محمدرضامسجدشاهى
متوفاى 1362 هـ .ق.
عنوان مقاله: فقیه مجاهد
نویسنده: على کرجى
ولادت
فقیه و دانشمند بزرگ آیت الله شیخ محمدرضا مسجدشاهى، معروف به آقا رضا اصفهانى، در 20 محرم سال (1287 هـ .ق.) در محله عماره شهر نجف اشرف به دنیا آمد.([1])
پدرش شیخ محمدحسین اصفهانى نجفى از عالمان و فقیهان بنام شهرهاى اصفهان و نجف اشرف بود. وى در تاریخ (1266 هـ .ق.) دیده به جهان گشود. مقدمات علوم دینى را در زادگاهش اصفهان به پایان رساند. سپس براى ادامه تحصیلات عالى علوم اسلامى بهنجف اشرف مهاجرت کرد و در درس خارج فقه و اصول استادان و آیات عظام آن شهر به ویژه میرزا حبیب الله رشتى، شیخ راضى نجفى، و میرزا محمدحسن شیرازى حاضر شده، بهره هاى فراوان برد و به درجه اجتهاد نایل آمد.
شیخ محمدحسین از شاگردان فلسفه حکیم بزرگ آیت الله شیخ محمدعلى ترکى در نجف بود که حکمتِ متعالیه را نزد آن استاد بزرگوار به خوبى فراگرفت.
در وصف این عالم بزرگ گفته اند:
«او عالمى فقیه، فیلسوفى حکیم، پژوهشگرى ژرف اندیش، زاهدى عارف و مفسّرى متبحّر است.»
از آثار او، کتاب هاى «الفقه»، «الاصول الفقه»، «اصل البرائة»، «اصول العقائد» و «تفسیر القرآن الکریم» است. آیت الله شیخ محمدحسین اصفهانى در محرم (1308 هـ .ق.) در حالى که فرزندش آقا رضا اصفهانى 21 ساله بود، در نجف اشرف دار فانى را وداع گفت و در آن وادى مقدس به خاک سپرده شد.([2])
جدش شیخ محمدباقر مسجدشاهى (متوفاى 1301 هـ .ق.) از شاگردان شیخحسن اصفهانى نویسنده «انوارالفقاهه»، شیخ مرتضى انصارى و صاحب جواهر در نجف اشرف بود که بعد از رسیدن به درجه بلند اجتهاد به اصفهان بازگشت و به تدریس علوم دینى و تبلیغ معارف و احکام اسلامى پرداخت و در مسجد شاه (مسجد عباسى) ـ که سال ها محل اقامه شعائر دینى توسط پدرش شیخ محمدتقى بود ـ به تقویت فرهنگ دینى اقدام کرد.
از آثار به جا مانده او، «لبّ الاصول»، «لبّ الفقه»، و «رساله حجّیت ظنّ طریقى» است.([3])
جد اعلایش شیخ محمدتقى فرزند شیخ عبدالرحیم تهرانى اصفهانى، (متوفاى 1248هـ .ق.) از شاگردان سید محسن اعرجى در کاظمیه، محمدباقر وحید بهبهانى و سید على طباطبایى درکربلا و سید محمدمهدى بحرالعلوم و شیخ جعفر کاشف الغطاء در نجف اشرف بود. از آثار ارزشمند او: «هدایة المسترشدین فى شرح اصول معالم الدین»، «الطهاره»، «البیع» و کتاب «الفقه فى الفقه الاستدلالى» است.([4])
خاندان آقا رضا مسجدشاهى، از خاندان معروف علمى و مذهبى در شهر اصفهان هستند که از آن، عالمان و فقیهان بزرگى مثل اجداد آقا رضا اصفهانى برخاسته اند. این خاندان به خاطر اقامه نماز جماعت، برگزارى مراسم مذهبى و ترتیب جلسات علمى در مسجدشاه این شهر توسط شیخ محمدحسین اصفهانى ـ جدّ اول آقا رضا اصفهانى ـ به مسجدشاهى معروف شده اند. خود شیخ محمدرضا، نیز به خاطر تولدش در نجف اشرف به «نجفى» و به علت اقامت در شهر اصفهان به «اصفهانى» مشهور شده است و به سبب احترامِ نامش او را آقا رضا هم خطاب مى کنند.
تحصیلات
دوران کودکى آقا رضا اصفهانى در دامن پدرى عالم و مهربان در نجف اشرف سپرى شد. وى نزد پدرش به فراگیرى خواندن، نوشتن و قرائت قرآن پرداخته، این مرحله از زندگى خود را با هوش و ذکاوت بسیار، به خوبى به پایان رساند.
سفر به اصفهان
آقا رضا در سال 1296 هـ .ق. در حالى که 9 سال بیشتر نداشت، همراه پدر خود ازنجف اشرف به شهر اصفهان سفر کرد و تا سال (1300هـ .ق.) در آن شهر اقامت گزید. در این مدت کوتاه، ادبیات فارسى و عربى، مقدارى از فقه، اصول و دیگر علوم مقدماتى را نزد مدرسان و فقیهان آن شهر فراگرفت. او کتاب هاى صرف و نحو، معالم الاصول، نجات العباد، علم عروض، علم حدیث، شرح لمعه و قسمتى از رسائل شیخ انصارى را در حالى که نوجوانى بیش نبود فراگرفت.([5])
بازگشت به نجف
آقا رضا اصفهانى در سال 1300 هـ .ق. در 13 سالگى همراه پدر و جدش شیخ محمدباقر اصفهانى به زادگاه خود نجف اشرف بازگشت و مرحله جدیدى از تحصیلات خود را آغاز نمود. او تحصیلات عالى خود را نزد دانشمندان، ادیبان و فقیهان آن شهر ادامه داد و پس از سال ها کوشش در راه تحصیل و پژوهش، در بیشتر علوم از قبیل: حدیث، رجال، ریاضیات، منطق، فلسفه، ادبیات عرب، نظم، نثر، تاریخ و تفسیر به درجات عالى رسید و در فقه و اصول نیز به درجه اجتهاد نایل آمد.
هوش سرشار، انگیزه فراوان براى یادگیرى، کوشش و پشتکار در راه تحصیل، غنیمت شمردن اوقات، ارتباط علمى فراوان با استادان و احترام به آن ها و تضرّع و دعا براى کسب موفقیت از پشتوانه هاى تحصیلى و از ویژگى هاى علم اندوزى وى به شمار مى رفت.
