شیخ جواد تبریزى
(1305ـ 1385ش.)
عنوان مقاله: مرجع پر تلاش
نویسنده: سعید عباس زاده
تولد فرزانه
آیت الله شیخ جواد تبریزى در سال 1305هـ ش در شهرستان تبریز پا به عرصه حیات گذاشت. پدرش حاج على آقا از تجار معروف آذربایجان بود و همه او را به ایمان و انصاف مى شناختند. مادرش فاطمه سلطان نیز از تبار سادات مشهور این دیار بود.[1]
در مسیر دانش
وى هنگامى که هفت سال از عمرش سپرى شده بود، وارد مدسه جدید شد. در آن زمان کسانى در این مدارس پذیرفته مى شدند که از هوش و توانایى بالایى برخوردار باشند. پدر تأکید داشت که فرزندش این مسیر را ادامه دهد و خود را به مراحل عالى علمى برساند. او نیز در عمل چنین توانایى را نشان داده بود و هر سال از شاگردان ممتاز مدرسه شناخته مى شد. وى تا سال دوم دبیرستان که آن وقت به دروس جدید معروف بود، تحصیل کرد. سپس به مدرسه دینى رفت. خود مى گوید:
«بعضى از رفقا و دوستان مدرسه اى ما که مى خواستند درس عربى آن ها تقویت شود، ساعاتى از اوقات روزانه خود را به مدرسه دینى طالبیّه واقع در بازار تبریز مى رفتند و در نزد استاد ادبیات صرف و نحو مى خواندند که من نیز چند روزى این دوستان را همراهى کردم و در دروس ادبیات حوزه شرکت جستم اما آنچه براى من پیش آمد، تقویت درس عربى نبود بلکه عشق و شیفتگى به درس حوزه بود. و همین نیز سرآغاز سرنوشت من گردید و من راه روحانیت را برگزیدم.»[2]
هنگامى که چنین تصمیمى گرفت، با مخالفت خانواده و اطرافیان روبه رو شد، چون این دوران مصادف با شروع فشارها علیه حوزه هاى علمیه و رنج و زحمت روحانیت بود. همت و اصرار وى پدر را قانع ساخت و به این ترتیب او با وجود موقعیت تجارت، زندگى زاهدانه طلبگى را برگزید. از آن پس خانه را ترک کرد و همه اوقات خود را در مدرسه دینى طالبیّه گذراند. چهار سال در مدرسه طالبیّه ماند و دروس ادبیات، معانى و بیان و قسمتى از فقه و اصول را فراگرفت. در همین دوران خاطره انگیز با علامه جعفرى هم بحث بود. وى درخصوص این فراز از زندگى اش مى گوید:
«چون برخلاف خواسته خانوده ام به حوزه آمده بودم، نمى خواستم از مشکلاتم آگاه شوند و در اراده من براى ادامه تحصیل تأثیر بگذارند. گاهى آن قدر مشکلات اقتصادى زیاد مى باشد که با مرحوم محمدتقى جعفرى دو روز غذا نداشتیم. یک وقت کسى مى آمد نماز و قرآن ارجاع مى داد و ما پولى براى تهیه غذا پیدا مى کردیم.»[3]
هجرت به قم
آیت الله تبریزى در سال 1327ش راهى شهرستان قم شد و هفت سال در جوار کریمه اهل بیت ماندگار گردید.[4] سالهاى ورود وى به قم، مصادف با آغاز شکوفایى حوزه علمیه قم بود. آیت الله بروجردى به قم مرکزیت داده و دروس حوزوى رونق چشمگیرى گرفته بود.
او در مدرسه فیضیه اقامت کرد و ضمن تحصیل از محضر بزرگان، به تدریس روى آورد. او ازجمله افراد مورد عنایت آیت الله بروجردى بود. خود مى گوید:
«من در مسجد نو -در میدان آستانه- لمعه و قوانین تدریس مى کردم. از طرف آقاى بروجردى(ره) ممتحن بودم و پرداخت شهریه طلبه ها منوط به نظر ممتحیف بود.[5] آیت الله تبریزى در قم چهار سال از محضر آیت الله حجت بهره مند شد و به لحاظ روحى و اخلاقى نیز تحت تأثیر وى قرار گرفت. آیت الله حجت در آن زمان در زهد و اخلاق زبانزد بود. وى همزمان 7 سال از خدمت آیت الله بروجردى دانش معارف را فرا گرفت و با وجود موقعیت خوب براى تدریس راهى نجف اشرف شد.»
