زینالدین ابو محمد بیاضی
( 791 – 877 قمری)
الگوی تشیع
حسین شهسواری
علّامه شیخ زینالدّین ابومحمّد علی بن محمّد بن یونس عاملی نباطی بیاضی عنفجوری بقاعی مشهور به «بیاضی» و «صاحب الصراط المستقیم» یکی از متفکران قرن نهم هجری قمری است که از خطّهی عالم خیز و پربرکت جبل عامل لبنان برخاست و در دانشهای متعدد اسلامی مانند کلام، تفسیر، منطق، حدیث، شعر، ادبیّات، آثار ارزشمندی از خود به جای گذاشته است.
بنا به نوشتهی آیتالله، العظمی مرعشی نجفی وی در چهارم ماه رمضان المبارک سال 791 هجری قمری مطابق با 1385 میلادی در روستای نبطیه از توابع جبلیعامل لبنان در خانوادهی علم و فضیلت دیده به جهان گشود.
منطقهی جبلعامل در کشور لبنان کنونی از جمله مناطقی است که عالمان و متفکران بزرگی به عالم اسلام اصیل و جهان تشیّع تحویل داده که هر یک از ایشان در پیشبرد این مکتب پویا و پرفروغ تلاش فراوان کردهاند. اسامی و شرح حال تعداد زیادی از ایشان را مرحوم شیخ حر عاملی در اثر گرانسنگ خود «امل الآمل» و نیز دیگران در آثار خود که مربوط به علمای آن سامان است، گردآوری و ثبت کردهاند.
یکی از نواحی جبلعامل روستایی به نام «نباطیه» یا «نبطیه» است که دانشوران فراوانی از آن روستای با برکت برخاستهاند. علّامه سیّد محسن امین در این باره میفرماید: نباطیه روستای «شقیق»[1] و محلّ تجارت آن است. یکی از مهمترین مناطق جبلعامل است که به جهت برخورداری از آب گوارا و زلال، باغها و درختان فراوان و سرسبزی دارد.[2]
این بخش به دو قسمت جداگانه نبطیهی تحتان (پایین) و نبطیهی فوقان (بالا) تقسیم شده بود. ساکنان هر بخش، آیین و دین متفاوت از هم دارند، امّا مشغول گذراندن زندگی در کنار هم به صورت مسالمتآمیز و حسن همجواریاند.
نبطیهی فوقان (بالا) محل تولد عالمان دینی و شیعهی دوازده امامی است که از جملهی ایشان علّامه علی بن محمد بن یونس بیاضی است.[3] در نبطیهی تحتان که از لحاظ دینی و مذهبی متفاوت از نبطیهی فوقان بوده، اکنون مقبرهای از علما وجود دارد که بنا به مشهور، مرقد مطهر علّامه بیاضی در میان ایشان است و مردم آن سامان، به این مقبرهها توجه ویژه دارند.[4]
صاحب ریحانه الادبدر سبب نامگذاری بیاضی چنین مینویسد:
«بیاضی گفتن از آن رواست که یکی از اجداد ابو جعفر مسعود بن عبدالعزیز بن محسن بیاضی متوفای 468 هجری قمری با لباس سفید در مجلس یکی از خلفای عباسی با جمعی از عباسّییّن که تماماً سیاه پوش بودهاند، حاضر گردید. سپس خلیفه پرسید: این بیاضی (سفید پوش) کیست؟ به همین جهت لفظ بیاضی لقب او و سپس نام خاندان او گردید. دور نیست که بیاضی گفتن دو تن دیگر، یعنی علی بن محمد بن یونس و زینالدّین علی بن عبدالجلیل بیاضی ساکن ری، به جهت این باشد که ایشان از این خاندان و تبار بوده باشند.[5]
البته عدّهای بر این باورند که این واژه یا منسوب به طایفهی «بیاضة الانصار» از قبایل انصار است که سَلَمه بن صَغْر بیاضی صحابی رسول خدا، صلی الله علیه وآله، و زیاد بن لبیة بیاضی انصاری و زُرْعَه بن عبدالله بیاضی و چند تن دیگر از راویان اخبار و احادیث به آن طایفه منسوباند، یا منسوب به پارچه یا لباس بیاض پنبهای (سفید رنگ) است که نوع مرغوب آن به نام نصافیه در ری بافته میشد و بافندگان و فروشندگان آن به بیاضی معروف بودند. [6]
پدر
خانوادهی بیاضی یکی از خاندان اصیل و مشهور آن سامان میباشد که جهان اسلام و سپهر تشیع عالمان و متفکران فراوان و بنامی را از ایشان دیده است، دانشمندانی مانند شیخ حسن بن یونس بیاضی عموی علّامه بیاضی و شیخ محّمد بن علی بن محمد بن یونس فرزند علّامه بیاضی و جناب محمد بن یونس پدر دانشمند و فاضل ایشان است. جناب علّامه علی بن محمّد مدّتی در محضر ایشان به فراگیری علوم اسلامی پرداخت و بنا به گفتهی آیت الله مرعشی نجفی، جناب محمد بن یونس از جملة افرادی است که علّامه علی بن محمد از ایشان نقل روایت کرده است.[7]
اساتید و مشایخ
