آیتی از آیات نبی و معجزات رسالت پناهی بوده وصفش به میزان خیال نسنجد و مدحش به حیطه مقال نگنجد اما حاجت به بیان هم نیست چه صیت کمالاتش در بلاد و امصار و ارباع و اقطار مشهور انوار افاداتش در غرب و شرق عالم کالشمس فی رابعة النّهار لامع النّور، و کتاب مستطاب جواهر الکلام شرح شرایع الاسلام بر این دعوی شاهدی است قوی و حجّتی ظاهر و دلیلی است رکون العلماء إلیه و عکوف المجتهدین علیه الحقّ که کتاب موصوف مجلای فضلا افاضل اعیان و ماخذ علماء دوران در شش مجلد هر مجلد بسیار ضخیم است که هر یک از آن قائم مقام سه تا مجلّد بلکه زیاده میباشد، بسبب کثرت رغبت علماء دیار و امصار دو بار به قالب طبع ریخته شد و آن جناب در عهد خود مرجع علماء دین و شیخ المشایخ اسلام و مسلمین بوده، در مجلس درسش علماء کرام و افاضل و اشراف از کناف و اطراف میرسیدند و گلهای تحقیقات از ریاض افاداتش میچیدند حتّی که جمیع کثیر و جمّ غفیر به درجهی اجتهاد فائز گردیدند که حصر آن نتوان نمود حتّی که خود در بعض مکاتیب فرموده که ابوت و ترتیب علماء متعلّق به من است، الحقّ که چنین است در هر زمان چنانکه مسموع شده قریب صد نفر از اعیان محصّلین و مشتغلین حاضر خدمت فیض درجش میبودند و البتّه چهل و پنجاه نفر از جملهی آنها از کامل علماء و مجتهدین میبودند و اعانت در تألیف جواهر میکردند در هر عصر روز به روز طلبه از امصار میآمدند و به برکات آن منبع هدایات و ارشاد به درجهی کمال میرسیدند از تلامذهی آن جناب جمعی کثیر از فضلاء کاملین و علماء عاملین اند که فائز با علی مدارج اجتهاد گردیدند از جملهی ایشان: علّامهی مجاهد فی سبیل الله مولانا السیّد علی شاه طاب ثراه، و مولانا السید اسدالله الرّشتی ادام الله علاه، و آقا محمد مهدی خلف حاجّ ابراهیم کرباسی، و عالم ربّانی سیّد اسماعیل اصفهانی، و حجّة الاسلام میرزا علی نقی طباطبائی، و مولانا الشیخ زین العابدین الحائری المازندرانی، و جناب آقا سیّد علی بن محمد رضا بن محمد مهدی الطباطبائی الغروی، و مولانا آقا سیّد حسین التّرک، و جناب شیخ عبدالحسین طهرانی طاب ثراه، و جناب شیخ جعفر طهرانی شارح نتایج الاصول که هر یکی از ایشان از مشاهیر علماء و اعاظم فضلاء اند.
بالجمله حصر و احصای تلامذهی آن عالم خبیر در این مختصر نمی گنجد.
صاحب تذکرة العلماء آورده که شیخ موصوف اعظم مجتهدین زمان و اجلّ فقهاء دوران است، والد ماجدش از اهل اصفهان بوده و آن جناب در نجف اشرف متولّد شده و به شرف مجاورت آن مکان ملائک آشیان مشرّف میباشد استفادهی علوم از علماء نجف اشرف خصوصا شیخ جعفر نجفی نموده و بعضی گویند که در اوائل شباب خود زمان عالی جناب مقدّس القاب سیّد مهدی بحرالعلوم طباطبایی هم یافته و به خدمت آن جناب شرف اندوز استفاده شد.
