میرزا عباسقلى چرندابى
(1315 - 1386 ق)
عنوان مقاله: خطیب فرزانه
نویسنده: محمّد الوانساز خویى
درآمد
چرنداب از محله هاى قدیمى و عالم خیز تبریز محل ولادت و رشد فرزانگان نام آورى چون آخوند ملاّ مهدى چرندابى ، پدر حاج میرزا حسن رشدیه «پیر معارف ایران» ،[1] حاج میرزا ابراهیم ابراهیم زاده عطارى (پیشنماز لیل آبادى) ،[2] آیت الله حاج میرزا محمّد على چرندابى[3] و میرزا عباسقلى واعظ چرندابى ، است. این مقاله نگاهى دارد به زندگى سراسر تلاش وى که یک عمر با مردم زیست و در کنار آنها به دیدار حق شتافت .
ولادت و تحصیلات
میرزا عباسقلى صادقپور وجدى (واعظ چرندابى) در سال 1315هـ.ق (1276هـ.ش) در شهر تبریز به دنیا آمد . پس از طى دوره طفولیت به فراگیرى علوم اسلامى همّت گماشت و در محضر ، آیت الله على شربیانى به تحصیل علوم آل محمّد پرداخت . در 16 سالگى با پدرش حاج صادق که مردى بى سواد و پاک سرشت بود ، به زیارت بیت الله الحرام رفت و پس از بازگشت تحصیل را دنبال نمود. او پیش آیت الله میرزا لطفعلى آقا امام جمعه که در علم فلک و ریاضیات قدیمه و اسطرلاب و علوم غریبه تبحر زیادى داشت به تحصیل هیأت و ریاضیات و ... پرداخت . وى در مورد استاد اخیرش مى گوید :
آن مرحوم به علت اشتیاق وافرى که نسبت به کسب علوم داشتم علاقه زیادى به من ابراز مى داشت و از تعلیم علومم هرگز خوددارى نمى کرد .
سطوح مختلف حوزه را نزد اساتیدى، چون آیات: سیّد محمّد مولانا ، اسماعیل فقیه، سیّد مرتضى خسروشاهى و عالم ربانى حاج میرزا ابراهیم ابراهیم زاده عطارى [4] فراگرفت و در بسیارى از علوم صاحب نظر گردید .[5] او به علت فراز و نشیبهایى که در زندگى داشت موفق به تحصیل در مراکز علمى شیعى نشد و فقط در موطن خویش به تحصیل پرداخت . در این باره مى گوید :
به علت ناسازگارى روزگار غدار در ادوار تحصیلى خود ، نتوانستم به یکى از مراکز علم رهسپار شوم و لیکن شکر خدا را که در زادگاه خود از پا ننشستم تا از خرمن فضل و دانش فضلا و دانشمندان عصر خوشه اى چیده و بار توشه اى بستم .[6]
فعالیتهاى علمى ـ فرهنگى
آیت الله چرندابى در کنار درس و بحث روزانه شروع به تدریس کتابهاى حوزوى در سطوح پایین نمود و در حالى که 21 سال از عمرش سپرى نشده بود، مدرسه اى به اسلوب جدید تأسیس کرد که توجه بزرگان آن روز را به خود جلب نمود . وى در این خصوص مى گوید :
در سال 1336 ق مدرسه اى به نام «ارشاد» در محله «راسته کوچه» در محلى که مشهور به «دیک باشى» مى باشد تأسیس کردم که دقت نظر اولیاى وقت را بسى جلب مى کرد .[7] در آن وقت دانشمند محترم جناب آقاى حاج میرزا ابوالقاسم خان فیوضات ، کفیل معارف و دکتر اعلم الملک سمت ریاست معارف را داشتند ، و تشکیلات فرهنگى هنوز در کشور عزیزمان ایران مراحل ابتدایى خود را طى مى کرد و پس از چندى که دانشمند فقید میرزا محمّد على خان تربیت ریاست معارف را عهده دار شدند ، من از مدرسه ارشاد دست کشیدم و در مدرسه طالبیه در گوشه اى خزیدم و مدتى به تدریس علوم متداوله به ویژه ریاضیات قدیمه و منطق اشتغال ورزیدم و از متمولین محصلین اجرت مختصرى مى گرفتم و با آن امرار حیات مى نمودم .[8]
در این اوقات بود که علما و حجج الاسلام وقت ، بدین فکر افتادند که مدرسه اى تحت نظر خودشان بنام «مدرسه سرخاب و شتربان» در حوالى درب سرخاب جنب مسجد شاه تشکیل دهند . بالاخره مرا با اصرار تمام به مدیریت همان مدرسه واداشتند (در حدود 1341 هـ) و چند سال با طرز جدید و مطلوب به خدمات فرهنگى خود ادامه دادم و آیت الله فقید و حجت الاسلام سعید مرحوم آقا میرزا صادق آقا مجتهد و مرجع تقلید ـ رحمه الله رحمة واسعة ـ تقدیر شایانى از خدمات و زحماتم به دستخط زیباى خود صادر فرمودند .
