وی فرزند حاج میرزا احمد بن میرزا محمد شرف بن میرزا حسین بن حاج میرزا محمد جعفر بن امیر نظام الدین محمد بن ملا مصاحب امیر حسینای شهدادی است، چنانکه در «تاریخ نائین 4: 127 و 129» و نیز در «ج 1: 197» ـ از حاج میرزا محمد جعفر تا ملا مصاحب ـ نوشته، و در «ج 1: ش 193» حاج میرزا جعفر بن ملا مصاحب ذکر کرده.
و بهر حال، شهداد ـ چنان که در 1245 ج 4 ص 1244 ش 654 گذشت قریهئی است در حومة نائین. و این خانواده ـ بطوری که هم در آن صفحه از جلد چهارم نوشته ـ از أعقاب دختری خانان مغولاند، و ملا مصاحب جدّ اعلای آنها از شعراء معروف در مائة یازدهم هجرت بوده که در «آتشکده» و غیره او را عنوان نمودهاند، و در «تاریخ نائین 4: 129» نوشته که وی با اینکه سید نبوده معلوم نیست چرا کلمة میر باسم او افزوده شده و شاید مخفف امیر است، انتهی. و در ص 28 نوشته که قبرش در بقعه گنبد خانه جلو محراب صفة قبلی مسجد بابا عبدالله نائین است، انتهی.
فرزندش امیر نظام الدین محمد، بطوری که در ص 129 نوشته تا سال 1107 زنده بوده.
فرزندش حاج میرزا محمد جعفر دو پسر داشته: یکی حاج میرزا حسن 1285 و دیگر میرزا حسین واقع در عمود این نسب.
و نواده او حاج میرزا احمد مردی تاجر و خوشنویس بوده که در خط نسخ مهارتی بسزا داشته و چند جلد قرآن بخط خود نگاشته، و یک دختر و چهار پسر باز گذاشته که دخترش زوجة میرزا حبیب الله مصاحبی 1285 بوده. و از پسران سیم و چهارم بنام میرزا ابوالفضل و میرزا هاشم بودهاند، و دویم میرزا محمد حسین بوده، واو چنانکه در تاریخ نائین 4: 130 نوشته ـ مانند پدر از خطاطان عصر بوده و بیشتر در اصفهان بسر میبرده و هم در آنجا وفات کرده، دختری از فرزندان میرزا صفی بن حاج میرزا رفیع طباطبائی را بزوجیت داشته، و سه دختر و دو پسر بنام میرزا محمد سعید سعید العلما و میرزا احمد طبیب برجا گذاشته، که میرزا محمد سعید از علما و فضلا بوده و در عتبات تحصیل کرده و مدتی در مشهد مقدس ساکن و آنجا تدریس و امامت داشته و در اواخر عمر بنائین برگشت، و سه پسر باقی نهاد:
اول ـ میرزا محمد عرب زاده که یکی از فرزندانش میرزا محمد سعید از اهل منبر و در قریة دولت آباد برخوار اصفهان ساکن و متأهل شده.
دویم ـ میرزا علی محمد شمس العلماء
سیم ـ میرزا محمد علی و از هر یک از این سه نفر نیز اولادی بهم رسیده. و میرزا احمد طبیب طب را نزد اطباء درجة اول اصفهان درس خوانده و بعد از آن بطهران رفت و آنجا اندوختههای خود را تکمیل نمود و در صحیه قشون خاصة ناصر الدینشاه فوج ناصری در آمده و بریاست بهداری قشون ساخلوی طهران برقرار گردیده، تا در أوان 1305 وفات کرد، و از یگانه پسرش حاج میرزا محمد احفادی چند برجا گذاشت که اغلب در ادارات دولتی میباشند، چنانکه این هم نیز در صفحة مرقومه نوشته.
و بالاخره، پسر اول حاج میرزا احمد: مرحوم ملا میرزا محمد صاحب این عنوان است که در (ج 1: 197) وی را فرزند ابوالحسن نوشته، و نیز در (ج 4: 130) گوید: وی را شیخ محمد بن ابوالحسن نیز نوشتهاند، انتهی. و ممکن است که کنیة پدرش ابوالحسن بوده باشد. و در (ص 132) او را فرزند حاج میرزا حسن بن میر اشرف نوشته.
و بهر حال، ملا میرزا محمد از بزرگان علما و فقها و اهل فضل و ادب و جامع معقول و منقول بوده، و به طوری که در «تاریخ 3: 106» نوشته در سنه 1258 با خواهر زادگان خود میرزا عبدالخالق و خو اهرش از قریة محمدیة نائین باصفهان آمده و بواسطة کمالات خود با مرحوم حاج ملا محمد جعفر آبادهئی و آقا میر سید محمد شهشهانی آمیزش بهم رسانید تا آنجا که خواهر زادة خود یعنی خواهر میرزا عبدالخالق را بمیر سید محمد تزوج نمود، انتهی.
و در ج 4 ص 129 تألیفاتی برای ملا میرزا محمد نوشته از این قرار: اول کتاب «اصلاح ذات البین» در شقاق و خلع. دویم کتاب «الدرة الحمراء» در زیارت عاشورا. سیم کتاب «الرسالة الکریة» که آن رسالة کوچکی است در شرح دو لعزیکی عربی و دیگری فارسی در تعیین مقدار کُرّ بوزن ومساحت. چهارم کتاب «الرسالة الهلالیة» در اختلاف رؤیت هلال. پنجم کتاب «العرابس البکریة» در عواید صهریه. ششم کتاب «قناطر الوصول» بسوی مداین اصول. هفتم کتاب «کشف النهایة» در علم قرائة. هشتم کتاب «اللؤلؤ المکنون» در وقت نافلة ظهر. نهم کتاب «مجلآة المشاعر» در علم حکمت. دهم کتاب «مسالک النهج» در مناسک حج. یازدهم کتاب «نظم الدرر» در حل و عقد مختصر، انتهی. و ظاهرا مقصود کتاب «مختصر» محقق تفتازانی باشد در اختصار کتاب «مطول» خود او که آن شرحی است بر «تلخیص» خطیب دمشقی وآن مختصری است از قسم سیم کتاب «مفتاح العلوم» امام سکاکی در معانی و بیان.
