آشناى دل
در سال 1301 ش. زلزله اى در «تربت حیدریه» رخ داد که برخى از روستاهاى جنوبى شهر به کلّى ویران شده و بیش از هزار نفر کشته شدند.
وقوع زلزله در هنگام سحر، باعث شد که مردم ناله کنان به کوچه، خیابان و بیابان وارد شوند و این در حالى بود که باران نیز به شدّت مى بارید.
ملاّ عباس تربتى مردم را به خواندن نماز آیات و سپس نماز صبح فراخواند برپایى مراسم نماز و دعا، به قلب ها آرامشى بخشید تا این که پس از طلوع آفتاب، از گوشه و کنار خبرهاى تأسّف بارى به دست آمد. ملاّ عباس پس از اطلاع از تخریب چند روستا، پیاده به راه افتاده و در خیابان هاى شهر به عدّه اى از تجّار و کسبه مى گوید:
«چلوار، متقال و کرباس هر چه دارید، با سدر و کافور براى مردگان، و خوراک و پوشاک براى زنده ها زود بفرستید.»
وى سپس به چند روستاى شمالى شهر ـ که سالم مانده بودند ـ پیغام مى دهد که هر اندازه ممکن است مردان با بیل و کلنگ و آذوقه، زود خودشان را برسانند.
آخوند تربتى در حدود ظهر بود که به روستاهاى زلزله زده مى رسد کم کم مردم نیز از شهر و روستاها مى آیند.
از آن جایى که هوا بو گرفته و منظره روستاها، دل خراش و وحشتناک بود، نیروهاى امدادى پس از یک روز کار به محلّ زندگى خود برمى گشتند. امّا روحانى سخت کوش و مهربان تربت، تا سه شبانه روز همراه زلزله زدگان ماند.
وى بر حسب توانایى و حرفه افراد، از همان ساعت اوّل ورود نیروهاى مردمى، آنان را به چهار دسته تقسیم مى کرد:
الف) بیرون آوردن اجساد
عدّه اى را مأمور درآوردن اجساد از زیر آوار کرده و به آنان سفارش مى کرد: خاک ها و خشت ها را به گونه اى کنار بزنند که اگر کسى هنوز زنده است، بیشتر صدمه نبیند و پیکر مرده ها نیز بیشتر مجروح نشود.
ب) حفر کردن قبور
به افراد گورکن هم آداب و احکام آن را یاد مى داد.
ج) تهیّه کفن
برخى را نیز در نحوه بُریدن پارچه ها و تهیّه کفن آموزش مى داد.
د) غسل دادن اموات
به تعدادى از غسّال ها هم چگونگى غسل و احکام واجب و مستحبّى آن را مى آموخت.
در روستاهاى زلزله زده حدود بیست جایگاه غسل (غسّال خانه) ساخته شده بود آخوند تربتى به همه این اماکن رفت و آمد مى کرد. و به غسّال ها هم سفارش مى کرد که هر یک از اموات را بر اساس شرایط شان غسل (کامل، جبیره اى، تیمّم) بدهند و در پایان نیز بر همه جنازه ها شخصاً نماز مى خواند.
از دیگر اقدامات بسیار مؤثّر وى، این بود که به بازماندگان هر یک از قربانیان، دلدارى داده و پس از تعزیت و نصیحت، احکام ارث را برایشان بازگو مى کرد سوگواران نیز با مشاهده زحمات مخلصانه آخوند تربتى در وجود خود آرامشى احساس کرده و از شدّت اندوهشان کاسته مى شد.
یکى از افراد، مشاهدات خود را این گونه بازگو کرده است:
«حاج آخوند در آن سه شبانه روز، نه غذا خورد و نه خوابید. همه آن فضا از عفونت ]اجساد [چنان بود که کسى تاب نمى آورد به همین جهت، مردم دسته دسته مى آمدند و مى رفتند. امّا او تمام این سه شبانه روز همه کارها (بیرون آوردن جنازه ها، انجام غسل، تکفین، اقامه نماز، تدفین و...) را به خوبى سامان داد!»
با رسیدن خبر زلزله و تلاش هاى خستگى ناپذیر ملاّ عباس تربتى به تهران، رئیس الوزراى وقت با ارسال تلگرافى، از زحمات وى تشکّر به عمل آورد امّا آخوند مى گفت:
«این، وظیفه دینى ما و واجب کفایى بود و اگر انجام نمى دادیم، همه گناهکار بودیم.»
دکتر امیر اعلم و هیئت همراهش پس از آمدن به تربت و مشاهده روستاهاى زلزله زده و جویا شدن از اقدامات چشمگیر و مؤثّر آخوند، به منزل وى مى آیند امیر اعلم خطاب به ملاّ عباس مى گوید:
«شما یک نفر، به اندازه یک اداره بیشتر کار کرده اید!»
شایان توجه است که در همان سال (1301ش)، آمریکایى ها مبلغ هنگفتى براى زلزله زدگان مى فرستند مشروط به این که با دست حاج آخوند در بین مردم تقسیم شود. آقاى راشد در این زمینه مى نویسد:
پدرم قبول نکرد آنچه مردم اصرار کردند و گفتند: اگر قبول نکنید پول را بر مى گردانند. گفت: مى خواهند برگردانند یا برنگردانند من قبول نمى کنم.
بالاخره چون پدرم قبول نکرد، کمیسیونى از چند نفر تشکیل دادند و پول به آن کمیسیون داده شد که تقسیم شود. امّا گمانم، آن پول را به مصرف ساختن مریضخانه اى رساندند.([54])