شیخ نصرالله شبسترى
(1292 ـ 1382 ش)
عنوان مقاله: پارساى
فروتن
نویسنده: محمّد الوانساز خویى
ولادت
مُفسّر بزرگ ، آیت الله
شیخ نصرالله زرگر شبسترى در روز چهارشنبه نهم ربیع الآخر سال 1333 هـ.ق (چهارم اسفند
1292ش) در کوى لیل آباد تبریز چشم به عرصه هستى گشود .[1]
پدرش ، میرزا عبدالله
شبسترى صنعتگرى بسیار متدین و پاک فطرت بود و از خوبان روزگار به شمار مى رفت .[2] از او
چهار پسر و هفت دختر به یادگار ماند که برخى در قید حیات هستند .[3]
تحصیلات
نصرالله در
کودکى با پدر به شبستر رفت و با تشویق آیت الله حاج میرزا کاظم شبسترى[4] وارد
حوزه علمیه گردید. وى در بیست سالگى براى ادامه تحصیل راهى مدرسه علمیه طالبیه تبریز
شد. علوم مقدماتى و قسمتى از سطح را در پیش بزرگان تبریز آموخت و با طلاب با استعدادى
همچون شیخ ابراهیم وحدت تبریزى به مباحثه نشست[5] و آنگاه به
مشهد مقدس رفت و پس از مدتى به قم آمد و در جلسات درسى آیت الله سید محمّدحجّت کوه
کمرى حاضرشد.اوششماه بعد در سال 1360 هـ.ق به عراق رفت و در نجف اشرف از محفل فقهى
و اصولى، آیات: سید ابوالحسن اصفهانى، شیخ محمّد حسین کمپانى اصفهانى ، آقا ضیاء الدین عراقى ، سید محسن حکیم
، سید ابوالقاسم خویى و میرزا باقر زنجانى کسب فیض نمود. دوره فلسفه و حکمت اسلامى
را نیز از آیت الله شیخ صدرا بادکوبه اى آموخت وبعد از هشت سال که در این رشته ها صاحب
نظر گردید، به تبریز برگشت.[6]
اجازات
ایشان از جمعى از بزرگان
علم و حدیث اجازه نقل حدیث و اجتهاد گرفت. اسامى مشایخ وى به ترتیب صدور اجازه چنین
است :
1 . حاج ملاّ على واعظ خیابانى
تبریزى .
2 . سید ابوالحسن اصفهانى
.
3 . شیخ آقا بزرگ تهرانى
.
4 . سید محسن حکیم .
5 . حاج میرزا على شیخ الاسلامى
.[7]
6 . شیخ محمّد صالح مازندرانى
سمنانى .
7 . حاج میرزا محمّد تهرانى
.[8]
8 . شیخ محمّد باقر ساعدى
خراسانى .
9 . سید محمّد رضا گلپایگانى
.
10 . سید شهاب الدین مرعشى
نجفى .
11 . سید مصطفى خوانسارى
.[9]
خود نیز به افرادى همچون
, آیت الله سید ابوالحسن مولانا (سال 1411هـ. ق) و آیت الله سید عبداللطیف قرشى خویى
اجازه روایى داد.[10]
بر
کرسى تدریس
آیت الله شبسترى پس از
بازگشت از نجف تدریس رسمى علوم دینى را آغاز کرد و تا چند سال پیش از وفات ادامه داد
. از شاگردان وى مى توان به شیخ احمد کریمى اصل هشترودى ، سید شمس الدین مرعشى نجفى
و سید مهدى مرعشى نجفى اشاره کرد .
کتابخانه
شخصى
کتابخانه شخصى آیت الله
شبسترى حاصل سالها صرف عمر گرانمایه وى براى تهیه کتب در فقه ، اصول ، حدیث ، تفسیر
، اخلاق ، تاریخ و حکمت بود . آقا بزرگ دو نسخه منحصر فرد به نامهاى زبدة الأنوار
لتحفة الأخیار[11] تألیف
ملاّ على بن حسین شبسترى و الزیارة الرجبیة فی المشاهد[12] تألیف
میرزا محمّد بن محمّد رضا مشهدى را در کتابخانه آیت الله شبسترى دیده و معرفى کرده
است .کتابخانه وى در زمان حایتش به کتابخانه مدرسه طالبیه تبریز اهدا گردید .
