آقای محمد حسین استخر فرزند اسدالله بوانائی[1]
از نویسندگان و دانشمندان و مؤلفین و آزادیخواهان معاصر است که سی و پنجسال است نسبت باین بنده نگارنده التفات و لطف دارد.
آقای استخر در سال 1306 در یکی از دهستانهای یوانات متولد شد، و سواد فارسی را در خدمت پدر آموخت و در شانزده سالگی برای دامه تحصیل خود بشیراز رفت. و در مدرسة «آقا بابا خان» که از مدارس قدیمه شیراز است. بتحصیل علوم متداوله عصر و ادبیات فارسی و عربی پرداخت، و زبان عربی را بحد کمال آموخت، آنگاه در مدرسه شریعت بشغل شریف آموزگاری مشغول شد، ضمناً برای آشنائی بعلوم جدیده و کلاسیک در خارج بتحصیلات خود ادامه داد و بمطالعه کتب عربی چاپ مصر و بیروت پرداخت، و در نتیجه مطالعه و ممارست زیاد در امور اجتماعی و تاریخ و فلسفه متبحر شد.
در سال 1324 قمری که ندای مشروطه و آزادی در ایران بلند شد. او که طبعاً مخالف استبداد و موافق حکومت ملی میبود، ندای آزادیخواهان را لبیک اجابت گفت و وارد حزب دمکرات شیراز شد، و در راه مرام خود گامهای بلند برداشت و به منظور راهنمائی عامه و استکمال فداکاری خود در سال 1336 (مطابق 1297 شمسی) امتیاز روزنامه سیاسی و اجتماعی و ادبی «استخر» را گرفت، و این همان روزنامه است که تا این تاریخ (1337 شمسی) چهل سال است که در شیراز انتشار مییابد، و انصاف که چنین پشتکار و تحمل چهل سال رنج و ملالت و زیان در راه نشر افکار آزادیخواهی و مبارزه با استعمار طلبان و خائنین و خدمت بهشهریان و هموطنان از عهدة هر کس بر نمیآید.
و از اول مشروطه ایران تا اینزمان در ایران فقط سه مرد بزرگوار را میبینم که چنین همّتی داشتهاند که یکی از آنها سالهاست رخت بسرای جاوید کشیده و او جلال الدین کاشانی مدیر روزنامة «حبل المتین» منطبعة کلکته است که تا دم آخر دست از فداکاری نکشید و دومین استخر و سومین آقای ملک المحققین مدیر روزنامة گلستان شیراز است.
اگر در اروپا وامریکا روزنامهها دوام صد صاله و دویست ساله یا بیشتر دارند وضع کار آنها طور دیگر است و در آنجا روزنامههائی که دوام پیدا میکند با ارگان حزب معینی است یا بوسیله شرکتهای سرمایه دار اداره میشود و هرگز در آنجا فرد واحد قادر بنشر روزنامه بمدت زیاد نیست، آنهم با اینهمه مشکلات طاقت فرسائی که همواره در ایران سنگ راه نشر نامه نگاریست و سالی یکبار قانون مطبوعات تغییر میکند!!
بهر حال صاحب ترجمه در ساله 1306 شمسی در دوران وزارت عدلیه مرحوم داور ( که اصلا فارسی و گویا از اهالی لار بود) بوزارت عدلیه «دادگستری» منتقل شد و بکار قضاوت مشغول گشت، و مدت دوازده سال در شیراز و اصفهان و اهواز و بروجرد باین کار اشتغال داشت و از سال 1320 بحکم «ل شیئی یرجع إلی أصله» مجدداً خود را بوزارت معارف منتقل و تجدید انتشار نامه استخر را دامن همت بر کمر استوار ساخت و بجای استخر هفتگی هر هفته دو شماره نشر داد و در انجمن روزنامه نگاران و انجمن ادب شیراز شرکت جست تا دورة هیجدهم تقنینیه که بپاس خدمات چهل ساله از طرف اهالی فارس بنمایندگی مجلس شورای ملی انتخاب شد و بطهران رفت و از همان ابتداء نمایندگی کمال سعی و کوشش را بجای آورده و میآورد که دولت را متوجه فارس و رفع نقائص آن و عقب افتادگی موکلین خود سازد، و تا اندازهای هم در این نیست خیر توفیق یافته است و بهمین مناسبت در دورة نوزدهم نیز بوکالت برگزیده شد و هم اکنون در طهرانست، اما روزنامه استخر تحت سرپرستی آقای سید محمد هادی معصومی مرتباً در شیراز نشر میشد، و اخیراً در تهران تحت نظارت آقای استخر چاپ و توزیع میشود.