به سوى عتبات
عزیمت به عتبات و حوزه علمیه نجف برایش آرزوى بزرگى بود و از دوران حضور در حوزه علمیه تبریز به آن مى اندیشید، اما مشکلات و نبود امکانات تحقق این آرزو را دور مى نمود. یک روز اتفاقى در یک جلسه علمى شرکت کرد و یکى از تجار متدین که با علما ارتباط داشت، به هوش و ذکاوت این شخصیت پى برد و در پى کمک به وى برآمد و اسباب مسافرتش را فراهم آورد. استاد در این خصوص مى گوید:
«در مدرسه فیضیه نشسته بودم و به چگونگى رفتن به نجف فکر مى کردم. در همین وقت مرد آشنایى را دیدم که پیشتر نیز دیده بودم. از من پرسید به چه مى اندیشى؟ عرض کردم: به رفتن به عتبات. گفت: موانع رفتن چیست؟ گفتم: شرایط عوض شده است. آن زمان مصادف با سقوط مصدق و آغاز سخت گیرى هاى دولت به روحانیت بود. گفت شما غصه نخورید، از من مدارک و عکس گرفت و چند روزى نگذشت که پاسپورتم را درست کرد. او تاجر بود و براى خرید و فروش به کشورهاى اطراف مى رفت و این جور کارها برایش آسان بود. من نیز با گرفتن گذرنامه، صبر نکردم و با اولین وسیله به سمت عراق راه افتادم، حتى نتوانستم به شاگردانم اطلاع دهم.»[6]
وى این فرد (ایپچى) را عنایات الهى مى داند که در مواقع مختلفى از زندگى اش مؤثر واقع مى شود، حتى در دوران نجف اشرف نیز بارها با وى دیدار مى کند و از نزدیک جویاى احوالش مى گردد.
آیت الله تبریزى رنج سفر را به جان خرید و خود را به شهر نجف رساند و این وقتى بود که بیست و هفت سال از عمرش سپرى شده بود. وى با کمک مرحوم میرزا على غروى[7] که سالیانى در نجف بود، در مدرسه قوام السلطنه شیرازى ساکن شد و روزهاى پرجنب و جوش خود را در حوزه علمیه نجف آغاز کرد. وى چون در سن بالا وارد حوزه علمیه شده بود، تلاش دوچندانى مى کرد و در دروس متعدد حاضر مى شد. خود مى گوید:
«من چهل سال معناى تعطیلى را نفهمیدم و از همه چیز زدم و از لذتهاى بسیارى دورى گزیدم تا به اهدافم برسم.»[8]
روزهاى پر تلاش
آیت الله تبریزى در دروس اساتید بزرگى، چون آیات سید عبدالهادى شیرازى و سید ابوالقاسم خویى شرکت کرد و در همان سالهاى نخست مورد توجه اساتید قرار گرفت. آیت الله خویى با درک استعداد و همت میرزا جواد، ایشان را مورد عنایت قرار داد و او رفته رفته به استاد نزدیک تر و از خواص شاگردان وى شد. آیت الله تبریزى مى گوید:
«مرحوم خویى در مسجد خضراء شبها بعد از نماز مغرب و عشا اصول مى گفتند. ما درس ایشان رفتیم. در همان جلسه اول بحثى را با عنوان «آیا در شبهات موضوعیه فحص لازم است یا نه؟» مطرح کردند.
ایشان در این موضوع با استاد به بحث نشست و مطالب درستى را ارائه داد و استدلالش پذیرفته شد. همین موضوع راه را براى پیشرفت ایشان هموار ساخت.[9]
آیت الله خویى بعدها ایشان را جزء اعضاى دفتر استفتاء خود معرفى کرد و ایشان حدود بیست سال در دفتر استفتاء و محفل درس استاد به تلاش پرداخت و خود چند بار سطوح و خارج را تدریس کرد.