بالجمله اکنون آن جناب در معقول و منقول علماء آفاق و در فقه و اصول اعظم فقهاء علی الاطلاق و مجتهد ثقهی جلیل القدر عظیم الشأن و فقیه ورع عدیم المثل رفیع المکان است. مهارت در سایر علوم فقه و اصول و فروع آن و فنون ادب وامثال به حدّی بود که در این جزو زمان احدی از علماء عرب و عجم همتا و انباز آن جناب نیست و سایر فقهاء عصر و کملاء زمان اذعان کمال و اجتهاد آن جناب دارند تصانیف جیّده مبسوطه و مختصره دارد از آن جمله:
کتاب جواهر الکلام در شرح شرایع الاسلام است که بسیار مبسوط است و چندین مجلّدات از آن کتاب در این بلاد هندوستان رسیده، الحقّ که شرحی به این توضیحات رفیعه و تفصیل استدلالات دقیقه تا این زمان درتصانیف احدی از مجتهدین ما فیه دیده نمی شود از اوّل فقه تا آخر آن درتمام مجلّدات شرح کتاب مذکور دقیقهی دقائق نامرعی نگذاشته و به کمال خوش بیانی و تحقیقات پرداخته و مسموع شد که آن در سی مجلّدات به اتمام رسیده است و عجب نیست زیرا که مجلّداتی که در این دیار رسیده همه از راه بسط و توضیح قرینه بر تمام شدن آن در این مقدار دارد اکثر اوقات مکاتبات و مراسلات موانست آیات به جناب مولانا و مقتدانا مجتهد العصر و الزّمان جناب سلطان العلماء العظام و جناب مستطاب سیّد العلماء الکرام داشته و وعده فرستادن باقی مجلّدات شرح مذکور فرموده است.
و دیگر از تصانیف آن جناب: رساله در صلوة، و رساله در صوم، و رساله در حجّ و رساله میزانیّه است، الحال سنّ شریفش به غایت پیری رسیده حقّ تعالی به صحّت و سلامتش زیب افزای مسند اجتهاد و افادات دارد. انتهی نقلا من التّذکره.
و از مصنّفات شریفه آن جناب شرح لمعه است، و رساله در بیان عدالت و رساله در مسائل متفرّقه مباحث اصول، و رسالهی علمیّه در مسائل عبادات مسمّی به فرخ الجواهر، و رساله در فرایض علی ما صرّح به صاحب الشّذور، و رسالهی نجاد العباد، هکذا سمعت من بعض الاعاظم و الله اعلم، انتهی.
و حضرت استادی و ملاذی العالم الدّری مولانا السیّد محمد عبّاس التّستری در تاریخ وفات آن جناب این قطعه فرموده:
تبکی العیون تحسّرا و هیاما لعظیم رزء یثلم الاسلاما
قامت قیامتنا لرحلة قیّم للشّرع حلّ بمرقد و اقاما
قد حاز امس جواهرا بکلامه و الیوم مسی لا یجیز کلاما
کم کان یتحفنا بطیب سلامه فیقرؤا منّی علیه سلاما
ارّخت مصراعا لعام وفاته بانت جواهر علمه ایتاما
براین تقدیر وفات آن جناب در سنهی ستّ و ستّین بعد الالف و المأتین بوده باشد.
ملّا شفیعا به تقریب ذکر معاصرین که در زمان او فوت شدند آورده: فمن الاموات المعاصرین الشّیخ المحقّق المدقّق الفاضل العالم العامل الکامل المدرّس النّقی شیخنا و شیخ الاسلام و المسلمین: الشّیخ محمد حسن النّجفی اصلا و مدفنا قدّس سرّه و هذا الشیخ کان عالما جلیلا مرجعا للخواص و العوام المعاصرین انتهت الرّیاسة فی زمانه الیه و قرء علیه جملة من العلماء المعاصرین و ربّی جمعا کثیرا من العلماء علما و مالا برّد الله مضجعه.
و کتاب جواهر الکلام فی شرح شرایع الاسلام من اوّل الفقه الخ. مشتمل لنقل الاقوال و ذکر الادلّة و بیان المعارضة و التّرجیح بین الادلّة و ذکر الفروع الفقهیّة و تطبیقها علی الاصول و القواعد و لعمری انّه کتاب حسن فی غایة الجودة جزاه الله من الاسلام خیر جزاء المحسنین.
و صاحب کتاب المآثر و الآثار دراحوال این بزرگوار عبارتی خوش نوشته چنانچه میفرماید: کهف الاسلام و المسلمین رئیس الملّة و الدّین و المذهب آیة الله تعالی من المجتهدین و خلیفة خلیقته فی الارضین العلّامه الرّبانی الشّیخ محمد حسن الاصفهانی اعلی الله تعالی مقامه و اناله اعلی درجات الکرامة.
