باقر شریف قرشى
(متولّد: 1344ق.)
عنوان مقاله: مشکات نور
نویسنده: سید محمّد سجّادى نژاد دامغانى
تولّد و خاندان
استاد شیخ باقر شریف قرشى در سال 1344ق. در خانوده علم و تقوا در شهر مقدّس نجف اشرف پا به عرصه وجود گذاشت. پدرش مرحوم شریف و اجدادش عبارتند: از مرحوم شیخ مهدى، شیخ ناصر و شیخ نوح که همگى آنها روحانى و اهل علم و کمال بودندمخصوصاً پدر بزرگوارش که خدمات فرهنگى بسیارى براى نوجوانان و جوانان در شهر «القاسم[1]» انجام داد. او معلّم علوم دینى بود و علاقه و اخلاق فوق العاده اى نسبت به اهل بیت عصمت(علیهم السلام) داشته است.[2]
تحصیلات ابتدایى
وى در دوران کودکى به دلیل این که مدرسه رسمى در زادگاهش وجود نداشت، به مکتب خانه رفت و از معلّمان دینى و مذهبى که به خردسالان و نوجوانان علم و دانش تعلیم مى دادند، مانند پدرش و شیخ کریم قطفان استفاده کرد.
شیخ باقر شریف، به همراه برادرش، شیخ هادى قرشى، پس از گذراندن دوره مقدّمات، علم نحو و الفیه ابن مالک را نزد شیخ حسین خلیفه آموخت.
استاد شیخ باقر درباره وى مى گوید:
«کان تَقِیَّاً، وَرِعَاً، استاذاً، ماهِراً فى النجف و مَرْجَعَاً فى منطقه الاحساء. و فى یده اموال کثیره و کان یبذل لِلفقراء».
استاد قرشى مدت هشت سال به فراگیرى مقدّمات و دوره سطح در حوزه علمیه نجف مشغول بود. وى در آغاز، منطق، معانى و بیان و شرایع را نزد استاد شیخ محمّدعلى دمشقى آموخت. او از عالمان و طبیبان حاذق و مجرّب در نجف بود و تمام کتاب هایى را که تدریس مى کرد، حفظ کرده بود و بدون کتاب تدریس مى کرد. وى کتاب مختصر المعانى را در علوم ادبى، نزد شیخ عباس مظفّر، از منسوبین و از وابستگان نزدیک شیخ محمّدرضا مظفّر فرا گرفت. علم اصول را نزد شیخ بشیر عاملى که عالمى، با تقوا بود، آموخت. این استاد، از ترس پروردگار عالمیان، زیاد گریه مى کرد.
استاد قرشى کتاب شرح لمعه دمشقیه را نزد آیت الله سیّد موسى بَعّاج آموخت. او عالمى نیکوکار، خوش اخلاق، باتقوا، زاهد و از اولیاى الهى بود. وى در اواخر عمرش به لبنان مهاجرت کرد و همان جا وفات یافت.[3]
تحصیلات عالى
شیخ باقر شریف قرشى تحصیلات عالى خارج فقه و اصول را نزد عالمان برجسته حوزه علمیه نجف آموخت.استادان او عبارت بودند از:
1. آیت الله شیخ محمّدتقى ایروانى.
وى استادى بزرگ و از چهره هاى بارز نجف و داراى زهد، تقوا و ورع بود و استاد خارج فقه و اصول وى بود.[4]
2. آیت الله شیخ محمّدطاهر آل راضى.
او عالمى بزرگ، فاضل، زاهد و باتقوا بود. بر بسیارى از علوم، مانند فلسفه، تاریخ اسلام و عرب، فقه، اصول، فلسفه و کلام و... تسلّط کامل داشت. از وى یک دوره کامل ده جلدى در شرح کفایه به یادگار مانده است. این عالم ربّانى، دوره بیست ساله درس هاى خارج اصول آیت الله سیّد ابوالقاسم خویى را به رشته تحریر در آورده است.[5]
3. آیت الله سیّد محمود مرعشى شوشترى.
