فاضل تونى
متوفّاى: 1071 هـ .ق.
عنوان مقاله: تندیس فضیلت
نویسنده: محمّدعلى رحیمیان
ملاّ عبدالله تونى بشروى([1]) از علماى بزرگ و فقیهان مشهور قرن یازدهم هجرى است که همه او را به فضل و کمال و زهد و پارسایى ستوده و همتاى مقدّس اردبیلى دانسته اند.
در کتاب ها از او به عنوان: عالم، فاضل، ماهر، فقیه، صالح، زاهد و عابد یاد شده است. کتاب وافیه او در اصول فقه، از کتاب هاى مشهور و متداوّل در حوزه هاى علمیه آن زمان بوده که مذاق اصولى او را با سبک مخصوص به خودش بیان مى کند.
خاندان زادگاه
تاریخ دقیق ولادت فاضل تونى به خوبى مشخص نیست امّا زادگاه وى بخش بشرویه از توابع تون بوده است.
«تون» یا «فردوس» یکى از شهرستان هاى جنوب استان خراسان است که با 6/21956 کیلومتر مربع مساحت در بخش مرکزى استان واقع و مرکز آن شهرستان فردوس است. علاوه بر فردوس بخش هاى «اسلامیه» و «سرایان» و «بشرویه» نیز در محدوده این شهرستان جاى گرفته است.([2])
امّا بشرویه از بخش هاى بزرگ شهرستان فردوس است که در جنوب غربى استان خراسان قرار دارد. این بخش از شمال به بردسکن کاشمر، از غرب به طبس، از جنوب به دیهوک، و از شرق به فردوس متّصل است.
بشرویه داراى 120 آبادى و دهستان مسکونى است که مجموعاً سى هزار نفر جمعیت دارد. پانزده هزار از آنان در مرکز بخش (بشرویه) سکونت دارند.
در جنبش سربداران که طىّ آن شیعیان خراسان به مقابله با مغولان برخاستندبشرویه نیز از مراکز مهم این جنبش در خراسان بوده است. از این شهر عالمان شیعى فراوانى برخاسته اند که از میان آن ها ملاّ عبدالله تونى و حسن بن محمّدباقر حسینى را مى توان برشمرد.([3])
بى مناسبت نیست که به چند تن از رجال و بزرگان این دیار اشاره کنیم. شهرى کهن و قدیمى همچون تون از عالمان و دانشمندان و شاعران نامى بزرگى برخوردار است که نام برخى از آنان عبارتند از:
1. ملاّ عبدالله تونى (متوفّاى 1071)، معروف به فاضل تونى از عالمان و فقیهان قرن یازدهم.
2. ملاّ احمد تونى، برادر معروف فاضل تونى، که وى نیز از عالمان و دانشمندان قرن یازدهم و معاصر برادرش بوده است.
3. نثارى تونى، شاعر شیعى مذهب سده دهم هجرى. هم عصر شاه تهماسب اوّل و از شاعران بسیار توانا و قوى زمان خود بوده است.
4. حیرتى تونى، نام وى محمّد تقى الدّین متخلّص به «حیرتى» از شاعران معاصر شاه تهماسب اوّل، شاعرى توانا امّا منزوى بوده است.
5. آفتى تونى، (شاعر).
6. احمد بن عبّاس تونى، فقیه، محدّث و مدرّس در شهر هرات
7. احمد بن محمّد تونى، (فقیه).
8. ملاّ محمّدعلى بن محمّدرضا تونى خراسانى.([4])
9. ثنایى تونى، (شاعر).
10. صافى تونى، (شاعر).
11. عطّار تونى، (شاعر).
12. وفایى تونى، (شاعر).
13. قطبى تونى، (شاعر).
14. وصالى تونى، (شاعر).
15. فاضل تونى، (حکیم و فیلسوف).
