جایگاه علمى
وى از نادر دانشمندان اسلامى است که در اکثر علوم و فنون اسلامى، از قبیل: فقه، اصول، کلام، حدیث، رجال، منطق، ادبیات و تاریخ، تخصص و تبحر کافى داشت. او سلطه اى تام و تخصصى کامل در ادبیات فارسى و عربى داشت. وى صاحب قلمى روان و سیّال و در نهایت بلاغت است. کتاب «روضات الجنات» ایشان، بهترین گواه بر این مدعاست. علاوه بر آن، در مقدمه کتاب، «الدر النظیم فى رسم التحیة و التسلیم» خطبه هایى دارد که توانایى فوق العاده او را در نثر مى رساند. برخى از این خطبه ها خالى از نقطه است:
«الحمد لله الملک المالک المحمود و الواحد الصمد و الصمود، اهل الحمد و مسدد العهود، واصل العدل و محدد المحدود، حمداً هو مدد الاعوام و الاحوال، مسلسل مسدود، وعدد طلال الاسکار، و رمال الصحور معدود...»
و برخى دیگر خالى از حرف الف است:
«فقد کنت عن قدیم دهرى، و عتیق عمرى، منذ میزت بین شر و خیر، و عرفت نفع نفسى من ضمیر، لم یزل یحدثنى فکرتى و یحرصنى ملکتى، و یهجس فى ضمیرى و یمر بقلبى و یخلل فى مروعى.»([10])
صاحب روضات الجنات، در نگارش به قدرى زبردست و توانا بود که جواب استفتا و احکام را هم منشیانه و با وزن و قافیه مى نوشت. هنگامى که حکم تکفیر حاج سید حسن واعظ کاشى را نزدش بردند، نوشت:
«این سید کاشى، مشغول بدین تراشى، یا در متن کفر است یا در حواشى.»([11])
صاحب روضات الجنات علاوه بر نثر، در نظم و شعر نیز زبردست بود. اشعار فراوانى در موضوعات مختلف اخلاقى، اعتقادى و اصولى از وى به یادگار مانده که کتاب «قرة العین و سرور النشأتین» او در موضوع عقاید مشتمل بر بیش از 3000 بیت،([12]) و در طرف الاخبار لتحف الاخیار مشتمل بر 11200 بیت،([13]) و مجموعه قصاید در مناقب اهل بیت عصمت و طهارت و نیز اصول فقه ایشان که منظوم است، از جمله آثار بجا مانده از این ادیب ارزشمند است.([14])نویسنده «تذکره شعراى خوانسار» قطعه اى از اشعار وى را که در مدح حضرت على(علیه السلام) سروده چنین آورده است:
على فرمانده ملک ولایت *** درخشان کوکب برج هدایت
على سر دفتر ارباب بینش *** على مهر سپهر آفرینش
على یارى ده افتاده کاران *** باو چشم همه امیدواران
دَرِ علم نبى، داناى هر راز *** زبانش راز حقّ را نکته پرداز
درونش مخزن سِرّ الهى *** در او حکمت نهان چندان که خواهى
کلامش چون کتاب آسمانى *** بلاغت را از او محکم بیانى
زممکن نیست این در سفتن آسان *** بحیرت زین گهر گوهر شناسان
فلک بگرفته آواز کمالش *** جهان پرگشته از صیت جلالش
عدو را فرس هستى برد باد *** اگر از برق تیغش آورد یاد
بخدمت بردش جورا غلامى *** کمر بسته زرین مقامى
هلال آسمان نعل سمندش *** شکار لامکان صید کمندش
کَفَشْ اَبر کرم و دستش یم جود *** نمایان از کف دستش نم جود
سرانگشتش گر مشکل گشایى *** خدا را مظهر قدرت نمایى
کلید مالک حق در پنجه او *** قضا باز و قدر سر پنجه او
عیان نور خدایى از جبینش *** برون دست خدا از آستینش([15])
میرزا محمّدباقر خوانسارى(رحمه الله) فقیهى پژوهشگر در فقه جعفرى و متفکرى اصولى بود. تألیفات ارزشمند وى در زمینه فقه و اصول، از قبیل: رساله هاى خمس، فقه، نهریه، فضل الجماعة، اصول الفقه، ترجمه «رسالة الصوم» صاحب جواهر و احسن العطیة و شرح «الفیه» شهید، گواه توانایى وى در استنباط احکام و تسلط کامل او دراصول وفقه اسلامى مى باشد.([16])