او متولّد 1307 ق. و استاد خارج فقه و اصول در حوزه علمیه نجف اشرف بود. وى عالمى زاهد، باتقوا، خیّر و استاد بزرگ اخلاق و عرفان بود و علاوه بر این، محققّى ژرف اندیش و مؤلّفى پرتلاش بود و بیش از سى کتاب پرارزش در موضوعات مختلف علوم اسلامى، در فقه، اصول، تفسیر، رجال، معانى و بیان، طب، نجوم و... از خود به یادگار گذاشت.
سید محمود مرعشى شوشترى، بیش از صد و یک سال عمر کرد و در روز 27 شوال سال 1408 ق. برابر با خرداد ماه سال 1376 ش. وفات یافت. آیت الله سیّد شهاب الدّین مرعشىبر پیکرش نماز گزاردسپس وى را در حجره شماره 38 صحن بزرگ، نزدیک مقبره آیت الله شهید شیخ فضل الله نورى به خاک سپردند.[6]
4. آیت الله سیّد ابوالقاسم نورى استاد قرشى در درس خارج فقه و اصول آیت الله سیّد ابوالقاسم خویى حضور یافت و مدت بیست سال از وى کسب فیض کرد. و آن درسها را نوشت.
5. آیت الله سیّد محسن حکیم
یکى دیگر از استادان استاد شریف قرشى، آیت الله سیّد محسن حکیم بوده است. وى مدت زیادى نزد آن فقیه مجاهد کسب علم و دانش نمود.[7]
بر کرسى استادى
استاد شریف قرشى پس از سال ها تلاش و کوشش در راه تحصیل و کسب مدارج عالى علمى و معنوى، خود به تدریس پرداخت. وى گرایش به تدریس را چنین آورده است:
«آن چه را از استادم، مرحوم آیت الله سیّد ابوالقاسم خویى در مباحث «العروة الوثقى» آموختم، براى جماعتى از برادران فاضل بازگو مى کنم.
براى گروهى از برادران صاحب فضل و کمال، کتاب مکاسب شیخ مرتضى انصارى و کفایتین و فرائد الاصول را درس مى گفتم.
بیش از همه، مقدّمات و نحو را تدریس کرده ام. مدت هشت سال، الفیه ابن مالک را در مرکزى به نام «الجامع الهندى»[8] در حلقه هاى درسى مختلف، یکى پس از دیگرى تدریس مى کردم. به دلیل مهارتم در علم نحو، بعضى از بزرگان حوزه نجف، لقب «اخفش نحوى» به من داده اند.[9]
کتاب منطق مظفر را هم چندین بار تدریس کرده ام و در مورد آن چه تدریس کرده ام، کتاب هاى مختلفى هم تألیف نموده ام.[10]»
تحقیق و تألیف
این پژوهشگر توانا و سخت کوش، در زمینه انگیزه هایش براى تحقیق و تألیف، چنین گفته است:
«روزى من به همراه برادرم، شیخ هادى قرشى، نزد شهید عالى مقام سیّد محمّدباقر صدر بودیم. بحثى درباره اهل بیت عصمت(علیهم السلام)پیش آمد. وى گفت: درباره اهل بیت(علیهم السلام)، آثار علمى چندانى نگارش نیافته و آثارى هم که اکنون منتشر شده است، به صورت علمى، موضوعى، و روشمند نیست.
این مسائل و عشق و علاقه فردى من نسبت به ائمه(علیهم السلام) مرا بر آن داشت که به تحقیق و پژوهش درباره ایشان بپردازم. همواره تلاش مى کردم تا بتوانم اثرى تألیف کنم که براى نسل امروز مفید و سودمند باشد.[11]»
پژوهش و تألیف با زندگى استاد قرشى در هم آمیخته است. او به نگارش و قلم عشق مى ورزد. این شور و شوق استاد شریف قرشى موجب شد که وى در این راه، آسایش، آرامش و استراحت را بر خود حرام کند![12]
گرچه این محقّق ژرف اندیش و نیز آثار پر ارزش وى براى بسیارى ناشناخته است و زندگى نامه نویسان و مورّخان عصر حاضر از توان علمى، معنوى، اخلاص، فضایل و کمالات استاد شریف قرشى کمتر سخن گفته اند، امّا عشق او به اهل بیت و خدمات فرهنگى اش به جامعه بشریت و امّت اسلامى، در صفحه صفحه آثارگران ارج او موج مى زند.
