شیخ محمّدتقى رازىنجفى اصفهانى
متوفّاى: 1248 هـ .ق.
عنوان مقاله: اُسوه ارشاد
نویسنده: على محمّد نیکان
ولادت
در بین سال هاى (1187 ـ 1185 هـ .ق.)([1]) در روستاى «ایوان کیف» در خانواده اى مذهبى فرزندى چشم به جهان گشود که بعدها منشأ برکات فراوانى شد.
پدر و مادرش به دلیل علاقه و محبّتشان به امام نهم(علیه السلام) او را محمّدتقى نام نهادند.
پدر و مادر
پدرش محمّد رحیم بیک «اهل ایوان کى»([2])و از بزرگان ایل «استاجلو»([3])، و مادرش دختر الله وردى بیک فرزند مهدى قلى خان بیگدلى و خواهر زن آقا محمّد على کرمانشاهى (ارشد پسران آقا محمّد باقر بهبهانى (متوفّاى 1205هـ .ق.) است.
حاج محمّد رحیم بیک از طرف حکومت وقت در «ایوان کیف» در رأس امور دیوانى بود امّا در اواخر عمر از همه ریاستها اعراض کرده و در جوار عتبات عالیات در عراق ساکن گردیده و به عبادت قیام نموده است.([4])
حاج محمّد رحیم بیک داراى چهار فرزند بوده است که عبارتند از:
1. علاّمه محقّق آقاى شیخ محمّدتقى رازى نجفى اصفهانى صاحب (هدایة المسترشدین) شخصیّت مورد نظر این نوشتار.
2. علاّمه محقّق آقاى شیخ محمّد حسین رازى اصفهانى (صاحب فصول).
3. همسر آقا احمد بهبهانى صاحب کتاب «مرآت الاحوال» و نوه وحید بهبهانى.
4. همسر ملاّ محمّدعلى فرزند ملاّ شفیع خراسانى تهرانى.
حاج محمّد رحیم بیک در سال (1217 هـ .ق.) در نجف وفات یافته و در همان سرزمین در جوار امیرالمؤمنین(علیه السلام) مدفون گردید.([5])
خاندان
خاندان مسجد شاهیان یکى از خاندانهاى علمى و روحانى اصفهان هستند که تقریباً مدّت دو قرن (از سال 1220 هـ .ق. تاکنون) در این شهر مروّج دین و حامى شریعت و پناه ستمدیدگان و یار درماندگان بوده و مدتها محور امور دینى اصفهان بلکه تمام ایران محسوب مى شده اند. این خاندان عالمان بزرگ و صاحب آثارِ بسیارى به جامعه شیعه تحویل داده و موجب افتخار این شهر گردیده اند.
این خاندان امروز به «نجفى» شهرت دارند.
سر سلسله این خاندان شریف و اصیل علاّمه فقیه مرحوم شیخ محمّدتقى رازى نجفى اصفهانى بوده که در حدود سال (1220 هـ .ق.) از شهر یزد به اصفهان آمده و آنجا را براى سکونت دائمى خود انتخاب کرده است.
پس از وفات آن مرحوم، یگانه فرزندش علاّمه مجاهد حاج شیخ محمّدباقر مسجد شاهى و از آن پس فرزندان شش گانه او خصوصاً مرحوم حاج شیخ محمّدتقى معروف به آقا نجفى و همچنین حاج شیخ نورالله از افراد سرشناس این خاندان هستند.
آخرین شخصیّت علمى و جامع این خاندان که در کمتر خانواده و زمانى مثل و مانند داشته، مرحوم شیخ محمّدرضا مسجد شاهى نجفى است.
فرزندان و اعقاب پسرى و دخترى مرحوم شیخ محمّدتقى در این شهر و برخى از شهرهاى دیگر انتشار یافته اند. از این رو با بسیارى از خانواده هاى این شهر نسبت سببى یا نسبى دارند.([6])
لازم به ذکر است که خاندان مسجد شاهیان بواسطه مادر شیخ محمّدتقى با خانواده امامان جمعه کرمانشاه خویشاوندى پیدا مى کنند.([7]) و به همین مناسبت خاله مرحوم شیخ (همسر آقا احمد) صاحب کتاب «مرآت الأحوال» (نوه وحید بهبهانى) است.
دوران کودکى
از زمان شروع به تحصیل شیخ و مکان آن و اساتید اوّلیه او در مقدّمات و سطوح اطّلاعى دقیق در دست نیست. آنچه مسلّم است او درس وحید بهبهانى (متوفّاى 1205 هـ .ق.) را چند سال درک کرده است و در همه تراجم او را از شاگردان وحید مى نویسند. بنابر این مى بایست تحصیل را از کودکى آغاز کرده باشد تا بتواند. در سن حدود 15 سالگى یا کمى بیشتر به محضر درس (استاد کلّ) و حید بهبهانى حاضر شود و چند سال نیز از درس او بهره مند گردد.([8])
هجرت به نجف
شیخ محمّدتقى در اوایل جوانى به عتبات عالیات رفت و در کربلا از محضر درس استاد وحید بهبهانى و همچنین از مجلس دیگر استادان بزرگ علم و فضیلت نیز بهره فراوان برد و سپس به نجف اشرف مشرّف گردید و از درس علاّمه بحرالعلوم (متوفّاى 1115 هـ .ق.) استفاده نمود.([9])
شیخ متجاوز از دوازده سال یعنى قبل از وفات وحید بهبهانى تا پس از واقعه حمله وهابیان به کربلا([10]) در آن شهرها نزد دانشوران فحل و مجتهدان بزرگ تحصیل نموده است.
