فعالیّت علمى (تحصیل، تدریس، پژوهش)
1 - پرسشگرى و تتبع: آثار علمى و نوآوریهاى فقهى و تفسیرى آیت الله معرفت مدیون روحیه پرسشگرى او بود. مى گفت:
«بعضاً از همان زمان تحصیل رسائل و مکاسب سوالاتى داشتیم که بى جواب مى ماند، مثلاً درباره گناهان که آیا مى شود گناه صغیره داشته باشیم؟ چون بزرگى و کوچکى گناه به حجمش نیست هر گناهى تمرد است، لذا وقتى از اساتید مى خواستیم مثالى بزنند، نمى توانستند. کبائر در (الذین یجتنبون کبائر الاثم) اضافه بیانى است. ما دنبال کردیم مقاله مفصلى هم در تعلیقه کتاب قضاى آقا ضیاء نوشتیم. آقایان استناد مى کردند به «الاّ الّلهم» در حالى که منظور از آن کارى است که ناخواسته از انسان سر مى زند و به محض توجه پشیمان مى شود.»[60]
در پى پرسشگرى، به تتبع گسترده دست مى زند، حتى از دست نوشته ها و آراى شفاهى هم غافل نمى ماند. حدود سى سال این پرسش را داشت که آیا در آیه (ملکین ببابل هاروت و ماروت)[61] خدا واقعاً دو فرشته فرستاد؟ بعد از سى سال تلاش در سالهاى اخیر به این نتیجه رسید که هاروت و ماروت اسم معرب هستند و این دو دانشمند بودند، ولى مردم فکر مى کردند فرشته اندقرآن هم تعبیر مردم را نقل کرده است.[62]
در تمام مسائل نظر علماى قدیم را با دقت مطالعه کرد، لذا خیلى از مسائلى که مطرح مى کرد، از نظر علماى سابق ثابت بود، ولى امروزه جدید به نظر مى رسد.[63]
در هفتاد و چند سالگى روزى 12 تا 14 کار علمى مى کرد.[64] درس را حتى به مناسبت شهادت فرزندش تعطیل نکرد. او این روحیه را از جوانى با خود داشت و با اشاره به مقالاتش در مجله اجوبة المسائل الدینیه مى گفت:
«یادم هست که برخى اوقات تا پاسى از شب مى نوشتم. کتابهاى بحار الانوار با آن چاپهاى قدیم را از اول تا آخر سطر به سطر جست و جو مى کردم، چون مى دانستم معصومان(علیهم السلام) بالاخره جایى راجع به این مسائل فرمایشى دارند.»[65]
2 - نوآورى و شجاعت علمى: او چون در دو رشته فقه و علوم قرآنى تتبع فراوان کرده بود، نوآوریهاى زیادى داشت. یکى از محققان مى گوید: ایشان یافته هاى علمى شخصى دارد. دیگرى معتقد است: وى در عرصه هاى فقهى و فقه سیاسى صاحب نظر و داراى فعالیت علمى و تألیفات است.[66] آیت الله استادى مى گوید:
«وى نظریات خود را بى پروا مى گفت و لو نپذیرند. آزاد اندیش بود و جرأت ابراز نظر داشت و مقبول مجامع علمى بود.»[67]
3 - روشنفکرى عالمانه: دکتر بهجت پور از شاگردان آیت الله معرفت مى گوید: ایشان در مسائل فقهى و قرآنى و مخصوصاً آنهایى که به مسائل اجتماعى مربوط است، با یک ذهن روشن و روشنگرى خاصى نگاه مى کنند. مثلاً مى فرمود: «نمى شود یک مسئله اى شرعى با فطریات بشر ناسازگار باشد. هر جا چنین بود مطالعه کرده و دیده ام که ما مسئله را درست حل نکرده ایم.»[68]
4 - نزاکت علمى و آزاد اندیشى: جرأت علمى را با ادب گره زده بود. هنگام نقد آرا، انگیزه ها را سالم نشان مى داد و راه غلط را مى نمایاند.[69]محمد احمد خلف الله و شاگردانش خلیل عبد الکریم قصه هاى قرآن را اسطوره هایى مانند افسانه رستم و سهراب مى شمردند، اما او مى کوشید انگیزه آنها را سالم و راهشان را غلط نشان دهد و مى گفت: آنها براى گریز از مشکل عدم وجود تاریخى برخى از این وقایع یا تناقضات ظاهرى یا مخالفت ظاهرى با علم، عقل، تاریخ، این نظریه را برگزیده اند، اما عملاً اشکال را پذیرفته اند. آنگاه خود راه حل را مى جست و گاه براى اثبات یک کلمه مانند فرعون، تمام جغرافیا و تاریخ مصر را جست و جو مى کرد و توضیح مى داد که تمام قضایا و قصص قرآن اثبات شدنى اند.[70]
در عین نزاکت علمى، آزاداندیش بود و حصارهاى کاذب علمى او را مرعوب نمى کرد.[71]
5 - تمرکز بر قرآن پژوهى: هر چند آیت الله معرفت در علوم مختلف اسلامى مطالعه مى کردعمده تمرکزش بر روى تفسیر و فقه بود و از این رو توانست در این دو حوزه بویژه علوم قرآن تأثیرگذار باشد. آیت الله استادى مى گوید:
«چهل سال پیش با ایشان در نجف آشنا شدم... از همان ابتداى جوانى کارش را به صورت هدفمند دنبال مى کرد و براى رسیدن به هدف عالى که براى خود تعریف کرده بود، شبانه روز تلاش مى کرد و از پرداختن به امورى که با هدفش منافات داشت ابا مى کرد. یعنى در عین اینکه مطالعات متفرقه هم داشت، در فقه و مسائل قرآنى ممحض شده بود و در سن هفتاد سالگى نیز به طور جدى اهل مطالعه، تحقیق و تدریس بود.»[72]
