ارمغانى معنوى
آیت الله سیدابوالقاسم دهکردى دیدگاه ها، افکار عرفانى و تجربه هاى سلوکى خود را که از راه تفحص در منابع قرآنى و روایى و نیز پارسایى و عبادت به دست آورده بود، در اثرى به نام «منبرالوسیله» گرد آورد. او در این اثر دست آوردهاى معنوى خویش را با عنوان «مرقاة» و «پلکان» با ترتیب خاصى نظم و نسق داده است تا راهیان کوى کمال با بهره ورى از آن، به مقامات ملکوتى برسند. در حقیقت این مباحث مرام نامه ى است که ساختار زندگى او را پى ریخته بود و نردبانى است که خود او با عروج از آن، به مقامات والایى رسید و محضر آموزگاران باطنى ولایت را درک کرد.
قصد مؤلّف آن بود تا این اثر را در دو جلد به پایان ببرد، اما گویا به تنظیم بیش از یک جلد توفیق نیافت. جلد نخست که در دسترس است، به قطع وزیرى در 413 صفحه سامان یافته که نگارش آن در شب جمعه 25 محرم سال 1326 هـ .ق. به پایان رسیده است. او درباره این اثر مى نویسد:
«این کتاب مَرْکَب عروج من به سوى پروردگار است. سعادت دنیا، بِهْ ورزى آخرت و سلامت دین را در عمل بدان مى دانم. این را براى خودم و هر آن که از من پیروى کند، نوشته ام.»([43])
آیت الله سیدابوالقاسم دهکردى مقامات والایى را طى کرد و مورد عنایت خاص الهى قرار گرفت و با معارف باطنى ولایت آشنا شد چنان که در این کتاب به این حقیقت اشاره مى کند:
«پس از این که با تمام وجودم به خداى روى آوردم، در بارگاه الهى انس گرفتم و نفس خود بینم را خداى بین کردم. عقلم در آسمان قدس به پرواز درآمد، حقیقت یقین را چشیدم، راه هاى پر بیم و هراس برایم هموار شد. از فضاى کوچک تنگ بینان رستم و گشادگى سینه و وسعت دل پیدا کردم. خداوند عنایت فرمود و حقایق و معارف بلندى را در جانم افکند. این معارف ابعاد وجودى و استعدادهاى معطل و راکدم را احیا کرد و گذشته عمرم را نقد نمود. البته این برکات از کتاب خوانى و پر مطالعه اى برنیاید بلکه مرهون انقطاع الى الله، و تضرّع به درگاه او و تدبّر در آیاتش است».
حکیم سیدابوالقاسم دهکردى بر این باور بود که نفس آلوده به گناهان اگر معارف توحیدى را هم بیاموزد، نه تنها برایش فایده اى معنوى ندارد، بلکه این آموزش ها بر حجاب هاى او مى افزاید. به عقیده این فقیه عارف، جویندگان دانش قبل از آن که به تحصیل علوم و کسب انواع معارف روى آورند، باید به تزکیه و تهذیب نفس و تصفیه درون بپردازند و درون را از هر گونه رذالتى پالایش کنند. و چون زمین دل و ذهن را از هر گونه آفات و علف هاى هرز و ناگوارى ها پاک ساختند، بذر معارف و علوم الهى را در آن بیفشانند تا میوه هاى خوبى به عمل آورند که در زمین پاک، حکمت ها و دانش ها بهتر ثمر مى دهند و مى توانند چراغ راه گشته، آدمیان را از سرزمین ضلالت به شهر هدایت برسانند:
«به درستى که تنها راه رسیدن به این مقام، تزکیه نفس از پستى ها و رهانیدن آن از تعلّقات فناپذیر و زودگذر و بازداشتن آن از هوس هاست. باید بر فرق دنیا قدم نهاد و در برابر جاذبه هاى پر زرق و برق و فریبنده آن، زهد ورزید و به مقامات اخروى و امور جاویدان و شایسته دل بست».([44])
این انسان وارسته تنها راه رسیدن به درجات معنوى را در تقوا و عمل مستمر به سنّت رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) و پیروى از راه و سیره اولیاء الله و ائمّه هدى مى داند.
وى در کتاب «نورالابصار فى فضیلة الانتظار» با استناد به روایتى، 12 وظیفه و نشانه براى انتظار فرج ذکر مى کند و در وظیفه دوازدهم مى گوید:
از نشانه هاى انتظار، مهیا بودن براى ورود محبوب است و مهیا بودن با چند خصلت به دست مى آید:
1) عزم حقیقى بر یارى و پیروى آن حضرت 2) داشتن صفات نیک اخلاقى و پرهیز از هرگونه آلودگى:
آیینه شو، جمال پرى طلعتان طلب *** جاروب کن توخانه و پس میهمان طلب
3) مواظبت در انجام واجبات و مستحبات و ترک امور حرام و مکروه
4) آماده کردن امکانات رزمى
5) مرز دارى
6) مواظبت بر تلاوت عهدنامه بزرگ و کوچک، که در زاد المعاد علاّمه مجلسى آمده است.
اندرزهاى ارزنده
آیت الله سیدابوالقاسم دهکردى آموزه هاى روح پرور و دل پذیرى دارد که خاستگاه آن ها انوار فرقانى ربوبى و کوثر علوى است که تشنگان فضیلت و جویندگان مکارم را مى تواند در وصل به لقاى حق، مشعل فروزانى باشد. وى در یکى از این اندرزها مى نویسد:
«سفارش مى کنم تو را اى نفس خطاگر، غافل از آقا و پروردگارت و ذلیل دشمنانت، کاهل به مهمات امور و هدف و رسالت آفرینشت، چه بسیار عمر گران قدر را ضایع کردى... سوگمندانه این سرمایه گران را تباه کردى و خود را به افسوس و حسرت همیشگى مبتلا ]کردى[. روحى را که پادشاهى توانا بر رساندن تو به سلطنت دائمى و جاودانه است در زندان شهوات، رنجور کردى و در غل و زنجیر و اسارت هوا و هوس گرفتار (نمودى). در گورستان تاریک و بى کس با کژدم و حشرات موذى چه خواهى کرد؟ در روزى که مال و فرزند سود ندهد و هر کس از دوستان و برادران و فرزندان، خود مى گریزد و در نجات خویش مى کوشد. در روز قیامت حمایت گر و شفاعت گر تو کسى نیست، مگر آن که تو را قلبى سلیم باشد. من به تو راه رشد و صلاح را باز نمودم.»