سید محمد ناظم الشریعه بهبهانی

1

سيد العلماء و المجتهدين مرحوم سيد محمدشاه معروف به ناظم‌الشريعه بهبهاني ـ رضوان الله عليه
سید محمد ناظم الشریعه بهبهانی

اشاره

سيد العلماء و المجتهدين مرحوم سيد محمدشاه معروف به ناظم‌الشريعه بهبهاني ـ رضوان الله عليه ـ فرزند شاه‌محمد طاهر فرزند شاه‌محمد زمان فرزند شاه محمد امين بن شاه عليرضا بن شاه ابوطالب بن شاه نسيم بن شاه شجاع بن شاه ابوطالب بن شاه شمس‌الدين بن سيد فاضل عالم عامل قطب الاقطاب و غوث الاغياث السيد عبدالوهاب، شهير به شاه باباي ولي بن عبداللطيف بن حسيد بن احمد بن عبدالوهاب بن صدرالدين بن علي قاضي بن مسعود بن سعيد بن احمد بن كثير بن رفاعي بن علي بن يحيي بن ثابت بن الخادم بن علي بن حسين المهدي بن محمد بن الحسين الوصي بن احمد بن موسي الثاني بن ابراهيم المرتضي بن الامام الهمام الكامل العالم ابو ابراهيم موسي الكاظم ـ عليه التحية و السلام ـ يكي از علما و مراجع عظام بهبهان در استان خوزستان در قرن اخير بود.

    ناظم‌الشريعه، دانشمندي بزرگ از خانداني شريف و متدين بود. نويسنده گنجينه دانشمندان، ايشان را بسيار جليل‌القدر و بزرگوار، نقيب النقباء و شريف الشرفاء و سيد السادات و الاجله خوانده است و مي‌نويسد: ايشان آيتي بزرگ و دانشمندي جامع از دودمان و ساداتي شريف و حسيب بود.[1]

محل زندگي

بهبهان از ديرباز مركز علم و معرفت بوده و انسان‌هاي بزرگي را در دامن خود پرورانده است. از جمله ايشان آيت‌الله ناظم‌الشريعه بهبهاني است. هرچند ايشان تحصيلات خود را در جاي ديگري گذرانده، محل تولد، زندگي و وفات ايشان همان بهبهان است.

 بهبهان در 349 كيلومتري جنوب خاوري اهواز واقع شده و ارتفاعش از سطح دريا 42 متر، حداكثر درجه حرارت آن پنجاه درجه و حداقل صفر درجه سانتي‌گراد است. جمعيتش در حدود 24 هزار نفر و زبان مردمش فارسي به لهجه لري است. آبش از رودخانه كارون و از شهرهاي قديمي است. قبل از تسلط اعراب و مسلمانان، يكي از پنج قسمت ناحيه شيراز به نام كوره‌قباد معروف بوده و حكومت‌نشين آن دره‌كان يا دره‌جان در دوازده كيلومتري بهبهان بوده است. سپس مردم آنجا از درجان يا درغون (ارجان) به محل فعلي بهبهان نقل مكان كرده‌اند. انحراف قبله بهبهان 47 درجه و 38 دقيقه و 26 ثانيه جنوب غربي است. در فرهنگ نوبهار درباره بهبهان آمده است:

 شهري است از بلاد فارس به جانب عربستان كه سكنه آن، الوار (لرها) و بيشتر آن كوهستانك است و همين كوهستانك را كوه گيلويه گويند و قلعه گل و گلاب هم دو قلعه خداآفرين است. در آنجا از سنگك و تكاوو هَم كه معدن موميايي خوبي است، از مضافات بهبهان است.

در بستان السيامه آمده است:

بهبهان، دارالاماره كهگيلويه است. از اقليم سيم، هوايش گرم و آبش از رود، خاكش حاصلخيز و آن شهر در زمين هموار اتفاق افتاده. قريب دو سه هزار خانه در اوست. سكنه آن ديار دو فرقه‌اند: لر يا عرب؛ در مهمان‌نوازي مشهورند و همگي مذهب اماميه دارند. سادات عالي‌درجات آن ديار معروف و در سفره و سخاوت و مروت در تمامت فارس موصوفند. جماعتي از علماي اعلام و فقهاي اسلام به اين شهر منسوبند كه اعلم و اشهر آنها مرحوم آقا محمدباقر بن مولي محمد اكمل اصفهاني معروف به بهبهاني و مؤسس بهبهاني و وحيد بهبهاني مي‌باشد. توضيح آنكه شهرستان بهبهان در قديم جزو استان فارس بوده و در تقسيمات اخير جزو استان خوزستان قرار گرفته است.[2]