استادان و مشایخ اجازه
از نام استادان دوره مقدّمات و سطح مرحوم شیخ محمّدتقى اطّلاعى در دست نیست فقط از زمانى که ایشان در درس خارج یا سطوح عالیه در اعتاب مقدسه حاضر مى شده خبرهاى مختصرى وجود دارد.
استادان این دوره ایشان که احتمالاً از قبل از سال (1200 هـ .ق.) شروع مى شود و تا هنگام مهاجرت به ایران ختم مى شود عبارتند از:
1. وحید بهبهانى (1205 ـ 1117 هـ .ق.) (مجدد قرن).
مرحوم شیخ محمّدتقى در شهر مقدّس کربلا به درس ایشان حاضر مى شده است.
2. شیخ جعفر نجفى کاشف الغطاء(1154 ـ 1228 هـ .ق.)
شیخ در نجف اشرف به حوزه درس این استاد عالى قدر تشرّف جسته و بهره هاى علمى فراوانى از ایشان برده و سرانجام افتخار دامادى او را نیز یافته است.([11]) شیخ از این استاد خود اجازه نقل روایت و اجتهاد دارد.([12])
3. از دیگر استادان شیخ محمّدتقى، سیّد محسن اعرجى کاظمینى (1227ـ1130 هـ .ق.) بوده است. وى عالم، فاضل، فقیه، زاهد، از اکابر فقها و مجتهدین، ادیب و شاعر و مؤلّف کتاب المحصول و الوافى و... مى باشد. مرحوم شیخ مدّتى در کاظمین از محضر این استاد عالى مقام بهره مند گردیده است.([13])
4. سیّد مهدى بحرالعلوم(1212ـ1155هـ .ق.)
شیخ مدّتى به عنوان تیمّن و تبرّک و هم استفاده معنوى در درس او حاضر مى شده است.
5. میر سیّدعلى حائرى کربلایى صاحب «ریاض المسائل» (1231ـ1161 هـ .ق.). ایشان از اجلّه علما و فقها و اصولیان بوده و در مدّتى کوتاه به مقامات عالیه علم و اجتهاد رسید.
شیخ از مجلس درس این عالم بزرگوار در کربلا، بهره ها برده است.([14])
6. سیّدمصلح الدّین مهدوى در کتاب زندگى نامه علاّمه مجلسى نوشته است:
عدّه اى از فرهیختگان از علماى حوزه از مکتب علاّمه مجلسى توشه برچیده و از او اجازه نقل روایت اخذ کرده اند که از آن جمله مى توان از مرحوم مولى محمّدتقى رازى نام برد.([15])
7. علاّمه شیخ آقا بزرگ تهرانى در «الذّریعة» مى نویسد: شیخ محمّدتقى از مولى حسین بن الحسن الجیلانى اجازه نقل روایت داشته است.([16])
ازدواج با برکت
شیخ محمّدتقى داماد شیخ جعفر کبیر صاحب «کشف الغطا» است. وى با یکى از دختران شیخ به نام نسمه خاتون (متوفّاى حدود 1295 هـ .ق.) ازدواج نموده است.([17])
آقاى محمّدباقر الفت (1384ـ 1301 هـ .ق.) در نسب نامه خود که به شرح زندگى خاندان مسجد شاهیان پرداخته، درباره نسمه خاتون چنین نوشته است:
«این زن به راستى نادره دوران و دُرّة التّاجِ مردان و چنانچه پدرش او را ستوده است به جلالت و کمال آراسته بود، مرا عقیده بر این است که آنچه از نعمت و عزّت تا به امروز نصیب خانواده مسجد شاهیان گردیده، همه از برکت وجود آن فرخنده بانو و پدر بزرگوار اوست.([18])
آنچه که از نسل شیخ، ظاهر شده و این بیت عظیم را تشکیل داده است، استجابت دعاى کاشف الغطاست که در شب زفاف شیخ و دخترش دست به دعا برداشته و از خداوند مى خواهد که «خداوندا! علم، فقاهت، مرجعیّت، روحانیت و ترویج شریعت را تا قیامت در نسل آنها قرار بده!»([19])
فرزندان
شیخ محمّد تقى از «نسمه خاتون» معروف به «حبّابه» صاحب دو فرزند شد.
آیت الله شیخ محمّد باقر نجفى اصفهانى (1235 ـ 1301 هـ .ق.) و مخدّره شهربانو (متوفّاى 1257 هـ .ق.) همسر شیخ محمّد تهرانى نجفى.
و از همسر موقّت خود که در یزد با او ازدواج کرده بود صاحب یک دختر شد که همسر مرحوم حاج عبدالکریم شیرازى است.([20])
بازگشت به وطن
شیخ محمّدتقى پس از تکمیل تحصیل و رسیدن به مقام اجتهاد و کسب اجازات از استادان خود، پس از سال (1216هـ .ق.) و واقعه حمله وهّابیها به شهر مقدّس کربلا و احتمال حمله به شهر نجف اشرف، به ایران مهاجرت نمود.
