فعالیّت هاى سیاسى
1. بنابر گزارش ساواک قم، وى در مرداد ماه 1343 ش. در مسجد امام حسن عسکرى (علیه السلام) به منبر رفته و بیاناتى اظهار داشته که به دنبال آن از مرکز ساواک به وى تذکر داده شده است.[7]
2. با فرا رسیدن سالگرد فاجعه خونین فیضیه در 25 شوال 1383ق. (20/12/1343 ش.) قرار بود که محصلین علوم اسلامى، دست به تظاهرات خیابانى بزنند ولى به دلیل تجمع پلیس و نظامیان در اطراف حرم حضرت فاطمه معصومه(علیها السلام)، میدان آستانه و مقابل مدرسه فیضیه و هشدار ماشین پلیس، این تظاهرات خیابانى صورت نگرفت و بعضى از افراد شناخته شده در مبارزه، قبل از این ماجرا دستگیر شدند و به دنبال آن، روحانیان، مراسم سالگرد را در فیضیه برگزار کردند و در این مراسم، استاد انصارى شیرازى سخنرانى کرد.[8] وى در این باره مى گوید:
«مرحوم ربّانى شیرازى به من فرمود: دیگر از یاران امام هیچ کس نمانده است جز سه نفر اگر قصد قربت دارى، سخنرانى کن چون شهادت محتمل است و هیچ کس حاضر نشد منبر برود لذا من منبر رفتم».
او رسماً به منبر رفت و در حالى که مدرسه از جمعیّت آکنده شده بود، به سخنرانى پرداخت و از مصایبى که در آن یک سال سیاه بر اسلام و روحانیت و ملّت ستمدیده ایران وارد آمده بود، سخن گفت و صریحاً اعلام کرد که این جنایات و خونریزى هاى رژیم، ما را در راهى که در پیش گرفته ایم ـ که همان راه خدا و پیشوایان انقلابى اسلام است ـ پا برجاتر و راسخ تر مى سازد در پایان سخنان خود به رژیم هشدار داد که بیش از این به زندان کردن و محاصره امام ادامه ندهد و بداند که این گونه اسائه ادب نسبت به ساحت مقدّس تنها مرجعى که در راه اسلام و براى آزادى توده ها گام برمى دارد، براى او ارزان تمام نخواهد شد و بالأخره مردم رشید و مسلمان ایران، کاسه صبرشان لبریز مى شود و یکباره منفجر خواهند شد انفجارى که هیچ نیرویى نتواند آن را خاموش سازد.[9]
وى به جهت این سخنرانى به زندان افتاد و در مورخه 7/1/1344 ش. از زندان آزاد و قرار بازداشت وى، به قرار التزام عدم خروج از حوزه قضایى تهران تبدیل گردید.[10]
3. استاد انصارى در تاریخ 17/8/1344 ش. نامه زیر را به مناسبت انتقال امام (ره) نوشت:
محضر مقدّس حضرت آیت الله آقاى خمینى نجف
انتقال آن مرجع عالى قدر به جوار ائمه اطهار، دل هاى مشتاقان را تسکین موقتى بخشید.
در انتظار بازگشت آن حضرت مستطاب عالى قدر دقیقه شمارى مى کنیم.
از طرف طلاّب شیرازى قم: ناصر مکارم، یحیى انصارى، حسین شب زنده دار، ربانى شیرازى[11]
4. در پى ایراد سخنرانى هاى افشاگرانه، در مورخه 16/10/1344ش. از سوى ساواک ممنوع المنبر شد تا مبادا مطالب تحریک آمیز و خلاف مصالح عمومى مملکت! در بالاى منبر عنوان کند.[12]
5. در تاریخ 1/2/1345 ش. جمعى (حدود 500 نفر) به منزل آیت الله میرزا هاشم آملى رفتند و آقاى انصارى شیرازى از وى تقاضا کرد که براى آزادى شیخ حسین على منتظرى و عبدالرحیم ربانى شیرازى اقدام نماید.[13]
6. در تاریخ 3/2/1345 ش. به خاطر داشتن پیشینه مبارزاتى، چند تن از افراد فوق تبعید و آقایان شیخ ابوالقاسم خزعلى، شیخ اکبر هاشمى رفسنجانى و شیخ یحیى انصارى شیرازى تحت مراقبت دقیق مأمورین انتظامى قرار گرفتند تا در صورت مشاهده عمل خلافى، نسبت به آنان نیز تصمیماتى مقتضى اتّخاذ گردد.[14]
7. در سال 1345 ش. در رفسنجان دستگیر و پس از رهایى، در مراسم روز عید فطر در منزل امام، قطعه شعرى در مدح امام قرائت کرد.[15]
8. در تاریخ 21/10/1345 ش. بعد از سخنرانى شهید سیّد محمّدرضا سعیدى درباره سیّد جمال الدّین اسد آبادى و تصمیمش بر ترک پیش نمازى، انصارى شیرازى به پشت بلندگو رفته و از سعیدى بسیار تجلیل کرد و در خاتمه از مردم خواست که براى سلامتى وى صلوات بفرستند.[16]
9. تلگراف تسلیت به امام خمینى در 17/3/1349 ش. به مناسب رحلت آیت الله حکیم.[17]
10. در تاریخ 20/3/1349 ش. اعلامیه اى تحت عنوان نظریه اساتید بزرگ و حجج اسلام حوزه مقدسه علمیه قم درباره مرجعیّت عامّه حضرت آیت الله العظمى خمینى منتشر شد که تعداد 12 نفر، هر کدام مطلبى مبنى بر تأیید مرجعیّت حضرت امام خمینى (ره) نگاشتند که متن امضاى استاد انصارى شیرازى چنین است[18]:
بسمه تعالى
صلاحیّت حضرت آیت الله العظمى آقاى خمینى (مُدّ ظله) براى مرجعیّت عامّه، قابل هیچ گونه تردیدى نیست. این فقیه عالى قدر، جامع حدّ اعلاى شرایط مرجعیّت تامه و تقلید و ترویج از معظّم له، موجب اعلاى کلمه حق و اعزاز مسلمین است.
