ميراث گرانقدر و ارزشمند علوم اسلامي، گنجينهاي است كه ميتواند در زندگي فردي و جمعي، راهنما و راهگشاي ما باشد. در اين ميان، غواصاني پرتوان ميكوشند زمينه بهرهگيري از اين گنج بيبديل را فراهم سازند. مصححان كتب حديثي از اين زمرهاند. اينان به مصداق جهاني بنشسته در گوشهاي فارغ از هياهوي اجتماعي، با زحمت و تلاش فراوان به تصحيح و تحقيق اين متون ميپردازند تا در پرتو اين نورافشاني، فهم صحيحي از كتاب و سنت براي رهپويان راه حق فراهم گردد. از زمره اين پژوهشگران، علامه سيد حسن خرسان (به كسر خاء) است. اگرچه از وي سخن كم به ميان ميآيد، آثار فراوان وي پيوسته مورد استفاده اهل علم است و از نظريات وي بهرهمند ميگردند. پيش از آنكه به شرح حيات نوراني اين بزرگوار بپردازيم، مطالبي درباره بيت عالمپرور خرسان تقديم ميداريم.
بيت خرسان
امروز افراد فراواني را در اقصي نقاط عراق به ويژه كربلا و نجف، با شهرت خرسان ميتوانيم بيابيم.[1] اين خاندان كه سلسله شريفشان از طريق ابراهيم مجاب به حضرت امام موسي بن جعفر (علیه السلام) ميرسد و يادشان با علم و محبت اهل بيت عصمت و طهارت (علیهم السلام) مقارن شده است، برخي اهل علم و عدهاي كليدداران روضههاي مقدس بودهاند.[2] شاعر نامي عرب، سيد جعفر خرسان، كه ديوانش مشحون از نكات تاريخي و علمي، و اشعارش بر زبانها جاري است، از اين خانواده است.[3]
اين خاندان كه به شرافت علم و فضل مشهور است[4] به جهت كتابخانه مهم آن مورد توجه اهل علم است. مرحوم آقا بزرگ تهراني، از آثار علمي موجود در اين كتابخانه، فراوان ياد كرده است.
شهرت خرسان به مناسبت نام جد اعلاي اين بيت شرفالدين اخرس ميباشد.[5]
در برخي منابع نيز از اين بيت به جاي آل خرسان، آل خرس ياد كردهاند.[6]
پدربزرگ سيد حسن خرسان، موسي بن حسن بن علي (متوفای1320ق) است كه كتاب مرجح الميزان في يوم العرض علي الرؤوف المنان في مناقب الائمة المعصومين من ولد عدنان را نگاشته است.[7]
شمسالدين محمد بن احمد بن علي اخرس، از علماي قرن 9 هجری است كه دو كتاب زاد السبيل في الفقه و المشجر الكشاف لاصول السادة الاشراف به قلم وي است، او از خدام حرم علوي و از اين بيت شريف است.[8]
در اطراف كربلا مقامي است به نام اخرس بن كاظم، كه مدفن بزرگواري از اين خاندان است.[9]
سيد مسعود، ملقب به عيش، از اعيان و بزرگان قرن يازدهم نيز از اين خاندان محترم است.[10]
اين خاندان در گذشته به جهت ابوالحسن معصوم در قرن پنجم، به آل معصوم شهرت داشتهاند. اين بزرگوار در نجف اشرف بسيار محترم و صاحب عزت بوده است. ابن شدقم در تحفة الازهار آورده است كه پادشاه مصر، زمينهاي فراواني در اطراف قاهره و اموال ديگري را به وي هديه داد و او هم بخشي از اين اموال را براي سادات حسيني و حسني وقف كرد.[11]
سيد حسن خرسان در كتاب يتيمة الزمان في ما قيل في آل الخرسان،[12] و فرزند برومندش در منظومه نشوة الاماني[13] و قلائد العقيان في تاريخ آل الخرسان[14] مطالبي درباره خانواده خويش آوردهاند.
سيد حسن خرسان
سيد حسن خرسان، فرزند سيد عبدالهادي، سال 1322ق در نجف اشرف چشم به جهان گشود. پس از فراگيري مقدمات ادبي و فقهي از درس خارج مرحوم آيتالله سيد ابوالحسن اصفهاني، آيتالله نائيني، شيخ ضياءالدين عراقي، و سيد ابوتراب خوانساري بهرهمند شد. او به اجتهاد فقهي و دروس رسمي حوزه بسنده نكرد و براي بهرهگيري از اخلاق و حكمت، به محضر شيخ علي زاهد قمي و شيخ نعمتالله دامغاني حاضر شد.[15]
اين بزرگمرد پس از آنكه توشهاي از علم فراهم كرد به ميدان جديدي قدم گذاشت؛ او همه عمر را صرف احياي ميراث اهلبيت (علیهم السلام) كرد و مردم را با معارف آل الله آشنا ساخت.