سال مهاجرت ایشان به طور قطع معلوم نیست امّا به طور مسلّم پس از سال (1216 هـ .ق.) است و از روى احتمال پس از فوت پدر در سال (1217 هـ .ق.) بوده است.
شیخ در ابتداى ورود خود به ایران، جهت زیارت به مشهد مقدّس روانه مى شود. شیخ آقا بزرگ تهرانى در «الکرام البرره» در این باره مى نویسد:
«وقتى که مرحوم شیخ محمّدتقى اصفهانى صاحب حاشیه به مشهد رضا(علیه السلام) مشرّف گردید به منزل حاج میرزا داود خراسانى فرزند میرزا مهدى اصفهانى (1190ـ1240 هـ .ق.) وارد گردیده و آن مرحوم در بزرگداشت و اکرام میهمان عزیز خود نهایت کوشش را نموده و بدهیهاى آن عالم بزرگوار را که بالغ بر یکهزار تومان بوده است از مال خود پرداخت نموده و مدّت چهار ده ماه ایشان را نزد خود نگهداشته و در این مدّت، فقه و اصول را خدمت آن مرحوم تلمّذ نموده است.»([21])
در یزد
شیخ محمّدتقى پس از چهارده ماه توقف در سرزمین مقدّس رضوى آن شهر را ترک نمود و وارد یزد گردید. وى در شهر یزد به تدریس فقه و اصول پرداخت. مدّت توقف شیخ در یزد معلوم نیست. نواده ایشان حجت الاسلام شیخ هادى نجفى در این باره مى نویسد:
از قرائن چنین معلوم است که شیخ بیش از یکسال در یزد مى ماند و پس از آن شاید به علّت عدم مساعدت محیط و سختى معیشت، این شهر را ترک نموده و به اصفهان مهاجرت مى نماید.([22])
درخشش در اصفهان
قزن سیزدهم هجرى یکى از درخشان ترین دوره هاى علمى شهر تاریخى اصفهان است. شهرى که از روى حقّ و حقیقت آن را «مرکز دانش مشرق زمین» خوانده اند.
در ربع اوّل این قرن یکى از چهره هاى درخشان علم و دانش و بزرگان از مجتهدان که به اصفهان مهاجرت نموده و این شهر را وطن خود قرار داده و به تأسیس حوزه علمیّه پرداخته است. «مرحوم شیخ محمّدتقى رازى نجفى اصفهانى است.»
ورود ایشان به اصفهان احتمالاً قبل از سال (1225 هـ .ق.) بوده است. آن مرحوم در اصفهان ساکن گردید و پس از او یگانه فرزندش شیخ محمّد باقر مسجد شاهى که عالمى جلیل و محققى مدقّق بود، چراغ دانش را که او بر افروخته بود روشن و روشن تر نگاه داشت و به فرزندان عالم و برومند و مجتهد و خدمتگزار دین و مردم تحویل داد و آنان این شمع فروزان را بحمدالله تاکنون که متجاوز از یک قرن و نیم از ابتداى فروزش آن مى گذرد همچنان روشن و نورانى نگاه داشته اند.([23])
شیخ در ابتداى ورود خود به اصفهان، در محله «احمد آباد» ساکن شده و در مسجد «ایلچى»([24]) حوزه درس منعقد نمود و در آن مسجد اقامه جماعت مى نمود. طلاّب اصفهان چون احاطه کامل و تحقیقات شیخ را در مباحث علمى خصوصاً علم اصول شنیدند از گوشه و کنار به گرد ا و جمع شده و حوزه درس و بحث او یکى از حوزه هاى معتبر گردید.
مؤمنین و مقدّسین نیز چون زهد و پارسایى او را مى بینند به جماعت او حاضر گردیده به تدریج چون مسجد ایلچى براى بر پایى درس و اقامه نماز جماعت گنجایش نداشته این مجالس به مسجد شاه (امام) تغییر مکان داد و این عالم بزرگ در آن مسجد به تدریس و امامت جماعت مى پردازد.
حوزه درس
تعداد شرکت کنندگان در درس شیخ محمّدتقى را تا چهار صد نفر نوشته اند([25]) که با توجّه به جمعیت اصفهان در آن روز و اهل علم و حوزه موجود در آن وقت و معاصر بودن شیخ با مرحوم سیّد محمّدباقر حجت الاسلام «شفتى»که ریاست آن زمان اصفهان با ایشان بوده مى توان گفت تقریباً تمام طلاّب مستعد و فاضل و درس خوان اصفهان در درس ایشان حاضر مى شده اند و اوّلین حوزه درس در آن زمان متعلّق به ایشان بوده است.
مرحوم حاج شیخ عبّاس قمى در مورد درس شیخ مى نویسد:
... در اصفهان سکنى نمود، فضلا در درس او اجتماع کردند، مجلس درسش مجمع فضلا گردید.([26])
شاگردان
از آنجا که مدّت تدریس شیخ در اصفهان بیش از بیست سال طول کشید، تعداد زیادى از دانشوران و بزرگان از حوزه درس شیخ بهره برده اند که ثبت و ضبط اسامى همه آنها کارى بس دشوار است لکن به برخى از شاگردان بزرگ ایشان ذیلاً اشاره مى شود.
