قلم سبز
نوشته هاى آقاى لارى داراى نثرى دلکش و زیبا، موزون آهنگین است که عطر بینش توحیدى و ادب و عرفان از سطر سطرش به مشام مى رسد و واژه هایش روح را صیقل مى دهد و این را مى توان از ویژگى هاى نثر این نویسنده نامى به شمار آورد.
از ویژگى هاى مکتب نوشتارى آقاى لارى، خطوط قرمزى است که وى در عرصه قلم و حوزه نگارش قائل است.
در این مکتب قلم و نثر خدادادى مطیع صاحب قلم و صاحب قلم مطیع و فرمانبر خداى عزّوجلّ است، مکتبى درست در تقابل با ذهن و قلم و سیّال که هر آن چه به ذهن خطور مى کند، بر صفحه کاغذ جان مى بخشد.
این فرمانبردارى از خدا در حوزه نگارش در استخدام واژه ها در حوزه دین به خصوص در نزدیک شدن به واژه هاى مقدّس بارى تعالى و ساحت مقدّس انبیا و ائمه معصومین بهتر خود را نشان مى دهد.
«خضوع در برابر غیر او و توجه به غیر ذات پاک او، که کوچکترین تأثیرى در سرنوشت واقعى ما ندارد، به هیچ وجه قابل توجیه نیست، زیرا اگر معبودى ارزش بندگى و عشق ورزى انسان را دارا باشد و بتواند او را به قله رفیع سعادت برساند، لازم است چنین معبودى از هر نقص و نارسایى پیراسته باشد و اشعه جاودانیش موجودات را مدد و حیات بخشد، و زیبایى جمال او ضمیر هر صاحب دلى را در پیشگاهش به زانو درآورد، صاحب قدرت بى پایان بوده و سوز درون و تشنگى روح ما را فرو نشاند که ره یابى به شناخت او، چیزى جز رسیدن به منشأ حقیقى فطرت انسانى نیست.[26]
الف) بینش توحیدى
آیت الله موسوى لارى، مشکل بشریت امروز را شرک و بت پرستى نوین مى خواند و گمشده انسان الینه شده عصر مدرن و پست مدرن را، خداى تبارک و تعالى مى داند، از این رو در نگرشى کلان و هدایت گرایانه، رسالت خود و هم مسلکان خود را دعوت به تفکّر توحیدى مى خواند.
وى بدون در نظر گرفتن مشرب و مذاق فکرى، اخلاقى و حتى نژاد و مذهب مخاطب خود در نوشتارها، تنها سعى بر تلنگر زدن بر فطرت خداجوى و توجه دادن آنان به کائنات و زیبایى هاى آفرینش دارد وى در این خصوص مى گویند:
«نقطه اصلى کارها براى معرفى مذهب، شناساندن و جا انداختن «بینش توحیدى» است، نخست بایستى مردم بفهمند که این نظام آفرینش به دست کسى اداره مى شود و همه چیز در اختیار اوست و آن خدایى است که اسلام مى خواهد به آنان شناسانده شود تا به او ایمان بیاورند و اوّلین گام ایجاد همین بینش و تفکّر توحیدى در آنان است زیرا آنها یا موحد نیستند یا بینش توحیدى شان ضعیف است و نیاز به تقویت دارد، پس این نقطه شروع و گام آغازین است.»[27]
ب) طرح مسائل کلى اسلام
طرح مسائل کلى اسلام به عنوان جامع ترین برنامه زندگى بشر و تنها نسخه نجات بشریت، گام دوم راهبرد آیت الله موسوى در ورود و خروج به مباحث فکرى و اعتقادى در حوزه تحقق و نگارش است.
هنرمندى و ظرافت ایشان در کنار تسلّط بر رعایت مبانى جامعه شناسى و روان شناختى عالمانه و آگاهانه است.
استناد وى به سیره و سلوک معصومین (علیهم السلام)در طرح مسائل کلى اسلام به گونه اى است که هر مسلمان و غیر مسلمانى را ناخودآگاه به سمتى سوق مى دهد که پدیده ها و عالم هستى و چگونه بودن و حتى چگونه مردن را تنها از پنجره نگاه معصومین (علیهم السلام) مى نگرد.