عالمی چون علّامه علی بن محمد بن یونس بیاضی با تألیفات گوناگون باید در محضر بزرگان اهل دانش و بصیرت زانوی تلمذ زده و از دریای علوم و دانش ایشان بهرهها برده باشد، ولی با کمال تأسّف دربارهی شیوه تحصیل و محلّ آن و اساتید این متفکر بزرگ مطالب چندانی در دست نیست. از آنچه به طور اجمال از طریق زیستنامهنگاران در دسترس ما دارد و قرار، نیز در اجازهی روایی ایشان به یکی از شاگردانش و هم در کتاب الصراط المستقیم، نام پنج نفر از اساتید و مشایخ روایی او، به شرح زیر بر ما معلوم شده است:
1 ـ شیخ ابوجعفر محمّدبن یونس عاملی بیاضی (پدر بزرگوار و گرامی ایشان)
2 ـ شیخ حسن بن یونس عاملی بیاضی(عموی متفکر و عالم بزرگوار علی بن محمد بن یونس بیاضی)
3 ـ سیّد جلیلالقدرّ زینالدّین علی بن محمّدبن دقماق شریف حسینی که عالم وارسته و معلّم اخلاق و کلام و فقه و... بود و آثاری از خود در اخلاق و کلام به جای گذاشت.[8]
4 ـ شیخ جمالالدّین احمدبن حسین بن مطهر. از تعبیر علّامه بیاضی در اجازهی نامهی مذکور به دست میآید که ایشان از بزرگان اهل علم آن سامان بوده است. [9]
5 ـ زینالدّین علی بن محمّد تولین. علّامه بیاضی در کتاب الصراط المّستقیماز این شیخ روایی خود نام برده و روایتی از ایشان دربارهی آخرین کلام امیرالمؤمنین علی، علیهالسلام، را از اصبغ بن نباته نقل کرده است.[10]
6 ـ شیخ ناصر بن ابراهیم[11]
شاگردان
این عالم سختکوش و پرتلاش علاوه بر ثمرات مکتوب و آثار مدون، به تعلیم و تربیت افراد برای کسب معارف و دانش اهلبیت، علیهمالسلام، مشغول بود. او قطعاً شاگردان زیادی را پرورش داده است. ولی با کمال تأسّف از فعالیّت علمی ایشان و همعصران وی در آن سامان، جز اندکی، در دست نیست و به واسطهی حوادث طبیعی و جنگهای ویرانگر، آثار عالمان آن سرزمین از دست رفته است.[12]
آنچه قطعی و مسلّم است و در کتب سیره و تراجم آمده است، چهار نفر از متفکران اسلامی به عنوان شاگردان وی نام برده شدهاند:
1 ـ شیخ محمّد بن علی بن محمّد بن یونس فرزند مرحوم علّامه بیاضی که بنا به نقل آیت الله مرعشی وی اجازهی روایتی از پدرش گرفته است.[13]
2 ـ شیخ ناصر بن ابراهیم بویهی حساوی[14] (درگذشت 853 هجری قمری) وی بنا به نقل الحلقة الضائعه[15] از نسل ملوک بنیبویه بوده که پس از هجرت به جبلعامل در روستای «عیناتا» مسکن گزیدهاند و مشغول تحصیل و فراگیری علوم و معارف از عالمان آنجا همانند ظهیرالدّین عاملی و دیگران بوده است.[16] ایشان پس از فراگیری علوم و معارف، بر اثر طاعون در سال 852 هجری درگذشت.
3 ـ شیخ بزرگوار تقیالدّین ابراهیم بن علی بن محمّد بن صالح کفعمی متوفای 905 هجری قمری. او صاحب آثار و تألیفات فراوان و گرانبها است که مشهورترین آنها مصباح المتهجدو البلد الامینو محاسبة النفساست.
4 ـ شیخ شرف الدّین بن جمال الدّین بن شمس الدّین بن سلیمان.
از منظر بزرگان
علّامه بیاضی به جهت فراگیری علوم گوناگون و تبحر در دانشهایی چون کلام، منطق تفسیر، حدیث، فقه، ادبیات، شعر، لغت،... که در هر یک از آنها آثاری از خود به جای گذاشته است، مورد توجه متفکران اسلامی قرار گرفت و هر یک از ایشان به نحوی از وی تمجید و تجلیل کردهاند. به نمونههایی از سخنان ایشان دربارهی وی اشاره میگردد.
مرحوم کفعمی در وصف استادش فرموده است: «پیشوای متفکران علّامه یگانهی دوران، کسی که انوار جبروت بر او فرود آمده، کسی که اسرار ملکوت را به دست آورده و بر آنها دست یافته، و در بردارنده کمالات پیشینیان و آیندگان، بازماندهی دلائل و حجّتها بر جهانیان...».[17]
میرزا محمّدعلی مدرّس تبریزی، علّامه بیاضی را چنین توصیف میکند: «عالمی است فاضل فقیه محدّث، محقّق مدقّق، ادیب شاعر، متکلّم متبحّر، وحید عصر و فرید دهر خود، از اکابر مشایخ شیعه و جامع کمالات اوائل و اواخر به شمار میرفت»[18]
مرحوم شیخ عبّاس قمی در الکنی والالقابدربارهی ایشان چنین می فرماید: «الشّیخ الجلیل الفاضل المحقّق المدقّق المتکلّم الثّقة الرّضی...».[19]
روش و رویکرد
علّامه علی بن محّمد بن یونس بیاضی در قرن نهم هجری قمری نشو و نما کرد و تفکّرات خود را بر آن اساس سامان داده است، البته تفاوتی در رویکرد میان ایشان و دیگران که همعصر او بودهاند، دیده میشود.