1. ملاّ احمد ابن عبدالله خوانسارى.
نقل شده است هنگامى که فتحعلى شاه به اصفهان آمده بود در ملاقات با شیخ محمّدتقى از وى خواست تا ارشد شاگردان خود را به وى معرفى کند. وى شیخ ملاّ احمد خوانسارى را معرفى نمود. نامبرده در سالهاى بعد از شیخ ساکن دولت آباد ملایر مى شود و کتاب مصابیح الاصول را در بیش از بیست هزار بیت تألیف مى نماید.([27])
2. شیخ محمّدتقى گلپایگانى (متوفّاى 1292 هـ .ق.).
ایشان از بزرگان علم و حکمت و از استادان فلسفه در نجف اشرف بوده و از استاد خود شیخ محمّدتقى نیز اجازه نقل روایت دارد. از نامبرده کتابها و تألیف هایى باقى مانده است.([28])
3. میرزا محمّدباقر موسوى خوانسارى چهار سوقى (1226 ـ 1313 هـ .ق.).
رجالى فقیه و مؤلّف کتاب ارزشمند «روضات الجنّات». ایشان در تخت فولاد اصفهان مدفون است.
4. مولى محمّدتقى فرزند حسینعلى هروى اصفهانى حائرى ( 1217 ـ 1299 هـ .ق.) نامبرده از فقیهان بزرگ و دانشوران زمان خود بوده است. ایشان به عللى اصفهان را ترک نموده و به اعتاب مقدسه مهاجرت کرده و در آنجا به درس و بحث و تألیف و تصنیف و تربیت شاگردانى چند پرداخته است. مرحوم معلّم حبیب آبادى در کتاب خود «مکارم الآثار» نام چهل و نه کتاب و رساله از تألیفات ایشان را ذکر نموده است.([29])
5. سیّد محمّد حسن مجتهد فرزند سیّد محمّدتقى موسوى خواجوئى اصفهانى معروف به مستجاب الدّعوة (متوفّاى 1263 هـ .ق.). نامبرده از علما و مدرّسین اصفهان و از مخصوصین مرحوم حاج محمّدابراهیم کرباسى بوده است. ایشان نیز مدّتى در درس شیخ محمّدتقى در مسجد شاه حاضر مى شده است.([30])
6. میرسیّد حسن مدرّس.
وى فرزند سیّدعلى حسینى، معروف به (شهید) مدرّس (1210 ـ 1273 هـ .ق.) ایشان از فقیهان بزرگ و استاد بسیارى از دانشوران و مجتهدان است که از جمله شاگردانش مى توان میرزا محمّدحسن شیرازى معروف به میرزاى مجدّد را نام برد.([31])
7. سیّد میرزا حسن فرزند محمّد معصوم رضوى مشهدى (متوفّاى 1278 هـ .ق.).
این عالم جلیل در اصفهان از محضر مرحوم شیخ بهره هاى فراوانى برده و در کربلا از مرحوم آقا سیّد محمّد مجاهد کربلائى بهره هاى علمى یافته است.
8. میرزاى مجدّد
میرزا محمّد حسن مشهور به میرزاى مجدّد، فرزند سیّد محمود حسینى شیرازى. وى صاحب فتواى معروف تحریم تنباکو و مرجع على الاطلاق شیعه در عصر خود بوده او چندین ماه از اواخر عمر مرحوم شیخ را درک نموده است. (1230 ـ 1312 هـ .ق.).
9. آقا حسین ورنامخواستى لنجانى اصفهانى.
ایشان چند سال در درس مرحوم شیخ محمّدتقى شرکت داشته و پس از رسیدن به مقامات عالیه به زادگاهش (سده لنجان) برگشته و ریاست دینى یافته و ظاهراً تا بعد از سال (1265 هـ .ق.) در قید حیات بوده است.
10. شیخ محمّد حسین فرزند محمّدرحیم بیک استاجلو (1255 ـ 1261 هـ .ق.).
نامبرده برادر کوچک مرحوم شیخ محمّدتقى رازى است. کتاب گرانسنگ «الفصول» ایشان مشهور آفاق است. ایشان معروف به صاحب فصول است.
11. حاج ملاّ حسینعلى فرزند نوروز على تویسرکانى اصفهانى (متوفّاى 1286 هـ .ق.).
نامبرده از دانشوران بزرگ و فقیهان و مدرّسان اصفهان است. عده زیادى از عالمان این شهر و دیگر شهرها در خدمت او تحصیل نموده اند. وى در مسجد ایلچى در محله احمدآباد اصفهان امامت و تدریس داشته است. ایشان داراى تألیفات زیادى است.
12. حاج میرزا داود.
وى فرزند میرزا محمّدمهدى شهید اصفهانى خراسانى (1190 ـ 1240 هـ .ق.) است. ایشان در زمان بازگشت مرحوم شیخ به ایران و سفر به مشهد رضوى و زیارت مرقد منوّر حضرت امام على بن موسى الرضا(علیه السلام) حدود چهارده ماه از مرحوم شیخ پذیرایى نمود و از محضر علمى ایشان بهره هاى بسیارى برد.
13. مولى زین العابدین گلپایگانى (1218 ـ 1298 هـ .ق.).