از منظر بزرگان
نویسنده کتاب ارزشمند «ماضى النّجف و حاضرها» در معرفى استاد قرشى چنین نوشته است:
«الشیخ باقر ابن الشیخ شریف قرشى: کاتب. متتبّعٌ، مؤلفٌ، محقّق، تناول فى بحوثه الجوانب الاسلامیه و الاخلاقیه، له حیاه الامام الحسن(علیه السلام)، فى جلدین و کتاب العمل و حقوق العامل».[13]
استاد محمّدهادى امینى درباره وى مى نویسد:
«باقر ابن الشیخ شریف ولد 1344 ق. 1926 میلادى، کاتب متتّبع، مؤلّف، محقّق، تناول فى بحوثه الجوانب الاسلامیة و الاخلاقیة، له حیاة الامام حسن(علیه السلام)، 2 جلد مطبوع فى النجف و حیاة الامام موسى بن جعفر(علیه السلام)».[14]
در سال 1383 ش. همزمان با سقوط نظام صدام بعثى خائن، استاد قرشى به ایران و قم آمد و بسیار مورد تکریم و تعظیم شخصیّت هاى علمى و نهادهاى حوزوى قرار گرفت.
در مراسم کتاب سال ولایت (سال 1382 ش.) آیت الله شیخ باقر قرشى به عنوان مؤلف برگزیده معرفى گردید[15] و به پاس عمرى تلاش و پژوهش علمى در زمینه دین و اهل بیت(علیهم السلام)، جایزه پنجمین دوره کتاب سال ولایت به وى اهدا شد.[16]
آثار ماندگار
استاد قرشى تا کنون کتاب ها و مقالات بسیارى نوشته که به زیور چاپ آراسته گردیده است که مهم ترین عناوین آنها عبارتند از:
1. الغاز فى النحو که درباره شرح علم نحو مى باشد.
2. شرح الفیه ابن النّاظمشرح ابیاتى که ابن مالک در الفیه به آنها استناد کرده است.[17]
3. الدروس المنطقیّهاین کتاب تا کنون چاپ نشده است.
4. حیاة الرّسول الأعظم(صلى الله علیه وآله)، 3 جلد.
5. الامام امیر المؤمنین، على بن ابى طالب(علیه السلام)، 11 جلد.
6. حیاة الام الحسن(علیه السلام)، 3 جلد.
7. حیاة الامام الحسین(علیه السلام)، 3 جلد.
8. حیاة الامام زین العابدین(علیه السلام)، 2 جلد.
9. حیاة الامام باقر(علیه السلام)، 2 جلد.
10. موسوعة الامام الصادق(علیه السلام)، 7 جلد.
11. حیاة الامام موسى بن جعفر(علیه السلام)، 2 جلد.
12. حیاة الامام رضا(علیه السلام)، 2 جلد.
13. حیاة الامام جواد(علیه السلام).
14. حیاة الامام الهادى (علیه السلام).
15. حیاة الامام العسکرى(علیه السلام).
16. حیاة الامام المهدى (عج الله تعالى فرجه الشریف).
17. حیاة سیّدة نساء العالمین فاطمة الزهراء(علیها السلام)
18. السیدة زینب رائدةُ الجهاد فى الاسلام.
19. العباس بن على رائد الکرامه و الفداء فى الاسلام.
20. حیاة الشهید مسلم بن عقیل الخالد.
21. نغمات عن مسیرة ائمه اهل البیت علیهم السلام هذه فى الشیعه.[18]
22. الشیعة و الصّحابة.
23. النظّام التربوى فى الاسلاماین اثر در برخى مراکز آموزشى لندن و ریاض تدریس مى شود.
24. النظام السیاسى فى الاسلام.[19]
25. النظام الاجتماعى فى الاسلام.
26. نظام الحکم و الاداره فى الاسلاماین کتاب با عنوان نظام حکومتى و ادارى در اسلام توسط عباسعلى سلطانى ترجمه گردید و بنیاد پژوهش هاى اسلامى آستان قدس رضوى آن را چاپ کرده است.
27. العمل و حقوق العامل فى الاسلاماین کتاب به ده زبان زنده جهان ترجمه شده است.