در این اوان جناب آقاى حاج اسماعیل آقا امیر خیزى مدیریت مدرسه متوسطه (دبیرستان فردوسى کنونى) را در کوچه حرمخانه به عهده داشتند ، پس از چند سال همان مدرسه را نیز ترک گفتم .[9]
فعالیتهاى تبلیغى
میرزا عباس بعد از سال 1341 ق وارد عرصه وعظ و خطابه گردید و در اندک مدتى استعداد خویش را نشان داد و در مجالس مهم شهر به سخنرانى پرداخت . خطابه هاى وى که بیشتر در موضوعات علمى و تطبیق آن با مسائل علم روز صورت مى گرفت، سبب جذب جوانان و تحصیل کردگان به سوى او شد. وى در مورد خطابه هایش مى گوید :
«به وعظ و خطابه و تنویر افکار پرداختم ، چون خطابه هاى من جنبه علمى داشته و با روح عصر موافق مى بود ، انعکاس و پیشرفت غریبى در میان اهالى شهر خصوصاً طبقه فهمیده و محصل پیدا مى کرد و مدت متمادى بدین خدمت مفتخر بودم.»[10]
از فعالیتهاى دیگر معظم له در شهر تبریزمبارزه با افکار پلید بهائیت بود که کم کم رواج پیدا مى کرد . وى در این زمینه در محافل عمومى و خصوصى به بیان برترى اندیشه هاى ناب محمّدى نسبت به بهائیت مى پرداخت و با دلایل محکم عقاید پوچ آنها را برملا مى ساخت . فعالیتهاى وى در این خصوص به قدرى قابل توجه بود که در تشییع جنازه ایشان، خطیب معروف تبریز حاج میرزا حسن ناصرزاده که بر روى صندلى سخن مى گفت در این مورد گفت : از امشب بهائیت به راحتى مى خوابند . یعنى به آسودگى به فعالیت خود ادامه مى دهند .[11]
ارتباط با دانشمندان اسلامى
فکر پویاى میرزا در تألیف و تحقیق و تلاشهاى مدققانه وى در عرصه هاى مختلف علمى موجب گردید با بسیارى از شخصیتهاى بزرگ اسلامى ارتباط و مکاتبه علمى داشته باشد و این روابط علمى تا آخر حیاتش باقى ماند .