وى از شاگردان شیخ و از خواص اصحاب او و برادر دانشمندش مرحوم شیخ محمّدحسین صاحب فصول بوده است. مولى زین العابدین داراى تألیفاتى است و از شیخ اجازه روایت دریافت نموده است و مدفنش نیز در گلپایگان است.([32])
14. آقا سیّدمحمّد صادق.
وى فرزند سیّدمهدى موسوى خوانسارىاست و در اصفهان از محضر شیخ و برادرش بهره برده است. و در یکى از سالهاى (1254 یا (1255 هـ .ق.) وفات یافته و در کربلاى معلاّ مدفون شده است. ایشان داراى تألیفاتى است.
وى از پدر خود و آقا محمّدمهدى کلباسىاجازه اجتهاد و روایت داشته است.([33])
15. ملاّ عبدالجواد (متوفّا 1281 هـ .ق.).
وى فرزند محمّدعلى فرزند احمد تونى اصفهانى خراسانى و از شاگردان بزرگ شیخ محمّدتقى رازى و حاج ملاّ على نورى بوده و به مقامات عالیه علم و حکمت رسیده است. وى در مدرسه شاهزاده ها تدریس مى نموده و تدریس کتابهاى حکمت و طبّ در اواخر حیات او به ایشان منحصر بوده است.
16. ملاّ على قارپوزآبادى زنجانى (1209 ـ 1290 هـ .ق.).
ایشان از عالمان بزرگوار و صاحب تألیف ها و تصنیف هایى است. در کتاب علماى معاصر (ص 129) مدّت استفاده او را از شیخ محمّدتقى رازى در اصفهان پانزده سال مى نویسد.
17. شیخ فتح الله.
او فرزند رجبعلى، با فرزند محمّد صالح، فرزند محمّد شاردى قزوینى است. او از عالمان بزرگ قرن سیزدهم هجرى قزوین است. ایشان محلّ رجوع امور شرعى و دینى مردم آن شهر بوده است. تحصیلاتش در اصفهان نزد مرحوم شیخ محمّدتقى رازى بوده و صاحب تألیفاتى مى باشد. وى پس از سال (1257 هـ .ق.) وفات یافته است.
18. آقا مهدى .
وى فرزند ملاّمحسن فرزند ملاّ سمیع کرمانشاهى از اعقاب مرحوم مولى محسن فیض کاشانى است و شرحى بر شرایع دارد و در حدود سال (1281 هـ .ق.) در کرمانشاه وفات یافته و همانجا مدفون است.([34])
19. شیخ مهدى کُجورى شیرازى.
وى از علما و دانشوران بزرگ اصفهان است که مدّتى خدمت شیخ محمّدتقى رازى تحصیل نمود سپس به اعتاب مقدسه عراق مهاجرت کرده و در آنجا به تکمیل مراتب علمى خود ـ پرداخته و با کسب اجازات روایتى و اجتهاد به شیراز باگشته است. ایشان داراى تألیفاتى است.([35])
وى در سال (1293 هـ .ق.) وفات یافته و در تکیه حافظیه مدفون گشته است.([36])
20. حاج ملاّهادى سبزوارى.
او فرزند ملاّ مهدى متخلّص به اسرار (1289 ـ 1212 هـ .ق.) است. وى از مفاخر حکیمان اسلام و شیعه است. ایشان در اصفهان خدمت جمعى از بزرگان چون مرحوم شیخ محمّد تقى رازى تلمّذ نموده و به مقامات عالى در علوم فقه، اصول، حکمت، فلسفه، ریاضى و طبیعى دست یافته است. او داراى تألیفات ارزشمند است و شاگردانى را در محضر خود تربیت نموده است.([37])
21. حاج میرزا هدایت الله اَبَرْسِجى شاهرودى خراسانى (متوفّاى 1281 هـ .ق.).
ایشان تحصیلات خود را ابتدا در مشهد مقدّس و سپس در اصفهان و بعداً در نجف اشرف به انجام رساند. او در اصفهان از محضر شیخ محمّدتقى رازى و در نجف اشرف خدمت شیخ انصارى و دیگر علما بهره مند گردید.([38])
22. میرمحمّد بن میر محمّد حسین شهرستانى حائرى.
نامبرده از شیخ اجازه نقل روایت دارد و در حدود سال (1290 هـ .ق.) وفات نموده است.([39])
23. شیخ محمّد فرزند محمّد على فرزند محمّد شفیع خراسانى طهرانى نجفى.
وى شاگرد و خواهر زاده و داماد شیخ محمّدتقى است. او جلد سوم «هدایة المسترشدین» را از سیاه نوشته هاى باقى مانده تنظیم و قابل استفاده نموده و نیز بهترین چاپ سنگى هدایة نیز با تصحیح او به انجام رسیده و بر «هدایة المسترشدین» نیز تعلیقاتى دارد.([40])
آثار
در تراجم و فهرست کتابها و کتابخانه ها، از کتابها و دست نوشته هاى شیخ محمّدتقى رازى نجفى اصفهانى نام برده شده که در اینجا به مناسبت به آنها اشاره مى شود.
1. المسائل.
این کتاب در جواب مسائلى که در موضوعات مختلف فقهى و غیره از ایشان استفتا شده، نوشته شده است.([41])
2. احکام نماز.