وى از محضر آیات سید محسن حکیم و مشکینى[10] هم بهره برد.
آیت الله تبریزى علاوه بر اینکه در دروس فقه و اصول به درجه اجتهاد رسید، در دروس فلسفه و تفسیر، رجال تلاش زیادى کرد و به تبحر دست یافت. از هم بحثها و هم درسهاى او مى توان حضرات آقایان مرحوم شهید سید محمد باقر صدر، مرحوم شیخ مجتبى لنکرانى، مرحوم آقا شیخ صدرا بادکوبه اى، آیت الله وحید خراسانى، آیت الله سید على سیستانى، آقا شیخ على اصغر شاهرودى را نام برد.
بازگشت به ایران
در سال 1355ش حکومت عراق سختگیریهایى بر ضد ایرانیان اعمال کرد و افرادى چون آیت الله تبریزى را که شخصیت برجسته بودند، شناسایى و به اخراج از عراق محکوم نمود. به این ترتیب وى پس از 23 سال به همراه تعدادى از ایرانیان مجبور به ترک عراق شد این درحالى بود که آیت الله خویى از آمدن ایشان به ایران بسیار متأثر بود، زیرا وى مى خواست آیت الله تبریزى در نجف به تدریس ادامه دهد و معتقد بود که ایشان مى تواند در آینده نزدیک یکى از استوانه هاى حوزه علمیه نجف گردد و این مطلب را به برخى از دوستان نزدیک خود گفته بود. این سخن معروف بود که وى به آیت الله مشکینى (فرزند صاحب حاشیه بر کفایه) گفته بود: «ایشان مجتهد مطلق هستند.» و این برجسته بودن در سیماى آیت الله تبریزى نیز مشهود بود.[11]
بر کرسى تدریس
عمده تبحر آیت الله تبریزى در فقه، اصول و رجال بود. وى پس از بازگشت به ایران و اقامت در حوزه علمیه قم، در هر سه موضوع به تدریس ادامه داد. تدریس وى به جهت مصاحبت زیاد با اساتید بزرگ نجف تا حدودى به سبک حوزه نجف است. معروف است که تدریسهاى حوزه علمیه نجف کمتر در طول ادامه مى یابد و بیشتر به عرض و عمق موضوعات مى پردازد. آیت الله تبریزى نیز بیشتر به عمق مباحث اهمیت مى دهد. چه بسا در یک موضوع ماهها بحث مى کند و تمام ابعاد آن را مطرح مى سازند به اعتقاد وى درس خارج باید مجتهد پرور باشد و افراد باید مبانى را درست درک کنند.[12] آیت الله تبریزى بر مبناى اعتقاد به توسعه فقه در زندگى، تلاش کرده است ابواب و موضوعات مورد نیاز جامعه را در اولویت قرار دهد. ادامه مباحث طولانى وى در قضاء، حدود و تعزیرات را مى توان در این جهت دانست. ایشان بیش از چهار دوره اصول و چند دوره فقه تدریس کرده اند. وى همیشه پس از تدریس در اختیار شاگردان قرار مى گیرد و اشکالات را با اشتیاق مى شنود. همین باعث شده است درس ایشان استادپرور باشد.[13] مى توان گفت امروز تعداد زیادى از شاگردان وى به اجتهاد رسیده اند. در عرصه هاى تعلیم و تربیت نیز تعداد قابل توجهى از فضلا و مربیان از محفل درس ایشان به چنین مقامى دست یافته اند.
