ویژگى هاى علمى
آیت الله میر سیّد على یثربى از لحاظ علمى، مقام والایى داشت و این مقام و موقعیّت ممتاز را از سخنان استادان، شاگردان و دست پروردگان وى مى توان دریافت.
یکى از شاگردان آیت الله یثربى مى گوید:
«شب حرکت آیت الله یثربى به ایران، استادش آقا ضیاءالدّین عراقى وى را به منزل دعوت کرد. در منزل بحث «ترتّب» به میان آمد و یکى دو ساعت بحث به طول انجامید و همچنان مرحوم آیت الله یثربى مشغول بحث بود تا بحث به آخر رسید. در پایان استادش به وى گفت:
آفرین! خیلى زحمت کشیده اى و خوب ملاّشده اى.
قبل از این جریان، بارها آیت الله آقا ضیاءالدّین عراقى درباره آقا میر سیّد على یثربى گفته بود که اگر از من بپرسند که کدام یک از این سه شاگرد شما آیت الله سیّد محمّد تقى خوانسارى، آیت الله سیّد احمد خوانسارى و آیت الله میر سیّد على یثربى شاخص ترند، من اگر با آیت الله یثربى خوب باشم، مى توانم جواب دهم که کارش از آقا سیّد محمّد تقى و ذکاوتش از آقا سیّد احمد بیشتر است و اگر با او بد باشم، خواهم گفت: کارش کمتر از آقا سیّد احمد و ذکاوتش کمتر از آقا سیّد محمّد تقى است و نیز گفته است:
سیّد محمّد تقى خوانسارى (1371 ق.) از جهت تحقیق و سیّد احمد خوانسارى (1405 ق.) از جهت تدقیق و سیّد على یثربى از جهت استعداد ممتازند»[34].
آقا شیخ ذبیح الله قوچانى (1414 ق.) از شاگردان آقا ضیاء و از همدرسان آقا میر سیّد على گفت:
«در درس آقا ضیاءالدّین حاضر بودیم یکى از شاگردان ممتاز آقا ضیاء از وى سئوالى کرد که آقا ضیاء در پاسخ فرمود:
خدا مثل آقا سیّد على یثربى را از من مى گیرد و تو را با من مواجه مى کند[35].»
سیّد منیرالدّین حسینى شیرازى در خاطرات خود مى نویسد:
«... بعد از اینکه آقا میرزا ابراهیم محلاتى و آقا شیخ محمّد رضا ثامنى، اجتهاد پدرم را تصدیق مى کنند، ایشان تا 28 سالگى به عراق نمى رودامّا بعد به دلیل اتفاقى عازم عتبات مى شود. در عراق در درس علما حضور نمى یابد.»
مرحوم آقا ضیاءالدّین عراقى به آقا میر سیّد على یثربى مى گوید:
«شنیده ام پهلوانى به عراق آمده است لکن کسى را به حساب نمى آوردبروید و او را به درس من بیاورید. مرحوم والد صبح پنجشنبه بعد به مدرسه سیّد برده مى شود. در بدو ورود، از ایشان درباره هویتشان سئوال مى کنند که پاسخ مى دهد: من نورالدّین هستم و از شیراز آمده ام. بعد کم کم در آن جمع کوچک که آقاى یثربى هم حضور داشت، مباحث مختلف اصولى و مقایسه دیدگاه هاى مختلف علما مطرح مى شود. مرحوم والد به طرح مشرب فکرى استادش مرحوم میرزا ابراهیم محلاتى در تعریف علم اصول مى پردازد و آقاى یثربى شروع به اشکال مى کند. مرحوم والد در ابتدا گمان مى برد که آقاى یثربى ایده هاى مرحوم خراسانى را طرح مى کندولى به زودى پى مى برد که این گونه نیست. در نتیجه، با قاطعیت مى فرماید: این مباحث از مرحوم آخوند نیست پس از کیست؟ آقاى یثربى ابراز مى کند که دیدگاه ها متعلق به آقا ضیاء عراقى است. پدرم ابراز تمایل مى کند که در درس آقا ضیاء حضور یابد. روز بعد مرحوم والد نیز به شاگردان آقا ضیاء مى پیوندد و از همان روزهاى اوّل شروع به اشکال کردن مى کند[36]».
آیت الله بروجردى پس از بحثى که با آقاى یثربى نمود، توسط امام خمینى براى آقاى یثربى پیام فرستاد که من شما را اصولى مبرزى مى دانستم و نمى دانستم که فقیه بلند پایه اى هم هستیداز من خواسته اند که از آقا شیخ کاظم شیرازى دعوت کنم که در قم بماندامّا از شما مى خواهم که در قم بمانیدچون فردى مثل شما حیف است که در کاشان بماند.
آقاى یثربى در درس آقا ضیاءالدّین همچون ستاره اى فروزان مى درخشید و چون آیت الله سیّد محسن حکیم (1390 ق.) که در درس استاد شرکت مى کرد، به زبان فارسى مسلط نبود و برخى از نکات درس برایش مجهول مى ماند، از استاد خواست تا فردى را معین کند تا درس را برایش بیان نماید و استاد آقاى یثربى را معرفى کرد[37]. آیت الله حکیم آن قدر از بیان آقاى یثربى خوشش مى آمد که گاهى مى گفت:
«انّ من بیانک لسحرا»
علاّمه آقا بزرگ تهرانى (1389 ق.) در شرح حال آیت الله یثربى وى را فقیهى جلیل القدر و عالمى بزرگوار معرفى مى کند[38]. آیت الله آقا سیّد صدرالدّین صدر (1372 ق.)، با صداى بلند مى فرمود آقا میر سیّد على، مجتهدى عادل است[39].»