این کتاب با همین عنوان به فارسى در کتابخانه آیت الله مرعشى نجفى در قم موجود است.([42])
3. تقریرات بحث فقه.
این کتاب تقریرات درس استادش آیت الله سیّدمهدى بحرالعلوم (متوفّاى 1212 هـ .ق.) و موضوع آن شرح طهارت وافى است.([43])
4. تبصرة الفقهاء.
این کتاب فقه استدلالى ایشان است و عمده مباحث کتاب طهارت و بحث اوقات نماز و قسمتى از کتاب زکات و قسمتى از بیع را شامل مى شود. اهل اطّلاع ارزش و دقّت این کتاب فقهى را همانند کتاب هدایة المسترشدین در اصول مى دانند.([44])
5. مسألة الظّنون.
صاحب روضات الجنّات این کتاب را در شرح حال ایشان یاد مى کند.([45])
6. رساله اى در مفطر نبودن توتون.
مرحوم محدّث قمى در فوائد الرضویة این کتاب را از تألیفات مرحوم شیخ نام برده است. و شیخ آقا بزرگ تهرانى در «الکرام البررة» مى نویسد:
این کتاب در ردّ بعضى از معاصرین شیخ مى باشد.([46])
7. رساله عملیّه به فارسى.
مرحوم علاّمه شیخ آقابزرگ تهرانى در الذّریعة به نقل از تکمله أمل الآمل از آن نام برده است.([47])
8. رساله اى در فساد شرط ضمن عقد.
شیخ آقا بزرگ تهرانى نام این کتاب را در طبقات اعلام الشیعة و الذّریعة ذکر نموده است.([48])
9. کتاب شرح اسماء حُسنى. نام این کتاب در الذّریعة و ریحانة الادب آمده است.([49])
10. کتابى در طهارت.
این کتاب غیر از کتاب تقریرات است که به نام تقریرات و شرح بر طهارت و شرح وافى ذکر شده است.([50])
11. رساله اى در بحث دوران امر بین اقلّ و اکثر در علم اصول.([51])
12. هدایة المسترشدین فى شرح اصول معالم الدّین.
این کتاب در شرح «معالم الدّین» جمال الدّین ابومنصور حسن بن زیدالدّینمعروف به شهید ثانى (959 ـ 1011 هـ .ق) نوشته شده و صاحب روضات الجنّات آن را به شصت هزار بیت تخمین زده است.
کتاب هدایة المسترشدین از تألیفات بزرگ شیعه در سده سیزدهم به شمار مى رود و نزد عالمان دین داراى چنان ویژگى و اهمیتى است که برخى از بزرگان و صاحب نظران و آشنایان به منابع و کتابهاى حوزوى معتقدند براى رسیدن به کمالات علمى و دست یابى به مراتب اجتهاد، لازم است این کتاب در حوزه هاى علمیّه تدریس شود و جزء منابع درسى حوزه ها قرار گیرد و فضلا و طلاّب علوم دینى از آن بهره مند شوند.
این کتاب در سه مجلد چاپ شده و ماندگارترین و معروف ترین اثر علمى باقى مانده از جناب شیخ است. به سبب این کتاب شیخ محمّدتقى در زبان فقیهان و اصولیها به صاحب «حاشیه بر معالم» و یا صاحب «هدایة المسترشدین» معروف گردیده است.([52])
ارادت به امامان(علیهم السلام)
هجرت شیخ محمّدتقى در اوائل نوجوانى به نجف اشرف و کربلاى معلاّ و کاظمین گرچه جهت بهره گیرى هرچه بیشتر و بهتر از محضر عالمان و بزرگان حوزه علمیه آن شهرها بوده است، امّا آنچه مهم تر و جلب توجّه مى کند این است که آن مرحوم سفر به عتبات را به منظور برخوردارى هرچه بیشتر از زیارت امامان(علیهم السلام) و کسب معنویت برگزیده بود.
این حقیقت را مى توان با حرکت دیگرى که از شیخ در همین راستا صورت گرفته تأیید کرد و آن بازگشت ایشان در سال (1220 هـ .ق.) به ایران است. وى در بازگشت به وطن بدون درنگ به زیارت امام هشتم حضرت على بن موسى الرضا(علیه السلام) مى شتابد و مدّت چهارده ماه در آن دیار توقف مى نماید.
تخصص و تبحّر
آنچه مى توان به قطع و یقین گفت این است که: علاّمه محقّق و فقیه و اصولى مدقّق شیخ محمّدتقى رازى نجفى اصفهانى از عالمان محقّق فرقه امامیه است و در فقه و اصول صاحب آرا و افکار مشهورى است که اصولیها و فقیهان بعد از او پیوسته پیرامون افکار و اقوال او به بحث و تحقیق پرداخته و از آنها متأثر گردیده اند. صاحب «روضات الجنّات» که از شاگردان مبرّز شیخ است درباره او مى نویسد:
شیخ از برترین علماى عصر خویش در فقه و اصول بود بلکه نسبت به سایرین از دید و نظر بالاترى در علوم معقول و منقول برخوردار بود.([53])
شاهد براین مدّعا آثار بسیار ارزشمندى است که از مرحوم شیخ باقى مانده است که در این میان مى توان به کتاب «هدایة المسترشدین» اشاره کرد. این کتاب در اصول فقه نگارش یافته و از مهم ترین کتابهاى اصول بین متأخّرین است و همواره مورد نظر و عنایت دانشمندان بوده است و احاطه و تحقیقات عمیق و افکار بلند شیخ در این کتاب به خوبى پیداست.