با این که او از نظر معیشت در وضعیت خوبى قرار نداشت و تا آخر عمر هم در چنین وضعیتى به سر برد، ولى هیچ گاه از تحصیل، پژوهش، تعمق و تفکر در مسائل پیچیده علمى باز نماند و همواره و در همه حال به فراگیرى معارف، مسائل دینى و علوم مختلف پرداخت.([6])
جایگاه علمى آقا رضا اصفهانى از نظر دانشمندان و صاحب نظران علوم مختلف، به ویژه شرح حال نویسان مخفى نبوده است از این رو با عبارت ها و جمله هاى متنوع از او تجلیل کرده و عظمت موقعیت علمى او را تحسین نموده اند. آنان وى را مجتهد بزرگ در فقه و اصول، متکلم متبحر، مفسر ژرف نگر، فیلسوف متأله، شاعر ماهر، ادیب، ریاضى دان، محیط بر اصول و فروع علم عروض و به طور کلى جامع علوم عقلى و نقلى معرفى کرده اند.([7])
آیت الله مرعشى نجفى در جاهاى مختلف، ضمن تمجید از مقام علمى وى و توصیف او با عبارات گوناگون، او را نابغه عصر در علوم مختلف و کم نظیر در جامعیت علوم عقلى و نقلى مى داند.([8])
شیخ آقا بزرگ در کتاب «نقباء البشر» او را متبحر، صاحب نظر و نوآور در همه علوم اسلامى به ویژه فقه و اصول معرفى کرده و از جایگاه علمى او تجلیل مى کند.([9])
آیت الله میر سید على مجتهد نجف آبادى از بزرگان و مدرسان نامى اصفهان بارها گفته است:
«از اصفهانى ها فقط چند نفر مجتهد مسلم وجود دارد و آنان: شیخ ابوالفضل ریزى، سید ابوالقاسم دهکردى، شیخ محمدحسین فشارکى، آقا رضا اصفهانى و خود من.»
اهمیت این سخن وقتى روشن مى شود که او قبل از دیدار با آنان در بین عالمان شیعه تنها خود را «اعلم» مى دانست و براى آیت الله شیخ ضیاءالدین عراقى بعد از خود مقام ارجحیت قائل بود اما بعد از ملاقات با آقا رضا اصفهانى و مباحثه علمى با او از نظر خود عدول کرد و براى آقا رضا اصفهانى و شخصیت هایى که نام برده شد، مقام اعلمیت و برترى بر دیگران قائل شد.([10])
استادان
از موهبت هاى بزرگ خداوند به آقا رضا اصفهانى، فراهم بودن زمینه ارتباط با دانشمندان، استادان ماهر و فقیهان نامدار در شهرهاى اصفهان و نجف اشرف بود. او از این موقعیت مناسب کمال استفاده را نمود و در نجف اشرف در همان ابتداى جوانى با شور و شوق فراوان و با توکل بر خداوند منّان، در محضر بسیارى از آنان حاضر و از وجود آنان بهره هاى فراوان برد. آنان عبارتند از:
1. شیخ محمدحسین اصفهانى (متوفاى 1308 هـ .ق).([11])
آقا رضا اصفهانى در اصفهان، کتاب هاى فصول، تفسیر بیضاوى و قسمتى از تفسیر کشّاف را نزد این عالم بزرگوار که پدرش بود، خواند و از او بهره هاى فراوانى در معارف قرآنى برد.([12])
2. سید محمدابراهیم قزوینى
آقا رضا اصفهانى مى گوید: کتاب نجات العباد و علم نحو را از خارج و بدون کتاب نزد او خواندم. و در کتابم «حلى الدهر العاطل» نوشته ام که، قبل از رسیدن به سن تکلیف، در درس او حاضر مى شدم. او بسیار ماهر بود و نحو را خوب تدریس مى کرد.([13])
آقا رضا اصفهانى، علاوه بر یادگیرى نحو و ادبیات عرب، کتاب معالم الاصول، شرح اللمعه و قسمتى از کتاب هاى فقه و اصول سطح حوزه و تفسیر را نیز نزد آن عالم بزرگوار فراگرفت.([14])
3. شیخ محمدباقر بهارى همدانى (متوفاى 1333 هـ .ق.)
شیخ محمدباقر بهارى فرزند محمدجعفر بهارى همدانى فقیهى زاهد و عارف و از شاگردان و تربیت یافتگان عارف بزرگ مولى حسینقلى همدانى (متوفاى 1311 هـ .ق.) بود. او از مشایخ آقا رضا اصفهانى بودکه به او اجازه روایت عطا کرده بود.([15]) شرح زندگانى وى در گلشن ابرار ج 3 آمده است.
4. سید جعفر حلى (متوفاى 1315 هـ .ق.)
سید جعفر فرزند محمدحسین حلى، ادیبى بزرگ بوده که در سرودن انواع شعر احاطه کامل داشته است. وى از جمله کسانى است که آقا رضا اصفهانى در نجف اشرف از محضر او استفاده کامل برد و در جلسات ادبى و مشاعره او شرکت فعال داشت.([16])
5. میرزا حبیب الله ذى الفنون (متوفاى 1367 هـ .ق.)
میرزا حبیب الله فرزند جعفر سلطان آبادى اراکى معروف به ذى الفنون، دانشمندى بزرگ در فلسفه، ریاضیات و نجوم بوده و آقا رضا اصفهانى، علوم ریاضى، هیئت، فلک و فلسفه را نزد او آموخته است.([17])
6. میرزا محمدحسن شیرازى (متوفاى 1312 هـ .ق)([18])
7. سید حسن صدر عاملى (متوفاى 1354 هـ .ق.)
سید حسن صدرالدین عاملى موسوى کاظمینى فرزند محمدعلى، نویسنده «تأسیس الشیعة الکرام لفنون الاسلام» از مشایخ آقا رضا اصفهانى است که اجازه نامه روایىِ اعطایى به وى، در ابتداى کتاب «شرح نجات العباد» متعلق به آقا رضا اصفهانى ذکر شده است.([19])
8. میرزا حسین نورى (متوفاى 1320 هـ .ق.)
میرزا حسین نورى نویسنده «مستدرک الوسائل» از استادان بزرگ و مؤثر در ارتقاى علمى آقا رضا اصفهانى بود. آقا رضا اصفهانى، قسمتى از کتاب هاى تفسیرى کشاف، بیضاوى و علم حدیث را نزد او آموخت.([20])
9. سید حسین قزوینى حلى نجفى (متوفاى 1325 هـ .ق.)
سید حسین فرزند سید مهدى قزوینى حلى نجفى دانشمندى فقیه، فیلسوف، ادیب و شاعر بود. منزل او همیشه محل گردهمایى ادیبان و شاعران بزرگ بود. علاوه بر آقا رضا اصفهانى ـ که در بیت آن عالم بزرگوار براى کسب علم و ادب رفت و آمد داشت ـ ادیبانى چون: سید جعفر حلى، شیخ عبدالحسین صادق، شیخجواد شبیبى، سید مهدى بغدادى و شیخ عبدالحسین جواهرى را نیز مى توان نام برد که با آن مرد بزرگ ارتباط داشتند.([21])
آقا رضا اصفهانى، علاوه بر استفاده از مجمع ادبى او، از او اجازه روایت نیز داشت.([22])
10. محمدکاظم خراسانى (متوفاى 1329هـ .ق.)
