّد حسن بکایىب) به احتمال قریب به یقین دستگیرى سرى اوّل مخصوصاً ردیف 2 و 3 عکس العمل هایى ایجاد و حوادث سوئى ببار خواهد آورد. براى جلوگیرى از خطرات احتمالى و با توجه به اینکه در جریانات چند ماه اخیر در نتیجه تدابیر متخذه هیچگونه حادثه سوئى در منطقه رخ نداده است مقامات استاندارى و انتظامى و امنیتى عقیده مندند که بعض احساس خطر و به منظور جلوگیرى از وقوع حوادث نامطلوب این اختیار قبلاً به استاندارى داده شود که حداکثر به مدّت یک هفته حکومت نظامى اعلام و طبق مقررات آن رفتار شود.
ت) به موازات دستگیرى سرى اوّل در تبریز و براى اینکه عکس العملهایى در سایر نقاط استان نشان داده نشود اجازه داده شود که درباره چند نفر از روحانیون مخالف و ناراحت منطقه منجمله اردبیل، آذر شهر، اهر به همین منوال اقدام گردد.
رئیس سازمان اطلاعات و امنیّت آذربایجان شرقى
روزهاى سخت
سخت گیرى رژیم در ارتباط با علما، کارى را پیش نبرد، بلکه بسیارى از روحانیون که اسامى آن ها در لیست سیاه قرار گرفته بود، بیش از پیش خود را نشان دادند. اگر تا آن زمان این حرکت ها به صورت سازمان یافته نبود، پس از برخورد رژیم با روحانیت، سازمان یافته گردید. هر یک از علما بنابر وظیفه اى که در برابر دین و مردم مسلمان احساس مى کردند، در صحنه مبارزه حضور یافتند. علماى اعلام تبریز هر شب در یکى از مساجد جمع مى شدند و ضمن بیان مسائل اسلامى، مردم را در جریان حوادث سیاسى قرار مى دادند. مردم استقبال پرشورى از این مجالس به عمل مى آوردند. رژیم در 12 آذربایجان 1342، حاج سید احمد خسروشاهى، حاج آقا على قاضى طباطبایى، حاج سید مهدى دروازه اى و دو تن از واعظین به نام آقا حاج میرزا حسن ناصر زاده و حاج میرزا محمّد حسن انزابى را دستگیر و به زندان قزل قلعه تهران بردند.
به دنبال دستگیرى روحانیون تبریز، اهالى غیرتمند این شهر دست به اعتصاب زدند و بازار و مغازه هاى خیابان ها بسته شد. این اعتصاب تا چهار روز دیگر ادامه داشت. رژیم شاه به منظور سرکوبى اعتصاب کنندگان، حکومت نظامى اعلام کرد و عده اى از مردم را بازداشت نمود.
سرانجام
آیت الله خسروشاهى همراه چند تن از دوستان مبارز خود، 45 روز در زندان قزل قلعه تهران بود و پس از آن، 15 روز دیگر نیز در زندان ویژه سلطنت آباد بود. وى پس از آزادى از زندان نیز همچون سایر علماى مبارز، در منزل خود تحت مراقبت بود. این بزرگواران هر چند در آن سال ها به ظاهر شکست خوردند و رژیم نیز با سرکوب ساختن نهضت 15 خرداد سال 1342، خود را پیروزمند این نبرد تلقى کرد، لکن آنچه که در سال 1356 در تبریز اتفاق افتاد ـ که جرقه اش سراسر ایران را نیز شعله ور ساخت ـ دقیقاً همان تلاش هایى بود که در سال 1342 انجام گرفته بود.
در سال 1356، پس از قیام شهر قم، دومین شهرى که توانست به این نهضت بپیوندد، شهر تبریز و در واقع، منطقه آذربایجان بود که مدّت ها تحت رهبرى بزرگانى چون آیت الله سید احمد خسروشاهى بود.