28. الفقه الاسلامى، تأسیسه، أصالته و مدارکه.
29. برائة الشیعة من الغلو و الغلاة.
30. سلامة القرآن من التّحریف.
31. السّجود على التربة الحسینیة.
32. اهل البیت فى رحاب القرآن.
33. اهل البیت فى ظلال السنة النبویة.
34. ابوطالب حامى الاسلام.
35. تقریر ابحاث السید الخوئى(قدس سره) فى الفقه، 12 جلد.
36. تقریر البحاث آیت الله الشیخ محمّدطاهر آل راضى فى الاصول.
37. ایضاح على الکفایه، 3 جلد.[20]
38. قاعدة لاضرر و لاضرار فى الاسلام.[21]
39. شرح الرساله الذهبیة فى الطّب لإمام الرّضا(علیه السلام).
40. اخلاق النبى(صلى الله علیه وآله) و اهل بیته.
41. المرأة فى رحاب الاسلام.
42. مؤتمر السقیفه.
43. الاسلام و حقوق الانسان.
44. مؤتمر الشورى، الذى لم یُقرر حق یصر للْأُمه.[22]
45. الاسلام منهجٌ مشرق لالحیاة.
برخى از آثار استاد که هنوز چاپ نشده اند، عبارتند از:
1. سیره و حیات پیامبر عظیم الشأن اسلام.
2. حیات و قیام امام حسین(علیه السلام).
3. حاشیه بر صحیفه سجادیّه.
4. کتاب هنا و هناک.[23]
5. زندگى مختار ثقفى.
انگیزه هاى تألیف
از محقّق توانا شیخ باقر شریف قرشى سؤال شد که با توجه به این که شرایط سیاسى و اجتماعى حاکم بر عراق، در زمان صدام و حزب بعث، اجازه تألیف چنین آثارى را نمى داد، شما چگونه چنین آثار ارزشمندى را تألیف کردید؟ وى در پاسخ چنین گفت:
«به طور کلّى، آثار و منابع ارزشمند و امروزى، درباره سیره ائمه(علیهم السلام)، بسیار اندک است. گر چه شیعیان امامیه همواره نسبت به سیره ائمه(علیهم السلام)علاقه و توجه فراوانى داشته اند و آثار بسیارى تألیف کرده اندامّا این آثار به صورت امروزى، علمى یا موضوعى و روشمند نبوده اند.
این مسائل و نیز عشق و علاقه به معصومین(علیهم السلام)موجب شد که به تحقیق و پژوهش درباره آن بزرگواران بپردازم. من همواره تلاش کردم تا اثرى تألیف کنم که براى نسل امروز و نسل هاى بعدى مفید و سودمند باشد. بخش هایى از این آثار به فارسى، اردو، انگلیسى و... (و بعضى هم به ده زبان زنده دنیا) ترجمه شده، برخى از آنها هم در شهر مقدّس قم چاپ و منتشر گردیده اند.»[24]
از استاد معظّم سؤال شد جناب عالى در مورد مجموعه سیره ائمه(علیهم السلام)، مخصوصاً در مورد حیات علمى و معنوى امام صادق (علیه السلام) و امام موسى بن جعفر (علیه السلام) بیشتر صحبت بفرمایید.استاد گفت:
«از این مجموعه، هفت جلد به امام صادق (علیه السلام)اختصاص دارد که درباره زندگى علمى و علومى است که امام در عصر خود آنها را مطرح کردمانند شیمى، فیزیک، فقه، طب، حدیث و نیز در مورد دانشگاه امام صادق (علیه السلام) که حدود چهار هزار طلبه و دانشجو داشت. بنده نزدیک به دو سال به تتبّع در این باره پرداختم و مجموعه عظیمى از شاگردان امام (علیه السلام) را شناسایى کردم که تعدادشان بالغِ بر 3652 راوى و دانشور بودالبته باید گفت که این تعداد، تنها بخشى از شاگردان امام (علیه السلام) هستند.
بخش دیگرى از این مجموعه، در مورد روزگار امام موسى بن جعفر (علیه السلام) است که حدود دو هزار صفحه است.
