آثار
1 ـ اللغة الکبیر: اثرى بزرگ در فرهنگ لغت است. مؤلف موفق به اتمام آن نشد. برخى منابع نام آن را کتاب کبیر در لغت ذکر کرده اند.[34]
2 ـ دیوان شعر: ماخذشناسى از این کتاب دست نیامد و صرفاً در برخى فهارس نام آن آمده است.
3 ـ شرح مختصر النافع محقق حلى: علامه عبدالحسین امینى مى گوید: چند فصل از آن را به خط مؤلف دیده ام که در خاتمه فصل احیاءالموات عبدالصمد همدانى نوشته بود. «این آخرین نوشته اى است که بر قلم مؤلف گناهکارش عبدالصمد همدانى در کربلاى حسینى روان گشت، در حالى که بر هجرت نبوى 1195 سال مى گذشت.» این شرح به خوبى موید آن است که مؤلف در فقه، اصول، حدیث و زبان و ادبیات عرب تبحرى وافر داشته است.[35] شیخ آقا بزرگ تهرانى نوشته است:
بخشى از آن را، از بحث لقطه تا مواریث، به خط عبدالصمد همدانى نزد سادات آل خراسان در نجف دیدم که حاوى نقل قولهاى وى، احادیث و تحقیقات زیادى بود و به نظر مى رسد از ریاض المسایل و حیاض الدلائل سید على طباطبائىمفصل تر باشد.[36]
4 ـ الفقه الاستدلالى الکبیر: به ترتیب ابواب فقه تنظیم شده و شامل همه مباحث فقه است. صاحب روضات ضمن معرفى آن یادآور مى شود مؤلف آن را به طور مفصل با پیروى از طریقه مصنّفان قبلى سامان داده است.[37]
5 ـ بحرالحقایق: کتاب مبسوطى درفقه است که در چند مجلّد به چاپ رسید و مؤلف آن را بحرالحقایق نامید.[38]
6 ـ رساله فى الصحیح و الاعم: نسخه اى از آن همراه فوائدالحائریه و ابطال القیاس وحید بهبهانى در نجف نزد عزالدین جزایرىنگاهدارى مى شد وشیخ آقا بزرگ آن را دیده است.[39]
7 ـ التجزى فى الاجتهاد (یا جواز تجزى و حجیت آن): مؤلف در مقدمه مى گوید: این اثر را در دو مقام منظم کرده ام، مقام اول در جواز و وقوع آن، مقام دوم حجیت رأى متجزى.
رساله مذکور در هزار سطر تنظیم گردیده است. شیخ آقا بزرگ تهرانى نسخه اى از آن را در شهر سامرا در کتابخانه میرزاى شیرازى مجدّد مشاهده کرده است. این نسخه مخطوط به خط سید نصرالله فرزند ابوالقاسم حسینى مى باشد که در سال 1174 هـ .ق از تحریر آن فراغت یافته است. همچنین مؤلف الذریعه نمونه مخطوطى از آن را همراه چندین رساله دیگر در کتابخانه مدرسه علمیه آیت الله بروجردى در نجفملاحظه کرده است.[40]
8 ـ بحرالمعارف: در خصوص عرفان، حدیث و کلام اسلامى است و در لابه لاى آن اشعارى دیده مى شود. این کتاب به زبان فارسى و عربى است. علامه امینى آن را اثرى آموزنده در اخلاق، فلسفه و عرفان مى داند و مى افزاید این کتاب از دانش و فضل مؤلف حکایت مى کند.[41]
محقق معاصر جناب آقاى حسین استاد ولىکه این اثر را تصحیح نموده، مأخذ احادیث و نقل قول هاى آن را مشخص کرده و مطالب عربى آن را به فارسى برگردانیده است، مى نویسد:
این کتاب در عرفان عملى نگاشته شده، ولى از مطالعه مجموعه کتاب خصوص بخش ولایت روشن مى گردد که بحث هاى مهم و قابل اعتنایى از عرفان نظرى هم به میان آورده است که در حقیقت نام بحرالمعارف را زیبنده خود کرده است و بدون شک از آثار ارزنده، متقن و قابل اعتماد در عرفان اسلامى مى باشد به ویژه آنکه مؤلف متبحرش از رجال برجسته شیعى و شهید راه ولایت به شمار مى رود. ویژگى مهم این کتاب و به تعبیر شایسته تر هنر آن جمع میان شرع و عقل و دین و عرفان و به اصطلاح پشتوانه آوردن براى مسایل حکمى و عرفانى از قرآن و حدیث است و این کار اطلاعى وسیع و ذوق سرشارى مى طلبد که مؤلف گرانقدر از آن بهره مند بوده و به خوبى از عهده چنین کارى برآمده است.[42]
عبدالصمد همدانى بحرالمعارف را در کربلا به رشته تألیف درآورد و نسخه هاى خطى از آن در کتابخانه هاى معتبر ایران از جمله آستان قدس رضوى، کتابخانه آیت الله مرعشى و کتابخانه هاى نجف و کربلا نگاهدارى مى شود. چاپ سنگى آن در ایران در یک مجلّد رحلى و در 550 ص به سال 1293هـ .ش در تبریز انجام پذیرفته است. در بمبئى (هند) نیز به طبع آن اقدام کرده اند.[43]
طبع جدید بحرالمعارف در سه مجلّد با قطع وزیرى و تحقیق و ترجمه آقاى حسین استاد ولى در پاییز 1370هـ .ش توسط انتشارات حکمت صورت گرفته است.
کتابى تحت عنوان «شرح معارج الاصول محقق حلّى» در اصول فقه را نیز به عبدالصمد همدانى نسبت داده اند که در واقع این اثر از آنِ سید عبدالصمد حسینى از احفاد میر سید على همدانى است.[44]