حکومت اسلامى لارستان
پیروزى آیت الله لارى در مبارزه با جریان یهودیان مسلح و مبلّغان مسیحى که انگلیس و دولت قاجار را به رسوایى کشید و اُبهت آنان را در هم شکست، موجب گشت که مردم سید لارى را دانشمند دینى که تنها به عبادت بپردازد و نماز جماعت بخواند، به شمار نیاورند بلکه به مثابه رهبرى آگاه و دلسوز و خداشناس که در مقابل ظلم مى ایستد و از هیچ چیز باکى ندارد، بشناسند. خانه سید لارى و کوچه هاى اطراف از آن پس تنها پناهگاه مردم ستمدیده گردید. آنان دفاع از مال و جان و ناموس خود را از وى مى خواستند. موضوعى که سالهاى متمادى ادامه داشت و کسى نبود تا در مقابل آن همه جفا بایستد.
سید براى مقابله با زورگویى و استعمار گروهى را تربیت کرده و با مسلح نمودن آن لباس عزا بر تن دشمنان اسلام کرده است. روز موعود فرا مى رسد. مجتهد لارستان با بیانى قاطع وجوب انحلال رژیم سلطنتى قاجار را صادر مى نماید:
«واجب است تبدیل سلطنت امویه قاجاریه به دولت حقه اسلامیه.»([5])
رزمندگان سلحشور لارستان سپاه ستم را تار و مار کرده، عده اى را کشته و جمعى را اسیر مى نمایند و اموال حاکمان دست نشانده استعمار مصادره مى گردد. بدین ترتیب دانشمند مجاهد و فقیه سیاستمدار لار مردم ستمدیده فارس را از زیر یوغ زورمداران زر پرست رهایى مى بخشد و فروغ عدل علوى را به ارمغان مى آورد.
حضرت آیت الله العظمى میرزاى شیرازى وقتى از اقدامات سید مطلع مى گردد، به منظور تأیید اقدامات وى و سپاسگزارى از او نامه اى به وى مى نگارد.([6])
حضرت آیت الله سیّد عبدالحسین موسوى لارى با عقیده راسخ به اصل ولایت فقیه توانست حکومت اسلامى برپا نماید و احکام الهى را در آن به مورد اجرا گذارد. آموزش نیروى نظامى و احداث کارخانه اسلحه سازى از جمله اقدامات اولیه او در تأسیس حکومت اسلامى لارستان است. همچنین از دادن مالیات به دولت مستبدّ مرکزى خوددارى نمود و پرداخت آن را تحریم کرد.([7]) و با چاپ تمبر براى حکومت اسلامى از پرداخت وجه به پست مرکزى و کاغذهاى بهادار آن مقابله نمود. روى تمبرها «پست ملت اسلام» نگاشته شد تا از تمبرهاى دوره قاجار تمییز داده شود.
نصب ائمه جمعه براى شهرها و قصبات مجاور از دیگر کارهاى سید لارى است. و تبلیغات عملى وى که با درستى کارگزاران حکومتى به نمایش گذارده شده است، هر روز بر وسعت حکومت اسلامى مى افزاید. چنانچه بندرعباس، بندرلنگه، بوشهر، استان کرمان و فارس زیر نظر حکومت اسلامى قرار مى گیرد. اخبار حکومت اسلامى به مردم ستمدیده دیگر شهرهاى ایران، خبر خوشى است که رایحه بهشتى از آن شنوده مى شود و آیه هاى سبز امید را در دل جوانان مى کارد. این پدیده یکى از عمده ترین و پرهیجان ترین رویدادهایى است که مردم را به نهضتى بزرگ فرا مى خواند. مشروطه خواهى مردم شهرهاى ایران که در اندک مدتى در تمام کشور به صورت فراگیر و پردامنه مطرح مى شود، برخاسته از تجربه مبارکى است که مردم لارستان آن را به رهبرى آیت الله لارى به ارمغان آورده اند.
مجتهد لارى با ورود به لارستان بر دو محور تأکید مى ورزد. راغب ساختن مردم به مسائل اجتماعى و سیاسى اسلام، بازداشتن آنان از غرب گرایى.