تحصیل
وى ابتدا همراه برادرش ملاّ احمد که او نیز از عالمان بزرگ است در مدرسه معروف مولى عبدالله تسترى([5]) (متوفّاى 1021 هـ .ق.) اصفهان به تحصیل اشتغال ورزید و از محضر اعلام آن دیار مخصوصاً علاّمه مولانا رفیع الدّین محمّد بن حیدر طباطبایى معروف به میرزا رفیعا (متوفّاى 1082 هـ .ق.) کسب فیض نمود و در ضمن تحصیل به کار تدریس و افاضه پرداخت.([6])
تدریس و شاگردان
فاضل تونى در طول اقامت خویش در اصفهان با تدریس و افاضه در مدرسه ملاّ عبدالله بن حسین تسترى (متوفّاى 1021 هـ .ق.) شاگردان برجسته اى همچون علاّمه میر عبدالحسین خاتون آبادى تربیت نمود و همواره مشتاقان فقه، اصول، کلام و حدیث از محفل پرفیضش بهره مند شدند. علاّمه خاتون آبادى (متوفّاى 1105 هـ .ق.) در کتاب وقایع السنین و الاعوام مى نویسد:
شاه عبّاس ثانى در سال (1059 هـ .ق.) قندهار را از دست پادشاه والاجاه هند خرم گرفت در آن وقت بنده در خدمت آخوند ملاّ عبدالله تونى مقابله «من لا یحضره الفقیه» را شروع کرده بودم و اکثر اوقاتم را در خدمت آن جناب مى گذرانیدم. و از فیض خدمت و کثرت ملازمت آن جناب و برادرش آخوند مولانا احمد استمداد، و استفاضه از اخلاق و آداب مى نمودم. هر دو برادر در غایت قصوى از تقوا و صلاح و ورع بودند. امّا آخوند مولانا عبدالله به فضل و کمال و دقّت و فطانت در شعور بر ملاّ احمد برادرش و بر اکثر طالبان علم آن عصر برترى تمام داشت و بعد از این، مدّتى مجاورت روضه رضویه اختیار کرد.([7])
تألیفات
1. الوافیة([8])
2. شرح الارشاد در فقه.
3. رساله اى در اصول فقه.
4. رساله اى در نماز جمعه.([9])
5. حاشیه بر معالم الاصول.
6. تعلیقاتى بر مدارک الاحکام.
7. حاشیه اى بر ارشاد علاّمه.
8. فهرست بر تهذیب الاحکام شیخ طوسى، کتابى بسیار نفیس و مفید براى طالبان فقه و فقاهت که خود مؤلّف در تعبیرى مى نویسد:
هو من اهم الاشیاء لمن یرید الفقه و الترجیح. یعنى این کتاب از مهم ترین کتاب هاى لازم براى دانش پژوهان فقه است.
مرحوم خوانسارى در «روضات الجنّات»([10])مى نویسد:
و هو کما قال و فوق ما نقول. یعنى کلام فاضل تونى در وصف فهرست تهذیب الاحکام واقعیتى درست بلکه سخن او فوق چیزى است که ما مى گوییم.
با کمال تأسف از آثار وى جز رساله خطى نماز جمعه و کتاب الوافیة که چاپ شده است. اثرى در دسترس نیست و شاید سبب گمنامى این بزرگان همین محو آثار آنان باشد.
ابتکارات علمى
یکى از ویژگى هاى فاضل تونى ابتکارات علمى اوست. و این همان روح آزاداندیشى علمى است که وى را در زمان خودش مشهور و معروف ساخته است. گر چه بعد از فوت و گذشت زمان در اثر مفقود شدن آثار وى، نام او به بوته فراموشى سپرده شدامّا عدّه اى معدود از بزرگان معاصر وى، نام او را به بزرگى یاد کرده اند. و از او به عنوان فاضل تونى مطلب آورده اند.
یکى از کتاب هایى که ذوق و ابتکار او را بر همگان آشکار مى کند، کتاب ایشان با عنوان «الفهرست على تهذیب الاحکام شیخ طوسى» است. آرى این کتاب در آن زمان با نبود امکانات، بهترین خدمت را به عالم فقه و فقاهت نمود. ترتیب و باب بندى کتاب «الوافیه» هم حاکى از ذوق و ابتکار اوست که مرحوم خوانسارى درباره او مى نویسد:
و له فى الاستصحاب و مباحث التعادل و التراجیح تفریعات و فوائد نادرة و تصرفات کثیره لم یسبقه الیها احد([11]براى فاضل تونى در باب استصحاب و تعادل و تراجیح فروعاتى و فوائدى جدید و کمیاب است که احدى قبل از او به آن نرسیده است.