همچنین درباره زندگى امام زین العابدین (علیه السلام)کتابى را از این مجموعه منتشر کرده ام و با کاوش در زندگانى وى به این نتیجه رسیدم که برخلاف برخى دیدگاه ها که زندگى امام (علیه السلام) را در شب زنده دارى، عبادت و گریه و زارى براى فاجعه دلخراش کربلا خلاصه مى کنند، امام سجاد (علیه السلام)افزون بر این ویژگى ها، بنیانگذار تمدّن اسلامى و احیاگر اسلام ناب محمّدى (صلى الله علیه وآله) بود. او در شهر مدینه، مرکز علم و اندیشه را بنا نهاد و جوانان را براى حضور در آن مرکز و تحصیل علم و اخلاق، تشویق مى کرد که نزدیک به دویست دانشمند از این مرکز فارغ التّحصیل شدند. در این کتاب، به تفصیل درباره حضور امام در آن مرکز و زندگى علمى و اخلاقى وى بحث شده است.
از مباحث دیگر این کتاب، بررسى و تحلیل رساله «الحقوق» است که درباره اسلام و حقوق اسلامى مى باشد.
همچنین دراین کتاب، صحیفه سجّادیه که به انجیل آل محمّد (صلى الله علیه وآله) معروف است، مورد بحث قرار گرفته است.[25]
اوّلین کتاب این مجموعه، درباره زندگى امام حسن مجتبى (علیه السلام) مى باشد که در آن به طور مشروح درباره زندگانى آن حضرت و حوادث زندگى وى بحث کرده ام.
درباره زندگى امام امیر المؤمنین على بن ابى طالب (علیه السلام) نیز یازده جلد کتاب تألیف کردم و تلاش کردم تا تمام جوانب و ابعاد مختلف عبادى، سیاسى، فرهنگى و اجتماعى زندگى آن حضرت را که مورد توجّه متفکّران جهان بوده، بررسى کنم.»[26]
استاد درباره تألیف کتاب «نظام الحکم و الاداره فى الاسلام» مى گوید:
«این کتابى است مهم که به ]زبان[ انگلیسى هم ترجمه شده و اکنون در بعضى مراکز آموزشى لندن تدریس مى شود. وزیر وقت دادگسترى خواست مدرک دکتراى افتخارى به من عطا کند که من نپذیرفتم. به استاد محمود عقّاد نیز پیشنهاد اعطاى دکتراى افتخارى شد و وى نپذیرفت و گفت: «ما بالاتر از این هستیم.»[27]
ذوق شعرى
استاد قرشى غیر از تحصیل، تدریس و تألیف کتاب در زمینه هاى مختلف ادبى، فرهنگى، سیاسى، اجتماعى، داراى طبع شعر نیز بوده است. وقتى درباره ذوق شعرى از وى سؤال شد، گفت: محیط نجف، یک محیط ادبى است. شاعرانى بزرگ در نجف به نبوغ رسیدند. گفته شده که شیخ محمّدرضا مظفّر، هفت هزار بیت شعر سروده است. گرچه از استاد قرشى دیوان شعرى چاپ و منتشر نگردیده است، امّا وى نیز اشعارى سروده است.
پس از وفات دکتر طه حسین، پیشواى ادب عرب، یکى از شنوندگان رادیو آمریکا پرسیده بود که آیا دکتر طه حسین در ادب و شیوه نگارش جانشین دارد؟ در جواب گفته بودند که در نجف شخصى به نام باقر شریف قرشى وجود دارد که در شیوه نگارش، چون دکتر طه حسین است.[28]
منابع و مأخذ معتبر
با توجه به حضور دائمى استاد باقر شریف قرشى در عراق و به ویژه در نجف اشرف و عدم مهاجرت وى به کشورهاى دیگر، وى از منابع و مأخذ و کتابخانه هاى عراق استفاده کرده است. این کتابخانه ها عبارتند از:
1. کتابخانه امام حسن مجتبى(علیه السلام).[29]
2. کتابخانه امیر المؤمنین(علیه السلام) در نزدیکى حرم امام على (علیه السلام) که (علاّمه امینى(قدس سره)) بنیان گذار آن بود.
3. کتابخانه امام شیخ محمّدحسین آل کاشف الغطاء.