آیت الله لارى تجارت و بازرگانى استعمارگران روس و انگلیس را به زیان امت اسلامى مى داند. از این رو استعمال چاى، قند، ادویه، خوراک و پوشاکهایى را که از کشورهاى خارجى - بخصوص روسیه و انگلیس - وارد ایران و سایر کشورهاى اسلامى مى شود، تحریم مى نماید. وى عقیده دارد، خارج ساختن ارز از کشورهاى اسلامى براى خرید اشیاى خارجى موجب تقویت دشمنان اسلام و قدرت استعمارگران است و بدین وسیله سبب ریخته شدن خون مسلمانان و ملتهاى فقیر مى گردد. همچنین ورود کالاهاى خارجى موجبات وابستگى اقتصادى را فراهم مى آورد و از دیدگاه فقهى و سیاسى اسلام، حرام است.([8])
انقلاب مشروطیت
ناصرالدین شاه قاجار با نیم قرن سلطنت جز تیره روزى چیزى بر ایران نیفزود و نواحى مختلفى از ایران جدا شد. خشم ملت با تیر رعد آساى میرزا رضا کرمانى ظهور کرد و شاه به فرعونیان تاریخ پیوست.
پیروزى نهضت تنباکو، تأسیس حکومت اسلامى لارستان، روشنگریهاى متفکران و روحانیانى بسان سید جمال الدین اسدآبادى و وجود اوضاع آشفته اقتصادى و اجتماعى ایران زمینه انقلاب فراگیرى را در ایران فراهم ساخت.
در این دوره است که سید مجاهد حضرت آیت الله لارى به دعوت انجمن ملى فارس به شیراز مى رود و پس از زیارت آستان مقدس حضرت احمد بن موسى(علیه السلام)، همانجا را مقر خویش قرار مى دهد و به حمایت از مشروطه خواهان شیراز بر مى خیزد.
دستگاه دولت و عوامل مزدور قوامیها حرم مقدس شاهچراغ را محاصره کرده، گنبد را به گلوله مى بندند و آب و نان را بر مجاهدان غیور فارس دریغ مى دارند. در پنجمین روز نبرد یکى از مجاهدان به شهادت رسیده، دو نفر مجروح مى گردند. بازار تعطیل و کارهاى تجارى باز مى ایستد. سید با نیرویى پنج هزار نفرى که به «چریکهاى لارى» مشهور شده اند، به موفقیت دست مى یابد و با حمایت نیروهاى قشقایى به رهبرى صولت الدوله و یارى تجّار شیرازى و معدودى از عناصر روشنفکر موجود در فارس، جبهه قدرتمند مشروطه خواهان در شیراز شکل مى گیرد.
شیخ زکریا انصارى، انقلابى تندرو و شاگرد وفادار سید، رهبرى نیروهاى نظامى را در جبهه شرقى بر عهده دارد. نیروهاى این جبهه متشکل از تفنگچیان «کوهستان داراب»([9])است.
در قسمت جنوب لارستان، نیروهاى وفادار سید به رهبرى مشترک مصباح اِوَزى و حسین حاج آبادى مسؤولیت عملیات را در نواحى بندرعباس و بندرلنگه بر عهده دارند.
در جبهه غربى لارستان، نیروها به رهبرى سید حاجى بابا بیرمى و غلامحسین خان وراوى توانمندى بسیارى از خود نشان داده، بارها به نواحى «لنگه و بستک» و به مقر مستبدّین حمله مى برند.
جبهه بوشهر به فرماندهى زائر خضرخان تنگستانى و شیخ حسین خان چاه کوتاهى موفق به تشکیل انجمن ولایتى مى گردند و این در حالى است که حوزه علمیه نجف بارها از مبارزات مجاهد نستوه لارستان حضرت آیت الله لارى حمایت کرده است.