در توضیح مطلب فوق باید گفت، قرون هفتم و هشتم و نهم هجری دورانی است که مباحث مطرح شده در جامعهی علمی و مراکز پژوهشی در آن عصر، بیشتر گرایش به ذکر فضائل و جایگاه ائمهی معصوم، علیهمالسلام، و افضلیت آن ذوات مقدسّ و استحقاق ایشان در جانشینی رسول گرامی اسلام، صلی الله علیه وآله، داشته است. بیشتر آثار تألیف شده در آن زمان، دربارهی امامت و ولایت بوده است.
البته معنای این سخن، دوری از استدلّال و اقامهی برهان بر خلافت و جانشینی بلافصل امام علی، علیهالسلام، و دیگر ائمه، علیهمالسلام، نیست، بلکه به این معنا است که حجم کتب تألیفی بر اساس روش نقلی به جهت اقتضای شرایط آن عصر، بیش از رویکرد عقلی بوده است. به بیان دیگر نصگرایی و عقلگرایی تاویلی، رویکرد غالب آن عصر بوده است.
باید توجه داشت که متکلّمان، با سه گرایش و رویکرد، باورهای دینی را تبیین و از آنها دفاع میکنند و شبهات مطرح شده را پاسخ میدهند: یکی رویکرد نصگرایی است که متکلّم در این رویکرد از آیات و روایات و نصوص دینی برای اهداف مذکور بهره میگیرد و بر همان اساس استدلّال میکند و از این رو تکیهگاه اصلی ایشان نصوص دینی است. به تعبیر دیگر، ایشان، فتاوا و نظر خود را در قالب متون دینی بیان میکنند، همانند مرحوم شیخ صدوق و مرحوم صاحب وسائل.رویکرد دیگر عقلگرایی تأویلی است. به این معنا که در بررسی آموزههای دینی جایگاهی برای عقل معتقدند و از ادله و براهین عقلی کمک میگیرند، البته عقلی که از متون دینی برخاسته باشد. چهرههایی مانند شیخ مفیدو سید مرتضی علمالهدی از این گروهاند.
البته میان این دو شخصیت در توجه به عقل، تفاوتی وجود دارد.
رویکرد سوم خردگرایی فلسفی است که هر یک از نص و عقل جایگاه مستقلی دارند و حوزهی هر یک جدای از دیگران است. سرامد پیروان این رویکرد، بلکه مبتکر این رویکرد، جناب خواجه نصیرالدّین طوسیاست. عدهای از شیوه و رویکرد مرحوم خواجه نصیرالدّین طوسی تعبیر به فلسفی شدن کلام میکنند. در این روش آموزههای فلسفی در تبیین باورهای کلامی به کمک گرفته میشود و بدون اینکه نص، تکیهگاه اصلی باشد، آنها را اثبات و از آنها دفاع میکنند.
پس از مرحوم خواجه نصیرالدّین طوسی رویکرد غالب جوامع علمی آن عصر، رویکرد سوم بود و دیگران تحت تأثیر آن قرار گرفته بودند. در چنین جوّ علمی حاکم، مرحوم بیاضی یک بازگشتی انجام داد و از رویکرد غالب عصر خود رویگرداند و بر اساس عقلگرایی تأویلی، آثار خود را سامان داد و از آن رویکرد، در تبیین اهداف خود کمک گرفت. به تعبیری، از صبغهی (رنگ) فلسفی دادن مسائل کلامی خودداری کرده است.
میتوان گفت، از جمله ویژگی آثار مرحوم بیاضی، به پیروی از برخی اساتید خویش، عدم تبعیت از رویکرد و روش حاکم برعصر خود بود.[20] و ظاهراً بر همین اساس، استدلّال فلسفی بر ضرورت بعثت انبیا و شناخت پیامبر و اوصاف آن را نپذیرفته و آن را ردّ کرده است.[21]
البته ایشان در برخی از آثار خود از قواعد و قوانین منطقی استفاده کرد و مطلوب خود را به اثبات رساند. این عمل و شیوهی او، بیانگر رویگردانی کامل از روش فلسفی و روش حاکم بر عصر خود نیست. حاصل آنکه رویکرد و روش کار ایشان در آثار کلامی خود رویکرد عقلگرایی تاویلی است. او از این رویکرد استفاده کرد و نظم و ترتیب ارائه شده از جانب خردگرایان فلسفی را کنار گذاشت و براساس آثار عقلگرایان تاویلی، آثار خود را سامان بخشید. از این رو میبینیم کتاب عُصْرَة المنجودرا که یک اثر جامع کلامی است، همانند آثار سیّد مرتضی از متقدّمان و فاضل مقداد سیوری از متاخّراین تنظیم کرد. میتوان گفت از آنان تأثیر پذیرفته، ولی با استقلال رأی و نظری که داشته است. او تبعیّت محض از ایشان نداشته است.
