محدث قمى
متوفاى 1319 ش
عنوان مقاله: حدیث اخـلاص
نویسنده: سعید عباس زاده
تولد
در سال 1294 ق شهر قم شاهد تولد کودکى سعادتمند بود پدر او حاج محمدرضا قمى نام آن طفل سپید بخت را عباس گذاشت و او را آن گونه که شایسته بود تعلیم و پرورش داد
حاج محمد رضا قمى مردى کاسب بود که مردم او را نیک مردى با تقوا و آشنا به مسائل دینى مى شناختند وبراى یادگیرى احکام دین به نزد وى مى رفتند و این باعث گردیده بود که فرزند عزیزش در فضایى اینچنین تنفس کند فضایى که در آن عطر قرآن و اخلاص با نفسهاى گرم خانواده در هم ریخته بود
سرآغاز دوران تحصیل
وى دوران کودکى و نوجوانى را در زادگاهش شهر قم گذراند([1][1]) و دروس مقدماتى را نزد استادانى بزرگ فراگرفت استادانى که معرفت الهى در روح آنان تجسم یافته بود او از خرمن دانش این بزرگان خوشه ها چید ولى بیشترین بهره را از محضر عالم آگاه آیت الله حاج میرزا محمد ارباب قمى (متوفى 1341 ق) برد عالم فرزانه و پرهیزگارى که در هیچ حال امر به معروف و نهى از منکر را ترک نمى کرد و در هر محفل و مجلسى این دو فریضه را متذکر مى شد استاد بسیار دقیق و پرمایه عصر خود بود
در حوزه نور
او که در دوران جوانى مراحل آغازین تحصیلات حوزوى را به پایان برده بود سرانجام نتوانست خود را به اندوخته هاى محدود حوزه آن وقت قم قانع سازد از این رو تصمیم به هجرت گرفت در سال 1316 ق کوله بار سفر بست و به دنبال فراگیرى دانش عازم نجف اشرف گردید([2][2]) طلبه جوان در بدو ورود به زیارت بارگاه منوّر پیشواى شهیدان و نخستین مظلوم تاریخ شتافت و در کنار تربت پاکش با چهره اى غریبانه و دل گرفته بر غریبىِ آن مظلوم گریست او آرزوهاى دل را به مقتدایش عرضه داشت و عنایت و توجه بیشتر آن حضرت را از عمق جان درخواست نمود گویى امام به این جوان قمى که عصاره اخلاص قمیان بود و اینک زائر قبرش و طالب علوم علوى محسوب مى شد، چنین خطاب کرد : «اى دلباخته چشمه زلال معرفت، آرام بگیر و نویدت باد که در آینده نزدیک یکى از ناقلان اخبار و راویان احادیث ما خواهى بود»
سیراب از کوثر حدیث
از آنجا که شیخ عباس اشتیاق وصف ناپذیرى به شناخت راویان و محدثان راستگو و نقل اخبار اهل بیت(علیهم السلام) داشت استادى را برگزید که از کوثر حدیث سیرابش سازد از این رو از همان ابتداى ورود به نجف اشرف شیفته عالم آگاه، محدث و محقّق بزرگ، حاج میرزا حسین نورى (متوفاى 1320 ق) گشت و در درس او شرکت جست([3][3]) شیخ عباس قمى بر آن بود تا آنچه را از استاد فرا مى گیرد بى کم و کاست بنویسد و همانند استاد بازگویش کند به همین سبب طولى نکشید که به کمک حافظه قوى و تلاش پیگیر به مقام و منزلت والایى در نزد استاد دلسوز و پرتلاش خود دست یافت تا آنجا که در همان ایام استنساخ کتاب با ارزش استادش، مستدرک الوسائل را در اختیار گرفت و به خوبى از عهده این کار بزرگ برآمد همچنین وى در تألیفات دیگر استاد از کمک شایسته وى دریغ نداشت محدث قمى درک محضر این استاد بزرگ را صفت خداوند مى داند و مى نویسد :