آیت الله سید عبدالحسین لارى براى آگاهى مردم کتاب «قانون مشروطه مشروعه» را مى نگارد و مواضع اسلامى و اندیشه هاى سیاسى خود را در نظام مشروطیت بیان مى کند. از نظر وى حکومت اسلامى با مجلس شورا کار خود را آغاز مى کند. مجلسى که صحّت آراى آن در چارچوب قوانین اسلامى مشخص مى شود. از جمله شرایط هر عضو شورا، عقیده درست، عدم تظاهر به فسق و فجور و اطاعت از ولى فقیه است. از نظر مجتهد لارى علت تمام تباهیها و فساد روزگار در بى عدالتى، اختلال نظام، سوء مدیریت و عدم وجود شوراى اسلامى است. رهبرى و مدیریت و حکومت اسلامى از دیدگاه وى مخصوص ولى فقیه است.([10])
مجاهد نستوه زمانى به تألیف این کتاب گرانقدر دست مى زند که قانون نویسان عصر مشروطیت به عنوان پیش نویس، قانون بلژیک، انگلیس و فرانسه را پایه و اساس قرار مى دهند و هدف عمده آن است که قانون اساسى مشروطیت تحت نفوذ قوانین غرب نگاشته و جلو اعمال حاکمیت قوانین اسلامى گرفته شود.
کتاب ایشان از جمله کتب نادرى است که در فقه سیاسى و قانونگذارى اسلامى نگاشته شده است. به عقیده او اجراى قوانین اسلامى در هیچ زمانى تعطیل بردار نیست و «ولى فقیه» از جانب امام معصوم(علیه السلام)نیابت و خلافت عامه دارد که زندگى بشر را در غیبت معصوم بر اساس وحى تنظیم کند.([11])
چندى از انقلاب مشروطیت نگذشته که نمایندگان نفوذى در مجلس شوراى ملى علیه پیشواى لارستان لب به سخن مى گشایند. ولى با تدبیر آیت الله سید عبدالله بهبهانى مرکز فتنه شناسایى و قوام الملک از کار برکنار مى شود. امّا قوام در ماه شعبان 1325 دیگر بار با سمت نائب الحاکمى به شیراز برگشته، به قلع و قمع آزادیخواهان مى پردازد و خود کشته مى شود و غلامحسین غفارى به حکمرانى شیراز منصوب مى گردد و روش قوام را پى مى گیرد.
حضرت آیت الله لارى با ارسال تلگرافى به مجلس و حضرات آیات سید محمد طباطبایى و سید عبدالله بهبهانى حکایت فتنه گران را بازگو مى نماید. حکمران شیراز از کار برکنار و ظل السلطان در اواخر صفر 1326 ق. به حکمرانى منصوب مى شود.
دلیران تنگستانى
حضرت آیت الله سید عبدالحسین لارى با توجه به اختلاف عمیق بین مشروطه خواهان و استبداد طلبان با تألیف رساله «قانون در اتحاد ملت و دولت» که در ماه محرم 1326 ق. به چاپ مى رسد، به حمایت از مشروطیت مى پردازد. چه او با تیزبینى دریافته است که اگر این اختلافات به پایان نیابد، روزهاى تلخى در انتظار است.
محمد على شاه مجلس را به توپ مى بندد و دوره «استبداد صغیر» شروع مى گردد ولى آزادیخواهان خاموش ننشسته، در شهرهاى تبریز، رشت، اصفهان و لار نهضت را ادامه مى دهند.([12]) سیّد مرتضى مجتهد اهرمى تنگستانى از جمله کسانى است که به دستور پیشواى جنوب در بوشهر قیام آغازیده، به مدد رئیس على دلوارى و تفنگچیان وى بوشهر را از چنگ مستبدین خارج مى سازد.
ادارات دولتى و از جمله گمرک تصرف شده است و اعلام مشروطه صادر مى گردد. مدتى حکومت در دست وى اداره مى شود تا اینکه احمد خان دریابیگى با عده اى سرباز از سوى محمد على میرزاى قاجار به آنجا رفته، با سید اهرمى و تفنگچیان او مى جنگند و خانه سید را به توپ مى بندند.