ویژگیهای آثار
هر متفکری در آثار خود از روش خاصی بهره گرفته و برجستگی ویژهای به آثار خود داده است. از جمله ویژگیهای مرحوم علّامه بیاضی در آثار خویش، پرداختن به نقل آراء و اقوال مخالفان و موافقان به طور مستند است. لذا میتوان گفت، اگر دقت و تآمل گردد، آثار او، دائرةالمعارف عقاید و انظار دربارۀ فِرق گوناگون و مذاهب مختلف به همراه ذکر منابع و مصادر و صاحبان آراء به شمار میرود. بر این اساس گفتهاند:
«از نکات برجستهی بیشتر آثار وی، اهتمام به ارائهی شواهد متنوع از گفتههای صاحبان اقوال و مستندسازی و گردآوری انظار فرقهها و مذاهب گوناگون است که میتوان آنها را در بردارندهی آثاری دانست که درگذر زمان از میان رفتهاند.».[22]
ویژگی دیگر ایشان، عدم تعصّب در نقل اقوال و تبیین و توضیح آن به نحوی که آرای مخالفان را به طور مستند و مستدل و روشن آورده و گاهی اشکالات وارد بر آن را نیز پاسخ داده و سپس پاسخ و رأی مطلوب خود را ارائه کرده است.[23]
از برجستگیهای دیگر آثار وی، بیان مطالب به شیوهی گفت وگویی است؛ یعنی، ایشان به سبک مناظره و گفتگوی دو طرفه و ترسیم مجلسی که موافق و مخالف موضوع مورد بحث ـ همانند میزگرد و جلسهی نقد و نظر ـ گرد هم آمده، بدون کوچکترین ملاحظهکاری و البته با رعایت ادب و احترام هر یک، نظر خود را بیان میکند و به اصطلاح شیوهای که در بیشتر آثارش به کار رفته شیوهی «ان قالو ـ قلنا» و یا «ان قلت ـ قلنا، قلت» میباشد.
از امتیازات دیگر آثار وی، بررسی همه جانبهی موضوع مطرح شده است. به نحوی که با شیوهی مذکور شبهات و سؤالات گوناگون دربارهی مسئله را آورده و پاسخ داده است. برای نمونه در جلد اول الصراط المستقیم، باب چهارم، مربوط به اثبات وحی و بیان صفات او، این شیوه را به کار گرفته است. در فصل اول به راههای اثبات میپردازد. در میان این فصل، بحث لطف بودن امام را و اینکه تعیین امام بر خداوند متعال از این باب واجب است، ذکر کرده و سؤالات و اشکالات گوناگون آن را در طیّ حدود ده صفحه آورده و پاسخ هر یک را بیان کرده است.
اگر چه ایشان یک عالم متکلّم است، ولی در کتب کلامی خود از دیگر علوم اسلامی غافل نبوده و از هر یک استفاده کرده است. به طور مثال کتاب الصراط المستقیم، کتابی است در موضوع امامت البته بحث توحید و نبوت را بسیار مجمل و خلاصه مطرح کرده، ولی در عین حال از دانش تاریخ و علوم حدیث و رجال و تفسیر و حتی فقه غفلت نورزیده و از هر یک از آنها به مناسبت و اقتضای شرایط، بهرهی کافی برده و گاهی فصل و بخش خاصّ و مستقلی را به آنها اختصاص داده است.
مرحوم علّامه بیاضی در موضوعات گوناگون، اگر چه آراء و انظار نو اختصاصی نادر ندارد، ولی در روش بیان مطالب و شیوهی ذکر شبهات و پاسخ آنها، سبک خاصی دارد. با این وصف بعضی از نظریههایی مطرح شده را میتوان به او نسبت داد، اگر چه پیش از وی به نحوی مطرح بودهاند. اکنون به برخی از آنها اشاره میگردد.
الف) خلق قرآن ,,و کلام الهی
از دیر باز یکی از مسائل و موضوعات مطرح نزد متکلّمان و فِرق مختلف، مسئلهی مخلوق بودن یا نبودن کلام الهی است. این مسئله، در برههای از زمان، به عنوان یک اهرم سیاسی برای تخطئه کردن رقیبان به کار گرفته شد و جنایاتی در پی آن صورت گرفت.
علّامه بیاضی ضمن مطرح کردن آرای مختلف در این زمینه، به صراحت، مخلوق بودن کلام وحی و قرآن کریم را اعلام و ادلّهی گوناگونی برای آن اقامه کرده است.[24]
ب) اعجاز قرآن
متفکران اسلامی دربارهی جنبههای اعجاز قرآن کریم سخن گفتهاند و جهت و وجه اعجازی آن را متذکّر شدهاند. مرحوم فاضل مقداددر اللوامع الالهیهاز کتاب معترک الأقرآن فی اعجاز القرآنتألیف ملّا جلال سیوطی نقل میکند که «عدّهای از متفکران وجوه اعجاز قرآن کریم را به هشتاد وجه شمارش کردهاند ولی بهتر این است که بگوییم وجوه اعجاز قرآن تعداد مشخصی ندارد»[25]
حکیم قدوسّی خواجه نصیرالدین طوسی در تجرید الاعتقاد میفرماید:
«دربارهی اعجاز قرآن وجوهی را گفتهاند. عدّهای آن را به جهت فصاحتش میدانند و گروهی به جهت اسلوب و فصاحتش و گروه دیگر آن را به جهت صَرْفه بودن معجزه میدانند و حال آنکه همهی این وجوه محتمّل است.».[26]
در قرن سوم هجری نظریّهای ارائه شد که جنبهی اعجاز قرآن را به «صَرْفه» دانست، یعنی خداوند متعال مانع میشود که افراد بشر بتواند همانند قرآن بیاورند. مرحوم بیاضی در الصراط المستقیم[27] و عصرة المنجود[28] این نظریه را اختیار کرده است.