او در این مورد مى گوید :
در ادوار زندگى با بزرگان علم و دین و ادب روابط علمى داشته و دارم که به ذکر چند شخصیت بزرگ از آنان اکتفا مى ورزم : آیت الله للّه شیخ محمّد جواد بلاغى ، آیت الله شیخ محمّد حسین آل کاشف الغطاء ، آیت الله سیّد محسن عاملى و آیت الله سیّد عبد الحسین شرف الدین عاملى ... اخیراً در اثر مطالعات و تتبعات ممتد صحت مزاج و چشمانم را از دست دادم و دیگر در مجالس مهم شهرستان تبریز نمى توانم شرکت نمایم ، مگر در حال ضرورت ، و با فضلا و دانشمندان ممالک اسلامى هنوز روابط علمى برقرار است .[12]
کتابخانه شخصى
واعظ چرندابى از روزهاى نخست طلبگى به فکر تشکیل کتابخانه شخصى افتاد و توانست با تلاش فراوان کتابخانه مهمى تشکیل دهد که در نوع خود بى نظیر بود . او در مورد چگونگى تشکیل کتابخانه مى نویسد :
«... در سایه ذوق فطرى به گردآورى کتب متنوعه مشغول شدم تا در عرض سالیان دراز به یارى خداوند بى نیاز موفق به تشکیل کتابخانه اى شدم که اکنون تعداد کتب و رسائل و مجلات آن قریب به 10000 جلد بالغ مى شود و بیش از 30 دوره تفسیر قرآن مجید در کتابخانه شخصى موجود است که در طى سالهاى متمادى با خون دل جمع آورى شده است . کتابخانه ما از کتب مخطوطه نفیسه نادره مقدار کمى و مابقى تماماً کسوت طبع را پوشیده اند . و نوع کتب : تفسیر و حدیث و رجال و تاریخ و طب و تشریح و دائرة المعارف و جغرافیا و کتب علوم عصرى و قوامیس و فرهنگ هاى مهم عربى و فارسى و تاریخ ادبیات و کتب ادبیه هر دو زبان و ... که در ایران و عراق و ترکیه و سوریه و لبنان و مصر و هند و اروپا و ... طبع و نشر شده اند ... .
او در وصیت نامه اش هم مى نویسد :
وقتى که اجلم فرا رسید و دیده از جهان فرو بستم ، تمام کتاب هاى مخطوطه ام را به علاوه کتاب الانساب سمعانى و حدائق النجوم که در طى سالیان دراز با خون دل آنها را به دست آورده و در کتابخانه شخصى خود در تبریز جا داده ام ، به کتابخانه آستان قدس رضوى (علیه السلام) اختصاص و انتقال دهند و البتّه مراتب را بر خلاف کتب مخطوطه ، ثبت و ضبط نمایند که از این ناچیز یادگار باشد و یادى رود که گفته اند :
بسى مى وزد مشکبو بادها *** که ما رفته باشیم از یادها[13]
پس از وفات ایشان در تاریخ 16/7/1346 ش ، 34 نسخه خطى و تعدادى کتاب چاپى با مساعدت آیت الله سیّد محمّد هادى میلانى و فرزند آن مرحوم تحویل نمایندگان کتابخانه آستان قدس رضوى گردید .[14]
آثار علمى
آیت الله چرندابى فردى پُرمطالعه ، پُرکار و شخصیتى کم نظیر و مورد قبول در مجامع علمى بود . تعلیقات ، پاورقیها و مقدمه هایى که بر کتابهاى مختلف نوشته نقادانه و محققانه است.
فرزندش حاج محمّد صادق پور وجدى در مورد فعالیتهاى علمى پدرش مى گوید :
«آن مرحوم در دوران زندگى پرافتخار خود هیچ وقت دست از تحقیق برنداشت ، حتى در واپسین حیاتش با وجود ضعف بصر و امراض طاقت فرسا مشغول فعالیتهاى علمى و دینى خود بود و بعض مقالات و یادداشت هاى دوران جوانى خود را به پایمردى و دستیارى این ناچیز تهیه و تنظیم مى کرد ... همچنین مقدارى از متون مهم اسلامى را به دستخط شریفشان استنساخ کرده و بعض آن کتب را با نسخ و کتاب هاى دیگر مقابله و تصحیح نموده اند که فعلا در کتابخانه شخصى آن مرحوم موجود و محفوظ است .[15]
برخى از آثار علمى وى بدین صورت است :
1 ـ مقدمه و تعلیقه بر عظمت حسین بن علىعلیه السّلام تألیف ابوعبدالله زنجانى (فارسى ، تبریز ، قم ، 1314 ش ، 1382 ش) .
2 ـ زندگانى محمّد (صلى الله علیه وآله) ، تألیف مورخ و فیلسوف انگلیسى توماس کارلایل (1795 ـ 1881 م) . این کتاب براى بار اوّل توسط یکى از فضلاى مصرى به عربى برگردانده شد و سپس توسط امام ابوعبدالله زنجانى به فارسى ترجمه گردید و آنگاه به دلیل اهمیت کتاب مورد توجه آیت الله چرندابى قرار گرفت و معظم له با نگارش مقدمه و تعلیقه بر غناى آن افزود . این کتاب بارها در ایران چاپ شده است .
