کتابى گران سنگ
معروف ترین و مفصل ترین اثر معلم حبیب آبادى، کتابى است تحت عنوان «مکارم الآثار در احوال رجال دوره قاجار» در دوازده جلد که هشت جلد آن به طبع رسیده است. در واقع شهرت این دانشور در زمره ادبا و فضلاى ایران، مربوط به سالى است که نخستین جلد کتاب با ارزش مذکور را در سال 1337هـ .ش. منتشر کرد و وسعت اطلاعات و ذوق تحقیق را به معاصران خویش نشان داد. اگر اهتمام فاضل فرزانه حضرت آیت الله روضاتى نبود، این اثر به زیور طبع آراسته نمى گردید.([58]) معلم حبیب آبادى خود در این باره مى نویسد:
سال ها پس از تحریر تراجم متأخّره یا انجام عناوین مترجمه... سمت تحریر یافته و هماره این روش و دستور جامه عمل به خود مى پوشید و اغلب آن بیاض ها به سواد رسید.. اوراق بسیارى بر روى هم مجتمع مى گردید لیکن به هیچ وجه اسباب طبع و نشر بلکه تدوین و تجلید آن اوراق فراهم نمى شد تا در این ایام یکى از احبّاء عظام و اسخیاء کرام از سلسله سادات بزرگوار، علماء عظیم القدر، جلیل المقدار... همت در طبع آن نموده و اینک جلد اول کتاب در اوراق حاضر تقدیم ارباب بصیرت و بصائر خواهد گردید.([59])
بعد از چاپ جلد چهارم که معلم حبیب آبادى، از جهت فقدان همسر صالحه اش متألّم بود و نیز بیمارى و کسالت و عوارض سالخوردگى او را از کار بازمى داشت، به چاپ هاى بعدى موفق نگردید جز این که بتواند چند صفحه از این جلد را پاکنویس نماید. و به ناچار زحمت فوق العاده این امر، یعنى استنساخ از یادداشت ها، به آیت الله سید محمدعلى روضاتى محوّل گردید. این محقق عالى قدر کوشید بدون این که در اصل نوشته مؤلف کم ترین تصرّفى نماید، از طریق آوردن مطالب تکمیلى در حاشیه و نیز افزودن تعلیقات، اثر مورد اشاره را منقّح تر و کامل تر به خوانندگان عرضه نماید. در چهار جلد اول، تنظیم فهرست عناوین و تصحیح چاپخانه اى کتاب توسط مؤلف صورت گرفت. این تلاش از جلد پنجم با کمال دقت توسط آیت الله روضاتى انجام پذیرفت.([60]) استاد جلال الدین همایى در این باره نوشته است:
زحمت غیر قابل وصفى که جناب ایشان (آیت الله روضاتى) در توشیح حواشى و تعلیقات و فهرست اعلام کتاب کشیده و رنج طاقت فرسایى که براى تهیه اخبار چاپ شده و غلط گیرى چاپخانه در مدت چند سال بر خود هموار ساخته اند، در پیشگاه ارباب خُبرت معلوم و مشکور است.([61])
مکارم الآثار محصول چهل سال تتبّع، تحقیق و جست و جو در احوال و آثار دانشمندان اسلامى و بزرگان و معاریف جهان علم و ادب است که با نهایت دقت و احتیاط تحریر و تألیف شده است. مطالب آن از میان هزاران کتاب معتبر جمع آورى و انتخاب گردیده و اینک گنجینه ادبى بسیار سودمندى به عنوان ارمغان این رنج فراهم آمده و به صورتى مدوّن و مطلوب و با اصلاحات فراوان به تشنگان زلال معارف و کمالات عرضه گردیده است. کتاب مذکور شرح حال حاکمان، وزیران، ادیبان، عالمان، شاعران، عارفان، خاورشناسان، حکیمان، طبیبان، ستاره شناسان، ریاضى دانان، مورّخان و... است که از سال 1193 هـ .ق. (ابتداى سلسله قاجاریه) به بعد، فوت نموده و یا به دنیا آمده اند.([62]) مؤلف در مقدمه کتاب نوشته است:
کسانى که احوالشان را در عنوان مستقل خواهیم نوشت، آن هایى هستند که احوالشان کمتر در جایى نوشته شده یا اصلاً نوشته نشده، و آن ها از رجال و معاریف و اعیان علمى این دو قرن اخیر، 13 و 14 هجرى قمرى اند. چون... ظهور دولت قاجاریه در سال 1193 هـ .ق. بوده ما این هفت سال را به عقب رفته و آغاز تألیف این کتاب را به عنوان سنوات تاریخ هجرى قمرى در شرح احوال کسانى مى گذاریم که چیزى از تاریخ مرقوم را (و اگر هم یک روز باشد) درک کرده باشند.([63])
تاریخ شروع تألیف مکارم الآثار صبح روز چهارشنبه، چهارم ماه صفر المظفّر سال 1338هـ .ق. است.