تحصيلات و استادان

سيد محمد ناظم‌الشريعه در سال 1272 قدم به عرصه دانش نهاد و از همان ابتداي تحصيل، علاقه و استعداد خود را در كسب علوم ديني نشان داد. سال‌ها در ايران دروس فلسفه و حكمت و متون فقهي آموخت و در ادبيات عرب و تفسير، از محضر علماي مختلف بهره‌ها برد. سپس جهت تكميل مدارج علمي و رسيدن به اجتهاد، عازم عتبات عاليات شد و در محضر آيت‌الله شيخ هادي تهراني، آيت‌الله آخوند خراساني و علامه سيد محمد كاظم يزدي به مراتب كمال علمي و اخلاقي رسيد. همچنين آمده است: «اجازه‌اي مرحوم آخوند خراساني براي ايشان نوشته‌اند كه از حيث مضامين و القاب، بي‌نظير بود».

پس از پايان تحصيلات و پيش از مهاجرت آيت‌الله سيد علي بهبهاني از بهبهان (سال 1322)، به زادگاه خويش (شهر بهبهان) بازگشت و به كار تدريس و اداره امور ديني مردم بهبهان و نواحي آن اهتمام ورزيد. سال‌ها در رأس علماي بزرگ و مراجع خوزستان، به ترويج مذهب و خدمات مذهبي و تدريس براي علما اشتغال داشت و علمايي بزرگ در محضر ايشان به مقام اجتهاد رسيدند.

سيد محمد ناظم‌الشريعه تا پيش از اشتهار آيت‌الله سيد علي بهبهاني (كه شاگرد خود ايشان است و توضيحات مختصري درباره او خواهيم آورد) مشهورترين فقيه و مجتهد بهبهان بود. دانشمنداني كه هم‌دوره ايشان بودند و در محضر اين عالم بزرگوار حضور داشته‌اند، همگي او را به علم و تقوا و فقه و فضيلت مي‌ستودند.[3]

در ذيل به معرفي مختصري از استادان ايشان مي‌پردازيم.

سيد محمدكاظم طباطبايي يزدي

سيد محمدكاظم طباطبايي يزدي، معروف به «صاحب عروه» در سال 1248ق در روستاي كسنويه يزد به دنيا آمد. ايشان درس علامه شيخ محمدباقر نجفي اصفهاني، فرزند شيخ محمدتقي نجفي، نويسنده كتاب هداية المسترشدين را بر درس ساير علما ترجيح داد. از محضر استاداني چون آيت‌الله سيد محمدباقر موسوي خوانساري و برادر ايشان، آيت‌الله حاج ميرزا هاشم خوانساري و آيت‌الله محمد جعفر آباده‌اي نيز استفاده‌هاي فراواني كرد.

سيد محمدكاظم در سال 1281ق با اجازه و معرفي استادش آيت‌الله شيخ محمدباقر نجفي، به همراه چند تن از علما به نجف اشرف هجرت كرد و در آنجا از محضر بزرگاني همچون آيت‌الله سيد محمدحسن شيرازي (ميرزاي بزرگ) فتوادهنده تحريم تنباكو، آيت‌الله شيخ راضي نجفي،[4] آيت‌الله شيخ مهدي جعفري و آيت‌الله شيخ مهدي آل كاشف الغطاء بهره‌‌هاي علمي و توشه معنوي فراواني كسب كرد.

از آيت‌الله يزدي آثار زيادي به يادگار مانده كه برخي از آنها عبارت است از: العروة الوثقي، حاشيه بر مكاسب، رسالة في الاستصحاب، بستان نياز و گلستان راز، مجموعه شعر و نثر ادبي، التعارض، حاشيه آداب التجاره، حاشية المتاجر، حاشية الخيارات، حاشيه تبصره علامه حلي، حاشيه جامع عباسي شيخ بهايي، حاشيه ذخيرة العباد فاضل شربياني، سؤال و جواب، حاشيه فرائد الاصول، حاشيه مجمع المسائل، حاشيه منتخب الرسائل خوانساري، حاشيه منهج الرشاد، حاشيه نخبه، رساله ذخيرة الصالحين، رسالة في ارث الزوجة من الثمن أو العقار، رساله تعادل و تراجيح، رساله جواز اجتماع امر و نهي، الرفاق تحت المجهر، الصحيفة الكاظمية، غرر الغروية، الكلم الجامعة و الحكم النافعة، مجمع الرسائل، وسيلة النجات.