فاضل تونى داراى آراى فقهى خاصّى بود. که در بعض کتب فقهى به آن اشاره شده است.
مرحوم نراقى در کتاب عوائد الایام در ذیل عائده 86 مى نویسد:
و المحکى عن القاضى عبدالعزیز بن البرّاج الثّانى و اختاره بعض المتأخرین و هو الظاهر من غیر واحد من مشایخنا المعاصرین حیث قالوا: بعدم ثبوت النجاسة بقول العدلین لعدم دلیل على اعتباره عموماً. بل هو ظاهر السیّد فى الذّریعة و المحقق الاول فى المعارج و الثانى فى الجعفریة و صاحب الوافیه حیث حکموا بعدم ثبوت الاجتهاد بشهادتهما، لعدم دلیل على اعتبارها. و کنت على ذلک منذ اعوم کثیره... در این قول مرحوم فاضل تونى قائل به عدم اعتبار شهادة عدلین است کما این که مرحوم نراقى هم مى گوید من مدّت ها به همین عقیده بودم سپس تغییر رأى دادم.([12])
خاندان جایگاه علمى
مرحوم شیخ حرّ عاملى او را به عنوان: «عالم، فاضل، ماهر، فقیه» ستوده است. فقیه متبحّر و محدّث بزرگ، شیخ یوسف بحرانى (صاحب حدائق) در ضمن بحث استصحاب، در کتاب الدّرر النّجفیة([13]) این گونه مى نویسد:
بعض اصحابنا المحققین من متأخرى المتأخرین ... استاد الفقهاء و المجتهدین مجدد علم اصول، مرحوم شیخ مرتضى انصارى با این که در آوردن القاب و تعبیرات نسبت به افراد بسیار دقیق و حساب شده عمل مى نماید. در کتاب رسائل با عنوان «فاضل تونى» از او یاد مى کند و همین تعبیر در تمامى کتب اصولى آمده است.([14])
خاندان زهد
فاضل تونى را همه به زهد و پارسایى ستوده اند. شیخ حرّ عاملى با تعبیر صالح، زاهد و عابد، او را مى ستاید. میرزا عبدالله افندى مى گوید:
وى از پارساترین مردم اهل زمانش بوده، بلکه مى توان هم گفت دومِ مقدّس اردبیلى بوده، بلکه برادرش ملاّ احمد هم در همین قدر از زهد و پارسایى بوده است.
سپس مى افزاید:
در دیدارى که از بشرویه داشتم به برکت این عالم بزرگ و برادرش ملاّ احمد تمام اهالى آن صالح و متّقى و عابد و پرهیزکار بودند.([15])
یک کرامت
فرزند بزرگ محدّث قمى گوید:
فراموش نمى کنم زمانى که در نجف اشرف بودیم یک روز صبح پدرم ـ در حدود سال (1357 هـ .ق.) دو سال قبل از وفاتشان ـ از خواب برخاستند و گفتند: امروز چشمم به شدّت درد مى کند و قادر به مطالعه و نوشتن نیستم و بسیار ناراحت به نظر مى رسیدند. تقریباً زبان حالشان این بود که شاید خاندان پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) مرا از خود طرد کرده باشند... آقاى محدّث زاده مى افزاید:
من مشغول تحصیل بودم، رفتم به مدرسه و ظهر که به خانه برگشتم دیدم ایشان مشغول نوشتن هستند، عرض کردم چشمتان بهتر شد؟ فرمودند: درد به کلّى مرتفع گردید. سؤال کردم چگونه معالجه کردید؟! پاسخ دادند که: وضو گرفتم و مقابل قبله نشستم و کتاب «کافى» خطى را که به خط فقیه مشهور ملاّ عبدالله تونى صاحب کتاب وافیه بود به چشم کشیدم، درد چشم برطرف شد و تا پایان عمر دیگر به درد چشم مبتلا نگردیدند.([16])
آرى کتاب کافى مرحوم کلینى به دست خط مرحوم ملاّ عبدالله تونى از کتبى بود که مرحوم محدّث قمى به آن خیلى علاقه داشت.