4. کتابخانه آیت الله سیّد محسن حکیم.[30]
فعالیّت هاى سیاسى و فرهنگى
استاد درباره فعالیّت هاى سیاسى و فرهنگى مى گوید:
«ما از یاوران سیّد محسن حکیم و سیّد محمّدباقر صدر بودیم. ما بیمناک بودیم که کشور به دست کمونیست ها بیفتد و طعمه کمونیست هاى دست نشانده شوداز این رو، شهید سیّد محمّدباقر صدر، کتاب فلسفتنا و اقتصادنا را تألیف کرد.
من نیز کتاب هاى متعددى را تألیف کردم مانند العمل و حقوق العامل فى الاسلام، النظام السیاسى فى الاسلام، نظام الحکم و الادارة فى الاسلام، النظام التربوى فى الاسلام و نظام الاسرة فى الاسلام و علاوه بر اینها مقالاتى براى مجله ها و نشریه ها مى نوشتم.[31]
نجات نسل جوان
استاد شیخ باقر شریف به همراه برخى عالمان و طلّاب نجف اشرف، مانند شیخ محمّدحسین حرزالدّین[32] به مقابله به تفکّرات کمونیست ها و طرفداران آنها پرداخت و با سخنرانى ها، اعلامیه هاى مختلف و تألیف کتاب هاى متنوع در موضوعات اسلامى سعى در آگاه کردن اقشار مردم، مخصوصاً نسل جوان داشت که کتاب «العمل و حقوق العامل فى الاسلام» در این باره بسیار مفید بود.
این کتاب، بازتاب بسیار خوبى در کشورهاى دیگر، مانند انگلستان، عربستان سعودى و کشورهاى شیخ نشین خلیج فارس داشته است و به دوازده زبان ترجمه شده است.[33]
خفقان در عصر بعثى ها
در عصر بعثى ها، سانسور و نظارت شدیدى بر چاپخانه ها و مراکز نشر، در عراق حاکم بود. این شرایط باعث شد که نویسندگان و عالمان دینى از عراق مهاجرت کنند و در خارج به فعالیّت هاى سیاسى، علمى و فرهنگى بپردازند و یا در عراق بمانند و از فعالیّت علمى آشکار و مبارزه سیاسى مستقیم بپرهیزند.
این مسئله تنها شامل آثار دینى نبودبلکه اکثر ادیبان و نویسندگان عراقى نیز آثارشان را در کشورهاى دیگر منتشر مى کردند. هر چند نظارت بر تمام فعالیّت هاى فرهنگى حاکم بود، اما نشر آثار دینى شیعه اصلاً ممکن نبود.
استاد قرشى مى گوید:
«ما براى انتشار آثارمان به برخى چاپخانه ها پول مى دادیم تا آثارمان را چاپ و منتشر کنند و نام مؤسسات و مراکز نشر لبنان، دمشق، قاهره و... را مى آوردیم تا آثار منتشر شده، به وسیله حکومت بعثى ها ضبط نشود.
بزرگترین چاپخانه هاى عراق هم در اختیار حزب بعث بودند.
بر حوزه علمیه نجف اشرف هم نظارت شدیدى از طرف حزب حاکم بود و نزدیک به صد و هشتاد پلیس و جاسوس شناخته شده از مزدوران صدام در این حوزه بر تمام رفت و آمدهاى عالمان و روحانیان و فعالیّت هایشان نظارت داشتند.»
استاد شیخ باقر شریف قرشى در چنین شرایطى به چاپ و نشر کتاب هاى دینى و جهادى اقدام مى کرد.[34]
پیوند با امام خمینى
استاد قرشى پیوند صمیمى و نزدیکى با امام خمینى (ره) در نجف اشرف داشت. وى مى گوید:
امام اعظم، وحید زمان و یگانه دوران، او که با انقلاب بزرگ خود، مسلمانان جهان را بیدار کرد و به اسلام و شیعه اثنى عشرى عزّت بخشید.
دشمنان تصور مى کردند که دوران اسلام گذشته است امّا امام خمینى با رهبرى خود نشان داد که آنان به خطا رفته سخت در اشتباه بوده اند.