« پس خداوند متعال به من منت گذارد به ملازمت شیخنا الاجل الاعظم ثقة الاسلام النورى الطبرسى انار الله برهانه مستدرک الوسائل را براى او استنساخ مى کردم که بفرستد براى طبع به ایران و در خدمت او بودم تا سنه 1318 ق»([4][4])
وى چهار سال در محضر محدث نورى بود و در این چهار سال تلاش و کوشش او به حدى رسید که جزو شاگردان طراز اول استاد به شمار رفت
بازگشت
آن زنده دار حدیث در سال 1322 ق به قم بازگشت و مشغول تألیف و تدریس و وعظ و ارشاد مردم شد و تا سال 1329 ق در این شهر مذهبى اقامت داشت در این ایام عازم بیت الله الحرام شد و پس از مراجعت از زیارت خانه خدا همچنان در قم سکونت داشت در سال 1332 ق بنا به عللى و مخصوصاً به موجب تنگدستى به مشهد مقدس مهاجرت کرد و در آنجا سکونت گزید([5][5])
آثار جاودان
محدث قمى از تبار عالمان بلند اندیش و پرکار و با اخلاص بود و آثار او در علوم مختلف، تاریخ، رجال، تراجم، علوم قرآن، اخلاق، عقاید و علم حدیث نشان از روح تلاشگر و عظمت علمى این عالم ژرف نگر دارد در اینجا تنها با بیان نام آثارش از دامنه گسترده معلومات ایشان در علوم مختلف یاد مى کنیم :
1 کلمات لطیفه : (در علم اخلاق)
2 الدّر النظیم فى لغات القرآن العظیم
3 کحل البصر فى سیرة سید البشر
4 کتاب نقد الوسائل شیخ حر عاملى
5 تقسیم بدایة الهدایة شیخ حر عاملى
6 شرح الوجیزه شیخ بهائى
7 فیض القدیر فیما یتعلق بحدیث الغدیر
8 علم الیقین (خلاصه حق الیقین علامه مجلسى)
9 مقالید الفلاح فى عمل الیوم و اللیلة
10 مقلاد النجاح (خلاصه کتاب یاد شده)
11 خلاصه جلد یازده بحار الانوار علامه مجلسى
12 شرح کلمات قصار حضرت على(علیه السلام) که در آخر نهج البلاغه آمده است
13 هدیه الانام الى وقایع الایام (خلاصه کتاب فیض العلوم)
14 فیض العلام فى وقایع الشهور و الایام (درباره وقایع ماهها و روزها)
15 سفینه البحار و مدینه الحکم و الآثار (تدوین موضوعى بحار الانوار علامه مجلسى وتلخیص آن که در مدت بیست سال انجام یافته است)
16 تحفة الاحباب فى تراجم الاصحاب : (درباره اصحاب حضرت محمد(صلى الله علیه وآله) وائمه اطهار(علیهم السلام)به زبان فارسى)
17 فوائد الترجبیه:(وقایع روزها و آداب مستحبى و اعمال ماههاى عربى)
18 الدره الیتیه فى تتمات الدره الثمینه:(شرح فارسى نصاب الصبیان و تتمیم شرح نصاب فاضل یزدى)
19 هدیة الزائرین و بهجة الناصرین: (درباره زیارت قبور ائمه اطهار(علیهم السلام) و ثواب آن و تعیین قبور علما و مؤمنان مشهور و مدفون در کنار مشاهد مشرف امامان)
20 اللئالى المنثوره: (در مورد دعا وسایر مستحبات)
21 الفصول العلیه فى المناقب المرتضویه:(شامل مناقب و مکارم اخلاقى حضرت على(علیه السلام))
22 سبیل الرشاد
23 حکمة بالغة ومأة کلمة جامعة: (سخنان کوتاه حضرت على(علیه السلام) در عقاید و اصول دین)
24 ذخیرة الابرار فى منتخب انیس التجار: (خلاصه انیس التجار ملا مهدى نراقى، در مورد معاملات)
25 غایة القصوى فى ترجمة العروة الوثقى:(ترجمه فارسى العروة الوثقى آیت الله سید محمد کاظم یزدى)
