وی فرزند حاج محمد حسین بن حاج محمد صادق است و شرح احوالش در «تاریخچة نائین» تألیف برادرش سالک (ص 7) و «تاریخ امامی ص 76» و «تاریخ نائین 1: 185 و 4: 126» نوشته، و از آنها همه چنین برآید که حاج محمد صادق از اهل محلة سرای نو نائین و مانند تمام مردم آن محله مردی تاجر و با اینحال از عرفا هم بوده و اظهار ارادت بمرحوم حاجی عبدالوهاب مینموده. و فرزندش حاج محمد حسین هم تاجر بوده و فرزندانی ذکوراً و اناثاً داشته که ما دو نفر آنها را در این جا مینویسیم و چنین گوئیم که پسر میانی از سه پسر حاجی محمد حسین مرقوم مرحوم حاج ملا محمد رضاء سالک التجار بوده که از بازماندگان و در عرفان قدمی راسخ داشته و شعر هم میگفته و تخلص چنان که در «تاریخ نائین1: 190» نوشته سالک مینموده و کتابی کوچک در «تاریخچه نائین» درج 2 سنه 1355 تألیف کرده که نقریب از آن نامی بردیم، و در (صفحه 13) آن این اشعار را از خود در مدح یکی از فقراء بالله آورد:
مخمس:
چین سر زلف تو مأوای من قامت تو سرو دل آرای من
کوی تو شد طور تمنای من عشق تو بگرفته سرا پای من
زان نبود جز تو در اعضای من
ای مه برج شرف و اقتدار بین چو هلالک تن رنجور و زار
یک نظری سوی فقیرانبدار نیست مرا طاقت و صبر و قرار
صبر ندارد دل شیدای من
غنچه بشکفته چو وا میکنی شور قیامت چو بپا میکنی
با دیگران مهر و وفا میکنی با من غمگین چو جفا میکنی
وای بحال دل رسوای من
یک قدمی نه سوی کاشانهام جز غم تو نیست بویرانهام
بر رخ شمع تو چو پروانهام خال و خطت دام من و دانهام
عشق تو سرمایه و کالای من
از غم هجرات تو در روز و شب بیکس و رنجور و هم آغوش شب
سینه پر از آذر و خاموش لب تا بکی از دوست قرین تعب
رحم بدین ناله و غوغای من
گر غم عشق تو روایت کنم از مژگان دشت سقایت کنم
گر نکنی رحم شکایت کنم نزد شه خویش حکایت کنم
آن که بود مقصد و مولای من
جان جهان عالم سرو نهان آن حسنی خلق حسنی نشان
قدوة اخیار بزرگ زمان نادرة دهر وحید جهان
جان جهان ملجأ یکتای من
شخص ضیا عنصر مهر و وفا اصل سخا دوحة جود و عطا
ریشة مجد و فلک اعتلا محفل او مجمع اهل صفا
راهبر دنیی و عقبای من
فخر کنم بر فلک ار دانیم سالک وهم مادح خود خوانیم
از تو پر، از خویش همه فانیم وای بحالم چه ز خود رانیم
خاک بفرق دل رسوای من
و آن جناب در حدود 1356 به هفتاد سالگی وفات کرده و در نائین در اواسط صحن امامزاده سلطان سید علی (1288) دفن شد.
و در «تاریخ نائین 4: 126 و 127» هفت پسر و دو دختر برای او آورده که بعضی از پسران هم در عرفان راهی داشته و از یکی پسران بیشتر عقبی باز نمانده.
و بالجمله، پسر بزرگ حاجی محمد حسین: مرحوم حاجی ملا محمد حسن مرتاض صاحب این عنوان (علیه الرحمة والرضوان) بوده، و آن جناب از علما و فقهاء عصر خویش در نائین و بعلوم غریبه از جفر و رمل و غیره شوقی غریب و اعتقادی تمام داشته و در نتیجه معلوماتی در آنها بهم رسانیده و شعر هم میگفته و تخلص مرتاض مینموده و خط نستعلیق را خوش مینوشته. و او در اینسال متولد شده، و مادر وی و دو برادر دیگر مخدرة دختر حاج محمد کریم بن حاج محمد بوده. مرحوم حاج محمد از عرفاء عهد خود در نائین و پیری روشن ضمیر و مجذوب مرحوم حاج محمد حسن نائینی بوده و مرحوم میرزا محمد جعفر 39 (1333) خدمت او ارادت ورزیده و در سنه 1281 وفات کرده، و در بقعة مصلی دفن شده و بر قبرش سنگی منصوب و اشعاری بر آن منقور است. و ارشد اولاد او مرحوم حاج محمد کریم بطوری که در «تاریخچة نائین: 6» در دنبالة احوال پدرش نگاشته در ریاضیات و ادبیات ید طولائی داشته و در هندسه با مهارتی تمام و در خط نستعلیق بدرجة استادی رسیده و در سنه 1291 وفات کرده.
و بهر حال مرحوم حاج ملا محمد حسن برای تکمیل تحصیلات خود از نائین باصفهان آمده و آنجا در نزد مرحوم آقا میرزا محمد هاشم چهار سوئی درس خواند، چنانکه در «تاریخ نائین 1: 186» نوشته. و نیز بطوری که خود در «گوهر شبچراغ 2: 78» فرموده یکی از اساتید اومرحوم حاجی میرزا یحیی بید آبادی (1250 ج 4 776) بوده، و پس از فراغت از تحصیل بنائین برگشت و بتدریس و تألیف و امامت جماعت در مسجد بابا عبدالله پرداخت و همواره بگوشه گیری و انزوا بسر میبرد، و زیاده بر سی جلد کتاب در علوم متفرقه تألیف کرده که بیشتر آنها منظوم وارجوزه است و در «تاریخ نائین1: 186 تا 188» آنها را ذکر کرده، از آن جمله کتاب «طرائف السوانح» معروف به «گوهر شبچراغ» در علوم متفرقه دو جلد که بسیاری از مطالب آن که همه را بعبارت «گویند» آورده مورد تردید است!
و او در اواخر عمر خود برای معالجه باصفهان آمد و در مراجعت در کوه پایه ـ چنانکه آقای امامی شفاهاً ذکر نمود ـ در اوائل دهة آخر ماه ربیع المولود سنه 1354 هزار و سیصد و پنجاه و چهار ـ مطابق تیر ماه باستانی ـ وفات کرد و در اطاق کفشکن امامزاده سلطان سید علی مذکور، که در وقت ورود بحرم در طرف چپ وارد میافتد دفن شد. و تنها دو نفر دختر از وی باز ماند. و تاریخ قمری وفات او بطور مسور نص «الذریعه 3: ش 770» و شمسی آن نیز نص «تاریخ امامی ص 76» و «تاریخ نائین 4: 126» است، و آنها طبق تقویم آن سال مطابق یکدیگر خواهد شد، لکن در « تاریخ نائین1: 186» در اوائل (ج 1) این سال نوشته و آن مطابق تیره ماه نخواهد شد بلکه مطابق مرداد میباشد.