عماد الدین ابن حمزه طوسى
(زنده: 560 هـ. ق.)
عنوان مقاله: فقیه سخنور
نویسنده: محمد باقر پورامینى
درآمد
ابو جعفر، عماد الدین محمد بن على بن حمزه طوسى، از فقها و متکلمان بزرگ شیعى در قرن ششم هجرى است . او با اثر گرانسنگ و معروف «الوسیله» میراث فقهى بزرگى را در گنجینه فقهى شیعه به یادگار گذاشت. وى به جز شهرت در فقه ، سخنور و واعظ نیز بود.
خاستگاه
محمد، فرزند على بن حمزه، از خطه طوس برخاست. با قرینه سال تدوین آثار، او را از دانشمندان قرن ششم طوس دانسته اند .
دو اشتباه در باره شخصیت نگارى ابن حمزه صورت گرفته است برخى نامش را حسن دانسته اند![1] و عده اى او را از فقهاى حلب شمرده اند[2] که ممکن است اشتباه قلمى باشد.[3]
شهرت
کنیه اش ابو جعفر است و چون کنیه شیخ طوسى ابو جعفر بود، به ابن حمزه، ابو جعفر ثانى یا ابو جعفر متاخر مى گویند. این کنیه مضاف در مقایسه با شیخ طوسى، گواه شخصیت والاى فقهى او است.
عماد الدین، لقب ابن حمزه است و برخى از فقها از او به عنوان عمادالدین طوسى یاد مى کنند[4]. وى به جهت انتساب به تالیف معروف فقهى اش،«الوسیله»، او را «صاحب وسیله» نیز نامیده اند.[5]
شیخ منتجب الدین بر مشهدى بودن او تاکید دارد و او را عمادالدین طوسى مشهدى مى داند.[6]
ابن حمزه علاوه بر اشتهار در فقه، واعظى گرانمایه بود و همه رجال نویسان شیعه وى را فقیهى عالم و خطیبى فاضل دانسته اند.[7]
به جز عماد الدین ابن حمزه طوسى، در میان شخصیتهاى برجسته، افرادى به نام ابن حمزه معروف اند[8] که مى توان از یک شخصیت برجسته قرن ششم به نام شیخ نصیرالدین أبو طالب عبد اللّه بن حمزة بن عبد اللّه طوسى، نویسنده دو کتاب «ایجاز المطالب فى ابراز المذاهب » و «الهادى الى النجاة من جمیع الهلکات» یاد کرد ، شیخ منتجب الدین او را فقیه ثقه معرفى مى کند.[9] این دو عالم را معمولا با ذکر اثر تالیفى شان تفکیک مى کنند، لیکن در نگاه نخست و در میان فقهاى نامى، ابن حمزه طوسى همان ابو جعفر عمادالدین محمد بن على بن حمزه طوسى است.[10]
خطه طوس
ابن حمزه از خطه طوس برخاست. طوس یکى از چهار شهر معروف خراسان بود و مفاخر نامورى از خود به یادگار گذاشته است. این شهر پیروان مذاهب اهل سنت و شیعیان جعفرى را درخود جاى داده بود ، از این رو ما در کنار شیخ طوسى ، خواجه نصیر الدین طوسى، ابن حمزه طوسى و فردوسى، شخصیتهایى چون غزالى و خواجه نظام الملک طوسى را نیز مى بینیم و به قول یکى از شاعران معاصر خواجه نصیر الدین طوسى :
حبذا آب و خاک بقعه طوس *** که شد آرامگاه اهل نظر
معدن و منبع حقیقت و فضل *** مرتع و مربع صفا و نظر
آب آن چون سپهر مهر نماى *** خاک آن چون صدف گهر پرور
هر بزرگى که بود اندر طوس *** آمده است از جهانیان برتر
همچو غزالى و نظام الملک *** همچو فردوسى و ابوجعفر
وندرین روزگار خواجه نصیر *** اعلم عصر و مقتداى بشر
کز افاضل ز مبدء فطرت *** تا باکنون چو او نخاست دگر
این چنین شهر با چنین فضلا *** سزد بر فلک فرازد سر
نام طوس در پیشاهنگى فقه، حدیث، فرهنگ و ادب همیشه به نیکى یاد مى شود.
