ابوالصلاح حلبى توانست شاگردانى را تربیت کند که بعدها از افتخارات شیعه شدند. برخى از آنان عبارتند از:
1. ابوالحسن ثابت بن اسلم حلبى(متوفا: 460 هـ .ق.)
وى از معروف ترین شاگردان ابوالصلاح بود که پس از وفات استاد، برجاى او نشست.
ثابت بن اسلم در علوم مختلف صاحب نظر بود و کتابى در توضیح قرائت عاصم([17]) و مطابقت آن با قرائت قریش نوشته است.
ثابت علاوه بر تدریس و ارشاد مردم، اداره کتابخانه بزرگ و مهم حلب را نیز به عهده داشت.
این کتابخانه به منزله مرکز فرهنگى تشیّع در حلب بود و بیش از 10000 جلد از آثار علمى ارزشمند آن دوران که به خطّ نویسندگان یا نسخه برداران نگارش یافته بود، در خود جاى داده بود.([18])
در آن عصر، تبلیغات اسماعیلیان در شام و حلب گسترش فراوان یافت. ثابت با افکار آنان مخالفت کرد و براى آن که شیعیان در دام تبلیغات اسماعیلیان گرفتار نشوند، کتابى را در افشاى گمراهى آنان به رشته تحریر در آورد.
اسماعیلیان حلب او را دستگیر و به مصر، مرکز اسماعیلیه فرستادند.
والى مصر که سرسختى و مقاومت ثابت را در دفاع از عقاید خود را مشاهده کرد، فرمان داد او را به دار آویخته و کتابخانه پرارزش حلب را نیز آتش زنند.([19])
2. ابوالقاسم بن برّاج(متوفا: 481 هـ .ق.)
ابن برّاج در مصر متولد شد و چون مدت زیادى قضاوت طرابلس را بر عهده داشت به طرابلسى مشهور شد.
ابن برّاج در درس سید مرتضى([20]) نیز حاضر شد و هفت سال از او بهره علمى برد.
سید مرتضى به ابن برّاج احترام بسیار مى گذاشت.
ابن برّاج پس از مدتى، به نیابت از استاد دیگرش، شیخ طوسى، راهى شام شد و در طرابلس اقامت کرد و به قضاوت پرداخت. در فقه شیعه، هرگاه از «قاضى» یاد مى شود، مقصود ابن برّاج است.([21])
3. عزّ الدین عبدالعزیز طرابلسىوى پس از ابن برّاج، قضاوت طرابلس را بر عهده گرفت.([23])
بیشتر سندهاى روایاتِ تألیفات ابوالصلاح، به عزالدین باز مى گردد.
روایات عزّالدین از ابوالصلاح، در سندهاى گوناگون محدثان و فقیهان امامیه همچون علاّمه حلّى و شهید اول به چشم مى خورد.([24])
4.محمّدبن على کراجکى(متوفا:449هـ .ق.)
ابوالفتح کراجکى از فقیهان بزرگ نیمه اول قرن، پنجم هجرى است. وى از شیخ مفید، سید مرتضى و شیخ طوسى نیز کسب دانش نموده است.
کراجکى به شهرهاى شام، فلسطین و مصر که محل حکومت خلفاى فاطمى بود، سفر کرد و سال ها در رمله، طرابلس، طبریّه، دمشق، حلب و چند شهر دیگر اقامت کرد تا مبانى مذهب امامیه را ترویج کند.([25])
شمارى از تألیفات کراجکى عبارتند از:
1 ـ کنز الفوائد.
2 ـ معدن الجواهر و ریاضة الخواطر.
3 ـ الاستنصار فى النص على الائمّة الاطهار.
4 ـ رسالة فى تفضیل امیرالمؤمنین.([26])
کراجکى کتابى به نام «غایة الانصاف فى مسایل الاختلاف» نوشته است. وى در این کتاب، مسایل مورد اختلاف سید مرتضى و ابوالصلاح را بررسى کرده و سپس نظرات خود را ابراز نموده است.([27])
5. ابومحمّد ریحان بن عبدالله حبشىاو فقیه و محدث است و از ابوالصلاح و کراجکى روایت کرده است. سیوطى و ابن حجردر وصف او گفته اند: از فقیهان بزرگ امامیه در دیار مصر بود.
6. عبدالرّحمن بن احمد نیشابورىاو از محدثان بزرگى است که براى شنیدن روایت، به کشورهاى اسلامى مسافرت کرد و در رى اقامت کرد. لذا به رازى نیز شهرت دارد. بیش از 3000 محدث در درس او شرکت مى کردند.([28])
ابن سمعانى مى گوید: برخى احادیث او را مطالعه کردم. در یکى از مجالس حدیث، در مورد اسلام آوردن ابو طالب(علیه السلام) احادیثى را آورده است.([29])
برخى از تألیفات وى عبارتند از :
1 ـ سفینة النجاة.
2 ـ العلویّات.
3 ـ الرضویّات.
4 ـ مختصرات المواعظ و الزواجر و الآداب.([30])
7. الداعى بن زید حسینى آوىّوى از ابوالصلاح و بعضى دیگر از محدّثان روایت مى کرده است.([31])
8. تراب(تواب) بن حسین بصروىاو فقیه و محدّث است و از ابوالصلاح روایت مى کرده است.([32])