ملا محمدکاظم خراسانى معروف به آخوند خراسانى و صاحب کفایه فرزند ملاّ محمدحسین هروى خراسانى از استادان فقه و به ویژه اصول فقه آقا رضا اصفهانى به شمار مى رود. آقا رضا اصفهانى سال ها نزد آن عالم بزرگوار به شاگردى پرداخت. نویسنده گنجینه دانشمندان مى گوید:
«از بعضى از عالمان مورد اعتماد شنیدم که مى گفت: در جلسه درس آخوند خراسانى جز آقا ضیاءالدین عراقى، آیت الله بروجردى، شیخ على قوچانى، شیخ عبدالله گلپایگانى و آقا رضا اصفهانى، کسى جرأت اشکال کردن و اعتراض علمى نداشت.»([23])
اصفهانى، آقا رضا در کتاب ارزشمند «وقایة الاذهان» خود مى گوید:
«در مجلسى (که پر از عالمان بود) در محضر شیخ و استادم صاحب کفایه بودم و این در حالى بود که نوجوانى بیش نبودم و تازه مو بر صورتم روییده بود. مسأله مورد طرح در آن جلسه مسأله «مقدمه موصله» بود. آخوند خراسانى آن را انکار مى کرد و من در بین جمعیت با مثال هاى متعدد و متنوع آن مسأله را اثبات مى کردم. و هر چه دلیل بر انکار آن اقامه مى کرد من با مثال هاى دیگر به اثبات آن تأکید داشتم. تا این که آخوند فرمود: انّ معک الوجدان و معى البرهان من با برهان سخن مى گویم و تو آن را با وجدان رد مى کنى. در جواب گفتم: مگر نه این است که نهایت و مقصد علم، وجدان است یعنى علوم باید به سرحد وجدان برسند. و اگر شما قبول دارید که مسأله مقدمه موصله، از نظر وجدان و واقعیت، ثابت شده است و اگر برهان و دلیل هم مقصدش همان وجدان است، پس چرا حجیت مقدمه موصله را انکار مى کنید و از طرفى اقامه برهان در برابر وجدان که امرى است بدیهى، در واقع ایجاد شبهه است (نه کوشش براى حل مسأله). آخوند خراسانى بعد از گفتار من، ساکت شد و دیگر چیزى نگفت.»([24])
11. آقا رضا همدانى (متوفاى 1322 هـ .ق.)
آقا رضا همدانى فرزند محمدهادى نجفى نویسنده «مصباح الفقیه فى شرح الشرایع»، از شاگردان بارز محمدحسن شیرازى (متوفاى 1312 هـ .ق.) و از استادان بنام شهر نجف بود که آقا رضا اصفهانى نیز نزد او بهره هاى بسیار برد.([25])
12. على نهاوندى (متوفاى 1322 هـ .ق.)
مولى على فرزند فتح الله نهاوندى، از شاگردان شیخ انصارى و میرزا ابوالقاسم کلانترى و نویسنده «تشریح الاصول» از استادان آقا رضا اصفهانى است.([26])
13. فتح الله شیخ الشریعة اصفهانى (متوفاى 1339 هـ .ق.)
آقا رضا اصفهانى، علم عروض را نزد آن عالم بزرگوار فراگرفت.([27])
14. سید محمدکاظم طباطبایى یزدى (متوفاى 1327 هـ .ق.) نویسنده «عروة الوثقى».
15. سید مرتضى رضوى کشمیرى (متوفاى 1323 هـ .ق.)
16. امیر معزالدین سید محمد فرزند سید محمدمهدى قزوینى حلى.([28])
17. سید محمد طباطبایى فشارکى نجفى (متوفاى 1316 هـ .ق.)
آقا رضا اصفهانى از محضر این استاد ارجمند بهره هاى فراوان برد و خود او مى گوید:
«بهره علمى که من در مدت کوتاهى نزد او بودم، بسیار بیشتر از بهره اى است که از دیگر استادان خود، برده ام.»([29])
و از گفتار وى برمى آید که با وفات این استاد بزرگوار، دیگر در درس فقه و اصول استاد دیگرى شرکت نکرد و به تحقیق و مباحثات و مذاکرات علمى روى آورد.([30])
18. میرزا حبیب الله رشتى.([31]) مشروح زندگى نامه وى در دیدار با ابرار آمده است.
مباحثات علمى
دوران تحصیل فقه و اصول آقا رضا اصفهانى نزد استادان بزرگ نجف به مدت 16 سال (1316 تا 1300 هـ .ق.) طول کشید و پس از آن دوران مباحثات و مذاکرات علمى وى با دانشمندان اصول و فقه آن دیار در جلسات منظم و مستمر شروع شد. و تا سال (1333هـ .ق.) به مدت 17 سال به طول انجامید. در این مدت طولانى که با پژوهش هاى فراوان و مراجعات متعدد به منابع و مآخذ فقهى و اصولى همراه بود، عالمان و فقیهان صاحب نامى در جلسات علمى با آقا رضا اصفهانى به طور منظم شرکت مى کردند.
دوران مباحثات علمى آقا رضا اصفهانى با فقیهان نجف اشرف، در واقع دوران شکوفایى علمى وى است زیرا آن چه را که در زمان هاى پیشین از زبان استادان مى شنید، حالا خود به طور مستقیم از منابع اصلى یافته و در بوته نقد و بررسى قرار مى داد و در مباحثه و مذاکره با آنان احاطه کامل خود را بر اصول و فروع فقه و اصول بیش از پیش تثبیت مى کرد.
از عالمان و فقیهانى که به طور منظم و مستمر در جلسه مباحثه آقا رضا اصفهانى شرکت مى کردند مى توان افراد زیر را نام برد:
میرزا حسین نایینى، (متوفاى 1355 هـ .ق.)
شیخ عبدالکریم حائرى یزدى (متوفاى 1355 هـ .ق.)
سید على مجتهد نجف آبادى (متوفاى 1362هـ .ق.)
آشنایى و دوستى سید على مجتهد نجف آبادى با آقا رضا اصفهانى از حوزه درس استاد بزرگوارشان سید محمد طباطبایى فشارکى شروع شد و تا آخرین روزهاى زندگى ادامه پیدا کرد و آن دو بزرگوار در اصفهان به فاصله کمتر از 20 روز وفات یافتند.
شیخ حسن کربلایى (متوفاى 1322 هـ .ق.)
شیخ حسن کربلایى فرزند محمدرضا شوشترى، دانشمندى بزرگوار و فقیهى آگاه بود. از آثار او، «تقریرات فقه و اصول»، قاعده «الناس مسلطون على اموالهم» و رساله اى مهم در مورد قضایاى تنباکو در سال 1309 هـ .ق. به زبان فارسى است. در این رساله، نویسنده آن موضوع تنباکو را از ابتداى صدور امتیاز از ناحیه ناصرالدین شاه قاجار تا تاریخ لغو آن، با بیانى شیوا و قلمى روان به رشته تحریر درآورده است. این رساله در سال 1310 هـ .ق. به چاپ رسیده است([32]) و اخیراً توسّط مورخ معاصر، رسول جعفریان با نام رساله دخانیه با تعلیقات، تجدید چاپ گردیده است.