عصر ابن حمزه
بخش مهمى از حیات ابن حمزه در زمان زمامدارى سلجوقیان بود حاکمان سنى متعصبى که عرصه را براى طالبان علم مکتب جعفرى در خراسان تنگ کرده بودند. این وضعیت اسفبار اجتماعى و فرهنگى ، در مشاجرات و تنشها مشهود بود و سخنان عجیبى در طرد حریف شنیده مى شد. مثلا از ادعاى برخى متعصبان اهل تسنن علیه شیعه آن بود که با ملاحده تفاوتى ندارند و با دهریه یکسانند و توبه رافضى قبول نخواهد شد! حتى جسارت را به بزرگان دین کشاندند و در انکار فضایل على (علیه السلام) و اولاد او(علیهم السلام) قلم فرسایى کردند از آثار نوشته شده آن دوره، کتاب «فضایح الروافض» مى باشد که در سال 556 ق. نوشته شد ، با مرور این کتاب ـ و همچنین نقدى که از سوى عبدالجلیل قزوینى در سال 560 بر آن نگاشته شد ـ مى توان به وضعیت ویژه آن دوران پى برد. در چنین فضایى، خراسان همچنان مهد فقها و محدثان بزرگ شیعى ماند.
از معاصران ابن حمزه در این خطه مى توان به امین الاسلام طبرسى (متوفاى: 548 ق.)، شیخ ابوالفتوح رازى (متوفاى: 556 ق.)، قطب الدین راوندى (متوفاى: 573 ق.) و ابن ادریس صاحب سرائر، شاذان بن جبرئیل قمى، مهدى بن حرب حسینى مرعشى، فضل الله بن محمود فارسى، سید على سلیقى، عبدالجبار مقرى رازى، سید مرتضى داعى، مرزبان بن حسین و ابن شهر آشوب (متوفاى 588 ق.) یاد کرد.
از آن سو برخى از شخصیتهاى برجسته شیعى به دلیل شرایط سخت فرهنگى و سیاسى خراسان یا براى بهره مندى از حوزه علمیه عراق، کوچ کردند. که ابن حمزه از این گروه است.
دوره حضور ابن حمزه در حوزه علمیه شیعى عراق را مى توان به نوعى دوران «مکتب بغداد» و پیش از شکل گیرى «مکتب حله» دانست. مکتب بغداد در قرن پنجم و پس از مکتب قم و رى شکل گرفت و بزرگان این مکتب، شخصیتهایى چون شیخ مفید ، سید مرتضى و شیخ طوسى بودند. شیخ طوسى به دلیل خشونت طلبى سلجوقیان، در سال 448هـ. ق. راهى و مقیم نجف اشرف شد و با فتح بغداد توسط هلاکو خان مغول در سال 656هـ. ق. ، مکتب بغداد به حله انتقال یافت و این حوزه با زعامت محقق حلى (متوفاى: 676هـ. ق.) شکل گرفت .
ابن حمزه طوسى، هم طبقه شاگردان شیخ طوسى است، البته بعضى دوره او را از این هم متأخرتر دانسته اند که نیاز به تحقیق بیشترى است.[11] از ویژگیهاى دوران پس از شیخ طوسى، تکیه محض بر نظرات شیخ بود، به گونه اى که هیچ کس بر خلاف نظر شیخ نظرى نمى داد تا آنکه محمد بن ادریس صاحب کتاب السرائر جرات نقد یافت.
یکى از ویژگیهاى دوران رکود علمى پس از رحلت شیخ طوسى، به بار نشستن دو اثر فقهى مهم بود ابن حمزه کتاب «وسیله» و ابن زهره «غنیه النزوع» را نوشت.
