صلابت دینى
یکى از صفات برجسته انسان هاى صالح و شجاع، مبارزه جدّى با مفسدان است. فهرستى از رفتار و گفتار حاج ملاّ محمّد تقى برغانى را در این زمینه مرور مى کنیم:
الف) امر به معروف و نهى از منکر
وى در مسئله امر به معروف و نهى از منکر، بسیار جدّى بود به نحوى که از برکت فعالیت هاى وى و برادرش، ملاّ محمّد صالح، شهر قزوین از ناهنجارى هاى اخلاقى و اجتماعى پاک سازى شد و مردم این شهر از دیگر شهرها متدیّن تر شدند.([31])
ب)فعالیت هاى اجتماعى،سیاسى وفرهنگى
برغانى به حکم وظیفه شرعى، در عرصه هاى دیگرى چون اجراى حدود شرعى، شرکت در جبهه جنگ و مبارزه فرهنگى با مذاهب استعمارى نیز فعالیت داشت.
در جبهه جهاد
از روابط ایران و روسیه در عهد فتحعلى شاه، به عنوان بدترین دوران نام برده اند زیرا در جنگ هاى این دوران، ایران بارها مغلوب شد و تن به عهدنامه هاى ذلّت بار داد. نخستین دوره جنگ که منجر به قبول و امضاى «معاهده گلستان» شد، از وقایع اسفناک عصر قاجار بود!
از آن جا که این معاهده از جهت مشخّص بودن خطّ مرزى بین ایران و روسیه، ابهام داشت، دگرباره تجاوزات سهمگین و جسورانه دولت تزار آغاز شد به طورى که ارتش دشمن بخش هایى از کشور را به اشغال در آورد.([32])
سیّدمحمّد آقا، فرزند سیّد على طباطبائى اصفهانى که از مراجع و علماى بزرگ بود، بیش از دیگران مورد توجه ستمدیدگان بود. «...مسلمانان احوال خود را به آقا سیّد محمّد عرضه داشتند که کفّار بر بلاد ما غلبه نمودند و ما را امر نمودند که اطفالمان را به سوى معلّم ایشان بفرستیم تا رسوم دین آن ها را وطریقه و شریعت ایشان را یاد بگیرند. دشمنان نسبت به قرآن، مساجد وسایر شعائر اسلامى بى احترامى مى نمایند...»
سیّد محمّد طباطبائى پس از دریافت نامه ها همراه عدّه اى از دوستان و شاگردان، عراق را به مقصد ایران ترک کرد و پس از عبور از شهرها به پایتخت رسید. از جمله علمایى که سیّد محمّد را همراهى کردند و بنا به نظر آن مرجع بیدارگر و مصلح، به تهران آمدند، برغانى و برادرش، ملاّمحمّد صالح بود.
ورود علما به تهران در سال 1241 یا 1242 هـ .ق. با استقبال مقامات کشورى و لشکرى و مردم رو به رو شد، به نحوى که سیّد محمّد طباطبایى و همسفرانش مورد عنایات شاه و احترام درباریان و مردم واقع گردید.([33])
سیّد طباطبائى پس از تشکیل جلسات با فتحعلى شاه و دیگر مقامات و شخصیت ها ـ بنا به تشخیص وظیفه و براى نجات مسلمانان ستمدیده آذربایجان - حکم «جهاد» را صادر کرد.
صدور حکم حکومتى و فقاهتى آن پیشواى محبوب و حمایت هاى همه جانبه دانشمندان و امت اسلامى، على رغم مخالفت عده اى از مقامات دولتى، عرصه جدیدى در مسیر دفاع از بلاد اسلامى و سرکوب اشغالگران گشود به طورى که شاه قاجار هم از فرمان آن زعیم شجاع و آگاه تبعیت کرد و به امر او، لشکرها را مهیاى جنگ کرد.
سیّد محمّد پس از پوشیدن لباس رزم، ملقّب به «سیّدمجاهد» شد. حضور او و دانشورانى چون برغانى در جبهه هاى نبرد، موجب تقویت روحیه سپاه اسلام شد و ارتش روسیه را به وحشت انداخت و پیروزى هایى نصیب مسلمانان کرد. فرماندهى سپاه اسلام به عهده فرزند شاه، نایب السّلطنه عباس میرزا بود. متأسّفانه به دلایل متعددى از قبیل بى کفایتى برخى سران حکومت قاجار، نتیجه این جنگ هم چیزى جز شکست ایران نبود... لذا سیّد محمّد مجاهد، برغانى و دیگر علماى مبارز از جبهه هاى نبرد به سوى پایتخت برگشتند.([34])
برغانى در پایان کتاب «منهج الاجتهاد» با اشاره به این جنگ، چنین دعا مى کند:
«وامید به خداوند داریم که ما را از شرّ نفس خودمان و دشمنانمان بویژه شرّ روسیه ـ که هم اکنون شهر تبریز و حوالى آذربایجان را اشغال کرده است ـ محافظت کند. خداوندا! دشمنان را از سرزمین هاى اسلامى بیرون و ما را از شرّ آنان و دیگر ستمگران مصون بدار.»([35])