26 مفاتیح الجنان و الباقیات الصالحات : (کتاب مشهورى که در اکثر مشاهد مشرف و خانه هاى شیعیان مورد استفاده بوده و به عربى نوشته شده و به فارسى نیز ترجمه گردیده است این کتاب شریف در جایگاه خود کم نظیر است زیرا بسیارى از دعاها و نوافل و مستحبات و زیارات ائمه اطهار(علیهم السلام) را در یک جا گردآورى کرده و در دسترس همگان قرار داده است)
27 التحفة الطوسیه و النفغة القدسیّة : (درباره زیارت حضرت رضا(علیه السلام) و بعضى فواید مربوط به آستان مقدسش)
28 رساله دستور العمل حضرت سید الشهداء(علیه السلام)
29 نفس المهموم (در مقتل حضرت سید الشهداء(علیه السلام))
30 نفثه المصدور : (در تکمیل نفس المهموم اخیراً به ضمیمه نفس المهموم منتشر شده است)
31 الانوار البهیه فى تاریخ الحجج الالهیه : (در مورد ولادت و وفات چهارده معصوم(علیهم السلام))
32 رساله اى در گناهان کبیره و صغیره
33 منازل الآخره: (بررسى مراحل دشوار سفر آخرت بر اساس روایات)
34 ترجمة مصباح المتهجد مرحوم شیخ طوسى
35 نزهة النواظر : (ترجمه معدن الجواهر دانشور بزرگوار محمد بن على کراچکى)
36 مقامات علیه : (خلاصه معراج السعاده مرحوم ملا احمد نراقى)
37 ترجمه جمال الاسبوع سید بن طاووس
38 الباقیات الصالحات (در حاشیه مفاتیح الجنان چاپ شده است)
39 منتهى الآمال فى تاریخ النبى و الآل : (در مورد زندگانى حضرات ائمه اطهار و رسول اکرم (صلى الله علیه وآله) و دختر گرامیش حضرت زهرا(علیها السلام) و تاریخ ولادت ووفات ووقایع دوران آنها)
40 تتمة المنتهى فى وقایع ایام الخلفاء
41 ترجمه مسلک دوم لهوف سید بن طاووس (به خط خود مؤلف در حاشیه یکى از چاپهاى لهوف چاپ شده است)
42 تتمیم تحیه الزائر محدّث نورى (این کتاب با رحلت علامه نورى ناتمام مانده بود و شیخ عباس بعد از فوت استادش آن را به اتمام رساند)
43 چهل حدیث
44 الکنى والالقاب :(درباره زندگانى علما و شعرا و غیر ایشان)
45 هدیة الاجباب فى المعروفین بالکنى و الالقاب: (خلاصه کتاب الکنى و الالقاب)
46 فواید الرضویه فى احوال علماء المذهب الجعفریه
47 بیت الاحزان فى مصائب سیده النسوان
و آثار ارزشمند دیگر
خصوصیات اخلاقى و روحى
محدث قمى درس خواند و عمل کرد و پیش رفت و به جایگاهى که سالها در پى آن بود رسید جایگاهى در ملکوت نه در خاک مقامى در آستان قرب الهى نه منصبى در دربار دنیازدگان محدث قمى در زمان خود یکى از مربیان بزرگ و معلمان اخلاق اسلامى در میان مردم و حوزه هاى علمیه شناخته مى شد و از شهرت ویژه اى برخوردار بود و خصوصیات اخلاقى فراوانى داشت که در این فصل به پاره اى از آنها اشاره مى کنیم :
الف - اُنس با کتاب
یکى از ویژگیهاى محدث قمى علاقه فراوان به نوشتن و مطالعه کتاب بود به بطورى که مى توان گفت او در کتاب و قلم خلاصه شده بود محدث یا در کتابخانه بود یا با کتاب کمتر دیده مى شد که او مشغول مطالعه و بررسى کتابى نباشد عشق محدث به کتاب آن هم کتب حدیثى نورانیّت خاصى به او بخشیده بود فرزند بزرگ ایشان در این باره مى گوید: «در اول کودکى با مرحوم پدرم هر وقت از شهر بیرون مى رفتم او از اول صبح تا به شام مرتب به نوشتن و مطالعه مشغول بود»([6][6]) زمانى که براى زیارت به کشورهاى دور مسافرت مى کرد اوقات فراغت خود را با کتاب سپرى مى کرد «او با عده اى از تجّار به سوریه مسافرت کرد آنان مى گفتند هر وقت ما به سیاحت مى رفتیم ایشان مى نشست و مشغول مطالعه و تألیف مى شد و هر چه اصرار مى کردیم که با ما بیرون بیاید امتناع مى ورزید و شبها هم که ما به خواب مى رفتیم او مشغول مطالعه و تألیف مى شد»([7][7])