اساتید
مشهد و نجف
به گفته خوانسارى ، ابن حمزه از شخصیت هاى ذیل روایت نقل مى کند و این، به نوعى نشان از شاگردى وى نزد آنان در دو شهر مشهد مقدس و نجف اشرف دارد:
1. محمد بن حسن شوهانى مقیم مشهد[12]عالمى با ورع و از مشایخ ابن شهر آشوب بود.[13]گویا ابن حمزه پیش از عزیمت به عتبات عالیات، در مشهد از وى بهره مند شده است.
2. جعفر بن محمد دوریستى[14] از چهره هاى بسیار برجسته فقه و حدیث شیعى است.[15] در ستایش او گفته اند فقیه بزرگوار، موجه و مورد اعتماد و از معاصران شیخ طوسى است و شیخ او را در کتاب رجال از چهره هاى موجّه شیعه معرفى کرده است[16]. او از سید رضى و سید مرتضى هم روایت مى کند و چند اثر دارد.[17]
3. ابوعلى طوسى(متوفّاى: حوالى 515ق. ) فرزند شیخ طوسى است و پس از درگذشت پدر، اداره حوزه علمیه نوپاى نجف اشرف را به دست گرفت و بسیارى از شاگردان شیخ جذب درس او شدند. از ابو على طوسى آثارى چون المرشد الى سبیل التعبد، امالى، شرح نهایه الاحکام به جاى مانده است.[18] ابن حمزه در نجف اشرف به حضور ابوعلى طوسى باریافت.
در حوزه کربلا
ابن حمزه طوسى از دانشمندان دوره دوم حوزه علمیه کربلا به شمار مى آمد و به احتمال زیاد در این حوزه مکتب درسى داشته است. وى تا پایان عمر در کربلا ماند.
حوزه کربلا را مى توان به چهار دوره تقسیم کرد:
1) عصر ائمه شیعه: برخى از راویان حدیث و فقهاء و مفسران در این دوره به تربیت شاگرد اقدام کردند و تا عصر غیبت کبرى به آن تداوم بخشیده اند، عبد الله بن جعفر حمیرى(234ـ300) از شاگردان و اصحاب امام هادى و امام حسن عسکرى(علیهما السلام) از فرزانگان حوزه کربلا است که هفده اثر نفیس دارد.
2) پس از غیبت کبرى تا قرن یازدهم: دانشمند رجالى، احمد بن على بن احمد بن عباس نجاشى از شاگردان شیخ مفید و اساتید سید مرتضى وشیخ طوسى مدتى در حوزه کربلا به تدریس پرداخت. رضى الدین على بن طاووس (متولد 589 .ق) و ابن فهد حلى (756- 841 .ق) از دیگر فرزانگان شیعه اند که در حوزه علمیه کربلا به تعلیم و تعلم پرداختند.
3) قرن دوازده و سیزده: از پر تحرک ترین ادوار حوزه کربلا محسوب مى شود. حوزه کربلا در این عصر ـ که مکتب اخبارى رواج یافته و مکتب اصولى را تحت الشعاع قرار داده بود - با مهاجرت وحید بهبهانى سیر فقهى و اصولى خویش را پیش گرفت.
4) قرن سیزدهم تاکنون: این دوره با هجرت میرزا محمد تقى شیرازى مجدد دوم شروع و با حضور حاج آقاحسین قمى و اساتید والایى چون حضرات آیات میلانى، خویى و میرزا مهدى شیرازى بر نشاط علمى آن افزوده شد.