در تعرفه جلالت شأن وعلوّ مقامش کتاب مستطاب جواهر الکلامش کافی است سالها ریاست دینی جمیع شیعهی امامیّه روی زمین که همانا شما را ایشان تا هشتاد کرور میرسد به این بزگوار انحصار داشت آن گروه سعادت پژوه فتاوی وی را مناط صحّت عمل میدانستند ورسالهی نجاة العباد را همی در بغل میداشتند. در جلوس میمنت مأنوس اعلی حضرت اقدس صاحبقرانی خلّد الله سلطانه از نجف اشرف که محلّ اقامت و مرکز ترویج او بود محض اداء مراسم تهنیت تاجگذاری و تبریک جلوس بر سر شهریاری رسول مخصوص به دربار معدلت مدار فرستاد و از جانب کارگزاران دولت علیّه در حقّ فرستادهی وی انواع تکریمات و تشریفات به ظهور رسید، از شاگردان این رئیس عصر و فقیه اعظم گروهی انبوه به درجهی اجتهاد نایل گردیدند.
می گویند و الهعدة علی الرّاوی که در اجازه دادن و تصدیق اجتهاد فرمودن آن مداقّه که این زمان سیرهی بزرگان دینی است و مخیرین مجتهدین هیچ به کار نمی بست و ملکهی استنباط احکام و استخراج فروع را ثالث اکسیر اعظم و حجر مکرّم نمی دانست و چون یکی از خاصّکان اصحابش در ؟؟ کسی برای اجازت خدشه مینمود از در طبیعت مزاج میفرمود: خلّه یأکل الخبز حقوق شرعیّه و وجوهات فرقهی رهگذر تربیت تلامیذ و ترویج علوم را وسائل حاصل عمدهی تکمیل مقامات آن خداوند کرامات در محضر فقیه اکبر حجة الحقّ الشیخ جعفر صاحب کشف الغطاء شده است و در نهری که از فرات بسط غرّی شریف منشق گردیده، میگویند قریب هفتاد هزار تومان زر نقد مصروف داشت مفید نیفتاد و از اجلّه مأثرش استاد الکلّ رئیس الاعاظم شیخ مرتضی الانصاری اعلی الله مقامه است که از بر آمد کان بدرس شریف و پرورگان محضر مقدّس او میباشد و زمانی قبل از رحلتش وی را خلیفهی منصوص و نائب مخصوص خود قرار داد و حاضرین و مجاورین عتبات عالیهی از طبقات اهالی و اعراب حوالی همه را از تعیین شیخ مرتضی رضوان الله علیه مستحضر ساخت لهذا بعد از ارتحالش اختلافی پدید نگردید و مردم بر حسب تصریح وی علامه انصاری را اعلم عصر دانسته تقلید همی کردند و اولین نائب عامّ امام علیه السلام همی دانستند.
و از جملهی شرایف آثار این بزرگوار کتاب جواهر الکلام است که فی الحقیقه از مفاخر اسلام است.
فوت این فقیه اعظم شریعت اقوم در سنه یک هزار و دویست و شصت و هشت هجدی مقارن اوائل این دولت ابد بنیاد نجف اشرف اتّفاق افتاد و در دارالخلافة طهران بلکه در جمیع بلاد ایران بل و غیرها مجالس فاتحه و لوازم ختم تشکیل یافت و در جوار امیر المؤمنین صلوات الله علیه به خاک رفت قدّس الله نفسه وطیّب مسه. انتهی کلام صاحب المآثر.
و این بزرگوار به علماء هندوستان مثل جناب سلطان العلماء و سیّد العلماء طاب ثراهما خیلی محبّت و مودّت میفرمود و مکاتیب کثیره که در میان این فقیه اعظم و سیّدین سَنَدین مذکور طاب ثراهما گذشته است، در کتاب ظلّ ممدود مورود و موجود است بعضی از آن در این مقام منقول میگردد.