العروة الوثقي مهم‌ترين تأليف و ارزنده‌ترين كتاب فقهي آيت‌الله سيد محمدكاظم يزدي است. اين اثر فقهي به حدي معروف است كه مؤلف آن نزد همگان، به ويژه علما و فضلاي حوزه‏هاي علميه، به «صاحب عروه» شناخته مي‏شود. كتاب مزبور ابواب مختلف فقه را در بردارد و احكام و مسائل شرعي را بيان مي‌كند. در مجموع، 3260 مسئله در سه جلد تأليف شده است. مسائل كتاب به نحوي ترتيب يافته كه دستيابي به آنها بسيار آسان و همواره مورد توجه مراجع تقليد بوده است و بسياري از مراجع بزرگ بر آن حاشيه يا شرح نوشته‌اند.[5]

آخوند خراساني

آخوندِ خراساني، ملا محمدكاظم، فقيهِ اصولي و مرجع تقليد شيعه و رهبر سياسي عصر مشروطيت، به سبب تبحر و نوآوري‌هايش در فن اصول، شهرت علمي عظيمي كسب كرده است. مهم‌ترين اثر او، كفاية ‌الاصول، كتاب درسي طلاب در پايان دوره سطح است كه بيشتر، پايه كار مدرسان خارج اصول مي‌گردد. بيش از صد تن مجتهد بر اين كتاب حاشيه نگاشته‌اند. از شاگردان بلندآوازه آخوند، ميرزا ابوالحسن مشكيني، شيخ محمدحسين كاشف ‌الغطاء، شيخ محمدجواد بلاغي، آقا ضياءالدين‌ عراقي، آقا شيخ محمدعلي شاه‌آبادي، سيد محسن امين عاملي، آقا سيد ابوالحسن اصفهاني، حاج‌آقا حسين قمي، سيد محمدتقي خوانساري، سيد عبدالحسين حجت، سيد حسن مدرس، شيخ محمدحسين اصفهاني (كمپاني)، سيد صدرالدين صدر، حاج‌آقا حسين بروجردي، سيد عبدالله بهبهاني، سيد عبدالهادي شيرازي، سيد محسن حكيم، سيد محمود شاهرودي محمود شاهرودى و آقابزرگ تهراني را مي‌توان نام برد.

آثار مهم و مشهور آخوند، از اين قرار است:

كفاية ‌الاصول، تعليقه علي المكاسب، دُرر الفوائد في شرح الفرائد، الفوائد الفقهية و الاصولية، تكملة التبصرة، شرح تكملة التبصرة، الاجتهاد و التقليد، كتاب في الوقف.

ايشان از رهبران بزرگ انقلاب مشروطيت و از مراجع تقليد و دانشمندان بزرگ شيعه در عصر خود بود. يكي از آثار علمي او، كتاب كفاية الاصول در اصول فقه است. اين كتاب از آغاز تأليف تاكنون، مدار درس و بحث در حوزه‌هاي علميه شيعه بوده است. نسخه‌ خطي اين كتاب به قلم مؤلف، هم‌اينك در كتابخانه‌ مجلس شوراي اسلامي قرار دارد. اين نسخه را فرزندِ آخوند خراساني، آيت‌الله ميرزا محمدكفايي، به كتابخانه مجلس اهدا كرده است و اينك به شماره 14117 در مخزن خطي كتابخانه قرار دارد.[6]

حاج شيخ هادي تهراني

شيخ هادي فرزند ملا محمدامين، معروف به تهراني، از علما و دانشمندان بزرگ قرن چهاردهم هجري است. تهراني در فقه و اصول و تفسير، حكمت و كلام و حديث و ادبيات عرب، مهارت داشت. او مقدمات سطوح فقه و اصول را در تهران و اصفهان به پايان برد و از شاگردان صاحب روضات و حاج ميرزا محمدهاشم و اعلام ديگر اصفهان بود. تهراني سال‌ها در عتبات، از محضر فاضل ايرواني و شيخ العراقين تهراني و مرحوم ميرزاي شيرازي ـ عليهم الرحمة ـ بهره‌مند بود و خود به درجه اجتهاد رسيد و در جمله مدرسين و علما قرار گرفت.