شاگردان
برخى از شاگردان وى را به شرح زیر مى توان ذکر کرد:
1. ابن شهر آشوب، نویسنده «مناقب آل ابى طالب» از برجسته ترین چهره هاى فقهى، حدیثى و تاریخى شیعه است. محدث قمى او را از شاگردان ابن حمزه مى داند.[19]
2. عبدالحمید ابن سید شمس الدین فخّار، از شخصیتهاى نسب شناس برجسته شیعه به شمار مى آید.[20]
آثار قلمى
1. الوسیلة الى نیل الفضیلة: مشهورترین اثر فقهى ابن حمزه است. الوسیله، دوره فقهى کامل و آمیخته با اندکى استدلال است. این کتاب، با توجه به این که از تألیفات قدماست، همواره، مورد توجه محافل علمى بوده است. الوسیله به عنوان کتاب فقیهى فتوایى،[21] شامل جمیع ابواب فقه است وبسیارى از علماى امامیه بر آن اعتماد و همه متاخرین، از آن نقل کرده اند.[22]
این کتاب به سال 1376 درمجموعه الجوامع الفقهیه در تهران به چاپ رسید و نسخه هاى خطى اش نیز در دانشگاه ( مورّخ 631 ) ، کتابخانه مرعشى (مورّخ 894 ) ، کتابخانه ملّى (قرن دهم) و کتابخانه آستان قدس رضوى موجود است.[23]
کتاب الوسیله با همت شیخ محمد الحسّونتحقیق و توسط انتشارات کتابخانه آیت الله مرعشى نجفى چاپ شد. ابن حمزه در مقدمه کتاب خطاب به فرزندش چنین سفارش مى کند:
«اوصیک یا بنى به تقوى الله...و علیک به تلاوة کتابه و علیک بالعمل بما فیه و علیک به سیرة نبینا محمد و الائمه و سیرة الصالحین ... علیک بالفقه، علیک بالفقه، علیک بالفقه، فانه شرف لک فى الدنیا و ذخر لک فى الآخره»[24]
2. الواسطه : این کتاب فقهى که بسیارى از فقها از آراء آن یاد مى کنند[25]، مفقود است.
3. الرائع فى الشرائع: این اثر فقهى است.
4. الثاقب فى المناقب فى المعجزات الباهرات للنبى (صلى الله علیه وآله) و الائمة المعصومین الهداة: به گفته افندى این کتاب بسیار جالب و منظم در نوع خود مى باشد. وى فضائل، کرامات، معجزات پیامبراسلام (صلى الله علیه وآله)، فاطمه زهرا(علیها السلام) و پیشوایان معصوم(علیهم السلام) را در آن کتاب نقل کرده است وچون این کتاب با توجه به نگارش آن در اختیار محمدون متاخر،(محمد فیض صاحب الوافى، محمد تقى مجلسى صاحب بحار الانوار و محمد حر عاملى صاحب الوسائل) نبوده است تا از آن مطالبى نقل نمایند و ما به عنوان یادگار و کسب ذخیره آخرت بخشى از آن کتاب را در روضات مى آوریم.»
او سپس به بازگویى قسمتى از آن کتاب درمورد معجزات پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) و کرامات اهل بیت عصمت(علیهم السلام) مى پردازد و اجمال سه کرامت ارزنده را از آن کتاب نقل مى کند:
الف. داستان ابو الصمصام و معجزه رسول اکرم (صلى الله علیه وآله) در خبر دادن از خواست درونى او و درخواست هشتاد شتر از امیرمؤمنان (علیه السلام) پس از رحلت رسول خدا(صلى الله علیه وآله)و سخن سلمان به ابو بکر، جایى که مى گوید:کردى و نکردى و حق... ببردى، چه بهتر حق رابه صاحب حق برگردانى.
ب. داستان کور شدن یک فرد ناصبى که به على (علیه السلام) و فاطمه(علیها السلام) اهانت کرده بود.
ج. داستان سلطان سنجر و شفا یافتن یک مجوسى جذام دار در مرقد امام رضا(علیه السلام) و ساختن ضریح نقره اى بر مرقد مطهر. کتاب «الثاقب» به همت آقاى نبیل رضا علوان تحقیق شد وانتشارات انصاریان آن را منتشر کرد.
5 ـ نهج العرفان الى هدایة الایمان: شهید ثانىدر کتاب «الجمعه» کتابى به نام «نهج العرفان الى هدایة الایمان» را به عمادالدین طوسى نسبت داده است و از آن مطلبى نقل مى کند و ظاهر این است که «طبرسى» اشتباهى از قلم ناسخ باشد،بلکه صحیح آن عماد الدین طوسى، همین شخصیت موردترجمه باشد، چون ما عماد الدین طبرسى سراغ نداریم.[26]
6. مسائل فى الفقه[27].