ج) علم از مقولهی اضافه است.
علّامه بیاضی در الکلمات النافعاتدر پاسخ شبههی معروف «نفی تعلّق علم الهی به غیر» به جهت اینکه در صورت پذیرش آن، ذات حق تعالی محل حوادث خواهد شد؛ زیرا ایشان، علم را صورتی مساوی با معلوم که در عالم حلول میکند، میدانند، در یک جملهی کوتاه میفرماید: «ما علم را از مقولهی اضافه میدانیم و این مبتنی بین عالم و معلوم است و این مطلب، شبهه را از اصل ساقط میکند.».[29]
د) عرفان و تصوف
علّامه بیاضی در برخی از آثار خود نسبت به شیوههایی که گروهی از متصوفه در موضوع توحید ارائه کردهاند انتقاد کرده و فنای در توحید را که سرانجامش اتّحاد خالق و مخلوق یا حلول خالق در مخلوق باشد، ممتنع دانسته است.[30]
وی علاوه بر کلام و معقولات، در اخلاق و تهذیب نفس و تصفیهی باطن و زهد نیز سرآمده بوده است. لذا بحث مفصلی دربارهی حدیث «قرب نوافل» آورده و سخن در تخلیهی قلب و فناء آورده و از رهگذر تهذیب نفس و تصفیهی باطن، زهد را به شکل زیبائی مطرح کرده است.[31]
از این رو میتوان از سخنان وی دربارهی حدیث قرب نوافل و تخلیهی قلب و واردات قلبی، به دست آورد که ایشان با عرفان راستین و معنویّت واقعی اسلامی آشنا بوده و تهذیب نفس و اخلاق را شرط لازم و ضروری سیر و سلوک میداند، ولی با تصوف انحرافی و متصوّفان خالی از حقیقت که به دنبال دکان و دفتر و دستک و خرافات و منیّت و انانیّت هستند و هدفی جز مخالفت با آموزههای اصیل دینی ندارند، مخالف بوده و آن را به نقد کشیده است. از این نکته میتوان سرّ به کارگیری کتاب کشف المعایب الصوفیهبه عنوان یکی از مصادر کتاب ارزشمند الصراط المستقیمرا به دست آورد.
از جمله ویژگی علّامه بیاضی پرداختن به جنبهی ادبی است که به جهت تسلّط ایشان به ادبیّات، این بُعد از شخصیّت وی، در تمام آثارش نمایان است، بویژه در خطبهی مجنّسه که برخی آن را خطبه بلیغه گفتهاند.[32]
آثار و تألیفات
هر متفکر و عالمی در طول زندگی علمی خویش پس از طیّ مراحل تحصیل و تهذیب با تربیت شاگرد و دستگیری از نفوس مستعدّ و تألیف کتب و رسائل، از خود آثاری را برای آیندگان به یادگار میگذارد و معارف گذشتگان را به نسل بعدی انتقال میدهد. علّامه بیاضی نیز که خود متفکری ژرفنگر و عالمی وارسته است در این زمینه از خود یادگارانی دارد. بخشی را در قسمت شاگردان ذکر کردیم و بخش دیگر را که آثار قلمی و تدوین او است، در این قسمت میآوریم. اگر چه تأسف خود را باید اظهار کنیم که حوادث طبیعی و تسلط معاندان و جنگ و تجاوز و خونریزی دشمنان، بسیاری از آثار عالمان گذشته، از جمله مرحوم بیاضی را او میان برده و ما را از فیض آنها بیبهره کرده است.
آثار مکتوب علامه بیاضی آنچنانکه در شرح حال وی آمده، قریب به بیست کتاب و رساله است که در علوم گوناگون اسلامی تألیف یافته است، ولی با کمال تأسف بیش از هشت مورد از آنها در دست نیست. آثار علّامه بیاضی را به دو بخش کلامی و غیر کلامی تقسیم میکنیم. از آثار غیرکلامی ایشان دو اثر باقی است و از آثار کلامی شش اثر در دست است.
الف) آثار غیرکلامی
آثار غیرکلامی ایشان هفت مورد است که از آن، دو مورد در اختیار پژوهندگان و متفکران قرار دارد که به شرح زیر است:
1 ـ منخل (منحل) الفلاح ((مختصر مختلف الشیعهاثر علّامه حلّی)
2 ـ نجد الفلاح (مختصر صحّاح اللّغهاثر محمد بن اسماعیل جوهری)
3 ـ زهدة البیان و انسان الانسان(تلخیص و گزینش تفسیر مجمع البیاناثر مرحوم طبرسی.)
4 ـ اللمعه (اللمحه) در منطق. مرحوم صاحب روضات الجنّات به نقل از صاحب ریاض العلماءتألیف این کتاب را 838 هجری قمری ذکر کرده است.
5 ـ مجموعهی رسائل و فوائد متفرقه. این مجموعه به خط مرحوم بیاضی بوده که صاحب ریاض آن را دیده است.
6 ـ اجازهی روایی به ناصر بن ابراهیم بویهی. این اجازه نامه را مرحوم علّامه مجلسی در بخش اجازات کتاب بحارالانوارآورده است.
7ـ خطبه مجنّسه. این خطبهی بسیار بلیغ و پرمحتوا را شاگرد دانشمندش جناب تقیالدین ابراهیم کفعمی در کتاب مصباحآورده است.