مرجعیّت
پس از رحلت آیت الله خویى عده اى از علماء و فضلا، خواستار پذیرش مقام مرجعیت از سوى آیت الله تبریزى شدند. با اینکه ایشان علاقه اى به این مقام نداشت و همواره از آن گریزان بود اقدام جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در معرفى هفت نفر ازجمله ایشان به عنوان مرجع تقلید، در کنار وجود مقلدانى در خارج ازجمله سوریه، لبنان، کویت، بحرین، عراق حتى کشورهاى اروپایى، استرالیا و آفریقا وى را وادار به قبول این مسئولیت کرد. او با تواضع و فروتنى همواره به خدمت به اسلام و رشد و تعالى مسلمانان و شیعیان مى اندیشید و الگوى اخلاقى براى شاگردان و مریدانش به شمار مى آید. با توجه به موقعیت حساس مرجعیّت، پس ار فوت آیت الله اراکى جامعه روحانیت طى بیانیه اى 6 تن از مراجع را به عنوان مرجع اعلم معرفى کرد که پس از آیت الله خامنه اى و آیت الله فاضل لنکرانى، نام آیت الله شیخ جواد تبریزى قرار دارد.
سایر ویژگیها
آیت الله تبریزى به ظواهر دنیا بى توجه و داراى زندگى ساده است و بااینکه پیشینه طولانى در مرجعیت دارد، امکانات محل سکونتش در حدّ افراد عادى جامعه است.[14]معروف است که ایشان از وجوه شرعى استفاده نمى کند و اطرافیانش را نیز از این کار باز مى دارد ایشان بیشتر از هدایا و تبرکاتى که دوستانش و یا مقلدانش از خارج و داخل برایش مى فرستند استفاده مى کند و در استفاده از وجوهات نهایت احتیاط را دارد. بارها در مقابل افرادى از شاگردان و ارادتمندان که درصدد توسعه محل سکونت وى و تأسیس حسینیه در کنار خانه اش بوده اند، مقاومت کرده است. او هنوز هم در خانه اى ساده و محقر زندگى و از میهمانان، مراجعان و فضلا پذیرایى مى کند و با وجود کهولت سن هر روز فاصله منزل و محل تدریس را با پاى پیاده طى مى کند.
دیگر ویژگى آیت الله تبریزى دورى از شهرت است. وى در طول بیست و چند سال مرجعیت اجازه تبلیغ از خود را نداده و براى مطرح شدن خود گامى برنداشته است، حتى کمتر جایى مختصرى از زندگى نامه اش به چاپ رسیده است. تمام مراکز خیریه اى که تأسیس کرده، به نام ائمه اطهار است.
عشق و علاقه شدید به مطالعه از دیگر ویژگیهاى اوست. در دوران تحصیل در نجف اشرف از رفتن به هرگونه مجلس و محفلى دورى مى کرد و لحظات خود را با تحقیق و نوشتن سپرى مى کرد. اکنون نیز بیشتر اوقات را صرف مطالعه و نگارش مى کند و بخشى را براى تدریس مى گذراند. به ندرت دیده شده است که کارى خارج از نظم و برنامه انجام دهدمگر استثنائاتى که براى حفظ مصالح و به تقاضاى افراد دیگر بوده است. ایشان استراحت، اوقات مطالعه، تدریس، پذیرش افراد و جلسه با اعضاى استفتاءات را با برنامه و نظم دقیق انجام مى دهد. وى در خصوص مسافرتهایش نیز کمال احتیاط را دارد. تنها یک سفر به حج مشرف شده و غیر از آن اگر سفرى هم داشته، سفر زیارتى مشهد مقدس بوده است. وى حتى درگرماى تابستان نیز به سفر سیاحتى و تفریحى نمى روند.
آثار ماندگار
1. ارشاد الطالب: تعلیقه چهار جلدى بر مکاسب محرمه شیخ انصارى(ره). 2. اُسس القضاء والشهادات، 3. طبقات الرجال، 4. تکملة منهاج الصالحین، 5. مسائل منتخب، 6. حاشیه بر عروة الوثقى، 7. حاشیه بر وسیله مرحوم آیت الله اصفهانى، 8. شرح کفایة الاصول، 9. رسالة توضیح المسائل 10. مناسک حج، 11. حدود و قصاص، 12. صراط النجاة (6 ج)، 13. التهذیب در احکام حج، 14. الانوار الهیة فى المسائل العقائدیة، 15. نفى السهو عن النبى 16. فدک، 17. ضلامات فاطمة الزهراء، 18. رساله مختصرة فى لبس السداد، 19. الشعائر الحسینیة، 20. عبقات ولائیة، 21. زیارة عاشوراء، 22. استفتائات جدید.