برخى از آراء
بیان دیدگاههاى ابن حمزه تتبع زیادى را مى طلبد و ما در حد این نوشتار، به چند دیدگاه او اشاره مى کنیم:
1. اقسام عبادات برخى از فقها عبادات راپنج باب نماز،زکات،روزه،حج و جهاد دانسته اند، ولى ابو جعفر در کتاب «الوسیله» آن را ده باب شمرده و غسل جنابت، خمس، اعتکاف، عمره و رباط را بر پنج نوع اول افزوده است.[28]
2. ولایت فقیه شیعه ابن حمزه در الوسیله، در چند مورد خاص، با اشاره به برخى از مناصب فقیهان عصر غیبت مى پردازد. کلام او ظهور مناسبى در اینکه فقیهان شیعه، منصوب براین ولایت هستند، دارد. این موارد عبارت است از:
1. در عصر غیبت، افراد بى اطلاع از موارد مصرف زکات، آن را به فقیهان متدین تحویل مى دهند. در زکات فطره هم اَوْلى آن است که به فقیه داده شود.[29]
2. خمس هم مثل زکات است و فرد بى اطلاع از تقسیم و موارد مصرف خمس، باید آن را به فقیه تحویل دهد. به طور کلّى، در فتواى ابن حمزه، پرداخت خمس به فقیه متدّین، افضل است.[30]
3. علم، عدالت و کمال، شرایط اصلى قضاست. قضاوت از مناصب امام است. در جایى که دست امام بسته باشد و در عین حال به حکومت و داورى وى نیاز باشد، قضاوت به فقیهان شیعه مربوط است.[31]
3. اقامه نماز جمعه ابن حمزه در کتاب وسیله در شرایط نماز جمعه گفته است «السلطان العادل أو من نصبه لذلک[32] از جمله شرایط نماز جمعه و درست بودن نماز جمعه حضور امام معصوم یا کسى است که امام او را براى امامت نماز جمعه تعیین کرده باشد.
احتمالا لفظ «او من نصبه» شامل مجتهد نیز باشد.[33]
4. وجوب عینى بودن اجتهاد بر اساس نظریه اى، اجتهاد بر همه مکلفان واجب عینى است. شخصیتهایى چون ابن زهره حلبى در «غنیه»، ابن حمزه در «الوسیله»، میرزا عبد اللّه اصفهانى در «ریاض العلماء» و علامه ماحوزى در «الاشارات» پیرو این نظریه اند. برخى به این نظریه اشکال گرفته اند که اگر ما براى اجتهاد وجوب عینى قایل شویم، باعث عسر و حرج و اختلال نظام مى شود. اما این رد و نقد درست نیست. زیرا ناقدان و اشکال کنندگان معناى اجتهادى را که آنها به وجوب عینى اش قائل اند، نفهمیدند معنایى که آنان در نظر دارند غیر از معناى اصطلاحى اجتهاد است و باعث عسر و حرج و اختلال نظام نمى شود.[34]
از منظر اهل نظر
اکثر فقها و رجال نویسان از ابن حمزه طوسى یاد کرده اند،[35] به دلیل شباهت ونزدیکى عبارات ایشان و پرهیز از تکرار، تنها به سه نظر اشاره مى شود:
1.شیخ منتجب الدین: «امام عماد الدین، ابوجعفر محمد بن على بن حمزه طوسى مشهدى ، فقیه ، عالم و واعظ است ، او تصانیفى هم دارد.»[36]
از مطالعه و بررسى کتاب الثاقب فى المناقب ابن حمزه و داستانهایى که از افراد خاص در آن نقل مى کند به دست مى آید که شیخ منتجب الدین در شهر طوس به عنوان یک خطیب و واعظ در میان مردم حشر و نشر داشته است.