جلسات
تفسیرى
آیت الله شبسترى بعد از
بازگشت به تبریز ابتدا در مسجد سید على حکیم[13] واقع در محلّه
راسته کوچه ، و سپس با کسب اجازه از آیت الله حاج سید محمّد على انگجى در مسجد آیت
الله انگجى به اقامه نماز پرداخت. وى با تشکیل جلسات تفسیر قرآن کریم جان تازه اى به
فعالیتهاى تفسیرى شهر بخشید و نیروهاى فاضل و مستعدى را تربیت کرد که عده اى از آنان
در طول هشت سال دفاع مقدس به شهادت رسیدند . روش تفسیر وى بیشتر کلامى ، تاریخى ، ادبى
و روایى بود و بنا به اظهار خود از 28 تفسیر شیعه و سنى سود مى جست و بیشتر از همه
به تفسیر على بن ابراهیم قمى نظر داشت .
حاصل آن مجالس ، نزدیک
به دو دوره تفسیر کامل قرآن در 1067 نوار کاست ـ هر کدام به مدت 5/1 ساعت ـ شد . فهرست
این نوارها با ذکر تاریخ ، شماره نوار ، سوره و آیات مربوطه در فهرست جداگانه اى گردآورى
شده است . نوارهاى مربوطه بعد از نماز مغرب و عشاء یا قبل از نماز ظهر در روزهاى جمعه
و مناسبتهاى مذهبى به صورت پى در پى ضبط مى شد و برخى از آنها فارسى و مخصوص دانشجویان
و فارسى زبانان مى باشد . امید است نوارهاى تفسیرى معظم له به صورت کتاب در دسترس مشتاقان
قرار گیرد . محافل تفسیرى ایشان در سال 1365 ش تعطیل و معظم له به تهران منتقل گردید
.[14]
آثار
و تألیفات
آیت الله شبسترى آثار
علمى ، اجتماعى و تفسیرى متنوعى داشت که تعداد انگشت شمارى از آنها به چاپ رسیده است
. خود مى نویسد :
«... بنده شاید بالنسبة به اکثر همکاران زیاد کار کرده و نوشته ام ،
امّا آنچه که خیلى براى آن ارزش قائل باشم زیاد نیست .
لاف
اثر سخن چو دُر توان زد *** آن خشت بُود که پُر توان زد
و لذا در پشت
پاره اى از تعلیقات و نوشته ها این عبارت را از یادداشت هاى آقاى قزوینى به عاریت گرفته
و تذکر داده ام که «این نوشته مرتب و منظم نیست و غرض من از تسوید این اوراق اصلا و
ابداً و بوجه مِن الوجوه تألیف و تصنیف و استفاده دیگران نبوده است ، بلکه غرض یگانه
و مقصد بالانحصار من ، فقط یادداشت و رفع احتیاج شخصى خودم است و بس» ...».[15]
آنچه از ایشان به چاپ
رسیده، عبارت است از :
1 ـ وفادار باشید :[16] در سال 1350
و 1362 ش در تهران منتشر شد.
2 ـ اللولؤ النضید فى شرح زیارة مولانا ابى عبد الله
الشهید علیه السّلام :[17] از مهمترین
و جامع ترین شروح زیارت عاشوراى معروف به زبان عربى است. مؤلف در 8 شعبان 1359 هـ.ق
از شرح آن فارغ شده و دو بار ـ 1359 و 1405 هـ.ق ـ در 258 صفحه در تهران به چاپ رسیده
است و آقا بزرگ بارها از این کتاب تجلیل کرده است .[18]
3 ـ دُّر یتیم یا زندگانى
لقمان حکیم:[19] کتابى جامع
در حالات حضرت لقمان حکیم است. چاپ پنجم آن در سال 1362 هـ.ش توسط دارالکتب الاسلامیه
در 258 صفحه در تهران انجام شد.
4 ـ هدیة الأقران الى اخبار
لقمان الحکیم :[20]به زبان عربى
در خصوص مواعظ و حالات حضرت لقمان حکیم است . چاپ اوّل آن در سال 1323 ق و چاپ دوّم
آن در 1403 ق در 145 صفحه و در تهران صورت پذیرفت .[21]
5 ـ مقدمه و تعلیقه بر آداب
الصلاة (علاّمه مجلسى) :[22] این کتاب
با تعلیق و تحشیه آیت الله شبسترى در 105 صفحه به چاپ رسید.
6 ـ چه کنیم تا وفادار باشیم
:[23] رساله اى
مختصر به قطع جیبى و 45 صفحه که در سال 1353 ش در تبریز چاپ شد .
7 ـ صد پند لقمان حکیم :[24] رساله کوچکى
است که به ضمیمه آداب الصلاة چاپ شد .