یحیى انصارى
آیت الله انصارى به همراه دوازده تن از یاران امام، پس از تأیید مرجعیّت امام، مجبور شدند که مخفیانه زندگى کنند و مدتى در جاسب و خلجستان[19] متوارى بودند تا این که با وساطت آیت الله سیّد احمد خوانسارى هر دوازده نفرشان مورد عفو قرار گرفتند و پس از عفو، نزد آیت الله خوانسارى رفته، از او تشکر کردند.[20]
11. در تاریخ 15/3/1352 ش. ساواک از آیت الله انصارى، آیت الله ربانى شیرازى و نعمت الله صالحى نجف آبادى با عنوان فرقه انقلابیون نام برده که در قم به فعالیّت هاى ضد امنیتى طرفدارى از خمینى پرداختند و آنان را تحت مراقبت قرار دادند.[21]
12. در یکى از گزارش هاى ساواک درباره وى چنین آمده است:
«نامبرده از روحانیون ناراحت و خلافگر و طرفدار خمینى در شهرستان قم بوده که در فعالیّت هاى ضد امنیتى و تحریک طلاّب علوم دینى و متعصبین مذهبى به شورش و بلوا دخالت داشته که به همین جهت، وضعیّت یاد شده در کمیسیون امنیت اجتماعى مورخه 22/5/1352 شهرستان قم مطرح و نتیجتاً به سه سال اقامت اجبارى در کوهدشت لرستان محکوم گردیده که در حال حاضر متوارى مى باشد».[22]
13. در تاریخ 7/8/56 ش. برگزارى مجلس ترحیم به مناسبت شهادت مصطفى خمینى.[23]
14. در تاریخ 2/2/56 ش. حمایت از انقلاب تبریز که در گزارش ساواک درباره آن چنین آمده است:
«در تالار مسجد ولى عصر کارخانه سیمان دورود، مسلم گرجى... از شیخ انصارى که اداره جلسات قرائت قرآن را عهده دار است، خواست که مطالبى درباره اغتشاشات تبریز بیان نماید که ایشان گفت: روز شنبه 29/11/36 از طرف مجتهدین قم به علت کشتار وحشیانه روحانیون و مردم قم که تعداد آنها بالغ بر 600 نفر بوده، عزاى عمومى اعلام شده و مردم تبریز گروه گروه براى گرفتن مجلس ترحیم به سوى مساجد روانه مى شوند ولى چون مساجد را بسته دیدند، شروع به اعتراض مى کنند که باز هم به آنها توجهى نمى شود در نتیجه آنها که اکثریّت اهالى تبریز را تشکیل مى دادند، شروع به خرابکارى کرده و به مدت دو ساعت تمام محل ها و مکان هایى را که از نظر دین اسلام حرام است، خراب مى نمایند.
وى ادامه داد:
این نیروى ایمان به خداست که حتى ارتش ایران هم نتوانست آن را خنثى کند. مشار الیه بیان داشت این ارتشى که آن قدر خرجش مى کنند و در عظمت آن مى بالند، چیست که نتوانست جلو عدّه اى مردم داخلى را بگیرد و چگونه مى تواند از مرزهاى ایران دفاع کند. شیخ انصارى در خاتمه گفته: چقدر خوب مى شود اگر همه مردم چنین غیرت و تعصب مذهبى داشته باشند تا بتوانند بر علیه زور قد علم کنند».[24]
15. وى در تاریخ 27/5/1337 ش. مجلس ختمى براى کشته شدگان حوادث اصفهان در اردستان[25] برگزار کرد و دستور داد که به مدت سه روز، مسجد و درب آن را سیاه پوش کنند.[26]
استاد انصارى شیرازى دو بار در رفسنجان و یک بار در فسا و یک بار در شیراز و یک بار در خوانسار توسط ساواک دستگیر شده و چندین بار زندانى شده است.
استاد انصارى در دوران رژیم طاغوت دو بار هم تبعید شد. که یک بار به کوهدشت تبعید شد که حدود چهار ماه طول کشید و بار دوم به نایین تبعید گردید که حجج اسلام احمد آذرى قمى و محمّد عبایى خراسانى نیز همراه وى تبعید شدند و این تبعید حدود سى و دو ماه طول کشید.
در همین ایّام بود که در عید فطر، نماز عید خواند که مورد توجه مردم واقع شد.
یک بار در تبعیدگاه نایین، مقام معظّم رهبرى، حضرت آیت الله خامنه اى به دیدن وى رفت و پیشانى استاد انصارى را بوسید و گفت:
«شما از پیش کسوتان انقلاب هستید.»