با کشته شدن جمعى، دولتیان بر سید غلبه کرده، پس از چند روز حبس به عراق تبعید مى شود. خوانین گراش، بستک و اشرار اِوَزْ، از نظر عناد و عداوت دیرینه که با سید و لاریها دارند، به دستیارى مستبدین و به فرمان دولت استبداد، خانه وى را غارت و ویران مى کنند. و حتى کتابهاى او را به یغما برده، اهل بینش را آواره مى نمایند و اصحابش را به جرم مشروطه خواهى و مبارزه با ظلم و ستم مى کشند.([13])
حضرت آیت الله لارى دستور تقاصّ مى دهد. قشونى از اطراف لارستان از منطقه «سورغال» از توابع «لامِرْد» فراهم شده، رو به «بستک» مرکز عملیات مستبدین روانه مى شود. بستک فتح مى گردد و استبدادطلبان ضربت شدیدى متحمل مى شوند.
شب 23 ربیع الثانى 1333 ق. انگلیسیها شهر بوشهر را به تصرف خویش درآورده، عبارت «بوشهر در تصرف انگلیسیها» را روى تمبر پست ایران چاپ مى کنند. پیشواى جنوب اعلان جهاد داده، خود براى تشویق مجاهدان به قریه «کورده» لارستان عزیمت مى نماید. این سومین اشغال بوشهر توسط انگلیسى هاست. پیشتر در سال 1273 و 1323 نیز این بندر به اشغال آنها درآمده بود که با مجاهدات مردم جنوب آزاد مى گردد.
سال 1333 ق. ضابط و کدخداى «دلوار»([14])رئیس على است. نیروهاى انگلیسى با دلاوریهاى مجاهدان تنگستان در حال شکست هستند که افراد خائن بومى رئیس على دلوارى را از پشت مورد حمله قرار داده، به شهادت مى رسانند و بوشهر به اشغال انگلیس در مى آید.([15])
انگلیسیها که پیشواى جنوب را بخوبى مى شناسند وبا او دشمنى دیرینه دارند با عوامل داخلى و خائنین به وطن اسلامى مانند قوام الملک (فرزند قوام الملک مقتول) و با تأیید مخبر السلطنه روستاى «کورده» را محاصره مى نمایند.آیت الله لارى به کمک رئیس على مراد از قریه خارج مى شود و در این هنگام سید لارى مورد اصابت تیر واقع مى شود، لیکن به بدنش آسیبى نمى رسد و خداوند متعال او را نجات مى بخشد.
لشکر متجاوز انگلیس علاوه بر خراب کردن مسجد و محراب قریه، به لار رفته، خانه سید لارى را غارت نموده، خاندان وى را به شیراز راهى مى کنند و فقیه ربّانى آیت الله سید عبدالباقى شیرازى، داماد پیشواى تنگستان خاندان سید را پذیرا مى شود.
پس از این واقعه سید بزرگوارى لارى به فیروز آباد مى رود و به پیشنهاد صولت الدوله قشقایى مجاهدان را از آنجا رهبرى مى کند و خاندان سید به فیروز آباد عزیمت مى کنند.
سال 1335 ق. انگلیس به طور رسمى پلیس جنوب را متشکل از سربازان هندى تحت فرماندهى افسران انگلیسى تشکیل مى دهد و براى اجراى مقاصد خود در صدد است عشایر را با خود همراه کند.
نایب کنسول انگلیس تقاضاى ملاقات با صولت الدوله، سردار عشایر را مى نماید. ملاقات در دشت ارژن صورت مى گیرد. صولت الدوله از عمق جان نسبت به انگلیسیها تنفر دارد و وقتى ژنرال ساکس بیست و پنج هزار لیره طلا به رسم هدیه به وى تعارف مى کند، جواب ردّ مى شنود.
رئیس پلیس جنوب از نارضایتى قلبى سردار عشایر آگاه مى شود. به همین منظور براى کسب تکلیف به هندوستان مى رود. صولت الدوله طى نامه اى هشدار دهنده به ساکس، توپهاى سنگین قلعه کوب را یدک مى کشد.