خاندان شخصیّت اجتماعى
عالمى بزرگ همچون فاضل تونى باید داراى بعد اجتماعى عظیمى باشد که بتواند در میان مردم نفوذ داشته باشد و امرا و ملوک او را تکریم کنند. ساختن مدرسه علمیّه اى در اصفهان با وجود مدارس علمیه دیگر خود حاکى از موقعیت اجتماعى اوست. آمدن شاه عبّاس بدیدنش نیز نمونه اى دیگر از شخصیّت اجتماعى وى را آشکار مى سازد. بى مناسبت نیست که داستانى را که مرحوم میرزا محمد تنکابنى در کتاب «قصص العلماء» آورده اینجا بیاوریم:
«گویند که شاه عبّاس روزى به دیدن ملاّ عبدالله تونى آمد و آخوند مدرسه اى ساخته بود و خالى از جماعت طلاّب بود. پس سلطان مدرسه را سیر کرد و از ملاّ عبدالله سؤال کرد که چرا مدرسه شما خالیست و مجمع طلاّب نیست؟ ملاّ عبدالله در جواب گفت که جواب این سؤال را بعد از زمانى به شما عرضه خواهم داشت. پس روزى آخوند ملاّ عبدالله به بازدید شاه عبّاس رفت، پس از طى تعارفات و گفت و گوها پادشاه به ملاّ عبدالله گفت که چیزى از من خواهش کن! آخوند گفت: من مطلبى ندارم. سلطان در این باب اصرار کرد! آخوند گفت اکنون که شما اصرار دارید، مرا یک حاجت است و آن این است که که من سوار شوم و شما در پیش روى من پیاده در میدان شاه حرکت کنید! سلطان گفت که: سبب و حکمت این چه باشد؟ آخوند گفت: که جواب آن را بعد از چندى عرضه خواهم داشت. از آن جایى که سلاطین صفویه رحمهم الله از مروّجین دین سیّدالمرسلین (صلوات الله و سلامه علیه و على آله اجمعین) بودند و در احترام علماى اعلام غایت کوشش را داشتندلهذا آخوند ملاّ عبدالله سوار شد و شاه عبّاس در پیش روى او پیاده روان شد و قدرى راه رفتند و همه اهل شهر دیدند. پس آخوند سلطان را وداع نمود و به مکان خود مراجعت کرد. بعد از چند وقتى سلطان بار دیگر به دیدن آخوند ملاّ عبدالله آمد دید که مدرسه آخوند مملو از جماعت طلاّب است. پس از آخوند استفسار نمود که سابقاً مدرسه شما از طلاّب خالى بود، اکنون مدرسه مملو از طلبه گردیده، وجه آن چه مى باشد؟ آخوند گفت: وجه این است که آن روز از شما خواهش کردم که شما پیاده و من سواره بین مردم برویم مرتبط است. وجه آن است که مردم در ابتداى امر فضیلت علم و عالم را ندانسته اند و ظاهر بین مى باشند و معرفت ندارند لهذا در بدو امر در مدرسه من کسى جمع نشد و در آن زمان که من سوار شدم و شما پیاده در جلو راه رفتید مردم دانستند که بحسب دنیا علم را آن قدر و مقدار است که پادشاه پیاده در پیش روى عالم راه مى رودفلذا به جهت عزّت دنیا و طلب جاه و جلال مال دنیا در مدرسه جمع شده و مشغول تحصیل مى باشند و چون بعضى از مراتب علم را طى نمایند نیّت ایشان خالص خواهد شد و نیّت قربتى که مقصود اصلى در علم و جمیع عبادات است حاصل خواهد گردید. کما ورود فى الخیر:اطلبوالعلم ولو لغیرالله فانّه یجّر الى الله و یا اینکه به مصداق: المجاز قنطرة الحقیقة حاصل گردد ایشان را.»([17])
از نگاه دیگران
قدیمى ترین منبعى که زندگینامه این عالم جلیل القدر در آن آورده شده کتاب «امل الآمل» تألیف شیخ حرّ عاملى (م 1104 هـ .ق) است.