8 . طرق الإجازات .[25]
فعالیتهاى
سیاسى، فضائل اخلاقى
در خصوص فعالیتهاى سیاسى
آن مرحوم مى توان به همکارى در ارسال اعلامیه اى براى ساحت آیت الله سید محمّد رضا
گلپایگانى در تاریخ 7/1/1352 ش اشاره کرد که درباره بازداشت جمعى از جوانان مسلمان
دانشگاهى بود.[26]
در مورد فضائل اخلاقى
آن مرحوم نیز مطالب زیادى نقل شده است. وى ثلث آخر شبها را به راز و نیاز اختصاص داده
بود و جز عده معدودى از نزدیکانش کسى از تضرع شبانگاهى و صبگاهى وى اطلاع نداشت.
وقتى سلامت جسمانى داشت،
هر روز پس از اقامه نماز صبح پیاده روى مى کرد و پس از صرف صبحانه به مطالعه تفسیر
مى پرداخت یا جلسات هفتگى با علماى تبریز برگزار مى نمود .
علاقه فراوانى به ائمه
اطهار(علیهم السلام) داشت و این صفت را از بزرگان مذهب به ارث برده بود . زمانى که
از قرآن مجید و امام زمان (عجل الله تعالى فرجه الشریف) صحبت مى کرد , گویى خود را
در مقابل کلام الهى و آن حضرت مشاهده مى کرد و آنان را شاهد افعال و گفتار خود مى دید
.
بر قرآن کریم، احادیث
و ادعیه مأثوره احاطه کامل داشت و هر وقت سؤالى از کلام الهى مى شد ، آیات قبل و بعد
را مرور مى کرد و جواب نهایى را به تناسب حال اشخاص بیان مى نمود .
سخنى را که قبول نداشت
به دیگران نمى گفت و کارى را که نمى کرد به دیگران سفارش نمى نمود . جوانان را دوست
داشت و آنها را به انجام واجبات، ترک محرمات و شادابى و معاشرت با مردم و خانواده شان
دعوت مى کرد .
از صفات بارز وى ، کم
خورى، صرف غذاى ساده و پرهیز از اسراف و زیاده روى بود ، بخصوص شبهابه اندکى نان و
لبنیات و سبزى قناعت مى کرد. به هر مهمانى نمى رفت و پیوسته خود را در کنار مردم و
جوانان مى دید . روى پاکت وصیت نامه اش نوشته بود :
من
همانم که در ایام حیات *** بى شما صرف نکردم اوقات
وى به شعر و ادب علاقه
داشت و اشعار زیر نشان استعداد و ذوق شعرى اوست :
خوش
آن بینا کزو کورى بیاسود *** سلیمانى کزو مورى بیاسود
پزشکى
را چه خوشبختى آن به *** که از داروش رنجورى
بیاسود
ازین
خوشتر چه بهر کارفرما *** که مزدى داد و مزدورى بیاسود
برو
در سایه نزدیک مردى *** کز او همسایه دورى بیاسود
ببالاى
جوانى جامه زیباست *** که اندر دامنش عورى بیاسود[27]
***
مرا
زنده پندار چون خویشتن *** من آیم بجان گر
تو آیى به تن
مدان
خالى از همنشینى مرا *** که بینم ترا گر نبینى
مرا[28]
خاطرات
در یکى از
روزهاى سال 1423 ق در محضر پرفیض آیت الله سید ابوالحسن مولانا حضور داشتم ، وى فرمود
: چند روز پیش در خدمت آیت الله حاج میرزا نصرالله شبسترى بودم. وى گفت : وقتى در تهران
در منزل بسترى بودم مقام معظم رهبرى به عیادت بنده تشریف آوردند. ایشان به من خیلى
توجه کردند و فرمودند : بوى پدرم را از شما استشمام مى کنم .[29]
سالهایى که در تهران سکونت
داشت، در هر سال چند ماه به تبریز مى رفت. وقتى از او پرسیده بودند: شما که در تهران
آسایش دارید، چرا در این سنن با رنج و زحمت به تبریز مى روید، گفته بود :
«تبریز وطن من است ، وطن حکم مادر را دارد , مادر مادر است دیگر نمى
توان او را به خاطر زشت رویى ترک و به خاطر خوشرویى و زیبایى جذب کرد . دوستى و علاقه
صرفاً جهت ابراز ارادت به مادر است.»[30]
آیت الله حاج میرزا على
احمدى میانجى در خاطرات خود مى گفت:
«آیت الله حاج میرزا عبدالله مجتهدى تبریزىدر تبریز در خانه خود جلسه
هفتگى داشت . در یکى از جلسات ، ایشان معناى عبارتى را از آیت الله آقاى حاج میرزا
نصرالله شبسترى پرسید و ایشان معنا کرد . آیت الله حاج میرزا عبداللهاقرار کرد که بلد
نبودم و از آقا استفاده کردم.»[31]
در جزوه زندگى نامه ایشان
آمده است :
«بارها با پاى پیاده از نجف اشرف به زیارت حضرت امام حسین علیه السّلام
مشرف شده بود . در یکى از این مسافرت ها شخصى مى خواست با اداى وجهى در ثواب زیارت
ایشان شریک شود و ایشان امتناع مى نماید . همان شب خواب مى بیند که اگر به اندازه دانه
هاى شن و قطرات باران برایت پول بدهند ، نمى تواند اجر معنوى زیارت تو باشد.»[32]
در تابستان 1376 ش که
به اتفاق عده اى از دوستان به محضرش شرفیاب شدیم، در جواب یکى از افراد حاضر گفت :
از حرفهاى بیهوده و گزاف پرهیز کنید و سخنى را بر زبان جارى سازید که یا به نفع دنیا
یا آخرتتان باشد .