عشق و علاقه محدث قمى به کتاب به اندازه اى بود که وقتى کمترین پولى به دست مى آورد آن را در خرید کتاب صرف مى کرد و گاه پیاده از قم به تهران به استقبال آن مى رفت او خود مى گوید : «زمانى که در قم تحصیل مى کردم، خیلى تنگدست بودم تا جایى که یک قران و دو قران جمع مى کردم تا اینکه مثلا سه تومان مى شد آن را برداشته، از قم تا تهران پیاده مى رفتم و با آن کتاب خریده، به قم بر مى گشتم و به تحصیل ادامه مى دادم»([8][8])
ب - تواضع و اخلاص
از دیگر ویژگیهاى ایشان تواضع بسیار و هـمه جانبه اى بـود که از خـود نشـان مى داد در خانه، مدرسه و خیابان هر کسى را که مى دید - چه کوچک و چه بزرگ - احترام مى کرد در نزد علما و از بین آنان بویژه در حضور کسانى که با حدیث و اخبار اهل بیت(علیهم السلام)سرو کار داشتند، اوج فروتنى و تواضع را به نمایش مى گذارد هیچ گاه در مجالسى که وارد مى شد در صدر نمى نشست و هرگز خود را بر دیگران مقدم نمى داشت وى از خودستایى و خودپسندى بشدت احتراز مى کرد و به هیچ وجه غرور نداشت محدث قمى حدیث اخلاص بود و آیه زهد مسیرى که مى رفت اگر کوچکترین شبهه اى در دلش رخنه مى کرد که قدمش براى خدا نیست یا وسوسه اى قلبش را مى لرزاند بدون هیچ تأمل، از آنجا باز مى گشت نقل است «در یکى از سالها مرد نیکوکارى از محدث قمى خواهش مى کند که قبول کند بانى مجلس محدث شود و تعهد مى کند که مبلغ پنجاه دینار عراقى به ایشان تقدیم کند در آن موقع هزینه محدث در هر ماه سه دینار بوده است محدث قمى مى گوید: «مـن براى امـام حسین(علیه السلام) منبر مى روم نه براى دیگرى و بدین گونه آن وجه را نپذیرفت» امر به معروف و نهى از منکر دیگر ویژگى حدیث اخلاص بود او خود هرگز گرد گناه نمى گشت و در ذهنش هم فکر گناه را جاى نمى داد از منکرات ناراحـت مى شد و دیگران را از ارتکاب آن باز مى داشت کسى جرأت غیبت در محضر او نداشتو از دروغ گفتن ناراحت مى شد([9][9])
در یک کلام محدث قمى آنچه مى گفت با آنچه عمل مى کرد و آنچه مردم از رفتار و کردارش درک مى کردند یکى بود از این رو سخنش در دل شنوندگان اثر شگرف داشت
آنانى که در درس اخلاق و نصایح او شرکت مى جستند و گوش و جان به این سروش اخلاص فرا مى دادند نقل مى کنند که سخنان نافذ او چنان بود که آدمى را از گناهان و پندارهاى بد دور مى ساخت و متوجه خدا و عبادت مى کرد
ج - زُهد
زندگى محدث قمى بسیار ساده بود به طورى که از حد زندگى یک طلبه عادى هم پایین تر بود لباسش عبارت بود از یک قباى کرباسى بسیار نظیف و معطر و تمیز چند سال زمستان و تابستان را با آن قباى کرباسى مى گذرانید هیچ گاه در فکر لباس و تجمل نبود فرش خانه اش گلیم بود از سهم امام استفاده نمى کرد و مى گفت : من اهلیت ندارم از آن استفاده کنم!