ایشان در ذیل عنوان «مولانا عبدالله بن محمّد التونى البشروى» مى نویسد:
عالم، فاضل، ماهر، فقیه، صالح، زاهد، عابد معاصرٌ له کتاب شرح الارشاد فى الفقه و رسالة فى الاصول و رسالة فى الجمعة و غیرذلک.([18])
میرزا عبدالله افندى اصفهانى چنین مى نویسد:
«این بزرگوار طبق آنچه که ما شنیده ایم از پرهیزگارترین مردم زمانش بود و متّقى ترین آنهابلکه تالى تلو مولى احمد اردبیلى و همچنین برادرى داشت به نام مولى احمد. وى ابتدا مدّتى در اصفهان در مدرسه اى مشهور به مدرسه ملاّ عبدالله تسترى بودسپس به مشهدالرّضا سفر کرد و مدّتى در آنجا سکنى گزید، سپس به عراق رفت تا ائمه مدفون در آنجارا زیارت کند.
در بین راه به درخواست عالم جلیل القدر مولا خلیل قزوینى (م: 1089 ق) ایّامى را در قزوین متوطن گردید...([19])
3. میرزا محمّد تنکابنى:
ملاّ عبدالله از اهالى بشرویه تون است و تون از جمله بلاد خراسان و نزدیک قاین واقع است.
آخوند ملاّ عبدالله اخبارى مسلک بوده و در اواخر زمان شیخ بهایى و میرداماد مى زیسته و از تألیفات او «وافیة الاصول» است که بر او شرح نوشته اند مانند سیّد صدر الدّین همدانى و سیّد محسن کاظمینى که شرح او چهل ـ پنجاه هزار بیت تقریباً مى شود... .([20])
4. مرحوم حاج شیخ عبّاس قمى، محدّث جلیل القدردر کتابهاى خود از او به عنوان:
عالمٌ، فاضل، ماهر، فقیه، صالح، زاهد، عابد، ورع و معاصر مؤلّف «امل الامل» یاد کرده است.([21])
5. سیّد محسن امین جبل عاملى هم چون سایر عالمان از فاضل تونى یاد کرده و او را فقیهى صالح و عابد و با ورع مى شمارد.([22])
6. میرزا محمّدباقر خوانسارى به تفصیل از فاضل تونى و کتب و شروح او یاد مى کند و گفته صاحب «ریاض العلماء» را در زهد و ورع ایشان آورده و در آخر «تون» و «بشرویه» را از نظر جغرافیایى بیان مى کند.([23])
7. محمّد حسن خان صنیع الدّولة مى نویسد:
وى عالمى فاضل و فقیهى صالح و زاهدى عابد بود ]کتاب[ وارث علاّمه را شرح نموده و رساله اى در اصول و رساله اى دیگر در جمعه ساخته و با شیخ حرّ عاملى معاصر بوده است.([24])
8. مرحوم مدرّس تبریزى درباره وى آورده است:
ملاّ عبدالله بن محمّد تونى بشروى معروف به فاضل تونى فقیه عالم جلیل فاضل صالح عابد زاهد اتقى و اورع اهل زمان خود و تالى تلو مقدّس اردبیلى بود... .([25])
9. عمر رضا کُحاله از مؤلفان معاصر از فاضل تونى به عنوان فقیه اصولى یاد مى کند و به آثار قلمى وى اشاره مى نماید.([26])
10. شیخ آغا بزرگ تهرانى درباره وى مى نویسد:
عبدالله بشرویه اى فرزند محمّد تونى خراسانى صاحب کتاب الوافیه ساکن مشهد عالمى فاضل و فقیهى صالح و زاهدى عابد که کتاب شرح ارشاد در فقه از تألیفات اوست.... تا اینکه مى نویسد: من مى گویم که کتاب فهرست تهذیب هم از تألیفات اوست که در کتاب وافیه گفته کسى بر من سبقت نگرفته در خوبى تنظیم این کتاب. سپس مى گوید رساله تحریم نماز جمعه ى او را با ردّ فاضل سرابى (محمّد سراب) (متوفّاى 1124 هـ .ق.) و رساله مولا محمّد امین پسر برادر فاضل تونى که ردّ بر محمّد سراب نوشته همه را در مجموعه خطى به خط عبّاسعلى فرزند شیخ ابراهیم، ملاحظه کردم. تاریخ کتابت این رساله (1126 هـ .ق.) دو سال بعد از وفات محمّد سراب مؤلّف ردّ تحریم صلاة جمعه بوده است.»([27])
وفات
سرانجام این عالم ربّانى هنگامى که عازم سفر عتبات عالیات بوددر شهر کرمانشاه در اثر بیمارى دارفانى را وداع گفت و در شانزدهم ربیع الاول (1071 هـ .ق.) روح پاکش به جنان پرواز کرد. پیکر مطهّر او با احترام تشییع و در انتهاى قبرستان، نزدیک پل شاه کرمانشاه به خاک سپرده شد و به دستور شیخ علیخان زنگنه حاکم کرمانشاه بارگاهى بر قبر او ساختند و این مزار مدتها مورد توجّه خاص و عام بوده و کراماتى هم از زبان زائران قبرش نقل شده است.
در سال (1371 هـ .ش.) مقبره این عالم فرزانه که در شرف نابودى بود. به همّت گروهى از اهالى محترم کرمانشاه تعمیر و بازسازى و بارگاه با شکوهى روى آن ساخته شد.([28])
[1]. محقّق بزرگوار سیّد محمّدحسین رضوى کشمیرى در مقدمه کتاب «الوافیه» به طور مفصل درباره کتاب و مؤلّف مطالبى آورده و نیز نوشته است:
عنوان ملاّ عبدالله از عناوینى است که علماى بزرگ با این تعبیر از او یاد کرده اند و مرحوم شیخ حرّ عاملى صاحب کتاب «امل الامل» از او به عنوان: مولانا عبدالله... یاد کرده. میرزا عبدالله افندى و خوانسارى هم با همین تعبیر از او یاد کرده اند. مرحوم تنکابنى در کتاب «قصص العلماء» از او به عنوان «آخوند ملاّ عبدالله» و در الذّریعة به نام «عبدالله البشروئى» یاد نموده اند. مرحوم محدّث قمى در الکنى و الالقاب مى نویسد: التونى اذا وصف به الفاضل هر گاه فاضل تونى بگویند مراد «مولا عبدالله بن محمّد التونى البشروى» است. همه علما به عنوان «فاضل تونى» در کتب اصول از او یاد کرده اند (الوافیه، مقدمه، ص 12).
[2]. در کتاب تاریخ جهانگشاى نادرى صفحه 467 مى نویسد:
تون شهرى است به خراسان در 426 کیلومترى مشهد و 72 کیلومترى گناباد و دامنه کوه هاى کلات، حمدالله مستوفى آن را از شهرهاى اقلیم چهارم ذکر مى کند... به نقل مستوفى: این شهر در زمان قدیم بسیار آبادان بوده ولى به عهد او شهر متوسطى شده است و همو از خندق و حصار و باغ هاى این شهر و به خصوص خربزه شیرین تون شرح مفصلى مى آورد.
اعتماد السلطنة به نقل از مسافرى به نام محمّد مجدىمى گوید: شهر تون به سبک شهرهاى چین ساخته شده است یعنى مدوّر با دو حصار و خندق عمیق.
[3]. مفاخر بشرویه، ص 5، با تلخیص.
