حدیث: امام علي عليه السلام فرمودند : إذا رَأيتَ عالِما فَکُن لَهُ خادِما ؛ هرگاه دانشمندى ديدى، به او خدمت کن. ( غررالحکم ح ۴۰۴۴ ) حدیث: امام علي (عليه السلام) فرمودند: النَّظرُ إلي العَالِم أحبُّ إلَي الله مِن اعتکافِ سَنَهٍ فِي البَيت الحَرام؛ نگاه کردن به عالم و دانشمند نزد خداوند، از يک سال اعتکاف در کعبه برتر است. ) حدیث: امام صادق عليه السلام فرمودند: إنّ علِیّا کانَ عالِما والعلمُ یُتوارَثُ ، ولَن یَهْلِکَ عالِمٌ إلّا بَقِیَ مِن بَعدِهِ مَن یَعلَمُ عِلمَهُ أو ما شاءَ اللّهُ ؛(امام) على عليه السلام عالم بود، و علم ، ارث برده مىشود. هرگز عالمى نمى ميرد مگر آن که پس از او کسى مى ماند که علم او يا آنچه را خدا خواهد، بداند. ( الکافي : ۱ / ۲۲۱ / ۱ ) ) حدیث: امام جواد عليه السلام فرمودند: العلماء غرباء لکثرة الجهال؛ عالمان، به سبب زيادي جاهلان، غريب اند. ( مسند الامام الجواد، ص ۲۴۷ ) ) حدیث: امام صادق عليه السلام فرمودند: اِذا کانَ یَومُ القيامَةِ بَعَثَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ العالِمَ وَ الْعابِدَ ، فَاِذا وَقَفا بَیْنَ یَدَىِ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ قيلَ لِلْعابِدِ : اِنْطَلِقْ اِلَى الْجَنَّةِ وَ قيلَ لِلْعالِمِ : قِف تَشَفَّعْ لِلنّاسِ بِحُسْنِ تَأديبِکَ لَهُمْ؛ هر گاه روز قيامت گردد، خداى عزّوجلّ عالم و عابد را برانگيزاند . پس آنگاه که در پيشگاه خداوند ايستادند به عابد گفته مى شود : «به سوى بهشت حرکت کن» و به عالم گفته مىشود : « بايست و مردم را به خاطر آنکه نيکو ادبشان نمودى ، شفاعت کن ». ( علل الشرايع، ج ۲، ص ۳۹۴، ح ۱۱ ) ) حدیث: رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم فرمودند: العلماء مصابيح الارض، و خلفاء الانبياء، و ورتني و ورثه الانبياء. علما چراغهاي زمين اند و جانشينان پيامبران و وارثان من و پيامبران هستند. ( کنز العمال/ ۲۸۶۷۷٫) ) حدیث: رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم فرمودند: موت العالم ثلمه في الاسلام لا تسد ما اختلف الليل و النهار در گذشت عالم، رخنه اي است در اسلام که تا شب و روز در گردش است، هيچ چيز آن را جبران نمي کند. ( کنزالعمال/ ج ۲۸۷۶۰٫ )
25 تیر 1398, 12:48
مرحوم شیخ خلف بن شیخ احمد بن شیخ محمد بن شیخ احمد بن شیخ حسین ابن شیخ محمد بن احمد بن ابراهیم بن احمد بن صالح بن احمد بن عصفور بن احمد ابن عبدالحسین بن عطیه بن شییة بوشهری درازی شاخوری بحرانی الاصل.
صاحب اعلام الشیعه مینویسد: آل عصفوری خانهای بوده ریشه دار در علم و کمال و از آن زمرهای از بزرگان دانش برخاستهاند مخصوصاً در قرن گذشته (قرن سیزدهم هجری) و ما در قسمت اول این کتاب نام عدهآی از آنها پردهایم.
صاحب ترجمه در سال 1285 متولد شد ـ و مقدمات علوم را فرا گرفت و در سال 1306 بنجف اشرف رفت و شش سال در آنجا در محضر درس مرحوم آخوند مولی محمد کاظم و دیگران حضور میبافت و در سال 1314 ببوشهر برگشت [1] و در 1315 پدرش وفات یافت و انظار عامه متوجه او شد ـ و بوظائف شرعیه و ارشاد پرداخت.
من او را در سال 1338 در مامره ملاقات کردم و احوال خود را اعم از سال تولد و تحصیل و غیرها برای من نقل کرد و تصانیف خود را بر شمرد بشرح ذیل:
1ـ الانوار الجعفریه (در جواب سؤال شیخ جعفر بن شیخ محمد ستری [2] عن الحق و الحقیقه
2ـ قصد السبیل فی ابطال من یحلل و یحرم بلا دلیل فی حرمة الجمع بین العلویتین
3ـ منتخب الفوائد (در ادعیه) و غیر اینها.
در سال هزار و سصد و سی و هشت زنده بوده است.
[1] ـ از این عبارت معلوم میشود که صاحب ترجمه قبلا در بوشهر بوده و از آنجا بنجف رفته است.
[2] ـ ظاهراً صحیح آن تستری (شوشتری) بوده و اشتباه چاپی رویداده است.