3 ـ ده مقاله در موضوعات متنوعه علمى ، تاریخى و دینى . ضمیمه زندگانى محمّد(صلى الله علیه وآله).
4 ـ تعلیقه بر رساله ذوالقرنین سدّ یأجوج و مأجوج ، نگارش آیت الله سیّد هبة الدین شهرستانى .
5 ـ حاشیه و مقدمه اوائل المقالات فی المذاهب المختارات ، تألیف شیخ مفید (عربى ، تبریز ، 1363 ق ، 1371 ق) .
6 ـ مقدمه و تعلیقه بر اسلام و هیئت ، تألیف آیت الله سیّد هبة الدین شهرستانى (تبریز ، 1342 ش) .
7 ـ ترجمه تاریخ قرآن کریم ، تألیف امام ابوعبدالله زنجانى (تبریز ، 1341 ش) .
مترجم در مقدمه این کتاب مى نویسد :
«به علت ناتوانى جسم و نارسایى چشم نتوانستم مطالبى در موارد لازمه به عنوان تعلیق بر کتاب بیفزایم ... حالا نزدیک به دو سال است که به مرض روانفرساى دیابت دچار هستم و قریب به دو سال قبل نیز به عللى چند مرض دیگر دامنگیرم شد (اوره خون ، فشار خون ، آلبومین) امراض چهارگانه روز به روز شدت مى یافت و حیاتم را کاملا تهدید مى کرد و چیزى نمانده بود جان به جان آفرین بسپارم و دیده از دیدن جهان فرو بندم .. .»
8 ـ شرح نهج البلاغه: تألیف علامه ملاّ صالح(4 جلد)، با ترجمه مؤلف و تصحیح میرزا علیخان ادیب خلوت .
9 ـ مقدمه بر نیچریه یا ناتورالیسم ،تالیف سیّد جمال الدین اسدآبادى (فارسى ، تبریز ، 1327 ش) .[16]
وى در مورد برخى دیگر از فعالیتهاى خویش مى نویسد :
آیت الله سیّد عبد الحسین شرف الدین عاملىدر جواب پاره اى از سؤالاتى را که از آن مرحوم کرده بودم در رساله اى به نام فلسفة المیثاق و الولایه دو بار در لبنان چاپ و انتشار داده اند . مقالات عربى ناچیز در مجله جلیله و کهنسال العرفان چاپ صیدا ـ لبنان ، و مقالات فارسى غالباً در مجله وزین «دعوت اسلامى» چاپ کرمانشاهان انتشار یافته است . و اخیراً مقاله مهم السیّد جمال الدین و رینان[17] را در اثر کوشش فراوان تحصیل و با مقدمه و تعالیق خود در شماره هاى 3 و 4 و 6 مجلد 46 مجله العرفانطبع و انتشار دادم .[18]
رحلت
سرانجام این رادمرد بزرگ روز چهار شنبه بیست و چهارم اسفند ماه 1345 هـ.ش (سوم ذیحجة الحرام 1386 هـ.ق) در 71 سالگى در زادگاه خویش درگذشت. پیکر مطهر ایشان پس از تغسیل و تکفین و تشییع شایسته و اقامه نماز میت به امامت آیت الله حاج سیّد حسن انگجى در قبرستان عمومى امامیّه دفن گردید .[19]رونوشت مزار آیت الله واعظ چرندابى بدین قرار است :
هو الحى الذى لا یموت
لازلت تلهج بالتاریخ مجتهداً *** حتى رایتک فى التاریخ مکتوباً
آرامگاه علاّمه کبیر حضرت حجت الاسلام و المسلمین آقاى حاج میرزا عباسقلى آقا واعظ چرندابى قدس سره که در روز چهار شنبه سوم ذیحجة الحرام 1386 مطابق 24 اسفند ماه 1345 برحمت ایزدى پیوست و در ردیف مفاخر و نوابغ بزرگ اسلامى در جریده عالم ثبت و ضبط شدند .