ایشان آثارى نیز به صورت خطى دارد که چاپ نشده است.
خدمات اجتماعى
آیت الله تبریزى معتقد است در دنیایى که کفّار در همه زمینه ها خود را براى ترویج مادیّت تجهیز کرده اند و هر روز به امکانات جدیدى دست مى یابد، مسلمانان نباید در ضعف و سستى قرار گیرند و خود را ببازند. همت ایشان همواره تقویت مسلمانان به ویژه شیعیان بوده است. از خدمات اجتماعى وى مى توان مسجدسازى در جاهایى که مسجدى نبود، دستگیرى از نیازمندان و ساختن درمانگاه بقیة الله قم به قصد حمایت از مستضعفان و خانواده هاى طلاب بى بضاعت اشاره کرد. وى در خصوص درمانگاه بقیة الله تأکید دارد که خانواده هاى طلاب و افراد بى بضاعت از آن بهره مند شوند. این درمانگاه که از نظر پزشکى درمانگاه مجهزى است. در آوردن تمام این تجهیزات همت و کمک جدى داشتند و تأکید دارند در برخورد با مراجعین مراقبت لازم را انجام دهند و رضایت خدا را در نظر داشته باشند. گروهى را نیز مأمور کرده اند درخصوص فقرا و ایتام تحقیق و برایشان مواد خوراکى و پوشاک فراهم کنند. این کار سال هاست که انجام مى شود البته همواره تأکید کرده است که اسمى از ایشان در هیچ جا مطرح نشود. او دوست دارد کارها را به اسم ائمه معصوم انجام دهد و اگر خیرى به افراد مى رسد، همه آن را عنایتى از سوى اسلام و ائمه بدانند.[15]
در محضر استاد
آیت الله تبریزى تندیس تقوا و الگوى مؤمنان است. کمتر اهل نصیحت و توصیه است و دوست دارد به خود بپردازد اما گاهى به خاطر تقاضاى افراد توصیه هایى کرده است. وى به افراد و شاگردانش توصیه مى کند که در زندگى تنها به خداوند توکل داشته باشند و مشکلات و کمبودهاى زندگى موجب غفلت از لطف خداوند نشود. نباید افراد از راه احتیاط خارج شوند و به سمت هوس بروند. خود نیز در این سالها همواره اهل احتیاط بوده است. ایشان توصیه مى کند که نباید ترس بر ایمان غلبه کند. براى همین همواره امام خمینى(ره) را الگویى بسیار عالى براى شیعیان معرفى مى کند. او همیشه از امام خمینى به جهت درک بهتر مسائل اسلام و مسلمانان، شجاعت در عمل و اخلاص در نیت به نیکى یاد مى کند و به افراد توصیه مى کند نگهبان و حافظ میراث ارزشمند امام خمینى که با خون هزاران شهید به دست آمده است، باشند.[16]
آیت الله تبریزى به مبلغانى که به مناطق شهرى و روستایى مى فرستند و کسانى که پیش از سفر تبلیغ به محضر ایشان مى رسند و توصیه مى خواهند، مى گوید: وظیفه دارید مردم را به یاد معاد بیاندازید. وى به قرآن اشاره مى کند که در آن معاد مورد تاکید و تکرار قرار گرفته است و اضافه مى کند: اگر مردم به یاد معاد باشند، کمتر گناه مى کنند. تاکید دارد که باید به نماز نیز اهمیت داده شود و به طلاب توصیه مى کنند که سعى کنند نماز را در اول وقت و با نوافل بخوانند. وى توصیه مى کند که نباید از مسیرى که توسط ائمه براى ما ترسیم شده است، خارج شویم. سیدالشهدا(علیه السلام) را بهترین الگوى مسلمانان مى داند و عمل ایشان را براى خاتمه دادن به ظلم و ستیز با بى عدالتى و حفظ ارزشها و عزت مؤمنان حجت مى داند و تاکید مى کند که باید در مجالس عزا به این رسالت اشاره گردد.