صورة ما کتبه حجة الاسلام الشّیخ محمد حسن النّجفی الی سلطان العلماء و سیّد العلماء عاملها الله بلطفه الخفیّ و الجلیّ متمثّلا فی صدره ببیتین مشتملین علی المحبّة:
خلیلی لی قلب ینازعه الهوی و شوق بفرط الحبّ یستبقان
فهل لکما شوق و وجد کصبوتی و هل ما یعتادنی تجدان
انّ اولی ما هطل به سحاب القلم وعطست عنه الهمم و احلی بیان تقلّب بهبنان و عقود لآل و مرجان نظمتها اکفّ الاذهان و اجلی ما اشرق به صبح الالفاظ الشمس معانیها فی سمآء الطّروس واعلی ما انتخبته ارباب الحفاظ عن ربوع الوداد و معانیها مما تحیی به النّفوس مضمون فقرات لاحبّ علیها امارات الاتّحاد و مکنون عبادات نصیب لدیها دلالات الوداد تفصح عن سلام لا تبادیه الرّیح رقّة و سری و لا الشّمول نفحة و نشرا و ثنآء هوالطف من الوصال بعد الهجر و من الشّمال اذا هبت بنسمات السّحر الی الضّاربین المجد با علی هام المجره قبابا و اللّابسین من قدیم الشّرف و السّودد ثیابا الکافلین لا یتام آل الرّسول المجامعین بین الاحاطه بالمنقول و احاطته مستور شبه العقول المنصوبین من صاحب الشّریعة لها حکاما و النّاهضین باستخراج احکام المکلّفین عن لدلۀتها حلالا و حراما الملقی الیهم الفضل المبین بزمامه و المتکلّفین بأعانة الدّین القویم فی احکامه و احکامه سوری بلد الاسلام و حجّتی الله فی الانام المشتقّین من المادّه المحمدیّه فامست لها فرعا واصلا و المتقدّمین من الشّجرة الزّیتونة فاضحیا للمعروف ایضا اهلا نوری العین المبرئین من کلّ شین السّیّدین السّندین العالمین الاعظمین جناب السیّد محمد و جناب السّیّد حسین دام مجدهما لازالا فرقدین فی سماء الشّریعة هادیین للامم و علمی رشاد الشّیعة دونهما کلّ علم و لا برح بارق سحابهماها طلا نوالها شاملا بمحمد الامین واله الغرّ المیامین.
اما بعد فلا یخفی علی ما حضی فوادی و حبیبی فوادی انّی لم ازل اعلل نفسی بتذکار کما فی جمیع الاحوال و اسکن روعتی باخطار کما فی مرآة الخیال و انتما حلیفی ذکری فی کلّ مکان والیفی فکری فی کلّ زمان و لکن م بالاجسام و المشافهة بالخطاب اللّفظی من الکلام و مع البعد و تقوم مقامه المخاطبة بلسان الاقدام ان بعدت الدّار و المکاتبة ببدایع النّظام ان شط المزار فلذا لم تزل لنا قلوب واعیة لما ورد من تلک النّاحیة من اخبارها السّامیة و ارواح نازعة الی مراسلها المسندة و روایاتها الصّحاح المعتمدة و قد کرّرنا لکم من هذا الطّرف رسالات واقضا علیها من براهین الوداد دلالات و لکن لم یحظ بجوا مها خبرا و لم تعد لحالها ذکرا و اشرنا فی ضمنها الی طرف من خصوص المادة الّتی بذلها صدر الملک و الممالک و منقذ العباد من البؤس و المهالک فخر الاقران و انسان عین الزّمان جناب السّلطان المعظّم خلّد الله ملکه لتکملة الزّهر الاصفی و شرحنا لکم حالها و بعد مسافتها و فضلنا لکم ثمراتها المفیدة و منافعها العدیدة حذرا من اعتراضات بعض المتعرّضین و الشّیاطین المتمرّدین لیمنع من هذه الطّاعة الجلیلة و قد کنّا حین جدنا ذلک المکاتیب قد تهیّنا للخروخ و استعدادنا للعلم فخرجنا بعدان ارسلناها و فی صحبتنا