سفر دوم به اصفهان
شعله هاى آتش جنگ جهانى دوم ـ که از اروپا شروع شده بود ـ آسیا را نیز فراگرفت. عراق هم از آثار شوم این جنگ طولانى بى نصیب نبود و سایه سیاه این جنگ به صورت قتل، غارت و ناامنى بر شهرهاى این کشور افکنده شده بود. به طورى که تاب و تحمل آن براى مردم بسیار سخت شده، موجب مهاجرت عده اى از جمله عالمان و فقیهان به نقاط مختلف نسبتاً امن شد. از جمله آن عالمان، آقا رضا اصفهانى بود که سفر به اصفهان را بر خود لازم دید. وى در این باره مى گوید:
«شعله هاى آتش جنگ جهانى دوم به عراق سرایت کرد و وحشت و ناامنى همه جا را فراگرفت و من مجبور شدم نجف اشرف را به قصد اصفهان ترک کنم.»
آقا رضا اصفهانى نجف اشرف را ترک و بهکربلا رفت و از آن جا به ایران مهاجرت کرد. در این سفر خانواده اش نیز همراه او بودند. وى در کربلا با حاج شیخ عبدالکریم حائرى یزدى همسفر شد و تا اراک او را همراهى نمود. او مى گوید:
«این سفر یکى از بهترین مسافرت ها و جامع ترین آن ها از نظر سعادت و خوشبختى بود. چه این که توفیق همسفرى با آیت الله شیخ عبدالکریم حائرى یزدى نصیبم شد. و هر دو از کربلا تا سلطان آباد (اراک) با یک وسیله اجاره اى همراه شدیم.»
آقا رضا اصفهانى در اواخر سال (1333 هـ .ق.) از نجف مهاجرت نمود و بعد از خداحافظى با شیخ عبدالکریم حائرى یزدى در اراک،اول محرم سال (1334 هـ .ق.) وارد اصفهان شد و مورد استقبال مردم و عالمان و خواص شهر اصفهان قرار گرفت. و تا آخر عمر در آن شهر اقامت گزید.([33])
خدمات علمى و فرهنگى در اصفهان
آقا رضا اصفهانى بنا بر وظیفه دینى، به تبلیغ احکام و معارف دین پرداخت و با سفارش و تأکیدهاى مکرر آقا نورالله اصفهانى (متوفاى 1346 هـ .ق.) به اقامه نماز، تدریس، ارشاد و نشر احکام پرداخت.([34]) روزهاى پنج شنبه و جمعه، در منزل خود به قرائت حدیث و تدریس تفسیر روایات مى پرداخت و در مسجد نوبازار نماز جماعت برگزار مى کرد.([35])
تدریس
یکى از خدمات مهم آقا رضا اصفهانى، تدریس رشته هاى مختلف علوم اسلامى، در شهر اصفهان و قم بوده است. جویندگان دانش که از جایگاه بلند علمى او خبر داشتند، در جلسات درس وى حاضر مى شدند و از او بهره ها مى بردند. او با بیانى شیوا و تقریرى نیکو، با استناد به شواهد و ادله متقن به اثبات مطالب و مسائل علمى مى پرداخت. و کام تشنگان دانش را با شربت شیرین مسائل علمى سیراب مى کرد. آقا رضا اصفهانى قبل از ظهرها در مسجد نوبازار و عصرها در مدرسه صدر بازار اصفهان و در سال هایى که حکومت رضا خانى عرصه را بر روحانیت تنگ کرده بود، در منزلش به تدریس اشتغال داشت و هیچ گاه دست از نشر معارف دینى برنداشت و حتى در سخت ترین شرایط به تربیت شاگردان پرداخت.
شاگردان او در اصفهان عبارتند از:
1. میرزا ابراهیم نواب (متوفاى 1366هـ .ق.)
2. شیخ ابوالقاسم اشراقى (متوفاى 1389هـ .ق.)
3. شیخابوالقاسم نورایى سدهى(متوفاى 1390هـ .ق.)
4.شیخاحمدفیّاض فرزندملامصطفى(متوفاى1407هـ .ق.)
5. شیخ اسماعیل گزى.
6. سید اسماعیل هاشمى موسوى طالخونچى.
7. شیخ اسماعیل کلباسى (متوفاى 1397هـ .ق.)
8. شیخ امان الله گینکانى (متوفاى 1383هـ .ق.)
9.حاج امیرآقافلاورجانى لنجانى(متوفاى1403هـ .ق.)
10. شیخ محمدباقر نجفى.
11. شیخ محمدباقر کمره اى نویسنده«الفوائدالغرویه»
12. سید محمدباقر رجایى.
13. سید محمدباقر نحوى (متوفاى 1350هـ .ق.)
14. سید محمدتقى مصطفوى فروشانى (متوفاى 1390هـ .ق.)
15. شیخ محمدتقى فشارکى (متوفاى 1405هـ .ق.)
16. شیخ محمدتقى نجفى فرزند عبدالحسین.
17. جلال الدین فارقلیطى.
18. سید جمال الدین میردامادى نویسنده «ربیع الاسابیع».
19.سیدجوادغروى موسوى نویسنده اخلاق محمد(ص).
20. شیخ محمدجواد اصولى فریدنى (متوفاى 1375هـ .ق.)
21. شیخ محمدحسن همدانى (متوفاى 1380هـ .ق.)
22. محمدحسن سه چهارى.
23. شیخ محمدحسین فاضل کوهانى.
24. شیخ محمدحسین شریعت هرندى (متوفاى 1398هـ .ق.)
25. سید محمدحسین مهدوى اردکانى (متوفاى 1407هـ .ق.)
26. حسین موسوى بیدآبادى (متوفاى 1356هـ .ق.)
27. محمدحسین ضیایى بیگدلى قمى.
28. شیخ محمدحسین نجفى (متوفاى 1399هـ .ق.)
29. حسین ظهیر میردامادى.
30. شیخ حیدرعلى محقق.
31. حیدرعلى خان برومندگزى.
32. شیخ داود مصاحبى نایینى.
33. شیخ محمدرضا قهدریجانى.
34. سید محمدرضا آل رسول.
35. سید محمدرضا شفتى (متوفاى 1396هـ .ق.)
36. سید محمدرضا خراسانى (متوفاى 1390هـ .ق.)
37. سید ریحان الدین مهدوى (متوفاى 1399هـ .ق.)
38. سید زین العابدین طباطبایى ابرقویى (متوفاى 1372هـ .ق.)
39. شمس الدین خادمى.
40. سید عباس طباطبایى خوراسکانى اصفهانى (متوفاى 1359هـ .ق.)
41. سید عباس فرزند سید على حسینى دهکردى معروف به صفى (متوفاى 1394هـ .ق.)
42. حاج شیخ عباسعلى ادیب حبیب آبادى.
43. سید عبدالحجة بلاغى نایینى اصفهانى (متوفاى 1397هـ .ق.)
44. عبدالرحیم ربانى خوراسکانى.
45. میرزا عبدالله شیخ الاسلام (متوفاى 1404هـ .ق.)
46. شیخ عزالدین نجفى.
47. آقا عطاءالله درب امامى حسینى (متوفاى 1387هـ .ق.)
48. شیخ على مشکورى سدهى.
49. شیخ على قدیرى کفرانى (متوفاى 1407هـ .ق.)
50. میر سید على ابطحى سدهى.
51. ملا على ماربینى (متوفاى 1402هـ .ق.)
52. حاج سید على علامه فانى.