او به شاگردانش توصیه مى کند کمتر به فکر تعطیلات باشند و سعى کنند مشغول تحصیل و تدریس و خدمت به مردم باشند. خود نیز وقتى به مشهد مقدس مشرف مى شود، بیش از دو روز در مشهد اقامت نمى کند و به جهت کار و اشتیاق به خدمت به قم برمى گردد. توصیه اش به طلاب این است که اوقات خود را به بطالت و غفلت از دست ندهند.
دیدگاه
آیت الله تبریزى همواره نگران جامعه دینى است و در این خصوص روشنگرى در جامعه را یکى از ضرورتها مى داند. همواره در برابر حوادث مهم مثل انقلاب اسلامى ایران، جنگ تحمیلى عراق علیه ایران، جریانات سیاسى و حوادثى که براى سایر مسلمانان در سطح جهان پیش مى آید، موضع گیرى و دیدگاه خود را اعلام کرده است. همیشه به وحدت مسلمانان که یکى از آرزوهاى دیرین اوست، مى اندیشد و تأکید مى کند که با همدلى مى توان خطر یهود و سایر دشمنان را خنثى کرد.
این سخن امام خمینى(ره) را باور داشت و تکرار مى کرد که اگر ما در مقابل امریکا و دشمنان خود جلوتر برویم، آنها چندین قدم عقب تر خواهند رفت. در رابطه با حوزه علمیه نیز دیدگاه خاصى دارد و بر همین اساس همیشه توصیه مى کند که طلاب با استعداد نباید از درس و بحث حوزه خارج شوند و مسئولیتهاى اجرایى قبول کنند. در رابطه با دروس حوزه اعتقاد دارد که طلاب باید به جاى چند تخصص در یک موضوع متخصص شوند و تعهد بپذیرند تا بتوانند بخشى از عمر خود را در خدمت مردم باشند. وى با مقایسه دوران تحصیل خود در نجف اشرف با زمان فعلى با نگرانى پیگیر این موضوع است که نباید دروس حوزه هر سال بیش از قبل به سمت سطحى نگرى برود و از عمق آن کاسته شود. وى مى گوید اگر بُنیه علمى در حوزه ها ضعیف شود، در آینده آسیب پذیر خواهند شد.[17]
وى اعتقاد دارد که حوزه باید در مسیر اسلام قرار بگیرد و بنایى تحت تأثیر جریانات و فرقه ها و حزب ها از مسیر مستقیم خارج شود. خود مى گفت:
«من در همان زمان که سر و صدا بود برخلاف برخى که اهمیتى به اخبار و رادیو نمى دادند، اخبار را از طریق رادیو پیگیر بودم و این کار الان هم ترک نشده است.»[18]
معیشت استاد
آیت الله تبریزى با کهولت سن همچنان شاداب و سرحال مشغول تدریس و انجام مسئولیتهاى مرجعیت بود. وى تا همین اواخر، خارج فقه و اصول تدریس مى نمود و بخشى از اوقات خود را براى امور دفتر خویش صرف کرد و قسمتى از اوقات را نیز در خدمت مردم یا در خلوت خود بود. وى داراى فرزندان صالح است و آنان نیز چون پدر در خدمت مردم و جامعه دینى هستند. یکى از فرزندانش به نام حجت الاسلام شیخ جعفر تبریزى روحانى است و در امور دفتر و ملاقاتها و روابط وى با افراد یارى اش مى کند. یکى دیگر از فرزندانش نیز پزشک است و با تعهدى که از پدر به ارث برده، در خدمت جامعه است. پسر سوم ایشان شغل آزاد دارد. وى 5 دختر دارد و برخى از دامادهایش روحانى اند و برخى نیز به شغل دیگرى اشتغال دارند. رابطه آیت الله تبریزى با فرزندان خود بسیار صمیمى بود.