تمرکز در قرآن پژوهى هم از دید آیت الله سبحانى مخفى نمانده است. خود مى گفت:
«از ممیّزات ایشان این است که کتاب براى کتاب نمى نویسد. این شیوه در ایشان هست که خلاءها را پر کند. در شیعه یک کتاب مستقل در علوم قرآنى نبود، این خلاء است. بحمدالله ایشان پر کرد. خلاء دیگر که هست تاریخ التفسیر و المفسرون ذهبى است که اشکالاتى دارد. این خلاء را هم پرکردند.»[73]
آیت الله معرفت از آغاز جوانى در جلسات هفتگى که با حضور فضلایى چون سید جمال الدین خوئى و فرزند آیت الله خویى، سید محمد نورى، سید عبد العزیز طباطبایى، شیخ محمدرضا جعفرى اشکورى، دکتر محمد صادقى (صاحب تفسیر) و عباسعلى عمید زنجانى تشکیل مى شد، شرکت داشت. هر کدام از آنها در یک رشته فعالیت مى کردند. او هم رشته علوم قرآنى را برگزید و پایه تحقیقاتش قرار داد.[74]
همزمان با تحصیل در کربلا، بزرگانى چون سید محمد شیرازى، سید عبد الرضا شهرستانى، محمدهادى معرفت، شیخ محمدباقر محمودى و بندر ریگى بحثهاى دینى به راه انداختند و به دانشگاه بغداد و... اعلام کردند که آماده پاسخگویى به سؤالات دینى اند.[75] به این ترتیب در برابر امواج شبهات کمونیستى و ضد دینى، پرچمى جدید در کربلا برافراشته شد و آنان با انتشار مجله اجوبة المسائل الدینیة موفق شدند به شبهات فراوانى جواب دهند. این نشریه سالها منتشر شد و بعدها در قالب 12 جلد در اختیار مراکز و افراد مختلف قرار گرفت.[76] در همین مرکز بود که پرسشى درباره «جواز ترجمه قرآن»، به دست آیت الله معرفت رسید. او براى پاسخ به کتابخانه ها مراجعه کرد، اما از علماى شیعه جز بحثى کوتاه از حاج آقا رضا همدانى در کتاب مصباح الفقاهه چیزى نیافت. در مقابل از طریق یکى از دوستانش با حجم زیادى از کتب اهل سنت رو به رو شد که به این بحث پرداخته بودند. همین موضوع غیرت دینى او را برانگیخت به گونه اى که حتى تفسیرى را که شروع کرده بود (الوسیط) رها کرد و به تدوین یک دوره علوم قرآنى (التمهید فى علوم القرآن) پرداخت,[77]موضوعى که تا پایان عمر او ادامه یافت.
6 - دفاع خردمندانه از تشیّع: آثار علمى آیت الله معرفت گواه آن است که وى به خردمندانه ترین شکل از اهل بیت(علیهم السلام) و تشیع در آثارش دفاع کرد و این دفاع به دور از هر نوع ایجاد تفرقه بود. آیت الله سبحانى در مورد التفسیر و المفسرون مى گوید:
«التفسیر و المفسرون ذهبى دو نقطه ضعف دارد، اولاً یک بخش درباره على(علیه السلام) حق کشى کرده و از نظر کثرت روایات سوم آورده، ابن عباس را اول و عبدالله بن مسعود را دوم آورده است، غافل از اینکه آنچه عبدالله دارد، از استادش امام على(علیه السلام) است. حق کشى دیگر اینکه گروهى مانند عکرمه را مفسّر معرفى کرد و حتى نامى از حسن و حسین و باقر و صادق» نبرد. الحمد لله استاد فرزانه ما دفاع خوبى کرد و مفسرین شیعه را در مجامع جهانى معرفى نمود.[78]
ماجراى نگارش صیانة القرآن هم اینگونه بود که یکى از نویسندگان پاکستانى «احسان الهى ظهیر» کتابهایى علیه شیعه نوشت و آنها را متهم به تحریف کرد. آیت الله معرفت براى دفع تهمت در مدت 6 ماه (اول رمضان 1407 ق تا 30 صفر 1408) کتاب صیانة القرآن فى التحریف را نگاشت که به دلیل اهمیت، چند بار تجدید چاپ شد.[79]
آیت الله العظمى لطف الله صافى درباره اثر دیگرش (التفسیر الاثرى الجامع) مى گوید: روح ولایت در آن دمیده شده است.[80]
نگارنده به خاطر دارد که وقتى از استاد پرسیدم چه لزومى براى نگارش این تفسیر بود، گفت:
«فقها هزار سال است که در مورد روایات فقهى کار مى کنند و آنها را از لحاظ سند، متن و... منقّح مى سازند، اما در کتاب البرهان، نور الثقلین و... نمى توانیم روایات درست و نادرست را جدا کنیم. همان کار فقهى لازم بود در روایات تفسیرى اهل بیت بشود. و ما در التفسیر الاثرى الجامع این کار را مى خواهیم بکنیم.»[81]
در این کتاب روایات فریقین جمع شده است که عامل تقریب است. صحت و سقم آنها بررسى و برترى روایات تفسیرى اهل بیت به گونه اى کاملاً منطقى و علمى نشان داده شده است.