[4]. شرح حال این فقیه در کتابخانه تخصصى تاریخ، واقع در شهر مقدّس قم، تحت رقم 2/3/34، به نام «مقاله اى در بیان احوال و آثار ملاّ محمّدعلى بن محمّدرضا تونى خراسانى» موجود است.
[5]. از اعیان علما در عصر صفویه، مرحوم مولى عبدالله تسترى است. وى از مشایخ مجلسى اوّل مولا محمّدتقى مجلسى (متوفّاى 1070 هـ .ق.) است و معاصر مقدّس اردبیلى و فاضل تونى بوده است. محدّث قمى وى را با القاب: عزّالدّین، الشیخ الاجل، مروّج الملة و الدّین، مربّى الفقهاء و المحدّثین و تاج الزهاد و ناسکین جامع المعقول و المنقول. المجتهد فى الفروع و الاصول ستوده است.
[6]. خورشید خاوران، ص 25.
[7]. خورشید خاوران، ص 25 به نقل از وقایع السنین و الاعوام، ص 516.
[8]. این کتاب چندین بار چاپ شد، چاپ اوّل آن در بمبئى، سال 1301 ش. و دو چاپ اخیر توسط مجمع الفکر الاسلامى انجام و توسط دانشمند محترم سیّد محمّدحسین رضوى کشمیرى تحقیق شده است.
[9]. ر ک: صفویه در عرصه دین، فرهنگ و سیاست. رسول جعفریان، ج 1، ص 314: در بخش نماز جمعه در دوره صفوى اینگونه مى نویسد:... 2. رسالة صلاة الجمعة، عبدالله بن محمّد تونى بشروى (فاضل تونى متوفّاى 1071) فاضل تونى در آغاز رساله خود آورده: جمعى از معاصران سخنى تازه ساز کرده و بدعتى آورده گویند وجوب عینى نماز جمعه نه مشروط به وجود امام است و نه فقیه جامع الشرایط و غرض از نوشتن این رساله ابطال این رأى مبتدع است...
[10]. ج 4، ص 244.
[11]. روضات الجنّات، ج 4، ص 244.
[12]. عوائد الایام، ص 812.
[13]. الدّرر النّجفیة، ص 34.
[14]. در کتاب زندگانى و شخصیّت شیخ انصارى مؤلّف بعد از شمردن تألیفات
[15]. ریاض العلماء، ج 3، ص 237.
[16]. مفاخر بشرویه، ص 10، به نقل از حاج شیخ عبّاس قمى مرد تقوا و فضیلت، ص 185.
[17]. قصص العلماء، میرزا محمد تنکابنى، ص 270.
[18]. مفاخر بشرویه، ص 8، به نقل از امل الامل، ص 163.
[19]. مفاخر بشرویه، ص 9، مولى خلیل بن الغازى القزوینى (1001 ـ 1089 هـ .ق.) از عالمان فقیهان عصر صفویه است که با فاضل تونى مودّت و دوستى داشته و اخبارى مسلک و قائل به حرمت نماز جمعه در عصر غیبت بوده است. در أمل الآمل مى نویسد: المولى الجلیل خلیل بن الغازى القزوینى، فاضل، علامة، حکیم، متکلّم، محقّق، مدقّق، فقیه، محدّث، ثقة، جامع الفضائل، ماهر، معاصر...
[20]. قصص العلماء، ص 269.
[21]. فوائد الرضویة، ص 255. ترجمه الکنى و الالقاب (مشاهیر دانشمندان اسلام)، ج 3، ص 118سفینة البحار، ج 3، ص 345، مادّه عبد، چاپ بنیاد پژوهشهاى آستان قدس رضوى.
[22]. اعیان الشیعة، ج 8، ص 70.
[23]. روضات الجنّات، ج 4، ص 244.
[24]. مفاخر بشرویه، ص 8، به نقل از مطلع الشمس، ج 3، ص409.
[25]. ریحانة الادب، ج 1، ص 356.
[26]. معجم المؤلفین، ج 6، ص 113.
[27]. طبقات اعلام الشیعة، القرن الحادى عشر، ص 342.
[28]. مفاخر بشرویه، ص 15.