صولت در صدد تهیه مهمات بر مى آید و امر به حرکت ایل داده، روانه فیروز آباد مى گردد. در فیروز آباد از رئیس الوزراء نامه مى رسد که دولت، پلیس جنوب را به رسمیت نشناخته شما هم نشناسید.
کار تعدّى انگلیسى ها به جایى رسیده است که نوامیس مردم مورد اهانت قرار مى گیرد. حضرت آیت الله لارى با صدور حکم جهاد علیه انگلیس امت اسلامى و سران عشایر را به دفاع از مردم ستمدیده جنوب دعوت مى نماید. از آن سو سردار عشایر در برابر هزار نفر از عشایر با ایراد سخنانى مردم را به قیام علیه انگلیس مى خواند.([16]) پس از سخنرانى سردار عشایر جمعیت رو به فزونى گذاشت، مردان و زنان قشقایى هر یک بیاناتى در حمایت از مبارزه با انگلیس ایراد مى نمایند.
فرمان آیت الله لارى پیشواى تنگستانیان توسط سردار عشایر به ایالات و عشایر مى رسد. محمدخان، رابط مجاهدین با ناصر دیوان در باغ سراى او دیدار مى کند و اعلان جهاد از سوى رهبر جنوب را به وى مى رساند. آنگاه ناصر دیوان آمادگى خود را براى اتحاد و جنگ با دشمن اعلام مى دارد.
با اتحاد مجاهدین در کمتر از پانزده روز، شش هزار نفر آماده جهاد مى گردند. سردار عشایر تعداد مجاهدین را براى محاصره شیراز کافى دیده، در شعبان 1336 بر ضد قشون انگلیسیان اعلان جنگ مى کند و وقایع را به اطلاع احمد شاه قاجار و صمصام السلطنه بختیارى رئیس الوزراء ایران مى رساند.
منتصر الملک داماد حبیب الله خان قوام الملک و ضرغام الشریعه از طرف فرمانفرما درخواست ملاقات و مذاکره با سردار عشایر مى نمایند. صولت الدوله آنها را پذیرفته، سبب ملاقات و مأموریت را جویا مى گردد.
منتصر الملک مى گوید: آمده ام تا از طرف حضرت فرمانفرما در خصوص ترک جنگ با انگلیس مذاکره کنم. صولت الدوله نمى پذیرد. انگلیس که نمى تواند صولت الدوله را تطمیع کند با علیخان سالار حشمت (برادر وى) مذاکره نموده، با تطمیع وى در بین مجاهدان ایجاد شکاف مى نماید و صولت الدوله مغلوب مى شود.
انگلیسیها در صدد دستیابى به سید لارى هستند. سید مجاهد در «قیر»([17]) است. مردم جهرم از ورود مرجع تقلید خود به «قیر» آگاه شده، خواستار ورودش به جهرم مى گردند. سنگر جهاد در جهرم برپا مى شود و سید با اعزام نمایندگانى جهاد علیه انگلیس را رهبرى مى کند. در این هنگام بندرعباس در تصرف انگلیس است. آیت الله لارى با فراهم سازى قشونى این شهر را از دست انگلیس خارج مى سازد.
جهاد دلیرمردان جنوب و تنگستانیان به رهبرى حضرت آیت الله سید عبدالحسین لارى سبب مى شود تا قسمت پهناورى از خاک مقدس ایران اسلامى از چنگ انگلیسیها آزاد بماند و مردم مسلمان آن دیار را از یوغ استعمار رهایى بخشد.
براستى اگر تلاشهاى پیگیر و مداوم پیشواى تنگستان و مجاهد مردان آن سامان نبود، شهرهاى بسیارى از جنوب به تصرف انگلیس در مى آمد و بسان هرات و قسمتهایى از سیستان و بلوچستان از ایران اسلامى جدا مى گردید.
خون پاک مرزبانان سرزمین حماسه ها به حـیات استـعمار و استـثمار خـاتمه داد و مـانع از رشد انگلهاى جامعه بشرى در جنوب ایران گـردید و با تزریق خـون به پیکر اجتماع، جـامعه بیمار را به رشـد و شـادابى هـدایت کـرد.