53. شیخ محمدعلى حسینى.
54. ملا محمدعلى عالم حبیب آبادى (متوفاى 1396هـ .ق.)
55. سید کمال الدین نوربخش دهکردى (متوفاى 1401هـ .ق.)
56. میرزا ابراهیم کرونى اصفهانى (متوفاى 1363هـ .ق.)
57. آقا مجتبى میر محمد صادقى.
58. میرزا مجتبى روضاتى.
59. شیخ مجدالدین معروف به مجدالعلماء نجفى.
60. محمد مقدس بیدآبادى (متوفاى 1375هـ .ق.)
61. محمد شیخ العراقین (متوفاى 1387هـ .ق.)
62.مرتضى علماءالاسلام حجت(متوفاى1386هـ .ق.)
63. شیخ مرتضى مظاهرى.
64. سید مرتضى موحد ابطحى (متوفاى 1413هـ .ق.)
65. سید مرتضى ظهیرالاسلام (متوفاى 1401هـ .ق.)
66. شیخ مرتضى اردکانى.
67. شیخ مصطفى ارسطویى نجف آبادى (متوفاى 1401هـ .ق.)
68. سید مصطفى مهدوى هرستانى.
69. سید مصطفى زاینانى (متوفاى 1347 ش.)
70. مصطفى میرعمادى سیدالعراقین (متوفاى 1403هـ .ق.)
71. سید مهدى حجازى فروشانى.
72. مهدى میرعمادى سیدالعراقین (متوفاى 1404هـ .ق.)
73. نجم الدین نورى (فاضل نورى) (متوفاى 1390هـ .ق.)
74. مجتهده حاجیه نصرت خانم امین.
75. شیخ نورالدین إشنى قودجانى (متوفاى 1398هـ .ق.)
76. شیخ هبة الله هرندى.
77. شیخ یحیى فاضل هرندى (متوفاى 1369هـ .ق)([36])
78. شیخ محمدرضا جرقوئى اصفهانى (متوفاى 1393هـ .ق.)
79. سید یحیى مدرسى یزدى (متوفاى 1383هـ .ق.)([37])
هجرت به قم
ورود آقا رضا اصفهانى به شهر اصفهان، مقارن با سال هاى اوج اختناق و رفتارهاى ستمگرانه رضا خانى بود. چه این که رضا خان خود را در برابر تمدن غرب کوچک احساس کرده و تدیّن مردم را مانع اصلى در راه رسیدن به تمدن بزرگ مى دانست استعمار انگلیس نیز از حقارت روحى او استفاده کرد و او را بر آن داشت تا به شعائر دینى و برنامه هاى مذهبى حملهور شود. از این رو رضا خان دستور کشف حجاب، تغییر لباس مردم، ممنوعیت عزادارى، خلع لباس روحانیان و امثال آن را صادر و به ترویج فساد مثل راه اندازى قمارخانه ها، شراب فروشى ها و ده ها مرکز فساد و فحشا پرداخت. هر کس در مقابل اقدامات او مى ایستاد، حبس کرده و یا به قتل مى رساند. نمونه اش حادثه مسجد گوهرشاد و کشتار مردم مشهد در جوار مرقد مطهر امام رضا(علیه السلام) در سال 1314 هـ .ش. است.
در برابر ستم و بیداد رضا خانى، گاهى مردم به رهبرى روحانیت آزاده به اعتراض مى پرداختند. از جمله این حرکت ها، هجرت اعتراض آمیز عالمان و مردم اصفهان به رهبرى آقا نورالله اصفهانى در اواخر سال (1346 هـ .ق.) است. آقا رضا اصفهانى نیز در این زمینه احساس تکلیف کرد و ضمن آگاه سازى مردم و افشاگرى نسبت به برنامه هاى دستگاه طاغوتى رضاخان، شجاعانه همراه با جمعیت مذکور، اصفهان را به قصد قم ترک کرد و از این راه، اعتراض خود را نسبت به برنامه هاى دین ستیزى اعلام داشت.
این سفر با شهادت آقا نورالله اصفهانى در قم ـ که توسط پزشک اعزامى رضا خان به شهادت رسید ـ در سال 1346 هـ .ق. به پایان رسید.([38])
آقا رضا اصفهانى سه بار به قم مسافرت کرد سفر اول در سال 1345 هـ .ق. به قصد زیارت کریمه اهل بیت حضرت معصومه(علیها السلام)، سفر دوم در سال 1346 هـ .ق. در حمایت از قیام حاج آقا نورالله اصفهانى بود که حدود یک سال به طول انجامید و سفر سوم در سال 1355 هـ .ق. به مناسبت رحلت آیت الله شیخ عبدالکریم حائرى یزدى مؤسس حوزه علمیه قم انجام شد.([39])
تدریس در قم
آقا رضا اصفهانى در مدت کوتاهى که در قم اقامت داشت، برنامه هاى علمى خود را ترک نکرد و از آن جا که آیت الله شیخ عبدالکریم حائرى یزدى مدتى طولانى با او به مباحثه و مذاکرات علمى پرداخته بود و از جایگاه علمى او کاملاً آگاهى داشت از وى درخواست نمود تا در مدرسه فیضیه قم به تدریس فقه و اصول بپردازد و از طرفى طلاب و فضلاى حوزه علمیه قم را به شرکت فعال در مجالس درس او تشویق مى کرد. آقا محمدرضا اصفهانى، دعوت مؤسس حوزه علمیه قم را لبیک گفت و درس خارج فقه و اصول را در آن مکان مقدس تدریس کرد. بسیارى از جویندگان علم و کمال در نزد او حاضر شدند که در میان آنان ده ها عالم بزرگ دیده مى شود از جمله:
1. سید احمد شبیرى زنجانى (متوفاى 1393 هـ .ق.)
2. سید احمد خوانسارى (متوفاى 1404 هـ .ق.)
3. میرزا اسحاق آستارایى (متوفاى 1391 هـ .ق.)
4. میرزا خلیل کمره اى نویسنده «نداى اسلام».
5. سید محمدرضا گلپایگانى.
6. شیخ محمدرضا طبسى.
7. آقا رضا مدنى کاشانى نویسنده «براهین الحج للفقهاء».
8. روح الله الموسوى الخمینى(قدس سره).
9. سید شهاب الدین مرعشى نجفى.
10. شیخ عبدالحسین ابن الدین نویسنده «الآراء و النظرات»، (متوفاى 1390 هـ .ق.)
11. میرزا عبدالله فاضل سرابى.
12. میرزا عبدالله مجتهدى تبریزى (متوفاى 1390 هـ .ق.)
13. میرزا محمدعلى مدرس تبریزى نویسنده «ریحانة الادب».
14. سید على اکبر برقعى قمى نویسنده «بامداد روشن در اسرار صلح حضرت امام حسن(علیه السلام)».
15. میرزا محمد ثقفى تهرانى نویسنده «روان جاوید در تفسیر قرآن».
16. سید مصطفى صفایى خوانسارى قمى.