لاصوتا الناعى بفقدک انه*** یوم على للرسول عظیم
ان کنت قد غببت فى جنات البرشى *** فالعلم و التوحید فیک مقیم[20]
با انتشار خبر ارتحال این عالم بزرگ اسلامى مجالس متعدد برگزار گردید و مجلات علمى ـ فرهنگى و روزنامه هاى سراسرى و منطقه اى خبر وفات وى را چنین گزارش کردند :
روزنامه کیهان :
... در گذشت علامه چرندابى با تأثر عمیق مردم روبرو شد ، به همین مناسبت رادیو آذربایجان موسیقى را از برنامه خود حذف کرد ، مراسم تشییع جنازه به طرز با شکوهى برگزار شد و در این مراسم علماى اسلامى و روساى سازمان هاى دولتى و عده زیادى از اهالى شهر شرکت داشتند ... .[21]
روزنامه مهد آزادى :
مرگ همه کس دردناک و تأسف آور است لیکن مرگ عالم ربانى که عمر گرامى را صرف نجات و هدایت بنى نوع خود کرده و لذتى جز لذت معنوى از لذایذ این دنیاى طمطراق نچشیده ، بسیار دردناک و ضایعه جبران ناپذیر خواهد بود ، صبح دیروز خبر ارتحال حضرت حجت الاسلام والمسلمین ، دانشمند محقق و بى بدیل حاج میرزا عباسقلى واعظ چرندابى در شهر تبریز پیچید و در این شب عید ، فقدان چنین گوهر نایاب جامعه مسلمین به ویژه اهالى متدین شهر تبریز را که مدتى از افاضات فقید سعید بهره مند و از مواعظ سودمند آن بزرگوار مستفیض شده بودند ، عزادار ساخت .
فقید سعید یکى از علماى طراز اوّل و شخصیت با تقوى و دانش محسوب و مقام علمى وى در خاورمیانه شهرت فراوانى داشت ، زیرا که در طول عمر آنى از تألیف و ترجمه کتاب هاى دینى و تبلیغ تعالیم اسلامى غفلت نورزیده و پیوسته در کتب فضلاى معاصر و سلف سرگرم تحقیق و تدقیق بود ... .[22]
مجله کهنسال العرفان :
میرزا عباسقلى الواعظ الجراندابی ـ و نعت ابناء تبریز ـ ایران فضیلة العلامة میرزا عباسقلى الواعظ الجراندابی و قد شیعته تبریز بالدموع و الحسرات لانه کان رحمه الله من العلماء الواعظین النافعین و لذلک کان الاسف علیه عاماً و مشى فی جنازته العلماء و الاعیان و سائر طبقات الشعب و قد اجتمعنا و حینما زرنا ایران فسررنا جداً بلقائه و اعجبنا بمکتبته تعازینا الحارة لانجائه و عائلته و تبریز بهذا المصاب الفادح .[23]
مجله مکتب اسلام :
در آستانه سال نو ، جهان اسلام و شیعه یکى از خدمتگزاران صدیق و واقعى خود را از دست داد ، خدمتگزارى که متجاوز از پنجاه سال با بیان شیوا و قلم تواناى خود به جامعه مسلمانان خدمات ارزنده اى نموده و از حریم عقاید اسلام سرسختانه دفاع علمى و مؤثر کرده و آثار گران بهایى از خود به یادگار گذاشته است .
او به مصداق فرمایش حضرت صادق (علیه السلام)«العالم بزمانه لاتهجم علیه اللوابس» روح زمان را درک کرده و خطرات بزرگى را که از طرف دشمنان اسلام متوجه آن بود ، در دل آگاه خود احساس نموده بود و همواره در محیطى که مى زیست ، بسان یک سرباز شبهات و خطراتى را که متوجه اسلام مى شد ، دفع مى نمود ... .[24]
عباس معرفت ، از شاعران همشهرى در سوگ این عالم وارسته در اشعار سوزناکى احساسات درونى خویش را چنین بیان کرده است :
امسال باژگونه چرا آمد این بهار *** نوروز در عزا شد و فصل ربیع خوار
ابر بهار ناله کنان مویه مى کند *** گویا ادب نشسته به غم علم سوگوار
[1]. درنگى کوتاه در زندگى فقیه بلند مرتبه آیت الله العظمى حاج سیّد محمّد مولانا ، محمّد الوانساز خویى ، صص 58 ـ42 .
[2]. عرشیان خاک نشین، محمّد الوانساز خویى، صص 58 ـ 42.