و او در اینسال وفات کرده و در تخت پولاد در تکیة شیخ محمد تقی دفن شده، چنان که در «تاریخ نائین 3: 106 » و پاورقی آن نوشته.
و در ج 4 ص 129 فرزندانی از او آورده که با ملاحظة ج اول: 197 و ج 3: 207 و 208 و ج 4: 132 و پاورقیهای آنها بدین خلاصه میشود که: وی یک دختر داشته که پس از فوتش بحبالة زوجیبت میرزا عبدالخالق خواهر زادهاش در آمده، و نیز چهار پسر داشته که سه نفر کوچک آنها بنام: حاج میرزا ابوالحسن متوفی در 29 رمضان سنه 1335، و میرزا ابوالفضل، و میرزا محمد بودهاند.
و فرزند بزرگ او مرحوم حاج میرزا غلامعلی «رضی الله عنه» بوده که از اهل علم و فضل و ادب بشمار میرفته، و همه انواع خظ خوصاً نسخ را در نهایت خویی مینوشته، و شعرهم میگفته، و چندین کتاب نظماً و نثراً تألیف کرده: اول« الفیهئی در اصول. دویم الفیهئی در صرف و نحو. سیم کتاب دموع العین در مرائی حسین (ع) که منظومة عربی است. چهارم رسالهئی در اصول. پنجم رسالهئی در صبر. ششم کتاب امنتخب در نخبة الفاظ عرب. هفتم منظومهئی در مظنه که در غره ج 1 سنه 1288 از آن فارغ شده.
و او گاهی در اصفهان و گاهی در نائین بوده و در اواخر عمر بطهران هجرت کرده و هم در آنجا وفات نموه، و فرزندی بجا نهاد بنام دکتر علی محمد خان مصاحب که از اطباء و در بهداری لشگر بوده و در حدود 1364 وفات نموده و یک دختر بنام شمس الملوک مصاحب که دکتر ادبیاتاست و دو پسر باز نهاده که دویم آنها میرزا محمود خان مصاحب رئیس اداره نان طهران و اول دکتر غلامحسین خان مصاحب که از أجله و اساتید علماء ریاضی در این زمان است و مقالهئی در تاریخ ریاضیات و وضع أرقام و علامات و استعمال حروف و مکعبات و مثلثات و تربیع دایره و غیره نوشته که آنرا با رساله براهین الجبر حکیم خیام بچاپ رسانیده.
1397 ـ تولد شیخ محمد باقر، وفاء تمامی شیرازی
وی فرزندحاجی شیخ محمد حسین صفاء شیرازی است که در سال 1251 ج 4 ص 1401 ش 790 گذشت، وخود از علماء و فقهاء شیراز بوده که در این سال چنان که در «فارسنامه ناصری 2: 28» و فهرست کتابخانه رضویه 6: 358 ش 625 نوشته ـ از بطن دختر نیک اختر حاج میرزا علی اکبر قوام الملک رضویه 6: 358 ش 625 نوشته ـ از بطن دختر نیک اختر حاج میرزا علی اکبر قوام الملک ـ که در ج 1 سال 1203 ص 151 ش 86 گذشت ـ متولد شده و تحصیل مراتب علمیه و علوم دینیه را نموده و زبان بشاعری گشوده و تخلص تمامی ـ بنام خانواده خود ـ فرموده و خط شکسته و نستعلیق را خوش مینوشته، و سالهای متمادی امور شرعیه در محضرش تحریر و تنظیم و قطع و فصل میشده، و کتابی بنام «منتخب الدعوات» در بعضی از سور مبارکات و ادعیه و تعبیقات صلوات که در آخر آن «قصیدهئی در مدح حضرت حجت (ع) دارد تألیف نموده.
و آخر در ماه ذی الحجةالحرام 1375 مطابق تیر مرداد ماه باستانی 133 وفات کرده و در شیراز در یکی از حجرات صحن شمالی شاهچراغ (ع) دفن شده.
شیخ محمد باقر از اهل علم و فضل بوده و در شعر گفتن وفا تخلص مینموده، ودر حیات پدر گاهی بنیابت از وی قضاوت میفرموده، و کتابی بنام «الدر الثمین» در فضائل امیر المؤمنین وائمه معصومین در چند جلد ـ چنانکه در «الذریعه 8 ش 214» گفته ـ تألیف کرده، و این چند شعر را در حاشیه منه «آثار عجم» از او نقل کرده:
تا چشم من بروی تو ای ماه رو فتاد در صو لجان زلف تو دل همچو گوفتاد
تا دست من زموی میان تو دور شد دل از غمت در آتش هجران چومو فتاد
تا شهره شد بعشق تو اندر جهان وفا بد نام خاص و عام شد از آبرو فتاد
بتیر غمزهام آن چشم جادو زند ناوک بدل هر دم ز هر سو
بعمر خود ندیدم جمع با هم شب و روزی جز آن رخسار و گیسو
و هم او کتابی دارد بنام «مجموعة تمامی» چنانکه در «الذریعه 3: ش 66» نوشته.