آیت الله حسینعلى منتظرى در بخشى از خاطرات خود درباره استادش آیت الله یثربى، چنین مى نویسد:
«مرحوم آیت الله یثربى از شاگردان خیلى خوب مرحوم آیت الله آقاى حاج آقا ضیاءالدّین عراقى در نجف بوده اند. بعد از نجف به قم آمده اند و در زمان حیات مرحوم آیت الله حائرى، مؤسس حوزه علمیه قم، یکى از مدرّسین عالى رتبه قم بوده اند. ایشان خیلى بحّاث و خوش بیان و شاگردپرور بوده اند و مرحوم امام و آیت الله داماد از شاگردان خوب ایشان بوده اندسپس ایشان ساکن کاشان شده بودند. پس از رحلت مرحوم آیت الله اصفهانى که مردم نوعاً در تقلید به آیت الله بروجردى مراجعه کردند، اتفاقاً آیت الله بروجردى باقى ماندن بر تقلید از میّت را اشکال مى کردنددر همان زمان آیت الله یثربى به قم مى آیند و در مسئله بقاء بر میّت، با آیت الله بروجردى بحث کرده و ایشان را به جواز بقاى بر میّت قانع مى کنند و در این جریان، مرحوم امام نیز نقش داشتند و ضمناً درس اصول هم شروع کردند از اوّل مبحث برائت که جمع زیادى در درس ایشان و از جمله من و شهید مطهّرى حاضر مى شدیم پس از مدتى ایشان از ناحیه خانواده خود تحت فشار قرا گرفتند و به کاشان برگشتند و پس از چندى از ناحیه مرحوم آیت الله بروجردى جمعى از جمله من مأمور شدیم به کاشان برویم و از ناحیه آیت الله بروجردى ایشان را به قم برگردانیم ولى بالاخره نتوانستند به قم برگردند. ایشان نقل مى کردند:
وقتى که مى خواستم از نجف به ایران بیایم، استاد من، مرحوم آقاى حاج آقا ضیاء عراقى به من گفتند: مرحوم آقاى آخوند خراسانى، بهترین شاگرد خود آقاى حاج میر سیّد على یزدى را به ایران فرستاد، من هم تو را که بهترین شاگرد من هستى، به ایران مى فرستم. اگر با ایشان برخورد کردى، دوست دارم با ایشان بحث مفصلى انجام دهى. من در کاشان و ایشان در یزد و من مأیوس بودم از این که ایشان را ببینم تا این که تصادفاً شبى دیروقت کسى درب خانه ما را زد و من خودم در را باز کردم دیدم سیّد محترمى است گفتند: اجازه مى فرمایید وارد شوم،؟ گفتم بفرماییدپس از ورود گفتند: از یزد عازم تهران بودیم ماشین ما در این جا خراب شدرفقا در گاراژ ماندندمن هم سراغ منزل عالم محل را گرفتم منزل شما را نشان دادند. گفتم: جناب عالى؟ گفتند. میر سیّد على یزدى هستم. پس از تعارفات معمول، سخن مرحوم آقاى عراقى را نقل کردم و با ایشان بحث مفصلى به راه انداختم و انصافاً ایشان را خیلى قوّى یافتم. مرحوم آقاى یثربى همه سیاست ها و حوادث جهان را مستند به انگلیسى ها مى دانستند و کوچک ترین حادثه را نیز به آنها نسبت مى دادند. ایشان مى فرمودند: در زمان توده بازى هاى ایران، دکتر یزدى معروف که از سران حزب توده بود، براى تبلیغ به کاشان آمده بود و چون پسرخاله من بود، سرى هم به خانه من زد. من به او گفتم: خدا لعنت کند انگلیسى ها را که این توده بازى ها را راه انداخته اند. او گفت: ما را که به شوروى نسبت مى دهند. گفتم: همه این بازى ها مربوط به انگلیس است تو هم انگلیسى هستى.
«یک بار هم قبل از آمدن آیت الله بروجردى به قم، با آقاى حاج شیخ اسدالله نوراللهى نجف آبادى براى دهه محرّم به کاشان رفتیم و در آن جا علاوه بر منبر، روزها نزد مرحوم آیت الله آقاى حاج میر سیّد على یثربى مسئله ترتب مى خواندیم و هر روز در حدود سه ساعت بحث مى کردیم. ایشان بسیار مرد بحّاثى بودند و به شاگرد فرصت اشکال و بحث مى دادند[40]».
آقا شیخ محمود تبریزى نجفى از مدرّسان و معاصران آیت الله یثربى در کاشان، مى گفت: کاشان سه ملّا دارداز پیران، آیت الله آقا میرزا احمد عاملى آرانى و از میان سالان، آقا میرزا مجدالدّین نراقى و از جوانان آقا میر سیّد على یثربى[41]. از مزایاى دیگر وى این بود که با آن که خود در شمار مراجع تقلید بزرگ به حساب مى آمد، امّا در تقلید، اغلب مردم را به مرجع عام شیعه ارجاع مى داد و در نقل فتوا، فتواى مشهور را بیان مى کرد.