ب) آثار کلامی
1ـ المقام الاسنی فی تفسیر اسماء الحسنی. از این کتاب علامه بیاضی در عصرة المنجود و الرسالة الیونسیّةیاد کرده است. شرح حال نویسان گفتهاند، مرحوم کفعمی این اثر را در المصباحآورده است، ولی ظاهراً این مطلب صحیح به نظر نمیرسد، مگر اینکه بخشهایی از آن را بدون استناد به وی ذکر کرده باشد. این، فقط، یک احتمال است.
2ـ فاتح الکنوز المحروزة فی ضمن الاجوزة. این اثر را شرح حال نویسان برای وی ذکر کردهاند و گفتهاند علّامه بیاضی ارجوزهای به نام ذخیره الایماندارد که خود به شرح آن پرداخته است.
3ـ رساله فی الامامة.
4ـ رساله الاکرام والانعام فی علم الکلام
5 ـ منتخب بصائر الدّرجات
از کتابهای فوق اثری بر جای نمانده است جز مطلبی که مرحوم صاحب ریاض العلماءفرمودهاند که برخی از اینها را به خط مرحوم کفعمی و برخی را به خط مرحوم بیاضی در دو مجموعهی جداگانه دیدهاند و برخی را در اختیار داشتهاند.[33]
6 ـ الباب المفتوح الی ما قیل فی النفس و الرّوح. این رساله را مرحوم مجلسی در قسمت «السماء والعالم» کتاب بحارالانواربه طور کامل آورده است.[34]
7 ـ ذخیره الایمان. این اثر در ششصد و بیست بیت، سرودهی جناب علّامه بیاضی در موضوع امامت است. دو نسخهی خطی از آن در دست است. بنا به نوشتهی شرح حال نویسان، وی این ابیات را به سال 834 سروده است.[35]
8 ـ الصراط المستقیم الی مستحقی التقدیم. نگارش این اثر به سال 854 هجری قمری به پایان رسیده است. این کتاب مهمترین و مشهورترین و مفصّلترین اثر علّامه بیاضی است که موجب شهرت ایشان نیز شده است. موضوع کتاب، بحث امامت خاصه است. البته بحث توحید و نبوت به نحو اختصار در ابتدای آن آمده و در پایان نیز مباحث فقهی فرق چهارگانه و نیز مطاعن خلفا و نقد صحیحین را آورده است.
این کتاب بنا به تصریح علّامه بیاضی با استفاده از پنجاه و دو منبع که در اختیار داشته و بلاواسط از آنها بهره برده و از دویست و سی و چهار منبع، با واسطه، مطلب نقل کرده است. همهی این منابع از فریقین است.
به جهت قوت علمی و قدرت بیان، برخی از بزرگان آن را در مباحث امامت بهترین کتاب پس از الشافی سید مرتضی علمالهدی دانستهاند و بسیاری از عالمان در گذشته، آرزوی دیدن این کتاب را داشتهاند. این کتاب را این نویسنده پس از تصحیح و مقابله با نسخههای گوناگون و ارجاع مصادر در مذکوره در متن، آمادهی چاپ کرده است.
9 ـ عُصْرَة المَنْجود. علّامه بیاضی این کتاب را پس از تألیف الصراط المستقیمنگاشته است، این کتاب یک اثر مستقل در تمام مباحث علم کلام است..[36]
10 ـ الرسالة الیونسیة فی شرح المقالة التکلیفیة. این کتاب به سال 844 هجری قمری تألیف شده است و در آن رسالهی المقالة التکلیفیةشهید اوّل را شرح کرده است. در آن، موضوعات مباحث بسیار ارزنده دربارهی تکلیف مطرح کرده است.[37]
11 ـ الکلمات الشّافعات فی شرح باقیات الصالحات. این اثر نیز شرح یکی از رسالههای شهید اول، رحمهالله، به نام الباقیات الصالحات، دردو صفحه است و مباحث اصول اعتقادات را در ضمن تسبیحات اربعه (سُبحانَ اللهِ وَالحَمدُلِلّهِ وَلاإِلهَ إلاّ اللهُ وَاللهُ اَکبَر) بیان فرموده، است.[38]
12 ـ دیوان اشعار.[39]
برای توضیح بیشتر آثار و شرح محتوایی آنها و نیز گزارش نسخههای خطی آثار مذکور، به کتاب علّامه بیاضی و احوال و افکار و آثار او اثر این نویسنده که از سوی مؤسسهی کتابشناسی شیعه در دست چاپ است، مراجعه شود.
دست نوشتهها
مرحوم بیاضی ضمن تربیت شاگرد و تدریس و تعلیم، دو کار دیگر که هر یک اهمیت ویژهی خود را دارد در دستور کارش قرار داده است: یکی تالیف و تدوین کتاب و شرح آثار گذشتگان و دیگر استنساخ و رونوشت از آثار متفکران پیشین، برای حفظ آن آثار و نگهداری آن.