الاساتید الماهرین من جمیع الاطراف و المقنّین الحاذقین فی معرفة خرّ القنوات و شقّ الانهار الی الجهة الّتی هی محلّ لا یتکون صدر التّکملة منها و اقفنا فیها مدّة نتصفح محلّا لذلک علی وجه یدوم النّفع و الرّسم و بعدان وزنّا الارض علوّا و ارتفاعا ذراعا ذراعا و سرنا برّها و بحرها و سهلها و وعرعا عینا مکان الابتداء بحسب ما اجتمعت علیه الانظار و ابتدانا بالحفر علی وجه الاختیار لنعلم ما یسهل فیه الحفر ثمّ انّه طرفنا الفتن العظیمة و الحوادث الجسیمة الّتی من جملتها خروج الوزیر و الی بغداد الی تنظیم قوی العراق و استنفرالخیل و الرّجال و ابسعدّ للحرب و القتال بکمال الاستعداد فتفرّقت العباد فی اقاصی البلاد فمنهم من اخذ البرّ مجنّا و منهم من اخذ البحر مکنا فکان ذلک هو السّبب لتعطیل العمل حیث قلّت فی معالجته الحیل و استمرّ ذلک ان قبل تاریخ هذا المکتوب یسیر فنحن الان عازمون علی المعاودة للعمل نسئل الله التّوفیق و لکنّا استوحشنا من بطوء جواب تلک المکاتیب حیث انّا ذکرنا فیها عدم وفاء هذه المادّة بالتّکملة بل بنصفها لصعوبة الارض کما هو معلوم عند المتردّدین و احببنا ان یکون تمامها علی ایدیکم حتّی تنفردوا بثوابها و ترزقوا اجر احتسابها فالمامول منکر السّعی فی اعلام مبدء الیمین و الامان فإنّ له همّة لا تحتاج الی شیء سوی التّنبیه لا سیّما اذا کان علی ما یقتضیه نظر کما و یؤدیه رزقنا الله و ایّاکم الجدّ فی طاعته ثمّ انّه قد طال انتظارنا تنجیز ما اوعدتما به من ارسال ما هو مسطور من افادات جناب الوالد الحبر الفهّامة قودة المحقّقین ذروة المدقّقین اعنی به
شعر:
علّامة العلماء و البحر الّذی لا ینتهی و لکلّ بحر ساحل
لیرتکب النّاس بها محض الحقّ و یستضیئوا بانوارها الی منهج الصّدق فلقد استمالت طباع المشتغلین الیها و تکاملت رغباتها و قد اوعدناهم بنحج سؤلهم اعتمادا علی ما اوعدتهم واتّکا لا علی ما سطرتم فها هم مشتاقون الیه اشتیاق الظّلماء الی المآء او العدیم الی الغناء و لا غرو فانّها نهایة المطلب و غایة الادب و مراسم التّقوی و الوسیلة الی الله تعالی فی الاخرة و الاولی و مسالک الافهام و التّبصرة لذی الافهام و قواعد الاحکام و حقایق الاحکام و ایّ شیء یضاهیها و هی ممّا جاد بها فکر محیی مراسم الدّین و مغمر ربوعه و القمر الهادی المضلّین بطلوعه المقوم للاسلام بعلم هدایته و الرّافع قواعده بعین رعایته بحر العلم الّذی رسبت فیه درر افکاره و سماء الفهم الّذی سارت فیه کواکب انظاره عزّ الاسلام و المسلمین و الصّادع بامر الاحکام عن امر ربّ العالمین و حجة الله الواضحة و محجته اللّائحة هادی الامّة فی حیوته و النّاصب لهم علمین فی الرّشاد بعد مماته فلیس بعجیب انّ توهّم تلک التّحقیقات بالدّرر و ان تلوح فی جبهة الازمنة غرر هذا ولیکن لدیکم معلوما انّا قد ارسلنا لکم سابقا مجلّدا من کتابنا الموسوم بجواهر الکلام تتمّة لتلک المجلّدات الاوّل مشتملا علی احکام الحدود و الدّیات فرجائنا الاطّلاع علی حال وصوله الی طرفکم کما انّ عظیم رجائنا و کمال املنا تقبیل وجوه السّادة الحفدة الکرام و الاساودة