یادآور مى شود معلم حبیب آبادى پایه کتابى مفصل و مبسوط را نهاده بود که در شرح حال هر کس تا آن جا که مقدور بوده، از پدرانش به طور کامل یادآورى شده و هر یک از آنان را شرح حال مفصلى نوشته است ولى بعد متوجه مى شود این کار به دست یک نفر و با نداشتن امکانات کافى عملى نیست. به این دلیل، کتاب را ناتمام رها مى کند و به تألیف «مختصر المکارم» روى مى آورد که همین مکارم الآثار است.([64])
نثر کتاب، روان است ولى تحت تأثیر زبان عربى است. کوشش مؤلف در مُستند بودن مطالب و صحت نوشته ها، زایدالوصف است. او در درستى تاریخ سال هاى تولد و وفات، رنج مضاعفى را تحمل کرده است. از محاسن کتاب آن است که چون براى رجال شیعه شرح حالى مى نویسد القاب مناسب مى آورد و بعد از یادآورى تاریخ فوت هر کدام از مشاهیر شیعه، برایش طلب مغفرت مى کند. هر کدام از کلمات را که براى روشن شدن مراتب فضل افراد، عنوان نموده، مناسب شأن و مقام فرد مورد اشاره است. در کتاب مکارم الآثار بحق خواسته است آثار مکارم را ثبت و ضبط کند، به همین جهت رعایت ادب را نموده، از هتاکى و ناسزاگویى اجتناب نموده و تنها محاسن افراد را مورد توجه قرار داده است و رنگ تعصّب در آن مشاهده نمى گردد. نکته دیگر، وفور منابع و مآخذ در جاى جاى کتاب است. مؤلف حتى بعد از ذکر جمله کوتاهى، سند را ذکر مى کند و اگر در چند منبع اختلافى مشاهده مى شود، مورد بررسى تطبیقى قرار مى دهد.
آثار دیگر
1. کشف الخیبیّه عن مقبرة الزینبیّه: تألیف و طبع سنگى در سال 1352 هـ .ق. در اصفهان در قطع جیبى، 144 صفحه به خط نسخ و نستعلیق در مقدمه، انگیزه تألیف این اثر را نوشته و خاطرنشان ساخته که، به اَمر مرحوم آیت الله آخوند ملا محمدحسین فشارکى براى روشن شدن حقیقت مزار معروف به «زینبیه» در حومه اصفهان، انجام گرفته است. دقت هاى فراوان معلم حبیب آبادى در همین کتاب کوچک قابل مشاهده است زیرا میدان تحقیق تنگ است و منابع، محدود و پژوهش گر باید بر اختصار اکتفا کند. با این همه، نهایت اهتمام را در این اثر به عمل آورده است تا حقیقت را روشن سازد.
2. عراضة الاخوان در سفرنامه خراسان (1338 هـ .ق).
3. مقامات معنوى در ذکر فضلاى معاصر.
4. چهل حدیث خودش مى گوید: در مجموعه مدوّن کاغذ سفید که سید مصلح الدین مهدوى ترتیب داده، این اثر را نوشته ام ولى نسخه اى از آن را ندارم.
5. احوال علماء مسجدشاهى اصفهان: این مجموعه غالباً شرح حال چهار نفر از علماى این خاندان را دربرمى گیرد.
6. امالى در متفرقات رجالى: برخى از تراجم و بعضى از اجازات روایتى است.
7. اربعین در حدیث.
8. اجزایى در حدیث و مطالب متفرقه.
9. احوال شیخ الاسلام هاى اصفهان.
10. احوال شیخ محمدرضا مسجدشاهى.
11. مجموعه سروده ها، از خودش در سه جلد، شامل شعرهاى عربى و فارسى که بسیارى از آن ها در مراثى، ماده تاریخ وفیات رجال علمى و مانند آن است.
12. اشعار متفرقه، از دیگران در دو جلد.
13. جعبه، در مطالب متفرقه مانند کتب کشکول.
14. رساله در شرح حال آقا سید محمدحسن مجتهد موسوى اصفهانى.
15. رشحات سمایى در شرح حال شیخ بهایى(رحمه الله).
16. رساله اى در احوال و اولاد حاج سید محمدباقر بیدآبادى.
17. الکلمات الجامعات، شامل فهرست کامل مجلّدات روضات الجنات.
18. الکلمات العالیات، در حاشیه بر کتاب روضات الجنات و نیز تعلیقاتى بر این اثر.
19. فهرست تألیفات اساتید و مشایخ اجازه خود، همراه با ذکر تألیفات خودش.
20. فهرست کتاب مجالس المؤمنین قاضى نورالله شوشترى.
21. لئالى البحور در توقیعات ایام و شهور (مختصر تقاویم).
22. مختصر التواریخ، که شامل برخى وقایع سنین است از آغاز هجرت تا سال 1344 هـ .ق.