حضرت امام شنیده بود که بنده جزوه اى درباره نظام سیاسى در اسلام آماده چاپ دارم از همان روزهاى دشوار، زمانى که مى خواستند عراق را ترک کنند، مبلغى جهت چاپ آن کتاب ارسال داشتند... ما هم وقتى خبر پیروزى انقلاب اسلامى ایران را شنیدیم، با شادمانى تمام به سوى حرم امیر مؤمنان (علیه السلام)گسیل شدیم دست ها را به دعا و سپاس و شکر پروردگار برافراشتیم که خداوند این بنده اش را عزّت بخشیده و این مرد عظیم القدر را سرافراز کرده است. هم اکنون مردم عراق آگاهند و هرگز حاضر نیستند از امام خمینى و اهل بیت رسالت دورى گزینند.[35]
ویژگى هاى اخلاقى
استاد قرشى داراى سجایاى اخلاقى پسندیده، کم نظیر و مثال زدنى است. صمیمیت و خوش خلقى در معاشرت از اوصاف پسندیده اوست.
با وجود کثرت تألیفات ارزشمند، شهرت علمى و معنوى و موقعیّت ممتاز، هیچ گونه غرور و تکبّرى در دل او جاى نگرفته است.[36]
وقتى از استاد سؤال شد که در مرکز جهانى علوم اسلامى هزاران طلبه از اقصى نقاط جهان حضور دارند، در مورد آموزش آنان چه نظرى دارید، گفت:
اوّل باید اخلاق، آداب و سلوک اسلامى را آموزش دهیدسپس به سمت و سوى کلاس هاى اقتصادى، تربیتى و اجتماعى رو آورید تا طالبان علم و فضیلت، اهداف و ارزش هاى فرهنگى اسلام را به گوش ملّت هاى خود برسانند.[37]
از حالات روحانى و متواضعانه استاد مى توان به خصوصیات اخلاقى، روحى و معنوى وى پى برد. برخى از خصوصیات اخلاقى استاد عبارتند از:
الف) عبادت و عشق به اهل بیت(علیهم السلام)
دقّت و مواظبت استاد در انجام فرایض دینى در اوّل وقت مثال زدنى است. او سال هاى متمادى در هر پنج شنبه از نجف اشرف به کربلاى معلّى مى رفت و با تضرع و زارى، زیارت ناحیه مقدسه حضرت ابا عبدالله الحسین(علیه السلام) و یاران باوفاى آن حضرت را مى خواند.
وى در این برنامه نیز امور تحقیقى و آموزشى را فراموش نمى کرد و در مسیر کار، پژوهش و مباحثه با دانشوران را دنبال مى کرد. بر اساس عشق به اهل بیت بود که وى کتاب حیاة الحسین(علیه السلام) را در سه جلد تألیف کرد.
ب) تواضع
استاد بارها از طرف بزرگان حوزه علمیه نجف و مراجع تقلید، به القاب علاّمه، فقیه، حکیم، استاد و... مفتخر شداما او به شدّت ناراحت مى شد و توجهى به این القاب و توصیفات نمى کرد و در آثار منتشر شده اش تنها به ذکر نام خود بسنده مى کرد و از ذکر این القاب خوددارى مى نمود.
ج) رسیدگى به محرومان
برخورد او با همه مردم ـ غنى و فقیر ـ یکسان بوده است و براى اهل علم، احترام ویژه اى قایل مى باشد. استاد قرشى یاور محرومان در نجف اشرف بوده است.
اگر مستضعفى نزدش مى آمد، مشکل او را حل مى کردو به گونه اى رفتار مى کرد که طرف،احساس شرم نکند. هیچ کس از نزدش ناامید بازنگشته است.
د) احترام به سادات
استاد خود را مخلص خاندان پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله)مى داند. از خصوصیات ممتاز و منحصر به فرد استاد، احترام به سادات فرزندان رسول خدا(صلى الله علیه وآله)، مخصوصاً سادات اهل علم مى باشد.
سید حسن نقیبى همدانى مى گوید: من در نجف اشرف مانند او کمتر کسى را این چنین دیدم. وقتى پس از سال ها دورى از نجف او را زیارت کردم، همانند سال هاى قبل، همان خوش رویى، تواضع، صمیمیّت و عشق و علاقه به سادات را در او یافتم.[38]
[1]. القاسم، شهرکى در جنوب شهر حلّه عراق است که تمامى ساکنین آن شیعه اثنا عشرى هستند. علت نامگذارى آن به القاسم، به دلیل مدفون بودن امامزاده قاسم، فرزند امام کاظم(علیه السلام)، در آنجا مىباشد.