  تهراني، محققي دقيق و فقيهي كم‌نظير بود. فكري صائب و دقتي كامل و تحقيقي وافر داشت. دانشمندي تمام‌عيار، جامع علوم عقلي و نقلي بود و اعلامي چند سال‌ها از كرسي درس او بهره‌مند بودند كه خود به مقام استادي رسيدند. از آثار مهم اوست: ودايع نبوت در فقه، توحيد، تفسير آيه نور، اتقان در اصول، منظومه در كلام، منظومه در نحو، و رسائلي در عبادات و فروع دين (شامل طهارت، صوم و صلوة، حج و خمس و زكوة و غيره...). وفات اين دانشمند الهي را در سال 1321ق در نجف نوشته‌اند.

شاگردان

  1. سيد علي موسوي بهبهاني

وي كه از فقيهان برجسته به شمار مي‌رود، در سال 1302 يا 1303ق در شهر بهبهان متولد شد و از نوادگان سيد عبدالله بلادي بحريني يكي از علماي بهبهان بود.

سيدعلي موسوي دروس مقدماتي را در بهبهان، تا هجده سالگي نزد آقا ميرزا محمدحسن بهبهاني، آقا شيخ عبدالرسول بهبهاني و البته  نزد سيد محمد ناظم‌الشريعه بهبهاني و ديگر علماي بهبهان فرا گرفت.

آيت‌الله بهبهاني كه دوره‌اي از سطوح فقه و اصول را نزد مرحوم ناظم‌الشريعه فرا گرفته بود، خاطراتي از آن مرحوم نقل مي‌فرمود كه همگي جنبه اخلاقي و اجتماعي داشت و از نجابت و اصالت و شخصيت علمي و روحاني مرحوم ناظم الشريعه حكايت مي‌كرد.

بلوغ و استعداد فكري سيد علي موسوي بهبهاني چنان آشكار بود كه ناظم‌الشريعه و ديگر استادان وي، اين موضوع را بارها خاطر نشان كرده بودند.

سيد علي موسوي بهبهاني به طور قطع بزرگ‌ترين شاگرد ناظم‌الشريعه بود كه به مدارج بالاي علمي و اخلاقي رسيد. وي فعاليت‌هاي علمي و مذهبي بسياري انجام داده و چه بسا به مبارزه عليه رژيم فاسد زمان نيز اهتمام ورزيده ‌است.

ايشان از علماي بزرگ و مراجع شيعه در استان خوزستان و اصفهان بود. معظم له، مجتهدي متبحر، فقيهي محقق، سيدي كريم و بزرگوار و عالمي خاشع و خدادوست بود. در اوايل قرن چهاردهم در بهبهان به جهان ديده گشود و در آخر قرن ياد شده ديده از جهان فرو بست.

آيت‌الله بهبهاني هنگامي كه در خوزستان بود، گذشته از تدريس براي علما و رفع حوايج شيعيان، منشأ آثار خير بود؛ از قبيل: ايجاد مدارس علميه و مساجد و كتابخانه و مدارس اسلامي براي دختران و پسران آن ديار. از تأليفات مهم آن جناب، مصباح الهدايه در اثبات امامت، شرح و حاشيه عروة الوثقي و وسيلة النجاة در مسائل حلال و حرام، كشف استار در حديث، اساس علم نحو، بحث الفاظ، بحث اشتقاق، قواعد كليه، فوائد هشتگانه و غيره است.[7]

 

  1. سيد محمدعلي مرتضوي

   از ديگر شاگردان بزرگ سيد محمد ناظم‌الشريعه، آيت‌الله سيد محمدعلي مرتضوي است.

