کنگره جهانى اسلام
در سال 1350 ق یک صد و پنجاه نفر از شخصیّتهاى سیاسى و مذهبى کشورهاى مسلمان از سراسر دنیا، در کنگره جهانى اسلام، گرد آمدند مفتى بیت المقدس از سوى مجلس اعلاى فلسطین، کاشف الغطا را به شرکت در این گردهمایى فرا خواند این در حالى بود که فلسطین هنوز اشغال نشده بود و بیش از هفتاد هزار نفر از مردم فلسطین به بیت المقدس آمده بودند تا از سخنان رهبران فرقه هاى اسلامى و شخصیتهاى برجسته سیاسى و مذهبى کشورهاى مسلمان بهره جویند رشید رضا (نویسنده سنى مذهب تفسیر المنار) و علاّمه اقبال لاهورى نیز در این همایش بزرگ حضور داشتند
هرشب چند نفر از دانشمندان سخنرانى مى کردند تا اینکه نوبت به جناب کاشف الغطا رسید اینک چکیده اى از سخنان وى را مى آوریم:
از نخستین شبى که با این اجتماع بزرگ روبرو شدم پیوسته خود را در میان ترس و امید مى بینم گاه نسبت به این کنگره خوشبین هستم و گاه دلم شور مى زند ترس من به چند دلیل است:
1 - شرقیها، به ویژه مسلمانان - مراد من برادران حاضر در این کنگره نیست - از پایدارى در هدف برخوردار نیستند چه بسا مسلمانانى که حرکتى آتشین آغاز کردند ولى پس از مدتى حرکتشان به خاموشى گرایید
2 - اختلاف و جدایى از خصلتهایى است که در درون ما ریشه دوانیده و ما را بیچاره ساخته است اختلاف اندیشه و آزادى فکر از ویژگیهاى انسان است امّا مصیبت این است که اختلاف نظر به دشمنى بگراید مسلمانان برادران یکدیگرند آیا برادر با برادر دشمنى مىورزد؟!
اى یکتاپرستان! یکى شوید من پیش از این، دو کلمه گفتم که امیدوارم از سخنان ماندنى باشد گفتم:
گنبد اسلام بر دو پایه استوار است:
کلمه توحید و توحید کلمه اى مسلمانان! اگر سخن ما یکى نشود، باید با اسلام وداع کنیم
3 - سومین بیمارى ما این است که ما شرقیها عادت داریم به جاى عمل، حرف بزنیم و در جایى که باید اندیشه خود را به کار بندیم، کارها را بدون فکر انجام مى دهیم
هر ملّتى با سه چیز مى تواند قیام کند: مردم توانا، اندیشه درست و کوشش دایم([12])
سخنان کاشف الغطا غوغایى بپا کرد در آن شب با اصرار از کاشف الغطا خواستند که امام جماعت نماز عشا باشد، او نیز پذیرفت تمامى علماى اهل سنّت، حتّى وهّابیون، ناصبى ها و خوارج نیز به او اقتدا کردند از آن روز به بعد، کاشف الغطا امام جماعت کنگره شد نماز جمعه هم به امامت او برگزار شد
روزنامه ها و مجله هاى کشورهاى اسلامى سخنان کاشف الغطا را چاپ کردند بسیارى از نویسندگان و دانشمندان اهل سنّت از آن به بعد، نسبت به شیعه روش ملایم ترى برگزیدند
کاشف الغطا پانزده روز در فلسطین ماند به شهرها و روستاهاى فلسطین رفت و با علما و مردم صحبت کرد آنان را به وحدت فرا خواند بسیارى پس از سخنرانى او در کنگره، وى را «امام کاشف الغطا» مى خواندند دانشمندان اهل سنّت از وسعت نظر، قدرت بیان و سخنان پرمغز او به شگفت آمده بودند
کاشف الغطا به عراق بازگشت و بسیارى از طلاب و فضلاى حوزه علمیّه نجف که آوازه سخنان او در کنگره و تأثیر آن را در روزنامه ها خوانده بودند، به پیشواز او آمدند حسینیّه کرخ بغداد آکنده از جمعیّت بود روزنامه نگاران، شاعران، شخصیتهاى فرهنگى و سیاسى عراق در حسینیه گرد آمده بودند کاشف الغطا براى مردم صحبت کرد و آنها را از آنچه در کنگره گذشت، مطلّع ساخت
وى پس از سه روز اقامت در بغداد، به کربلا رفت و پس از زیارت مرقد امام حسین(علیه السلام)به نجف بازگشت هرشب، مردم به دیدار او مى رفتند و از سخنان او درباره مسافرتش استفاده مى کردند بسیارى از شاعران و شخصیتهاى فرهنگى و سیاسى نجف حضور موفق او در کنگره را به وى تبریک مى گفتند و شاعران بیش از ده هزار بیت شعر درباره سفر او سرودند
مردم کوفه از او دعوت کردند تا به شهرشان بیاید مسجد بزرگ کوفه، هزاران نفر را در خود جاى داده بود کاشف الغطا براى مردم صحبت کرد سخنرانى او به نام «الاتحاد و الاقتصاد» چند بار چاپ شد در سخنان او آمده بود: غرب به وسیله صنعت و مکیدن چشمه هاى ثروت شرق، بر آنان سیطره یافت اسلام همه راههاى سالم به دست آوردن ثروت را بیان و ضرورت رشد اقتصادى را گوشزد کرده است سعادت کشورهاى اسلامى با اتحاد و اقتصاد به دست مى آید([13])