17. شیخ مهدى نراقى کاشانى (1316هـ .ق.)([40])
تألیفات
از آیت الله محمدرضا اصفهانى آثار ارزشمند و قابل توجهى در زمینه هاى مختلف علوم اسلامى به ویژه فقه و اصول به یادگار مانده که حاصل سال ها پژوهش و تعمق وى در مسائل و موضوعات متنوع علوم دینى است. برخى از این آثار چاپ شده و منبع قابل استفاده اى براى پژوهشگران بزرگ به شمار مى رود. اینک به معرفى آثار قلمى این عالم فرزانه مى پردازیم.
اصول
وقایة الاذهان و الالباب و لباب الاصول فى السنّة و الکتاب.
آقا رضا اصفهانى از جمله دانشمندان اصولى است که توجه مجتهدین بزرگ و مدرسان عالى مقام را به خود معطوف داشته و تحولى تازه در شیوه اندیشه عالمان معاصر ایجاد کرده است. او با تدبّر، تعمّق و تبحر در مسائل علم اصول، علاوه بر احاطه کامل بر تدریس، تحلیل و تقریر نیکوى آن ها، آراى جدیدى ابداع کرد حجیت قول لغوى، امکان و وقوع استعمال لفظ در بیش از یک معنا و تفسیر صحیح و کاربردى از اصطلاح مجاز و امثال آن از این قبیل است. آراى ابداعى او فصل الخطاب بسیارى از نزاع هاى علمى در علم اصول به شمار مى رود و گروهى از صاحب نظران علم اصول با قبول نظرات نو او، به شرح و تفصیل آن ها پرداخته اند.([41])
وقایة الاذهان یک دوره اصول فقه در یک جلد است که برخى از اجزاى آن به نام هاى «سمط اللئالى فى مسئلتى الوضع و الاستعمال» در سال 1346 هـ .ق در اصفهان در 176 صفحه با قطع وزیرى و «اماطة العین فى استعمال العین فى المعنیین» و «تنبیهات دلیل الانسداد»، به چاپ رسیده است. امروزه نیز توسط مؤسسه آل البیت در سال 1413 هـ .ق. با مقدمه شیخ مهدى مجدالاسلام نجفى و حاشیه مجدالعلماء نجفى با 629 صفحه به طور کامل به چاپ رسیده است.([42])
فقه
1. استیضاح المراد من قول الفاضل الجواد.
رساله اى است در رد نظریه علامه شیخ جواد بلاغى با این مضمون که ملاقى متنجس، نجس نیست.
2. تعلیقة على رسالة المحاکمة بین العلمین.
«المحاکمة بین العلمین»، تألیف سید مهدى حکیم است که آقا محمدرضا مسجدشاهى اصفهانى به درخواست آقا ضیاءالدین عراقى تعلیقه اى بر آن نگاشته است.
3. تقریرات فقه.
موضوع آن، تقریرات بحث هاى فقهى وى در قم در سال 1346 هـ .ق. است که به قلم سید احمد زنجانى نوشته شده است.
4. حواشى استدلالى بر رساله نجات العباد.
کتاب «نجات العباد» از تألیفات شیخ محمدحسن اصفهانى نجفى صاحب جواهر الکلام است و آقا رضا اصفهانى بر آن حاشیه زده است و این غیر از «شرح رساله نجات العباد» است.
5. الروضة الغناء فى معنى الغنا و تحدیده و حکمه.
6. سفط الدر در احکام کُر.
7. نجعة المرقاد فى شرح نجات العباد.
8. رسالة فى القبله.
9. ذخائر المجتهدین فى شرح معالم الدین فى فقه آل یاسین.
«معالم الدین فى فقه آل یاسین» از تألیفات شمس الدین محمد انصارى حلى معروف به ابن قطان شاگرد فاضل مقداد، از عالمان قرن نهم هجرى است. آقا رضا اصفهانى، این کتاب را شرح کرده است.
تراجم
1. اَنَا و الایام
وى این کتاب را در شرح حال و خاطرات خود نوشته که هنوز چاپ نشده است.
2. حلى الدهر العاطل فیمن ادرکته من الأفاضل.
کتاب مختصرى در شرح حال عده اى از بزرگان خاندان و استادان اوست.
3. حواشى بر روضات الجنات.
این کتاب در ضمن کتاب اعلاط([43]) در انساب ـ اثر سید عبدالحجت بلاغى ـ همراه با حواشى مجدالعلما و دیگر حواشى بر روضات الجنات، چاپ شده است.
اجازات
1. الاجازات.
در این کتاب اجازه نامه هاى روایت و اجتهاد را که به شاگردان و دیگر عالمان اعطا کرده جمع آورى نموده است. که در ضمن آن برخى از مشایخ خود مثل سید حسن صدر کاظمینى، سید محمد قزوینى و میرزا حسین نورى را نام مى برد.
2. الاجازة الشاملة للسیدة الفاضله.
موضوع آن اجازه نامه اى است که آقا رضا اصفهانى به بانوى مجتهده ایرانى حاجیه نصرت خانم امین نویسنده کتاب اربعین هاشمیه و تفسیر قرآن اعطا کرده است.
فلسفه و کلام
1. الرد على البهائیه.
2. نقد فلسفه داروین.
موضوع کتاب مذکور، نقد فلسفه داروین([44]) است. نکته مهم درباره این کتاب این است که در آن عصرى که محیط اجازه نمى داد تا سخنان داروین و دیگر دانشمندان غرب به نحو صحیح به گوش صاحب نظران و اندیشمندان مسلمان برسد و درباره صحت و بطلان آن قضاوت کنند، شیخ آقا رضا اصفهانى به خاطر احاطه اش بر زبان هاى بیگانه به ویژه زبان فرانسه، بر افکار و اندیشه هاى آن ها احاطه پیدا کرده، در پى مقابله با آثار سوء رواج افکار انحرافى شبهه افکنان برآمد. وى در این کتاب با بیانى شیوا و مستدل به تحلیل و نقد و بررسى مطالب و مغالطه هاى داروین پرداخته، با شیوه بسیار مطلوبى به آن ها جواب داده است.
وى در مقدمه کتاب مى گوید:
«هدف من از نقد فلسفه داروین، دفع شبهات و دفاع از دین و اثبات توحید در هر دو صورت صحت و بطلان نظریه داروین مى باشد.»
کتاب نقد داروین، سه جلد است که جلد سوم آن مفقود شده است. جلد اول آن مشتمل بر پیشگفتار، بیان نظریه داروین، معرفى دانشمندان طبیعى از جمله داروین، بیان عدم مخالفت دین با علم، و بیان مخالفت نظریه داروین با بعضى از معتقدات دین است.
جلد دوم مشتمل است بر اثبات بداهت وجود خداوند، علت انکار خداوند توسط دانشمندان، چگونگى امکان مادى نبودن برخى از موجودات، محتاج بودن معلول به علت، توضیح اشتباهات مادى ها در مورد محتاج بودن معلول به علت و اثبات این که قدیم بودن جهان منافاتى با اعتقاد به خدا ندارد.([45])
محتواى این کتاب در (سال 1346 هـ .ق.) توسط مؤلف آن در قم تدریس شد و عالمان بسیارى از جمله: شیخ محمدباقر کمره اى، عبدالله مجتهدى تبریزى و امام خمینى(قدس سره) در آن درس شرکت مى کردند.([46])
3. القول الجمیل الى صدقى جمیل.