مرحوم شیخ آقا بزرگ تهرانى در این باره مى نویسد:
... این کتاب (هدایة المسترشدین) بر احاطه شیخ و تبحّر و تحقیق ایشان در علم اصول حکایت مى کند و همیشه آرا و نظریات شیخ مورد بحث و گفت و گوى افاضل از حوزویان بوده است.([54])
وفات
علاّمه شیخ محمّدتقى در روز جمعه نیمه شوّال سال (1248 هـ .ق.) در سن حدود شصت سالگى در شهر اصفهان دعوت حقّ را لبیک گفت و به دیار باقى شتافت. محدّث قمى مى نویسد:
مرحوم حاجى محمّد ابراهیم کلباسى(1261 ـ 1180 هـ .ق.) بر او نماز گذارد.([55]) وى در تخت فولاد در بقعه وسط تکیه مادر شاهزاده([56])نزدیک قبر محقّق خوانسارى و قبر مرحوم آیت الله حاج سیّدزین العابدین موسوى خوانسارى پدر بزرگوار ایشان به خاک سپرده شد.
صاحب «روضات الجنّات» در رثاى او سروده مفصلى دارد که در کتاب روضات آمده است. در مطلع آن سروده چنین آمده است:
یا للذّى اضحى تقیّاً نهتدى *** بهداهُ کالبدر المنیر الاوقدى
[1]. براى اطّلاع از اوضاع و احوال ایران در آن زمان به کتب و منابع تاریخى مربوط به حکومت کریمخان مراجعه شود.
[2]. «ایوانکى» یا «ایوانکیفى» دهستانى است از بخشهاى شهرستان گرمسار در استان سمنان که براساس سرشمارى سال (1365 ش.) داراى جمعیت 2268 نفرى است.
رود ایوانکى آب شرب این دهستان را تأمین مىسازد. مردم آن عمدتاً به کشاورزى و دامدارى اشتغال دارند. سابقه ایوانکى به دورههاى پیش از اسلام مىرسد و در میانه سر دره خوار قرار داشته است. تمامى مردم ایوانکى شیعه هستند و از عالمان نامدار آن دیار، شیخ محمدتقى ایوانکیفى (1248 هـ.ق.) را مىتوان بر شمرد. (دائرةالمعارف تشیّع، ج 2، ص 665) چاپ دوم 1372.
[3]. «استاجلو» از ایلاتى است که در زمان شاه اسماعیل بنیان گذار سلسله صفویه به او پیوسته و در راه اعتلاى اسلام و تشیّع و ایران خدماتى انجام دادهاند. (تاریخ علمى اجتماعى اصفهان در دو قرن اخیر، سیّدمصلح الدّین مهدوى، ج 1، ص 129. چاپ اوّل 1376)
[4]. تاریخ علمى و اجتماعى اصفهان در دو قرن اخیر، سیّد مصلحالدّین مهدوى، ج 1، ص 126.
[5]. قبیله عالمان دین، شیخ هادى نجفىپ، ص 13، چاپ اوّل، 1381، انتشارات عسگریه، با کمى تغییر.
[6]. تاریخ علمى و اجتماعى اصفهان در دو قرن اخیر، ج 1، ص 19.
[7]. رجال اصفهان در علم، عرفان و ادب و هنر، دکتر سیّدمحمّد باقر کتابى، ج 1، ص 96، چاپ اوّل 1375.
[8]. قبیله عالمان دین، شیخ هادى نجفى، ص 15 و 14.
[9]. رجال اصفهان در علم و عرفان و ادب و هنر، دکتر سیّد محمّد باقر کتابى، ج 1، ص 96، چاپ اوّل 1375 با اندکى تغییر در عبارت، به نقل از نجومالسماء، ص 380.
[10]. در روز چهارشنبه عید غدیر سال (1216 هـ.ق.) وهابیها به ریاست مسعود فرزند عبدالعزیز امیر نجد، به کربلا حمله نموده و مرتکب قتل و غارت شده و ظلم و ستم فراوانى به زائران حرم مطهّر امام حسین(علیه السلام) و اهالى کربلا روا داشتند در حالى که مردم از قبل هیچ اطّلاعى از این حمله نداشتند. تعداد نفرات مسعود را از یکهزار تا بیست هزار نفر نوشته و عدّه مقتولین را نیز از یکهزار تا بیست هزار نفر ذکر کردهاند که قریب پانصد نفر از آنها در صحن مطهّر و پنجاه نفر در حرم مبارک به قتل رسیدند.(ر.ک: تاریخ علمى و اجتماعى اصفهان در دو قرن اخیر، سیّدمصلح الدّین مهدوى، ج 1، ص 137.)
[11]. همان، ص 131 و 147.
[12]. قبیله عالمان دین، ص 15.
[13]. تاریخ علمى و اجتماعى اصفهان در دو قرن اخیر، ج 1، ص 150 و نیز بنگرید به گلشن ابرار، همین مجلد ذیل شرح حال سید محسن اعرجى.
[14]. همان، ص 147.