الاعلام الّذین هم اغصان لشجرة مجد کما وافنان لدوحة سعد کما مدّ الله فی اعمارهم و لا اوحشنی من آثارهم و ایّدهم بالتّوفیق و سقتهم المعالم من کؤسها کلّ رحیق و بعد هذا فالمقصود الاعظم ان لا تقاطعونا من اخبار مودّتکم علی الدّوام و الاتّصال دمتم سالمین ثمّ انّه بینما نحن نستنشق من جنبیکم جنوب الاخلاص استنشاق الغریق الهوآء و ترتاح لهبوب نسمان تلک العراض ارتیاح النّشوان بالصّهبآء اذا شرقت بنادینا انوار تحقیقات بزغت بآفاته شموسا و بدایع تدقیقات اجتلیت لنل عروسا فاکتحلت نواظرنا و جلیت بصائرنا بما مننتم به علی کافلة المشتغلین من ارسال احد مجلّدات مرأة العقول و مشکوة مصباح علم المعقول من افادات عماد الإسلام و حجة الله علی الانام من بهر العقول بدقائق افکاره و انا شبهات المعقول بکواکب انظاره من قصرت الفصول و الاجناس عن تحدید انواع علومه و اوضح غامض اشکال التّحریر بمنطوق بیانه و مفهوم مرجع کافّة البشر و العقل الحادی عشر افاض الله علیه غفرانه واسکنه جنانه ثمّ انّکم اضفتم الی النّور النّور و شرحتم الصّدور بما ضمتم الیه من الاجزاء الّتی سمحت بها تلک القریحة الوقّاده و البصیرة النّقادة من کتابکم الموسوم بمناهج التّدقیق و بالله اقسم انّها کاسمها ازهی مناهج التّدقیق لمن اراد التّدقیق سبیلا و معارج التّحقیق لمن دام علی التّحقیق دلیلا و هدایة الحقّ الی الحقّ و نجاة الصّدق لمرید الصّدق و کیف لاوهی من مصنّفات فرع تلک الذّات الملکوتیّة و غضن تلک الشّجرة الزّیتونیّة المتبجج من الابوة بین الامامة و النّبوة الامام بن الامام و الهام بن الهمام لا یقف علی حدّ حتّی ینتهی الی اشرف جدّ ذرّیة بعضها من بعض والله سمیع علیم و لما وصلا الینا رتعت النّواظر فی حفائل ریاضها الزّاهرة وابتهجت الخواطر بتحقیقاتهما الباهرة فالحمدلله ربّ العالمین حمدا لا ینقطع الی یوم الدّین علی ما انعم به علی الطّالبین و منّ به علی العلماء و المشتغلین فها هی قد شخصت الیها ابصار النّاظرین طمعا منهم فی وصالها وطافت الیها نفوسهم حرصا منهم آمالها و حسرت عنها عیون النّاظرین فاعجزهم طوق امثالها و حلّ استشکالها و انّی ذلک لمن یحاول و این الثّریا من ید المتناول هذا و المامول منکم ارسال باقی مجلّدات کتاب الوالد من المرأة و کتابه الثانی الموسوم بالشّهاب الثّاقب لنستضییء بانواره و یستعین الطّلبة بافتفاء آثاره کما انّ رجآئی ممّن هو کعبة رجآئی ان ترسلوا باقی اجزاء المناهج ان کانت له بقیّة و الا فما هو لی بل التماسی السّعی فی اتمامه فإنّی رایته ما بین المصنّفات بدرا ساطعا و نورا لا معا و قد اشتمل علی مزید التّحقیق و لعمری لهو بذلک حقیق فالتماسی لکم بل الزامی ایّاکم الجدّ فی ذلک لیقرّ به ناظری و یتبجّج به خاطری هذا و کان وصول المجلّد الشّریف و اجزاء کتابکم الطّریف بعدان حرّرنا هذا المکتوب بایّام فکان ذلک من منن الله العلّام و النّعیم الغیر المترقّبة الجسام و السّلام علیکم و رحمة الله و برکاته من الرّاجی عفو ربّه سبحانه خادم الشّریعة العبد محمد حسن بخل المرحوم الشّیخ باقر قدّس سرّه. انتهی.