ایشان در خصوص گام دوم در راهبرد کلى خود در برخورد با بشر تشنه امروز مى گویند:
«نخست باید مسائل کلى اسلام مطرح شود و نباید در آغاز به امور اختلافى دامن زد، کتابهایى باید درباره سیره و شرح حال ائمه (علیهم السلام) نگاشته شود، مثلاً به آنها معرفى کنیم که امام صادق (علیه السلام)چه شخصیتى بوده است و چه شاگردانى تربیت نموده است، اگر بتوانیم از روایت ها و کتب آنان در خصوص ائمه استفاده کرده و به آنها ارائه دهیم، جاذبه بیشترى دارد و بسیار مؤثر است»
ایشان با این عقیده که:
«در آغاز باید اصل مکتب را براى آنان جا انداخت و من اعتقادم این است که غیر مستقیم کتابهایى نوشته بشود در شخصیت ائمه(علیهم السلام)، اساس دید تشیّع به تصویر کشیده شود، البته در ابتداى امر نباید مقارنى باشد، معرفى خود ائمه (علیهم السلام) از دیدگاههاى ائمه (علیهم السلام) در ابواب مختلف کشش دارد، جاذبه دارد»[28]
او معتقد است نویسندگان پس از آشنایى با مخاطبین مسلمان و غیر مسلمان باید آنان را با شیوه هاى نو با جهان بینى ائمه و سیره و سلوک فردى و اجتماعى آنان آشنا کنند.
ج) پرهیز از بیان اختلافات جهان اسلام
از منظر آقاى لارى، مکتب تشیّع در همه حوزه هاى اخلاقى، اجتماعى و... و شخصیت بى نظیر و برجسته اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) در تمامى ابعاد داراى غنایى همه جانبه است که در ارائه مکتب تشیّع و آموزه هاى ائمه اطهار، نیازى به طرح مسائل اختلافى و حساسیت برانگیز در برخورد با رقباى ما در جهان اسلام و جوامع غیر اسلامى نیست.
از منظر ایشان، جامعه اى که خسته از مکاتب اقتصادى و سیاسى و الحادى شرق و غرب الگوهاى فردى رسانه هاى جمعى وابسته به جهان کفر و الحاد است و به دنبال روزنه اى امید مى گردد. در مسیر تبلیغ بینش توحیدى و ارائه مکتب اسلام، به امامت و ولایت معصومین (علیهم السلام)خواهد رسید. وى در خصوص این شیوه نگارشى و دستاوردهاى به دست آمده از آن مى گوید:
«من سعى کردم، مسائلى را که ایجاد حساسیت مى کند مطرح نکنم و بیشتر بر جاذبه هاى شیعه تکیه کنم، این مسأله به خودى خود آنها را تشویق مى کند که به طرف ما بیایند و هم فرهنگ تشیّع آرام آرام در نهاد آنان رسوخ کند. یعنى به طور ضمنى، دیدگاههاى شیعه را مطرح ساخته ایم و این کار را با گام توحیدى شروح کردیم. مثلاً در مکاتبات با لائیکها از اسلام چیزى براى آنها نمى فرستیم اوّل (توحید) خدایى هست، هستى خالقى دارد، تفکّر خداشناسى اصول «امامت» را براى آخر مى گذاریم کم کم و آرام آرام مطالب را بیان مى کنیم تا به امامت مى رسیم، خیلى استفاده کردم از این روش و شیوه»
د) پرهیز از بیان اختلافات مذهب تشیّع
آقاى موسوى لارى بر این باور است بیان اختلافات علماى شیعى در حوزه هاى گوناگون، موجب تشکیک و دو دلى در ذهن و باور مخاطبانى مى شود که به سوى مکتب حقه تشیّع گرایش پیدا کرده اند.
ایشان در کتب و نوشتارهاى خود با پرهیز از بیان اختلافات، شیوه ائمه اطهار (علیهم السلام) را در برخورد با مکاتب و نحله هاى گوناگون تجویز و معتقد است بیان سلایق گوناگون در خارج از حوزه بیان و مراکز علمى شیعى و کشاندن آن به عرصه قلم و نوشتار ره آوردى جز تشتّت و اختلاف در پى نخواهد داشت. ایشان مى گویند:
«نباید اختلاف سلیقه ها به خارج راه پیدا کند و دشمن احساس کند که آنها در داخل هم دچار تشتت و اختلاف هستند از شیوه هاى ائمه (علیهم السلام)براى تبلیغ مذهب مى توان کمک گرفت.»[29]