محرومیت زدایى: امام موسى صدر که از دوستان دوران طلبگى آیت الله موسوى اردبیلى بود، در جنوب لبنان اقدام به تأسیس سازمانى جهت مبارزه با فقر و کمک به محرومان کرد. آیت الله اردبیلى با الهام از این کار تصمیم به احداث کارخانه اى در شهرستان محروم اردبیل براى مبارزه با فقر گرفتند. پس از بررسى و تحقیق، اشخاصى جهت جمع آورى انفاقات و صدقات مستحبّه تعیین شدند و مقرر شد مرکزى جهت آموزش صنایع دستى به تهى دستان و فروش محصول کار آنان به بازار و تخصیص درآمد حاصله به خودشان ایجاد شود. آغاز کار از جوراب بافى و تریکو بافى بود که ساختمانى جهت آن ایجاد گردید و خانواده هایى تحت پوشش قرار گرفتند. این مرکز در حال توسعه بود که رژیم شاه حساس شد و تصمیم گرفت مانع آن شود. رئیس وقت ساواک اردبیل گفته بود:
«ما مى خواهیم این آخوندها را تحت کنترل درآوریم بلکه حذف کنیم، حال اینها به فکر افتاده اند کارى کنند که اگر بخواهیم با آنان برخورد کنیم ناچار شویم با چند صد یا چند هزار نفر درگیر شویم. زحمت هاى فراوانى کشیده شد تا اینها از متن زندگى مردم کنار گذاشته شوند و اگر این کارها قوت بگیرد اینها مجدداً به متن زندگى مردم باز مى گردند به هر قیمتى که شده باید جلوى این کار گرفته شود.»[15]
به همین دلیل درست همان روزى که جهت بازدید مردم از مؤسسه و آشنایى با اهداف آن تعیین شده بود، مأمورین ساواک به مؤسسه هجوم آوردند و در آن را بستند و آیت الله موسوى را در منزل توقیف و با تهدید ساواک مانع فعالیت مرکز شدند. و بانیان اصلى را هم مورد اذیت و آزار قرار دادند.
فعالیت سیاسى در اردبیل: رژیم پهلوى نسبت به همه فعالیتهاى آیت الله موسوى اردبیلى و حتى رفت و آمد معمولى و مهمانیها و نامه هاى ایشان حساس بود و آنها را کنترل مى کرد و حتى طلاب مدرسه ایشان نیز بارها توسط ساواک جلب مى شدند.
آیت الله اردبیلى در جریان جنگ 6 روزه اعراب و اسرائیل سخنرانى تندى به نفع مسلمین و اعراب ایراد کرد که در پى آن رژیم ایشان را دستگیر کرد و به تبریز فرستاد. در پى این حادثه عالمان و طلاب اردبیل با تجمع در مدرسه و مسجد ایشان به رژیم و عوامل آن اخطار شدیدى نمودند که در صورت عدم آزادى وى، همه مساجد شهر را تعطیل خواهند کرد و به صورت دست جمعى از شهر خارج خواهند شد. به این ترتیب رژیم در پى مقاومت عالمان و روحانیون، وى را آزاد کرد. البته اذیتها و آزارهاى ساواک اردبیل در مقاطع مختلف به حدى افزایش یافت که این عالم پرتلاش ناچار شد اردبیل را ترک کند.[16]
فعالیتهاى سیاسى در تهران
آیت الله موسوى اردبیلى در بستر فرهنگ مبارزه رشد کرد و از پیشگامان این راه گردید. او که در روزگار جنگ مسلمانان علیه عامل استکبار جهانى در ایران طلبه جوانى بود، در اردبیل گام در مسیر مبارزه گذاشت. زمانى که سخنرانیهاى افشاگرانه و فعالیتهاى دینى و اجتماعى اش موجب ناخرسندى عوامل رژیم شد، درصدد برآمدند ضمن محدود کردن فعالیت، ایشان را تحت مراقبت شدید قرار دهند. او در جریان نهضت امام خمینى (1341-1357) از فعالان نهضت اسلامى بود و امضایش در پاى اعلامیه ها و بیانیه هاى مختلف آمده است. به نمونه هایى از آن اشاره مى شود.
تلگرام علماى اردبیل علیه انجمنهاى ایالتى و ولایتى در تاریخ 13/8/1341
تلگراف علماى اردبیل به آیت الله گلپایگانىدرباره فاجعه خونین مدرسه فیضیه در سال 1342
تلگراف جامعه روحانیت آذربایجان به مراجع تقلید در سال 1342
اعلامیه علماء، وعاظ، ائمه جماعت تهران درباره اهانت روزنامه اطلاعات به امام در سال 1356
اعلامیه تسلیت علما و وعاظ تهران به مناسبت شهادت حاج آقا مصطفى خمینى در سال 56
اعلامیه علماء و وعاظ تهران به مناسبت حوادث خونین تبریز در سال 1356
اعلامیه روحانیون تبریز به مناسبت سالروز فاجعه خونین 15 خرداد در سال 1357
اعلامیه جمعى از روحانیون در ممنوعیت برگزارى جشن نیمه شعبان 1357
اعلامیه افشاگرانه روحانیون تهران علیه رژیم شاه به مناسبت فاجعه دردناک سینماى رکس آبادان در سال 57
اعلامیه جمعى از روحانیون تهران در تقدیر از اعتصاب کنندگان شهرهاى ایران
اعلامیه جمعى از روحانیون به مناسبت چهلم شهداى هفده شهریور تهران
اعلامیه جمعى از روحانیون تهران درباره فاجعه خونین کرمان
اعلامیه علماء و روحانیون تهران در دعوت مردم در راهپیمایى روزهاى تاسوعا و عاشوراى سال 57 و...[21]