[3]. گنجینه دانشمندان، شیخ محمد شریف رازى، 3/425ـ426, تربت پاکان قم، عبدالحسین جواهرالکلام،3/1735.
[4]. عرشیان خاک نشین ، ص 26 .
[5]. عرشیان خاک نشین ، ص 155 .
[6]. مقدمه زندگانى محمّد (صلى الله علیه وآله) .
[7]. تاریخ فرهنگ آذربایجان ، محمّد على صفوت ، ص 170 .
[8]. از شاگردان وى مى توان به آیت الله حاج میرزا على مجاورى و حجّت الاسّلام و المسلمین حاج شیخ محمّد حسین انزابى اشاره نمود .
[9]. عرشیان خاک نشین ، صص 155ـ156 مقدمه زندگانى محمّد (صلى الله علیه وآله) .
[10]. عرشیان خاک نشین ، صص 155ـ156 مقدمه زندگانى محمّد (صلى الله علیه وآله) .
[11]. به نقل از عالم وارسته حاج شیخ محمّد رضا توسلى .
[12]. مقدمه زندگانى محمّد (صلى الله علیه وآله) .
[13]. عرشیان خاک نشین ، ص 156 مقدمه زندگانى محمّد(صلى الله علیه وآله) .
[14]. مقدمه زندگانى محمّد (صلى الله علیه وآله) واقفین عمده کتاب به کتابخانه آستان قدس رضوى ، ص 28 [15]. مقدمه زندگانى محمّد(صلى الله علیه وآله).
[16]. فهرست کتابهاى چاپى عربى ، خانبابا مشار ، ص 103 , مؤلفین کتب چاپى «فارسى و عربى» ، خانبابا مُشار ج2، ص 379 نامداران تاریخ ، میرزا عمران علیزاده ج2، ص 311ـ313 .
[17]. دانشمند متتبع آقاى مرتضى مدرسى چهاردهى در ماهنامه وزین آیین اسلام (ص 10 ش 38، س 8) در این باره مى نویسد:
«یکى از رشته هاى تاریک زندگانى سیّدجمال الدین، انتقاد او بر سخنرانى ارنست رنان حکیم معروف فرانسوى درباره دیانت پاک اسلامى است، کسانیکه در خصوص سیّد تحقیق نمودند بدین نکته که میرسند با اشاره گذشته و به تفصیل سخن نگفته اند.
دانشمندان بزرگ اسلامى مانند امیر شکیب ارسلان و سیّد رشید رضا و علامه فقید محمّد قزوینى هر چه در خصوص مقاله رنان و سیّد کاوش کردند بدست نیارودند تا به تازگى دانشمند ارجمند آقاى واعظ چرندابى که از معاریف دانشمندان روحانى مقیم تبریز مى باشد وترجمه عربى دو مقاله را بدست آورد. خدا مى داند که علامه چرندابى تبریزى در تحصیل متن نوشته هاى این دو حکیم بزرگ شرق و غرب چه زحماتى کشید و چه رنجهایى بُرد و به همه فضلا و مورخان معاصر نامه ها و پیک ها فرستاد تا به تازگى یک رادمرد هندى بنام استاد دکتر محمّد حمیداللّه حیدرآبادى مقیم پاریس مؤلف کتاب (مجموعه الوثائق السیاسیة فى العهد النبوى و الخلافه و الراشدة) از روزنامه «دبا»[Journal des dibats] از فرانسه به عربى ترجمه و نسخه آنرا براى آقاى چرندابى تبریزى ارسال داشتند...»
[18]. مقدمه زندگانى محمّد(صلى الله علیه وآله).
[19]. به نقل از عالم وارسته حاج شیخ محمّد رضا توسلى .
[20]. عرشیان خاک نشین ، ص 158 .
[21]. روزنامه کیهان ، ش 7085 ، چهارشنبه 24 اسفند ماه 1345 ش .
[22]. روزنامه مهد آزادى ، ش 1435 ، پنج شنبه 25 اسفند 1345 ش .
[23]. مجله العرفان ، ش 3 و 4 ، سال شصتم، 1378 ق ، ص 399 .
[24]. مکتب اسلام ، ش ششم ، س 8، محرم 1387 ق ص 69 .