خدمات آقای استخر نسبت بهموطنان خود منحصر بنشر روزنامه و آموزگاری در مدارس شیراز نیست بلکه بمضمون «الاحسان بالاتمام» دانشمند مذکور با همه گرفتاریهای روزمره و عدم تأمین امور معاشیه که خود مایه تشتت فکر است تا کنون بتألیف و چاپ چند کتاب موفق شده است که اسامی آنها را ذیلا مینگارد
1ـ پیشوایان فکر 2ـ روابط ایران و عرب قبل از اسلام و بعد از اسلام. 3ـ فرهنگ اسلام 4ـ چهار مقاله تاریخ تصوف 5ـ مظاهر محمدی (ترجمه از عربی) 6ـ مهمانیها و پذیرائیهای شاهانه (این شش جلد در شیراز و طهران چاپ شده) 7ـ مجموعه یادداشتهای رضا شاه (ترجمه از عربی)
در خاتمه چون در سطور بالا بعدم بضاعت و تهیدستی صاحب ترجمه اشاره شده لازم است گفته شود که آقای استخر پس از پنجاه سال تحصیل و افاده و صرف اوقات شبانه روزی خود در راه تعمیم فرهنگ و خدمت با بناء نوع هم اکنون که سن شیخوخت را میگذراند دستش از مال دنیا تهی است بطوریکه نمایندگان نیز این معنی را درک کردهاند، و در دوره نوزدهم زمانی که میخواستند حقوق ماهانه نمایندگان را ترقی دهند یکی از وکلاء موافق طرح مزبور، عدم بضاعت این مرد دانشمند وارسته را ضمن دلائل وجوب اضافه ماهانه ذکر کرد و دیگران اینمعنی را تصدیق کردند.
[1] ـ بوانات Bavanat نام یکی از دهستانهای چهارگانه بخش بوانات و سرچهان شهرستان آباده است.
از شمال محدود است بارتفاعات بیخون گون و سرخ زیتون ـ از جنوب ارتفاعات بوانات و تنگ زابجان و باب الجوز ـ در شمال بخش بوانات و سرچهان واقع است و رودخانه بوانات از وسط دهستان جاری است ـ هوای آن معتدل متمایل بسردی و در زمستان برف زیاد میبارد ـ آب مشروب و زراعتی آن از رودخانه بوانات و قنوات تأمین میشود.
محصولاتش: غله ـ کشمش ـ بادام ـ گردو و پنبه است:
شغل اهالیش: زراعت ـ کسب ـ باغداری ـ قالی بافی ـ کرباس بافی و تربیت کرم ابریشم میباشد زبانشان: فارسی ـ مذهب ، شیعه دوازده امامی است.
از 43 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده و جمعیتش در حدود 12300 نفر ـ قراء مهم آن: سوریانت هرابرجانـ جثنی یان ـ مونج ـ قاضی اباد ـ شیدان ـ سروستان.
طوائف عرب فارسی و مزیدی و لوردونی از ایل عرب در این هستان بیلاق میکنند.
یوانات و سرچهان: نام یکی از بخشهای دوگانه شهرستان اباده و در جنوب خاوری شهرستان واقع شده ـ از شمال و خاور بشهرستان یزد و از جنوب ببخش تبریز و شهرستان شیراز و از باختر ببخش مرکزی شهرستان اباده محدود است ـ هوایش معتدل و در قسمتهای شمال سرد ـ آب مشروب و زراعتی از چشمه سارها و قنوات ـ محصولاتش: غله ـ میوه ـ پنبه ـ بادام ـ کشمش.
شغل اهالی: زراعت ـ باغداری ـ کسب ـ قالی و کرباس بافیـ زبان آنها: فارسی ـ مذهب شیعة اثنی عشری.
از چهار دهستان بناهای: قنفری بالاـ قنقری پائین ـ سرچهان ـ بوانات تشکیل یافته و مجموع قراء و قصباتش 125 است، و جمعیتش 27600 نفر ـ مرکز بخش آن قصبه «سوربان» واقع در دهستان بوانات است.