در
منظر صاحب نظران
آقا بزرگ تهرانى در اوّل
اجازه روایى ده صفحه اى اش به آیت الله شبسترى داده است، مى نویسد:
«... الاخ الشّفیق الذّى هو بکلّ مکرمة حقیق . ذواللّسان المنطیق ،
و النّظر الدّقیق ، و صاحب القلم و البیان و التّحقیق ، مولانا الفاضل الکامل و العالم
العامل الورع التّقى الاواه المدعو بالشّیخ نصرالله بن عبدالله التبریزى الشبسترى مؤلف
اللؤلؤ النضید ....»[33]
آیت الله شهید مرتضى مطهرى
از ایشان به عنوان «دوست عالیقدر و دانشمند محترم» یاد کرده است .[34]
علاّمه جعفرى ـ ضمن بازگویى
خاطرات سفر به نجف اشرف و کمک آیت الله شبسترى به وى در آن زمان ـ از ایشان با عنوان
«روحانى بسیار خوب و وارسته» یاد کرده است .[35]
محمّد شریف رازى از ایشان
با عنوان علماى اعلام در تبریز یاد مى کند[36] و استاد عمران
علیزاده که از نزدیک ایشان را مى شناخت ، مى نویسد :
«عالم متتبع ، فقیه محقق ، حاج شیخ نصرالله بن عبدالله شبسترى از علماء
فاضل و فقهاء متبحر ، شخص زاهد متقى ، داراى تحقیقات عالیه و تألیفات نفیسه ، محضرش
منبع فیض و استفاده مى باشد.»[37]
ارتحال
ملکوتى
معظم له پس از عمرى خدمت
در روز چهارشنبه اوّل بهمن 1382ش (28 ذى قعده 1424 هـ.ق) مقارن با اذان صبح در زادگاهش
به لقاء حقّ پیوست و پیکر پاکش با حضور اقشار مختلف مردم و علماى تبریز تشییع شد و
بعد از اقامه نماز میت به امامت آیت الله حاج شیخ رضا توحیدى در قبرستان وادى رحمت
ـ بلوک 5 ـ دفن گردید . رونوشت تربت شریف وى چنین است :
مرقد الفقیر
الى الله الغنى نصرالله ابن عبدالله الشبسترى المولود بتبریز عام 1333 ق ، المتوفى
یوم 28 ذیقعدة الحرام 1424 هـ.ق مطابق اوّل بهمن 1382 هـ.ش .[38]
فرزندان
از آن فقیه فرزانه یک
پسر و دو دختر به یادگار ماند. اسامى پسر و دامادهایش چنین است :
1 . حسن شبسترى ، مقیم تهران
.
2 . حاج حسین قلیپور ، مقیم تبریز
.
3 . حاج حسین صدیق باور ، مقیم تهران
.[39]
[1].
نامداران تاریخ ، عمران علیزاده 2/374 .
[2].
نویسنده گنجینه دانشمندان پدر وى را با عنوان «العالم العّلام الشیخ عبدالله» یاد کرده
که اشتباه است . (گنجینه دانشمندان، ج 3، 318).
[3].
زندگینامه به مناسبت چهلمین روز درگذشت آیت الله شبسترى ، ص 5 .
[4].