2. میرزا عبدالله افندى: «شیخ بزرگوار امام عماد الدین ابو جعفر محمد بن على بن حمزة الطوسى المشهدى.فقیه بزرگوار و واعظ گرانمایه اى است.او کتابهایى دارد که طبق نوشته منتجب الدین رازى از جمله آنها: الوسیله ـ الواسطه ـ الرائع فى الشرائع-المعجزات فى مسائل الفقه مى باشد.. . او مشهور به ابو جعفر متاخر مى باشد،گر چه برخى از بزرگان در کتاب خویش او را از شاگردان شیخ طوسى نام برده اند و کتاب«التنبه»را به او نسبت داده اند،ولى به نظر اینجانب در صحت این انتساب،نظر و ایراد وجود دارد.»[37]
3. میرزا محمد باقر موسوى خوانسارى: «امام جمال الدین ابوجعفر طوسى مشهدى، شیخ ، امام ، فقیه ،واعظ، و عالم است.. «کتاب وسیله و واسطه که هر دو از متون فقهى مى باشند،از تالیفات او هستند وخوشبختانه هر دو کتاب تا کنون باقى مانده اند و مورد استناد فقهاء ما مى باشند.»ومرحوم طبرسى نویسنده آن را به عنوان شیخ بزرگوار و امام علامه فقیه ناصر الشریعه،حجت الاسلام عماد الدین تعبیر آورده است.باز او از کتاب«الثاقب فى المناقب»او نام برده است و از نوشتار او معلوم مى گردد که او در طبقه شاگردان شیخ الطائفه یا از شاگردان شاگردان او دانسته است.»[38]
4. استاد شهید مرتضى مطهرى: «ابن حمزه طوسى،معروف به عماد الدین طوسى،هم طبقه شاگردان شیخ طوسى(ره). بعضى او را هم طبقه شاگردان شیخ دانسته و بعضى دوره او را از این هم متاخرتر دانسته اند. نیاز به تحقیق بیشترى است.سال وفاتش دقیقا معلوم نیست،شاید در حدود نیمه دوم قرن ششم درگذشته است.اهل خراسان است. کتاب معروفش در فقه به نام «وسیله»است.»[39]
درگذشت
ابن حمزه طوسى تا سال 560 (سال تالیف کتاب الثاقب) زنده بود. او در همان قرن درگذشت و در کربلاى معلى به خاک سپرده شد. مزارش در باب النجف محل زیارت مى باشد. از نیاکان ابن حمزه اطلاع چندانى بدست نیامد اما از کنیه او که ابو جعفر است و از مقدمه کتاب الوسیله به دست مى آید که حداقل صاحب فرزندى به نام جعفر بود و کتاب وسیله را بیشتر براى ارج نهادن به او نگاشته است.
[1]. سیّد محسن عاملى به نقل از سیّد صدر الدین عاملى. (اعیان الشیعه، محسن امین، ج 2، ص 263.)
[2]. در اجازه محقّق ثانى شیخ على بن عبد العالى براى قاضى صفى الدین عیسى، این نکته ذکر شده است. ( بحارالانوار، ج 108، ص 76.)
[3]. منتهى المقال فى أحوال الرجال، ابو على حائرى، ج 7، ص 313.
[4]. تنقیح الرائع، فاضل مقداد، ج 4، ص 181 کشف الرموز، فاضل آبى، ج1، ص 40.
[5]. الحدائق الناضره، بحرانى، ج 5، ص 437 جواهرالکلام، محمد حسن نجفى، ج6، ص 253.
[6]. الفهرست، منتجب الدین، ص 164، رقم 390.
[7]. همان ریاض العلماء و حیاض الفضلاء، ج 5، ص123.
[8]. یازده نفر از کسانى که به ابن حمزه شهرت دارند، معرفى شدهاند. (ریحانه الادب، محمد على مدرس تبریزى، ج 7، ص 552-480.)
[9]. الفهرست، ص 125، رقم 272.