این کتاب بعد از کتاب نقد فلسفه داروین نوشته شده است و موضوع آن رد نقدهایى است که توسط ادیب و فیلسوف جمیل صدقى زهاوى کردى، ایراد شده است.([47])
دیگر آثار
1. الایراد و الاصدار، در حل بعضى مشکلات علوم و مسائل سخت.
2. استقصاء کتب الاصحاب.
3. امجدیه.
موضوع آن، دعاها، نمازها و مقدمه اى در معناى ضیافت است و به نام فرزندش شیخ امجدالدین، در اولین سال بلوغ او، یعنى سال (1341 هـ .ق.) نوشته شده است و در سال 1341 هـ .ق. در اصفهان و در سال 1364 هـ .ق. با مقدمه شیخ مهدى فرزند مجدالعلما به چاپ رسیده است.
4. تعریب رساله سیر و سلوک.
این اثر ترجمه رساله سیر و سلوک منسوب به آیت الله بحرالعلوم طباطبایى بروجردى و به زبان عربى است. این رساله به همت آیت الله رضا استادى در قم به چاپ رسیده است و ایشان در مقدمه آن، منسوب بودن رساله به آیت الله بحرالعلوم را ساختگى مى داند.
5. حواشى بر کافى محمد بن یعقوب کلینى.
6. الرد على فصل القضاء فى الکشف عن حال فقه الرضا(علیه السلام).
7. حواشى بر اُکرثاوذوسیوس.
8. العقد الثمین فى اجوبة مسائل الشیخ شجاع الدین.
9. النوامج و الروزنامج.([48])
ادبیات و شعر
آیت الله آقا رضا اصفهانى علاوه بر احاطه بر مبانى اصول و فروع علوم مختلف به ویژه فقه و اصول، به شعر و ادب نیز علاقه مند بود. با شاعران بزرگ نجف رفت و آمد فراوان داشت و در اثر مشاعره با شاعران، هر روز بیش از پیش، طبع شعرى خود را مى آزمود تا این که در بین آنان فردى ممتاز گشته، همه به او با دیده تحسین مى نگریستند.
وى در سال هایى که در نجف اشرف اقامت داشت در فراغت و تعطیلات، با جمعى از عالمان و ادیبان معروف آن دیار مجمعى تشکیل داده، به تقویت بنیه علمى خود در این زمینه مى پرداخت. از جمله کسانى که در این جلسات شرکت مى کردند عبارتند از: سید ابراهیم طباطبایى (متوفاى 1319 هـ .ق.) سید جعفر حسینى حلى (متوفاى 1315 هـ .ق.) سید حسین قزوینى حلى (متوفاى 1325 هـ .ق.) شیخ جواد شبیبى جزایرى (متوفاى 1363هـ .ق.) شیخ عباس کاشف الغطاء نجفى (متوفاى 1315 هـ .ق.) شیخ عبدالحسین شرف الدین عاملى (متوفاى 1361 هـ .ق.) و دیگران.([49])
آقا رضا اصفهانى، به دو زبان فارسى و عربى شعر مى سرود و بیشتر اشعار او به زبان عربى است. اشعار عربى او، عارى از هر گونه عیب و نقص است. علاوه بر آن سروده هایش داراى نکات بدیع و مضامین بلندى است و کمتر شعرى از او مى توان یافت که خالى از صنایع شعرى باشد.
آثار ادبى
1. الروض الاریض فیما قال او قیل فیه من القریض (دیوان شعر)([50]).
2. غالیة العطر فى حکم الشعر([51]).
3. السیف الصنیع على رقاب منکرى علم البدیع([52]).
4. حواشى بر شرح دیوان متنبى.
دیوان متنبى متعلق به ابوالطیب احمد بن حسین بن جعفى کندى (متوفاى 354 هـ .ق.)، معروف به متنبى است. ابوالحسن على نیشابورى (متوفاى 468 هـ .ق.) دیوان متنبى را شرح کرد و آقا رضا اصفهانى بر شرح او حواشى متعددى زده و گاه او را به سختى مورد اعتراض قرار داده است. نوشتن این حاشیه از سال (1354 هـ .ق.) شروع و تا سال (1359 هـ .ق.) ادامه پیدا کرده است.([53])
5. اداء المفروض در شرح ارجوزه عروض.
کتاب «ارجوزه عروض» از آثار و اشعار علامه ادیب، میرزا مصطفى تبریزى (متوفاى 1337 هـ .ق.) است که آقا رضا اصفهانى آن را شرح کرده است.([54])نسخه اى خطى از این کتاب به خط روح الله الموسوى الخمینى(قدس سره)در کتابخانه آیت الله جعفر سبحانى در قم و نسخه اى دیگر از آن در کتابخانه شیخ مهدى غیاث الدین نجفى در اصفهان موجود است.([55])
نمونه اى از سروده ها:
تا بکى خوبان زمن دروى کنند *** الغیاث از هجر خوبان الغیاث
طاقتم از هجر رویت طاق شد *** هجر ما را نیست پایان الغیاث
خواجه شیراز خوش فرموده است *** درد ما را نیست درمان الغیاث
عقل و دل بردند از شیخ نجف *** خوبرویان صفاهان الغیاث([56])
وفات
آیت الله شیخ محمدرضا مسجدشاهى اصفهانى بعد از سال ها تلاش در راه نشر معارف اسلامى و اعتلاى دین، سرانجام در صبح روز یکشنبه 24 محرم سال (1362 هـ .ق.)([57]) در اصفهان به دیدار پروردگار شتافت. مراسم غسل و کفن او در منزلش انجام گرفت.
مدفن
پیکر آن عالم ربانى به مسجد شاه (مسجد عباسى) منتقل و بعد از اقامه نماز بر آن، با تشییعى با شکوه همراه با عزادارى و ماتم سرایى به قبرستان تخت فولاد منتقل گردید و در آن جا در بقعه جد بزرگوارش شیخ محمدتقى رازى، صاحب «هدایة المسترشدین» به خاک سپرده شد.([58])
بازماندگان
از آیت الله آقا رضا اصفهانى، چند فرزند پسر به یادگار ماند که بعضى از آن ها عالمان و فقیهان بزرگى شدند. فرزند بزرگ وى شیخ محمدعلى اصفهانى معروف به مجدالعلماء نجفى (1403 ـ 1326 هـ .ق.) از شاگردان عالمان بزرگى چون: شیخ على یزدى (متوفاى 1351 هـ .ق.)، سید محمدصادق خاتون آبادى (متوفاى 1348)، سید محمد نجف آبادى (متوفاى 1358) و سید عبدالحجت بلاغى و... است. وى داراى آثار متعددى در علوم مختلف اسلامى است از جمله: «گل گلشن»، ترجمه نقد فلسفه داروین به فارسى، «الیواقیت الحسان فى تفسیر سورة الرحمن»، «المختار من القصائد و الاشعار».([59])
فرزند دیگر وى شیخ عزالدین نجفى (متوفاى 1358 ش.) نویسنده کتاب هاى منطق و کلام در موضوع امامت، درایه، تاریخ ادبیات عرب و امثال آن است.([60])
[1]. تاریخ علمى و اجتماعى اصفهان، ج 2، ص 222 شعراء الغرى او النجفیّات، ج 4، ص 42 گنجینه دانشمندان، ج 1، ص 242 مجله نور علم، ش 9، دوره دوم، سال 1366، ص 80 تذکرة القبور، ص 328 اعیان الشیعه، ج 7، ص 16.