ميرزا علياكبر غفاري كه همه عمر خود را در راه نشر معارف الهي وقف كرده، هنگامي كه از زندگينامه صدوق، نوشته سيد حسن خرسان سخن به ميان ميآورد، ميگويد:
«از بهترين آثار تحقيقي مكتوب و مدون در بيان احوال و خصايص صدوق است. سيد حسن موسوي خرسان، پژوهندهاي است ژرفانديش و سختكوش و توانا».[16]
فرزند علامه اميني نيز مينويسد: «او قدرتي فراوان در تحقيق و تصحيح كتب حديثي اماميه داشت».[17]
مرحوم آقا بزرگ تهراني هنگامي كه تلاش او را در رابطه با شرح مشيخة الفقيه و ... ذكر ميكند، آثار وي را با عبارت «جميعها بكمال الدقة» ميستايد.[18]
علم، تنها زيور اين مرد بزرگ نيست. عالمان ديني، او را به ورع، عبادت، تواضع و تقوا توصيف كردهاند. وي امام جماعت مسجد شيخ انصاري بوده و هر شب جمعه از نجف به كربلا ميرفت و زيارت حضرت ابا عبدالله الحسين (علیه السلام) را ترك نميكرد. با حضور وي در كربلا، امامت جماعت حرم به وي سپرده ميشد.[19]
حيات علمي، وي را از مسائل اجتماعي غافل نساخت. از اينرو به همراه علماي نجف در «ثورة العشرين» شركت كرد.[20]
به اين صورت علم و معنويت را به هم آميخته بود و به دليل همين معنويت، هيچ غرور علمي در وي نبود و درِ كتابخانهاش به روي همگان گشوده بود.
آثار علمي
تلاش علمي مرحوم سيد حسن خرسان به صورت تحقيق، تصحيح، تعليقات و... بوده است. آثار وي عبارت است از:
- تصحيح من لايحضره الفقيهدر چهار مجلد به همراه شرح مشيخة الفقيه كه در انتهاي كتاب چاپ شده است. مقدمه عالمانه وي در شرح احوال صدوق را دكتر عليرضا ميرزا محمددر انتشارات اطلاعات منتشر كرده است.
اين تصحيح، چاپهاي فراواني شده است؛ از جمله دارالاضواء بيروت، مكرر آن را به طبع رسانيده است.
- تصحيح تهذيب الاحكام في شرح المقنعهبه همراه شرح مشيخة التهذيب كه در انتهاي كتاب چاپ شده است.
اين تصحيح را نيز ناشران متعددي از جمله دارالاضواء و دارالكتب الاسلاميه بيروت چاپ كردهاند.
- تصحيح الاستبصاركه در انتهاي كتاب شرح مشيخة الاستبصاربه چاپ رسيده است. اين تصحيح را دارالاضواء مكرر منتشر كرده است.
- يتيمة الزمان في ما قيل في آل الخرسان.
وفات
وي در دوازدهم جمادي الاول سال 1405ق وفات يافت و در حجره ده در صحن علوي به خاك سپرده شد.[21] اين حجره متعلق به خاندان آل خرسان است.[22]
فرزند جايگزين پدر
از خاندان خرسان، محققان فراواني اكنون در نجف به تحصيل و تحقيق مشهورند، اما بزرگ اين خاندان، فرزند برومند سيد حسن خرسان است. سيد محمدمهدي خرسان، متولد 1347ق، عالمي ژرفانديش در علوم اسلامي و محل رجوع طلاب حوزه علميه نجف در فنون و علوم متعدد است. وي از مشاهير بزرگان عراق و سرآمد علماي نجف اشرف در تاريخ، حديث، رجال، تراجم و... به شمار ميرود.
شمارش آثار وي امري است دشوار، به ويژه كه در سن بالاي هشتاد هنوز به نگارش ادامه ميدهد. افسوس كه جهان تشيع از گوهرهاي خويش بيخبر است!
وي از شاگردان مبرز پدر خويش، سيد حسن خرسان و آيتالله سيد ابوالقاسم خويي است.