رحلت
این مرجع پر تلاش پس از سالها تحقیق و تألیف و تربیت شاگردان فاضل، روز سه شنبه 30/8/1385 برابر با 29 شوال 1427 چشم از جهان فروبست و فرداى آن روز، پس از تشییع باشکوه و اقامه نماز توسط آیت الله وحید خراسانى، در بالا سر حرم حضرت معصومه، به خاک سپرده شد.
به همین مناسبت رهبر معظم انقلاب، حضرت آیت الله خامنه اى، پیامى صادر کردند که متن آن به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
انا لله و انا الیه راجعون
با تأسف و تأثر فراوان، اطلاع یافتیم که عالم ربانى و فقیه عالى مقام، آیت الله حاج میرزا جواد آقا تبریزى (رحمة الله علیه) دار فانى را وداع گفته و حوزه هاى علمیه را سوگوار ساخته است.
ایشان از مراجع معظم تقلید، و از برجسته ترین اساتید حوزه علمیه قم بودند و در طول دهها سال، جمع کثیرى از فضلا و طلاب علوم دینى، از افادات و تحقیقات علمى این فقیه و اصولى عالیقدر بهره مند گشتند. تقوى و پارسایى این مرد بزرگ در کنار خلق و خوى مردمى و رعایت پدرانه اى که با شاگردان و ارادتمندان خویش به کار مى برد، ایشان را در میان طلاب و جوانان و بسیجیان، شخصیتى محبوب ساخته و حضور ایشان در عرصه هاى گوناگون حماسه هاى انقلاب کرامت مضاعفى ر این وجود پر برکت پدید آورده بود. مردم شریف قم هنوز سیماى با وقار ایشان در تشییع پیکرهاى مقدس شهیدان دوران دفاع مقدس را فراموش نکرده اند.
درگذشت این عالم عامل و این شخصیت علمى برجسته براى حوزه هاى علمیه خسارتى بزرگ است.
این جانب رحلت آن بزرگوار را به مراجع معظم تقلید و علماى اعلام و حوزه هاى علمیه و به عموم ملت ایران، به ویژه شاگردان و ارادتمندان و مقلدان ایشان و نیز هب بیت مکرم و آقا زادگان محترمشان تسلیت عرض مى کنم و از خداوند متعال مى خواهم که برترین پاداش صالحان را به ایشان عطا فرماید.
سید على خامنه اى
30 / آبان / 1385
[1]. گنجینه دانشمندان، محمد شریف رازى، ج 7، ص 136.
[2]. همان.
[3]. مصاحبه حجت الاسلام وحیدپور از شاگردان معظم له.
[4]. آشنایى با ستارگان هدایت و مراجع تقلید شیعه، حسین آوردى، ص8.
[5]. مصاحبه با حجت الاسلام وحیدپور (شاگرد ایشان).
[6]. موسوعة النجف الاشرف، ج 12، ص ، زندگى آیت الله تبریزى.
[7]. از مراجع و بزرگان آذربایجان بود که در نجف اقامت داشت و به دست هبشى ها به شهادت رسید. شرح زندگى ایشان در همین مجموعه گلشن ابرار آمده است.
[8]. موسوعة النجف الاشرف، ج 12، ص 199.
[9]. یادداشت هاى حجت الاسلام وحید پور درباره زندگى آیت الله تبریزى.
[10]. از زعماى حوزه علمیه نجف اشرف و فرزند صاحب حاشیه بر کفایه.
[11]. همان.
[12]. مصاحبه با حجت الاسلام وحیدپور.
[13]. برگرفته از: کتابچه کوچک درباره زندگى آیت الله تبریزى (خاطرات استاد)
[14]. مصاحبه با حجت الاسلام وحیدپور.
[15]. همان.
[16]. همان. در جلد سوم مجموعه اسناد انقلاب اسلامى در ضمن بیانیه هاى جامعه مدرسین، پیرامون شهادت حاج آقا مصطفى خمینى، حوادث 19 و 29 بهمن، سه مورد امضاء ایشان به چشم مى خورد.
[17]. برگرفته از کتابچه کوچک زندگى آیت الله تبریزى، با تصرف و تلخیص.
[18]. مصاحبه با حجت الاسلام وحیدپور از شاگردان ایشان.