[2]. اعیان الشیعه، ج 9، ص 249 تذکرة القبور، ص 330 معجم رجال الفکر، ص 36.
[3]. نقباءالبشر، ج 1، ص 198 معجم رجال الفکر، ص 35.
[4]. اعیان الشیعه، ج 9، ص 198 موسوعة النجف الاشرف، ج 11، ص 44 و تاریخ علمى و اجتماعى اصفهان، ج 2، ص 222 و 438.
[5]. المسلسلات، ج 2، ص 87.
[6]. المسلسلات، ج 2، ص 88.
[7]. ریحانة الادب، ج 5، ص 164 تاریخ علمى و اجتماعى اصفهان، ج 2، ص 231 معجم رجال الفکر، ص 36 آثار الحجة یا تاریخ و دائرة المعارف حوزه علمیه قم، ج 1، ص 77.
[8]. المسلسلات، ج 2، ص 749.
[9]. نقباء البشر، ج 2، ص 749.
[10]. مجله نور علم، ش 9،دوره دوم، سال 1366، ص 80.
[11]. پدر آقا رضا اصفهانى.
[12]. تاریخ علمى و اجتماعى اصفهان، ج 2، ص 239.
[13]. همان، ص 440.
[14]. نقباء البشر، ج 2، ص 748.
[15]. تاریخ علمى و اجتماعى اصفهان، ج 2، ص 237.
[16]. نقباء البشر، ج 2، ص 749.
[17]. همان، ص 748 تاریخ علمى و اجتماعى اصفهانى، ج 2، ص 441 تذکرة القبور، ص 329.
[18]. آثار الحجة، ج 1، ص 77.
[19]. تاریخ علمى و اجتماعى اصفهان، ج 2، ص 239 گنجینه دانشمندان، ج 1، ص 242.
[20]. تذکرة القبور، ص 329 تاریخ علمى و اجتماعى اصفهان، ج 2، ص 239.
[21]. نقباء البشر، ج 2، ص 662.
[22]. تاریخ علمى و اجتماعى اصفهان، ج 2، ص 244.
[23]. گنجینه دانشمندان، ج 1، ص 171.
[24]. وقایة الاذهان، ص 114 به نقل از تاریخ علمى و اجتماعى اصفهان، ج 2، ص 377.
[25]. تاریخ علمى و اجتماعى اصفهان، ج 2، ص 244.
[26]. تذکرة القبور، ص 329 گنجینه دانشمندان، ج 1، ص242.
[27]. تاریخ علمى و اجتماعى اصفهان، ج 2، ص 441.
[28]. نقباء البشر، ج 2، ص 753.
[29]. اعیان الشیعه، ج 9، ص 198.
[30]. تاریخ علمى و اجتماعى اصفهان، ج 2، ص 250 و المسلسلات، ج 2، ص 87.
[31]. المسلسلات، ج 2، ص 87.
[32]. تاریخ علمى و اجتماعى اصفهان، ج 2، ص 251.
[33]. المسلسلات، ج 2، ص 89 تاریخ علمى و اجتهادى اصفهان، ج 2، ص 438 اعیان الشیعه، ج 7، ص 16.
[34]. المسلسلات، ج 2، ص 89.
[35]. تاریخ علمى و اجتماعى اصفهان، ج 2، ص 279.
[36]. تاریخ علمى و اجتماعى اصفهان، ج 2، ص 278 به بعد المسلسلات، ج 2، ص 92 مجله نور علم، ش 9، سال دوم سال 1366، ص 83 تراجم الرجال، ج 2، ص 694 و 868.
[37]. همان.
[38]. آثارالحجة، ج 1، ص 28 تاریخ علمى و اجتماعى اصفهان، ج 2، ص 263 مجله نور علم، ش 9، دوره دوم، سال 1366، ص 82.
[39]. تاریخ علمى و اجتماعى اصفهان، ج 2، ص 263 و گنجینه دانشمندان، ج 1، ص 242.
[40]. المسلسلات، ج 2، ص 92 تاریخ علمى و اجتماعى اصفهان، ج 2، ص 266 نقباء البشر، ج 2، ص 742 گنجینه دانشمندان، ج 1، ص 242 مجله نور علم، ش 9، دروه دوم سال 1366، ص 82 اعیان الشیعه، ج 7، ص 16.
[41]. تهذیب الاصول، ج 1، ص 44 محاضرات، ج 1، ص 208.
[42]. الذریعه، ج 4، ص 452 نقباء البشر، ج 2، ص 751 وقایة الاذهان، ص 38، چاپ مؤسسه آل البیت.
[43]. با عین، بدون نقطه به معناى ستارگان گمنام و بىنشان.
[44]. داروین در فلسفه خود معتقد است که همه انواع موجودات مثل نبات و حیوان از یک نوع سرچشمه مىگیرند و انواع موجود در حال حاضر، انواع تکامل یافته از انواع ضعیف الوجود در گذشته است.
[45]. نقد فلسفه داروین، ج 1، ص 3، انتشارات مطبعة الولایة العامره، سال (1331 هـ .ق.) نجف.
[46]. چهل مقاله، ص 590.
[47]. الذریعه، ج 17، ص 209.
[48]. نقباءالبشر، ج 2، ص 753 الذریعة، ج 2، ص 488 وقایة الاذهان، ص 38 و المسلسلات، ج 2، ص 92 و اعیان الشیعه، ج 7، ص 17.
[49]. تاریخ علمى و اجتماعى اصفهان، ج 2، ص 403 و شعراء الغرى، ج 4، ص 42.
[50]. الذریعه، ج 11، ص 273.
[51]. همان، ج 16، ص 2.
[52]. نقباء البشر، ج 2، ص 752.
[53]. تاریخ علمى و اجتماعى اصفهان، ج 2، ص 364.
[54]. نقباء البشر، ج 2، ص 750 شهداء الفضیلة، ص 388.
[55]. تاریخ علمى و اجتماعى اصفهان، ج 2، ص 356.
[56]. همان، ص 410.
[57]. مصادف با 24 بهمن سال (1321 هـ .ش.) و (1943م).
[58]. معجم رجال الفکر، ص 36 تاریخ علمى و اجتماعى اصفهان، ج 2، ص 426 گنجینه دانشمندان، ج 1، ص 242 شعراء الغرى، ج 4، ص 42 المسلسلات، ج 2، ص 94 اعیان الشیعه، ج 7، ص 16.
[59]. وقایة الاذهان، ص 49 تاریخ علمى و اجتماعى اصفهان، ج 2، ص 420.
[60]. تاریخ علمى و اجتماعى اصفهان، ج 2، ص 416.