23. مکمل الافهام: ارجوزه اى است در علم رجال به زبان عربى که طى آن، تاریخ بسیارى از بزرگان و آثارشان آمده است.
24. مراسلات علمى. مقالات متفرقه، در این مجموعه جواب علما نیز فراهم آمده است.
25. رساله اى در احوال شیخ مرتضى انصارى و شاگردان ایشان، به ترتیب حروف تهجّى.
26. حواشى و تعلیقات فراوان بر کتاب تذکرة القبور ملا عبدالکریم گزى. این یادداشت ها که حاوى تحقیقات تازه اى بود، عمده اش در طبع جدید آن کتاب درج و سرگذشت تعلیقات هم در مقدمه اش به قلم خود معلم حبیب آبادى قید شده است.
27. حاشیه بر احسن الودیعه، که تدوین شده است.
28. حواشى متفرقه بر بسیارى از کتاب هاى تاریخى، رجالى، ادبى، کلامى و...همچون: امل الآمل، انساب خاندان مجلسى، البهجة المرضیه (سیوطى)، ترجمه احوال حاج آقا حسین خوانسارى و ترجمه احوال شیخ بهائى (این دو از آثار میرزا ابوالمعالى کرباسى است)، توضیح البیان حاج میرزا حبیب الله کاشانى، جبر و مقابله (محاسب الدوله)، طریق البکاء (گریان)، فارسنامه ناصرى، فصل القضاء، قصص العلماء، کشف الحجاب (میرزا عبدالرحیم کرباسى)، لؤلؤة البحرین، المآثر و الآثار، مستدرک الوسایل (ج اول و سوم)، مقالات رسا (در قضیه مهاجرت علماى اصفهان به قم براى نظام وظیفه)، منتخب التواریخ (حاج ملا محمدهاشم خراسانى)، دو رساله در علم وفق اعداد (مؤلف نا مشخص) و...
29. رساله اشعریین قمیین، که به نام «فهرست اسماء رواة اشعریین قم در مائه سوم و چهارم» معروف است.
30. فهرست کتب ملکى خود (معلم حبیب آبادى) و اجمالى از احوال مؤلّفین آن ها.
31. کتاب قبور عتبات عالیات و قبور واقعه در بین راه آن از اصفهان به طریق نطنز و کاشان و قم و کرمانشاه تا برسد به کاظمین، کربلاى معلّى و نجف اشرف.
32. شرح حال شیخ الرئیس ابوعلى سینا، که محقق گرامى حضرت آیت الله روضاتى از نسخه اصلى مکارم الآثار استخراج نموده و حدود هشتاد صفحه مى شود.
33. رساله اى در شرح حال خاندان حاج محمدابراهیم کرباسى، که در سال 1375 هـ .ق. تألیف گردیده و تا کنون به طبع نرسیده و نسخه اى از آن نزد مرحوم استاد سید مصلح الدین مهدوى بوده است.
34. استدراکات و مطالب اصلاحى و تکمیلى براى کتاب الذریعه، بنا به گفته دکتر علینقى منزوى.
35. مقدمه نویسى و توضیحات بر کتاب هایى که در اختیار خود و برخى دوستانش بوده، که اگر مجموع این یادداشت ها فراهم گردد، کتابى نفیس را تشکیل خواهند داد. استاد محمدحسن رجایى زفره اى در این باره نوشته است:
حدود سى جلد نسخه چاپى از آغاز چاپ تا سال 1310 ش. موجود نزد بنده که (بر حسب) قانون ارث متصرف و مالک هستم. مطالبى در ابتدا یا انتهاى آن ها به خط معلم حبیب آبادى نوشته شده و نیز بر نسخه هاى خطى تألیفات مرحوم پدرم دیباچه، تقریظ و خلاصه موضوعى به مناسبت و لو یک صفحه باشد نوشته است. این کار در موقع دیدار با مرحوم رجاء و به درخواست نامبرده بوده است. در مدرسه کاسه گران آثار عجم فرصت شیرازى و متعلق به خود او که چند دقیقه اى در نظر داشتم به قدرى توضیح، تصحیح و تعلیقات نوشته بود که بیشتر حاشیه صفحات آن را اشغال نموده بود. از قرائن، بر تمام کتاب هاى کتابخانه خود همین طور رفتار کرده بود.([65])
آیت الله روضاتى مى نویسد:
این روش پسندیده و طریقه مرضیه را معلم دانشمند در اغلب کتاب هایى که تحت ملکیت داشته اعمال فرموده و بر اهل اطلاع معلوم است که چنین کارى براى همه کس میسّر نیست و از عهده هر نویسنده بر نمى آید. حواشى و ملحقات و مستدرکات مذکوره غالباً مدون و مضبوط و با تاریخ شروع و ختم موجود است. این ها غیر از تألیفات و تصنیفات کثیره و عظیم الفائده است که علامه معلّم به رشته تحریر درآورده است.([66])