بنا به نظر نسخه شناسان دو دست خط قطعی عبارت است از:
بخشی از کتاب پر ارج تذکرة الفقهاءتألیف علّامهی علیالاطلاق مرحوم حسن بن یوسف بن مطهر حلّی. مرحوم بیاضی دو جزء آن را، یعنی جزء 14 کتاب وصایا و جزء 15 کتاب نکاح قسمت میراث زوجین، استنساخ کرده است. نسخهی مذکور در کتابخانهی دانشکدهی حقوق نگهداری میشود. بنا به نوشتهی فهرستنگار کتابخانهی خطی آن دانشکده تاریخ ذکر شده در این دو قسمت به این شرح است: «جزء 14 قسمت وصایا در صبح روز یکشنبه پنج روز گذشته از ذیوالقعده سال 866 به انجام رسانده و جزء 15 (کتاب نکاح قسمت میراث زوجین) در صبح روز چهارشنبه ده روز مانده از ربیع الاول سال 867 هجری قمری به اتمام رسانده است.».[40]
کتاب منتهی السئوول فی شرح الفصولتألیف جناب عبدالجلیل نیلی از عالمان قرن هشتم هجری قمری، ایشان رسالهی عربی شدهی الفصول[41] تألیف علّامهی حکیم قدّوسی جناب خواجه نصیرالدین طوسی را ـ که یک دور کلام فشرده و مختصر (بیان فشرده و مستدلّ از اصول اعتقادات پنج گانه توحید، عدل، نبوت و امامت) است ـ شرح کرده است. مرحوم علّامه بیاضی این کتاب گرانسنگ را نیز استنساخ کرده است. این کتاب، در کتابخانهی بزرگ حضرت آیتالله حکیم در نجف اشرف نگهداری میشود.
نسخهی دیگر که فهرستنگاران و خط شناسان احتمال دادهاند به خط مرحوم بیاضی باشد، کتاب پر ارج عّصرَة المَنجودتألیف علّامه بیاضی است که یک دوره کامل کلام این نسخه نیز در کتابخانهی بزرگ آیتالله حکیم در نجف اشرف نگهداری میشود.[42]
وفات
متفکرگرانقدر و عالم سختکوش علّامه علی بن محمّدبن یونس بیاضی پس از عمری تلاش و کوشش در ترویج و تبلیغ دین مبین اسلام اصیل و تحکیم مبانی تشییع به سال 877 هجری قمری مطابق با 1472 میلادی در سن 86 سالگی دیده از جهان مادی و فانی فرو بست و به دیار باقی شتافت[43] و پیکر مطهرش در نباطیهی سفلی به خاک سپرده شد.
سخن آخر
در پایان دعای علّامه بیاضی و درخواست ایشان از حضرت باری تعالی که در پایان الرسالة الیونسیهنگاشتهاند، آورده میشود تا مصداق ختامه مِسک گردد و دعایش حال ما را نیز فرا گیرد:
بار خدایا شارح این رساله را در زمرهی مؤلف و مصنِّف آن قرار ده و از متفکرانی که این اثر را ملاحظه میکنند، خواستار چشم پوشی از لغزشها بوده .... و از خداوند کریم که صاحب فضل و بزرگواری عظیم است، می خواهم ثوابش را برای کسی که زاد و توشه اندکی دارد، قرار دهد؛[44] چرا که همو دارای صفت جلیل و بزرگی و بزرگواری است و عمل اندک را ثواب بسیار زیاد می بخشد.[45]
[1].نوعی گل که شبیه لاله و خشخاش و... است. ر.ک: المنجد و المعجم الوسیط.
[2].خطط جبل عامل، ص 364.
[3].مصدر پیشین.
[4]. همان، (مصدر پیشین)، برای توضیح بیشتر به منابعی چون ریاض العلماء و ریحانه الادب مراجعه شود. و نیز کتاب مفصّل و مستقلی در «شرح احوال و آثار و افکار» مرحوم بیاضی توسط نگارنده تدوین شده است که از سوی موسسهی «کتابشناسی شیعه» به چاپ رسیده است.
[5].ریحانة الادب، ج 1، ص 299.
[6].فرهنگ اعلام تاریخ شیعه، ج 1، ص 699 به نقل انساب الاشراف، ج1، ص 421.
[7].الاقاحی فی ترجمه البیاضی، ص 5؛ (الصراط المستقیم، مقدمه، ج 1)
[8]. دو اثر باقیمانده از این عالم وارسته عبارتند از: نزهة العشاق فی مکارم الاخلاق و غایة المرام فی علم الکلام. نویسنده، هر دو اثر مذکور را تصحیح و تحقیق و آمادهی چاپ کرده است.
[9].برای اطلاع از شخصیت و جایگاه این دو استاد بزرگوار نزد علّامه بیاضی رجوع شود به اجازه نامهی روایی علّامه بیاضی به شاگردش ناصربن ابراهیم بویهی.
[10].الصراط المستقیم، ج 1، ص 242 و ریاض العلماء، ج 3، ص38.
[11].الکنی والالقاب، ج 2، ص 109.
[12].برای توضیح بیشتردر این باره رجوع شود به مقدمۀ علّامه آقابزرگ طهرانی بر جلد دوم الصراط المستقیم.
[13].الصراط المستقیم (مقدمه) ج 1، ص 7 (رساله الاقاحی فی ترجمه البیاضی).
[14].در بعضی از منابع وی را احسائی ذکر کردهاند، ولی در احساء به دنیا آمده است. ر.ک: دائرة المعارف الاسلامیة الشیعیة، ج 2، ص 400 و معجم المولفات الشیعیة فی الجزیرة العربیة، ج 1، ص 115.
[15].من تاریخ جبل عامل من الفتح الاسلامی حتی السیطرة العثمانی، علی داوود جابر.
[16].مرحوم علّامۀ مجلسی در بحارالانوار جلد 104، ص 221 این اجازه را آورده است.