[2]. کتاب ماه دین، شماره 73 (مهر1383ش.)، ص 9ـ38.
[3]. مصاحبه با نامبرده، در تاریخ 29/12/1383ش.
[4]. کتاب ماه دین، شماره 73، (مهر83ش.) ص 39.
[5]. همان
[6]. ستارگان حرم، دفتر 11، ص 31ـ54.
[7]. نامه قم، فصلنامه فرهنگى ـ پژوهشى، سال ششم، شماره 21 و 22 (بهار و تابستان 1382ش.)، ص 11.
[8]. جامع هندى، محلى نزدیک صحن شریف علوى(علیه السلام)است. این مکان، محل تدریس شیخ محمّدکاظم خراسانى، سید کاظم یزدى، سیّد محمود شاهرودى، سیّد ابوالقاسم خویى و... بوده است.
[9]. نامه قم، سال ششم، شماره 21 و 22 (بهار و تابستان 82ش.)، ص 11.
[10]. کتاب ماه دین، شماره 72 (مهر82ش. ص 39).
[11]. همان.
[12]. پژوهش و اطّلاع رسانى، مرکز جهانى علوم اسلامى، سال اوّل، مرداد و شهریور 1382ش. ص 17.
[13]. ماضى النجف و حاضرها، جعفر الشیخ باقر آل محبوبه، ج 3، ص 76.
[14]. معجم رجال الفکر و الادب فى النجف، ص 345.
[15]. نامه قم، سال 6، شماره 21 و 22، ص 9.
[16]. کتاب ماه دین، شماره 72 (مهر 1382ش.)، ص 38.
[17]. ماه دین، شماره 72، ص 39نامه قم، ص 11.
[18]. نامه قم، سال چهارم، ص 10.
[19]. معجم رجال الفکر و الادب فى النجف، ص 345.
[20]. رجال الفکر و الادب فى النجف، ص 345.
[21]. نامه قم، سال 6، شماره 21 و 22، ص 9 تا 11.
[22]. مصاحبه به حجت الاسلام شیخ مهدى قرشى.
[23]. مصاحبه به استاد.
[24]. کتاب ماه دین، شماره 72، مهر82ش.
[25]. کتاب ماه دین، شماره 72، مهر83ش.، ص 40و41.
[26]. مجله پژوهش و خلاقیت، شماره اوّل (مرداد و شهریور 1380ش.)، ص 17.
[27]. نامه قم، سال هشتم (فصلنامه فرهنگى - پرورشى بهار و تابستان 1382 ش.) شماره 21 و 22، ص 11.
[28]. نامه قم، سال ششم، شماره 21 و 22، ص 12.
[29]. این کتابخانه را استاد باقر شریف تأسیس کرده است و داراى پنج طبقه است که مورد استفاده خواهران و برادران مىباشد و نزدیک حرم امام على(علیه السلام) است و بیش از یک صد هزار جلد کتاب دارد.
[30]. کتاب ماه دین، شماره 72 (مهر83)، ص 41.
[31]. نامه قم، سال 6، شماره 21 و 22، ص 17.
[32]. وى دوست و همسایه نزدیک استاد و جدش شیخ محمّد حرزالدّین، از عالمان بزرگ و مؤلفان برجسته بود که به زبانهاى عربى، انگلیسى، ترکى و فارسى مىنوشت و سخن مىگفتمعارفالرّجال و مراقد المعارف، از آثار اوست.
[33]. مصاحبه به فرزند استاد.
[34]. کتاب ماه دین، شماره 72، ص 41نامه قم، سال 6، شماره 21 و 22، ص 19.
[35]. نامه قم، سال 6، شماره 21 و 22، ص 18 و 19مصاحبه با استاد.
[36]. همان.
[37]. مجله پژوهش و خلاّقیت (مرکز جهانى علوم اسلامى)، سال اوّل، شماره اوّل، ص 18.
[38]. مصاحبه با برخى معاشران استاد.