[15]. زندگى نامه علاّمه مجلسى، سیّد مصلح الدّین مهدوى، ج 2، ص 114.
[16]. الذّریعة الى تصانیف الشیعة، ج 1، ص 181، ردیف 935.
[17]. رجال اصفهان در علم و عرفان و ادب و هنر، ج 1، ص 099
[18]. همان، ص 510، ردیف 18.
[19]. قبیله عالمان دین، ص 32، با کمى تغییر.
[20]. همان، ص 30.
[21]. تاریخ علمى و اجتماعى اصفهان در دو قرن اخیر، ج 1، ص 137، به نقل از الکرام البررة شیخ آقا بزرگ تهرانى، ج 2، ص 513.
[22]. قبیله عالمان دین، ص 16.
[23]. تاریخ علمى و اجتماعى اصفهان در دو قرن اخیر، ج 1، ص 14 با کمى تغییر در عبارات.
[24]. مسجد ایلچى یکى از آثار باستانى اصفهان است که در سال (1097 هـ.ق.) بوسیله صاحب سلطان بیگم دختر حکیم نظام الدّین محمّد ملقّب به حکیم الملک ایلچى به سرکارى خواجه سعادت به اتمام رسیده است. (همان، ص 139.
[25]. طبقات اعلام الشیعة (الکرام البررة)، ج 1، ص 215 به نقل از تکمله أملالآمل. اگرچه مرحوم میرزا محمّد باقر موسوى خوانسارى که خود از شاگردان بنام شیخ بوده مىنویسد: مجلس درسش مشحون از علما و فقها بود و بالغ بر سیصد نفر از علماء در مجلس درسش حضور مىیافتند. روضات الجنّات، ج 2، ص 124.
[26]. فوائد الرضویة، ج 2، ص 435.
[27]. قبیله عالمان دین، ص 19.
[28]. تاریخ علمى و اجتماعى اصفهان در دو قرن اخیر، ج 1، ص 156.
[29]. مکارم الآثار، معلّم حبیب آبادى، ج 3، ص 627 و تاریخ علمى و اجتماعى اصفهان در دو قرن اخیر، ج 1، ص 157.
[30]. تاریخ علمى و اجتماعى اصفهان در دو قرن اخیر، ج 1، ص 157.
[31]. مرحوم حاج شیخ عبّاس قمى در کتاب فوائد الرضویة، ص 184 مىنویسد: مرحوم مدرّس فاضلترین شاگرد شیخ محمّدتقى صاحب حاشیه است.
[32]. تاریخ علمى و اجتماعى اصفهان در دو قرن اخیر، ج ص 159 ـ 158 ـ 157.
[33]. همان.
[34]. قبیله عالمان دین، ص 21.
[35]. تاریخ علمى و اجتماعى اصفهان در دو قرن اخیر، ج 1، ص 162.
[36]. قبیله عالمان دین، ص 21.
[37]. قبیله عالمان دین، ص 163.
[38]. همان، ص 164.
[39]. همان، ص 21.
[40]. همان.
[41]. همان.
[42]. همان، ص 22.
[43]. تاریخ علمى و اجتماعى اصفهان در دو قرن اخیر، ج 1، ص 166.
[44]. قبیله عالمان دین، ص 25.
[45]. قبیله عالمان دین، ص 26 به نقل از روضات الجنّات، ج 2، ص 124.
[46]. تاریخ علمى، اجتماعى اصفهان در دو قرن اخیر، ج 1، ص 167، به نقل از فوائد الرضویة، شیخ عبّاس قمى، ص 432 و الکرام البررة، ص 217، شیخ آقا بزرگ تهرانى.
[47]. الذّریعة الى التصانیف الشیعة، ج 11، ص 214، به نقل از تکمله أملالآمل، سیّد حسن صدر کاظمینى.
[48]. تاریخ علمى و اجتماعى ایران در دو قرن اخیر، ج 1، ص 167 به نقل از طبقات اعلام الشیعة، ج 1، ص 217 (الکرام البررة) و الذّریعة، ج 14، ص 713.
[49]. همان به نقل از: الذّریعة، ج 13، ص 88 و ریحانةالادب، ج 2، ص 449.
[50]. تاریخ علمى و اجتماعى اصفهان در دو قرن اخیر، ج 1، ص 168.
[51]. قبیله عالمان دین، ص 25.
[52]. رجال اصفهان در علم و عرفان و ادب و هنر، ج 1، ص 98 به نقل از: روضات الجنّات، ج 2، ص 132.
[53]. روضات الجنّات، ج 2، ص 131.
[54]. طبقات اعلام الشیعة، (الکرام البررة)، ج 1، ص 215.
[55]. فوائد الرضویة، ص 435. در دو کتاب روضات الجنّات، ص 131 و ریحانةالادب، ج 4، ص 404، آمده است که حجت الاسلام سیّدمحمّد باقر شفتى (متوفّاى 1260 هـ.ق.) صاحب کتاب مطالع الانوار با جمع بسیارى بر جنازه او نماز خواندند.
[56]. تکیه مادر شاهزاده را یک زن گرجى که نامش مریم (متوفا 1246 هـ .ق.) و همسر فتحعلى شاه و دایه سیف الدوله حاکم اصفهان براى مدفن خویش بنا نهاده است.