محقق ارجمند، رسول جعفريان، ملاقات خود را با سيد مهدي خرسان اين گونه نقل ميكند:
قرار بود ساعت 10 صبح به ديدن آقاي آيتالله سيد مهدي خرسان برويم. خانواده خرسان از خانوادههاي مشهور روحاني در نجف هستند. پدر ايشان سيد حسن خرسان بود كه تصويرش در اتاق موجود بود. زير آن نوشته بود كه صبح روز يكشنبه، 12 جمادي الاول سال 1406 درگذشته است.
در اين اتاق، تصاوير و خطوط جالب ديگري هم وجود داشت و فضا را تاريخي كرده بود.
آقاي سيد مهدي خرسان، فقيه و مصحح آثار و متون شيعي است. كتاب مفصلي هم درباره ابنعباس دارد كه در دست چاپ است. فارسي را به خوبي ميدانست و حتي تعبيرهاي جالبي مثل اين جمله «كميتم لنگ است» به كار ميبرد. اين نمونه را مثال زدم كه معلوم شود تا چه اندازه در نجف، فارسي رايج است. پسرش هم فارسي ميدانست. سال گذشته كتاب او در باب امام علي تحت عنوان «علي امام البررة» كتاب سال ولايت شناخته شد و جايزه گرفت كه در همين روز آقاي معراجي جايزهشان را به وي تحويل داد.[23]
در انتها فهرستي از برخي آثار وي كه در قالب تأليف، تحقيق و... به طبع رسيده است، آورده ميشود:
تأليف: رسالة في الشوري، عبدالله بن عباس، مزيل اللبس في مسألتي شق القمر و رد الشمس، نشوة الاماني، غريب القرآن، المحسن السبط مولود ام سقط، الشجر المبين، قلائد العقيان، موسوعة ابن ادريس الحلي (در 14جلد)؛
تحقيق: احتجاج، طب الامام الرضا، برخي مجلدات بحار؛
تعليق: معجم المستشرقين، كشف الظنون، البيان في اخبار صاحب الزمان ـ عجلالله تعالي فرجه الشريف ـ ؛
مقدمههاي علمي بر آثار فراواني مانند: تاريخ ابن وردي، طب الائمة به روايت ابي عتاب، التوحيد صدوق، منتقلة الطالبية از شريف ابي اسماعيل علوي (ق 5)، ينابيع المودة قندوزي، نزهة الجليس و منية الاديب الانيس.[24]
[1]. www.banihashim.net .
[2]. محمدحسين اعلمي حائري، دايرة المعارف الشيعية العامة.
[3]. محسن امين عاملي، اعيان الشيعة، ج 4، ص 181.
[4]. همان، ج 5، ص 189.
[5]. (محمدمحسن)آقابزرگ تهراني، طبقات اعلام الشيعة (الضياء اللامع في القرن التاسع)، ص 115.
[6]. جوادي و ديگران، دايرة المعارف تشيع، ج 1،
ص 167.
[7]. (محمدمحسن)آقابزرگ تهراني، الذريعة، ج 20،
ص 302.
[8]. مع علماء النجف الاشرف، ج 1، ص 208.
[9]. www.haydarya.com .
[10]. همان.
[11]. همان.
[12]. همان.
[13]. (محمدمحسن)آقابزرگ تهراني، الذريعة، ج 24، ص 160.
[14]. همان، ج 17، ص 163.
[15]. كاظم عبود فتلاوي، المنتخب في اعلام الفكر و الادب، ص 104.
[16]. محمد بن علي صدوق، الخصال، مقدمه، ص 8.
[17]. پیشین.
[18]. (محمدمحسن)آقابزرگ تهراني، الذريعة،ج 14، ص 67.
[19]. محمدحسين حسيني جلالي، فهرس التراث، ج 2، ص 610.
[20]. www.haydarya.com .
[21]. المنتخب من اعلام الفكر و الادب، ص 104. البته در گزارش آقاي رسول جعفريان كه در بخش بعد ذكر شده، سال وفات مرحوم خرسان، 1406ق ذكر شده است.
[22]. اعيان الشيعة، ج 5، ص 189.
[23]. سفر به منزل جانان، سايت كتابخانه تخصصي تاريخ اسلام و ايران www.historylib.com .
.[24] ر.ك: كوركيس عواد، معجم المؤلفين العراقيين في القرنين التاسع عشر و العشرين، ج 3، ص 251.