[17]. «الامام العلّامة فریه الدّهر و وحید العصر مهبط انوار الجبروت فاتح الاسرار الملکوت خلاصة الماء والطّین جامع کمالات المتقدّّمین و المتاخّرین بقیّه الحجج علی العالمین الشیخ زین المله و الحق و الدین علی بن یونس لااخلی الله الزمان من انوار شموسه و ایضاح براهینه و دروسه بمحمد وآله» ریاض العلماء، ج 4، ص 255.256.
[18].ریحانة الادب، ج 1، ص 299. در این باره رجوع کنید به کتاب «علّامه بیاضی احوال و افکار و آثار» تالیف نویسنده، بخش «علامه بیاضی از منظر اهل دانش.».
[19].ر. ک: الکنی والالقاب، ج 2، ص 109.
[20]. لازم به ذکر است که متفکرانی مانند فاضل مقداد نیز پیش از علّامه بیاضی از این رویکرد پیروی کرده اند و مرحوم بیاضی نیز از آثار ایشان در سامان دادن تآلیفات خود بسیار بهره برده است.
[21].الصراط المستقیم، ج 1، ص 61.
[22].دائره المعارف بزرگ اسلامی، ج13، ص 243. برای تفصیل بیشتر به «علّامه بیاضی و احوال و افکار و آثار» تالیف این نویسنده رجوع شود.
[23].این شیوه و روش ایشان در الصراط المّستقیم و عصره المنجود بسیار به چشم میخورد.
[24].عصره المنجود، صص 207. 208. ,,, ,,,211، و نیز الصراط المستقیم، ج 1، ص 47.
[25].اللوامع الالهیه، ص 289.290 (پاورقی).
[26].کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص 357.
[27].الصراط المستقیم، ج 1، ص40.
[28].عصرة المنجود، ص 233.
[29].اربع رسائل الکلامیه، ص 245.
[30].همان، ص 249، 250.
[31].همان، ص 228، 229.
[32].برای توضیح بیشتر به کتاب علّامه بیاضی احوال و انکار و آثار او مراجعه شود.
[33].ریاض العلما، ج 4، ص 256.255.
[34].بحارالانوار، ج 85، ص 104. ,,, ,,,91.
[35]. ارجوزة و قصیدهی مذکور توسط این نویسنده تصحیح و تحقیق گردیده است.
[36].عصرة المنجود با تحقیق و تصحیح این نویسنده توسط مؤسسۀ امام صادق (علیه السلام) به چاپ رسیده است. عصرة به معنی ملجا و پناهگاه و نجات دهنده و منجود به معنی هلاک شده و گمراه است. علّامه بیاضی عبارت "عصرة المنجود" ا برای کتاب کلامی خود برگزیده تا گمراهان و هلاک شدگان وادی اندیشه و اعتقاد را به پناهگاه مطمئنی رسانده و از حیرت و سردرگمی نجات دهد. لازم به ذکر است که یکی از القاب امام علی بن ابی طالب (علیه السلام) نیز عصرةالمنجود است. ر.ک: علّامه بیاضی؛ احوال، افکار و آثار، اثر نگارنده.
[37].این اثرضمن «اربع رسائل الکلامیه» توسط ذفتر تبلیغات اسلامی قم به چاپ رسیده است.
[38].این اثر ضمن «اربع رسائل الکلامیه» توسط ذفتر تبلیغات اسلامی قم به چاپ رسیده است.
[39].اثری از این دیوان نیست، ولی حدود صدوبیست بیت در کتاب الصراط المستقیم به تصریح علّامه بیاضی، خود، آنها را سروده است.
[40].فهرست نسخههای خطی کتابخانه دانشکدهی حقوق، صص 288و289.
[41]. رسالهی «الفصول» مرحوم خواجه نصیرالدّین طوسی که فارسی است و عربی شدهی آن را نگارنده تحقیق و تصحیح کرده و آمادهی چاپ است.
[42].این اثر گرانسنگ با تحقیق و تصحیح این نویسنده، از سوی مؤسسهی امام صادق (علیه السلام) با مقدّمۀ آیتالله سبحانی ـ البته با نام حسین تنکابنی ـ به چاپ رسیده است.
[43]. ,,, ,,,الاقاحی فی ترجمة البیاضی (مقدمة الصراط المستقیم)، ج 1، ص 5. لازم به ذکر است که مرحوم علامه آقا بزرگ طهرانی در «طبقات اعلام الشیعه» تاریخ مذکور را ذکر کرده است ولی در مقدمۀ مفصل خود بر جلد دوم «الصراط المستقیم» در شرح حال علامه بیاضی تاریخ مذکور را نپذیرفته و با استناد به قرائن و شواهدی اوائل قرن نهم هجری یعنی حدود سال 805 هجری قمری را مطرح نموده است که با این بیان ایشان در سن 72 سالگی چشم از جهان فرو بسته است.
[44].مقصود خود شارح علّامه می باشد.
[45].«ادرجالله مؤلفها فی زمرة مصنّفها و نسأل العابرین علی خصائصها والعاثرین علی نقائصها، التجاوز والاعراض عن الارماض والنظر بعین الإغماض عن الأمراض...، نسأل من الله الکریم ذی الفضل الجسیم ان یجعل ثوابها لدفع مقلوب اللّقی وان کانت کالشیء اللّقی فانّ الموصوف بالجلیل الکبیر، یجازی علی القلیل بالکثیراربع رسائل الکلامیه، ص 232.