[10]. حدیقة الشیعه، مقدس اردبیلى، ج2، ص 742 و 767. به گمان محقق سید عبد العزیز طباطبائى این دو ابن حمزه، یکى مى باشند. (تراثنا، ش 39، ص 303) با توجه به ضبط دقیق نام این دو عالم و آثار قلمى خاصى که آنان به آثار خود شهره اند ، یکى دانستن آنها بعید است. (جعفرسبحانى، تاریخ الفقه الإسلامى و أدواره، ص 294)
[11]. مرتضى مطهرى، مجموعه آثار، ج 14، ص 427.
[12]. موسوعه طبقات الفقهاء، جعفر سبحانى، ج 6، ص259.
[13]. أمل الآمل، حر عاملى، ج2، ص 259.
[14]. دوریست در دو فرسخى شهر رى قرار دارد که اینک به آن دُرُشت گفته مىشود.
[15]. الثاقب فى مناقب، ص 266.
[16]. روضات الجنات، ج 2، ص 174.
[17]. همان، ج 2، ص 174.
[18]. امل الامل، ج 2، ص76 ابن شهر آشوب، معالم العلما، ص 37.
[19]. فوائد الرضویه، ص 565.
[20]. کتاب الوسیله، مقدمه، ص 5.
[21]. برخى از افاضل در مصنف کتاب الوسیله مرتکب اشتباه شدهاند.شیخ نجیب الدین یحیى بن سعید حلىدر کتاب «نزهة الخاطر»آن را به شیخ ابو جعفر محمد بن على الطوسى نسبت داده و گفته است او همان فردى است که اصحاب ما اقوال او را در فقه نقل مىنمایند. صاحب ریاض در پایان مىافزاید:«برخى کتاب الوسیله را از تالیفات ابى یعلى محمد بن الحسن داماد شیخ طوسى دانستهاند و آن هم اشتباه است، چون عماد طوسى متاخرتر از ابى یعلى است. (ریاض العلماء، ج 5، ص123)
[22]. موسوعة طبقات الفقهاء، ج6، ص 285.
[23]. فهرست کتابخانه دانشگاه تهران، ج 5، ص 2101 ، فهرست نسخه هاى خطى کتاب خانه آیت الله مرعشى نجفى ، ج 1، ص 336، مقدمه اى بر فقه شیعه، سید حسین مدرسى طباطبایى، ص 84.
[24].الوسیله، ص 41و 42.
[25]. غایة المراد فى شرح نکت الإرشاد، شهید اول، ج1، ص 77 شهید اول، ذکرى، ج2، ص 278 و280 ذخیره المعاد، محقق سبزوارى، ج2، ص 403.
[26]. ریاض العلماء و حیاض الفضلاء،ج 5،ص123.
[27]. الفهرست، ص 164.
[28]. الوسیله، ص 7.
[29]. الوسیلة (سلسلة الینابیع الفقهیه)، ج5، ص257.
[30]. همان، ج5، ص260.
[31]. همان، ج11، ص199.
[32]. الوسیلة، ص 103.
[33]. دوازده رساله فقهى درباره نماز جمعه، رسول جعفریان، ص 242.
[34]. ادوار فقه و کیفیت بیان آن، ابراهیم جناتى، ر. ک. به: ص 366.
[35]. براىآگاهى از شخصیت ابن حمزه طوسى ر. ک. به: جامع الرواة، اردبیلى، ج 2، ص 154 أمل الآمل، ج 2، ص 285 تنقیح المقال، مامقانى، ج3، ص 155 الذریعة، ج 5، ص 5 طبقات أعلام الشیعة، ج 2، ص 272 معجم رجال الحدیث، خویى، ج 16، ص327 معجم المؤلفین، کحاله، ج 11، ص 4.
[36]. الفهرست، ص 164.
[37]. ریاض العلماء و حیاض الفضلاء، ج 5،ص123.
[38]. روضات الجنات، ج 6، ص 263 و 267.
[39]. مجموعه آثار، ج 14، ص 427.