روزى در نجف اشرف دو زن محترم که در بمبئى سکونت داشتند و از بستگان آقا کوچک (از محترمین نجف) بودند حضور ایشان مى رسند و تقاضا مى کنند هر ماه مبلغ 75 روپیه به ایشان تقدیم کنند که از لحاظ زندگى در رفاه باشد در آن ایام مخارج ماهانه خانواده وى از ماهى 50 روپیه تجاوز نمى کرد حاج شیخ عباس از پذیرفتن آن خوددارى مى کند میرزا محسن محدث زاده فرزند کوچک آن مرحوم اصرار مى کند تا قبول نماید ولى قبول نمى کند تا اینکه زنان محترم نا امید مى شوند و مى روند
پس از رفتن آنها فرزند به پدر مى گوید : من هم دیگر از کسبه بازار براى مخارج روزانه قرض نمى کنم! حاج شیخ عباس مى گوید : ساکت باش! من همین مقدار هم الآن خرج مى کنم، نمى دانم فرداى قیامت چگونه جواب خدا و امام زمان (عج) را بدهم در جواب این مقدار معطل هستم، چگونه بارم را سنگین تر کنم؟!
نظر آنان که نکردند بدین مشتى خاک *** الحق انصاف توان داد که صاحب نظرند([10][10])
درگذشت
محدث قمى پس از عمرى تلاش و خدمت به اسلام و مسلمین و تحمل سختیها و مرارات زمان بویژه در اواخر عمر که مصادف با توطئه هاى دشمنان اسلام و دین زدایى رضا خانى بود، در شب سه شنبه بیست و دوم ذیحجه سال 1359 ق بدرود حیات گفت و پس از تشییع در صحن مطهر على(علیه السلام)(نجف) در جوار استادش مرحوم حاجى نورى به خاک سپرده شد
[11][1] - تاریخ قم، ناصر الشریعه، ص 274 عاماس معاصرین، واعظ خیابانى تبریزى، ص 181
[12][2] - علماى معاصرین، ص 181، تاریخ قم، ص 274، خاتمه نفس المهموم، شکرانى
[13][3] - علماى معاصرین، ص 181
[14][4] - علماى معاصرین، ص 82 ـ181، ریحانة الادب، مدرس تبریزى
[15][5] - تاریخ قم، 274 مقدمه فواید الرضویه، ص 2، نقباء البشر، شیخ آقا بزرگ تهرانى، ج 3، ص 999
[16][6] - خاتمة ترجمه نفس المهموم
[17][7] - پندهایى از رفتار علماى اسلام، ص 17
[18][8] - شیخ عباس قمى مرد تقوى و فضیلت، ص 18
[19][9] - محدث قمى حدیث اخلاص، ص 41 - 46، خلیل عبدالله زاده به نقل از حاج شیخ عباس قمى مرد تقوى و فضیلت
[20][10] - حاج شیخ عباس قمى مرد تقوا و فضیلت، ص 42 - 45، به نقل از سیماى فرزانگان، رضا مختارى، ج 3