آیت الله حاج میرزا کاظم مجتهد شبسترى در سال 1307هـ. ق در شبستر به دنیا آمد . علوم
مقدماتى را از آقا میرزا محمّد آقا شبسترى استفاده کرد و سپس براى تکمیل دروس دینى
به تبریز و سپس به عراق عزیمت نمود و در حوزه هاى علمیه نجف اشرف ، کربلاء و سامراء
به تحصیل پرداخت . اسامى استادان وى در آن دیار چنین است : آیات سید محمّد کاظم یزدىطباطبایى،
ملاّ فتح الله شیخ الشریعه اصفهانى ، سید محمّد فیروز آبادى ، شیخ محمّد حسین غروى
اصفهانى، میرزا محمّد حسین نائینى ، شیخ زین العابدین مرندى تبریزى و میرزا محمّد تقى
شیرازى . آیت الله مجتهد شبسترى پس از 18 سال سکونت در نجف اشرف و دریافت اجازات اجتهاد
و نقل حدیث از استادانش، به زادگاه خویش برگشت و به امور شرعى و تدریس سطوح مختلف حوزوى
پرداخت . از کارهاى وى در شبستر تأسیس حوزه علمیه در آن شهر و مدرسه اسلامى براى تربیت
بچه ها در تبریز است . سرانجام ایشان پس از سالها تدریس ، تألیف و تربیت طلاّب علوم
اسلامى در سال 1366هـ. ق وفات نمود و در قبرستان نو شهر مقدس قم به خاک سپرده شد .
(فرهیختگان آذربایجان ، خطى ، محمّد الوانساز خویى)
[5].
تربت پاکان ، عبدالحسین جواهرى، ج 1، 208 .
[6].
عرشیان خاک نشین ، محمّد الوانساز خویى ، ص 209 ـ 210 .
[7].
اجازه وى در خصوص قرائت دعاى سیفى است .
[8].
اللؤلؤ النضید ، نصرالله شبسترى ، ص 244 .
[9].
زندگینامه به مناسبت چهلمین روز درگذشت آیت الله شبسترى ، ص 8 .
[10].
عرشیان خاک نشین ، ص 166 .
[11].
الذریعه ، شیخ آقا بزرگ تهرانى، ج 12، ص 20.
[12].
همان، ج 12، ص 79 و ج 13، ص 30.
[13].
این مسجد در سال 1368 ش در اثر توسعه خیابان شهید مطهرى تخریب گردید .
[14].
زندگینامه به مناسبت چهلمین روز درگذشت آیت الله شبسترى ، ص 8 , نامداران تاریخ، ج
2، ص 373 .
[15].
نامداران تاریخ ج 2، 374 .
[16].
زندگى نامه به مناسبت چهلمین روز درگذشت معظم له ، ص 2 .
[18].
الذریعه، ج 18، ص 387 .
[19].
زندگى نامه به مناسبت چهلمین روز درگذشت معظم له ، ص 2 .
[20].
شیخ آقا بزرگ تهرانى این کتاب را با اسم «المواعظ القمانیة» و «الکلمة الطیبة» ضبط
نموده است . (الذریعه، ج 23، ص 128 و ج 18، ص 125) .
[21].
زندگى نامه به مناسبت چهلمین روز درگذشت معظم له ، ص 2 .
[25].
مختصرى از تاریخ شبستر ، محمّد جواد فرقانى ، ص 104 .
[26].
اسناد انقلاب اسلامى، ج 1، ص 353 .
[27].
زندگى نامه به مناسبت چهلمین روز درگذشت معظم له ، ص 9 .
[29].
آیت الله شبسترى با آیت الله سید جواد خامنه اى(پدر مقام معظم رهبرى) رفاقت زیاد و
رفت و آمد خانوادگى داشت .
[30].
مفاخر آذربایجان ، عبدالرحیم عقیقى بخشایشى ، ج2، ص 810 .
[31].
خاطرات حضرت آیت الله احمدى میانجى ، عبدالرحیم اباذرى ، ص 33 .
[32].
زندگى نامه به مناسبت چهلمین روز درگذشت معظم له ، ص 6 .
[33].
اللؤلؤ النضید ، ص 218 .
[34].
خدمات متقابل اسلام و مسلمین ، شهید مرتضى مطهرى ، ص 420 .
[35].
کیهان فرهنگى ، ش 7 ، مهر ماه 1363 ش .
[36].
گنجینه دانشمندان، ج3، ص 318 .
[37].
نامداران تاریخ، ج 2، ص 372 .
[38].
عرشیان خاک نشین ، ص 211 .
[39].
به نقل از دوست گرامى آقاى صمد زمانى .