روحاني زاهد و عالم عابد، حضرت آيت‌الله سيد محمدعلي مرتضوي ـ رضوان‌الله تعالي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌عليه ـ فرزند آيت‌الله سيد علي‌اكبر مرتضوي حسن الحسيني، فقيه و مجتهد بهبهاني، سال ۱۲۹۰ هجري شمسي در شهر بهبهان و در خانواده‌اي روحاني و اهل علم متولد شد. پدرش مردي مجتهد، فقيهي عادل، و داراي فضل در رشته‌هاي فلسفه، حكمت، طب و رياضي بود و تأليفاتي هم در زمينه فقه و اصول و فلسفه دارد. جد گرامي‌اش آيت‌ا‌لله سيد ميرعبدالله حسن الحسيني، از علما و مجتهدان معروف اين ديار و صاحب كرامات و آثار و تأليفاتي ارزنده بوده است. او نيز فرزند ميرمحمدزمان، از علماي فاضل و فقهاي مجتهد اين سامان و مفخر سادات مرتضوي است. در مجموع، اين خانواده علم و تقوا، مورد احترام مردم منطقه بوده‌اند.

نسب مرحوم آقا سيد محمدعلي مرتضوي به فرزند امام حسن مجتبي (علیه السلام) مي‌رسد و از سلاله پاك علوي و مرتضوي است. ايشان در اوايل جواني، علوم طلبگي را درحوزه علميه زادگاه خود از محضر علماي آن زمان، فرزانگاني همچون آيت‌الله اشرف مدرس، آيت‌الله ناظم‌الشريعه بهبهاني و آيت‌الله شيخ عبدالهادي مجتهدي و ديگر علماي روز فراگرفت و در ضمن، علوم رياضي و جغرافي و تاريخ را هم تحصيل كرد. در اواخر، در اوقات فراغت، زبان‌هاي خارجه همچون انگليسي و فرانسه را نيز آموخت و براي ادامه تحصيل به حوزه‌ علميه قم مشرف شد. در قم، در محضر فضلا و علماي برجسته به تكميل سطوح پرداخت و درس خارج فقه و اصول و علم كلام را در طول يازده سال با موفقيت به پايان رساند و قريب به اجتهاد شد.

  استادان درس خارج ايشان، آيات عظام و فقهاي بزرگ اسلام، سيد محمدعلي خوانساري، سيد حجت كوه‌كمره‌اي، سيد محمدحسين بروجردي طباطبايي، سيد صدرالدين صدر و شيخ روح‌الله كمال‌وند[8] بوده‌اند.[9]

فرزندان

 حجج الاسلام و المسلمين، حاج سيد محمدحسين و حاج سيد محمدهادي معروف به حاج سيد آقا، از علماي بنام و محترم بهبهان بودند كه پس از خواندن سطوح در نزد پدر، به نجف اشرف مهاجرت و از محضر آيت‌الله نائيني، آيت‌الله آقا ضياءالدين عراقي و آيت‌الله العظمي آقا سيد ابوالحسن اصفهاني (كه اصالتاً بهبهاني هستند) استفاده كردند. آن‌گاه به شهر خود بازگشتند و به اقامه جماعت و خدمات ديني پرداختند تا از دنيا رفتند.[10]

وفات و مدفن

 ناظم الشريعه كه حدود يك قرن از زندگي پربركتش مي‌گذشت، با كوله‌باري از تقوا و فضيلت‌هاي اخلاقي و عشق به ائمه و توسل به ايشان، در محرّم سال 1370ق دار فاني را وداع گفت. در مورد چگونگي وفات ايشان، مؤلف گنجينه دانشمندان چنين مي‌نويسد:

نزديك يكصد سال از عمر مباركش رفته بود كه در سال 1370ق به فيض زيارتش رسيدم. ده روز در منزل ايشان منبر رفتم. در شب تاسوعا سيدي از خاندان آن مرحوم خوابي عجيب ديد و آمد براي من بگويد. گفتم برويم خوابت را در حضور آيت‌الله ناظم‌الشريعه بگو. خدمت ايشان رفتيم. آن شخص گفت: ديشب در خواب ديدم جنازه‌اي را در ميان زمين و آسمان تشييع مي‌كنند و جن و انس و ملائكه در تشييع او شيون مي‌نمايند.

  پرسيدم: اين جنازه از كيست؟ گفتند: از حضرت جبرئيل (علیه السلام) . من در خواب بنا كردم به سر زدن و گفتم: مگر قيامت برپا شده است كه جبرئيل از دنيا رفته؟ در اين انقلاب بود كه از خواب بيدار شدم.

 من گفتم تعبيرش اين است كه يكي از علماي بزرگوار از دنيا مي‌رود. مرحوم ناظم‌الشريعه فرمود [من هم] همين تعبير را كردم. آن‌گاه گفت: مرا به اتاقم ببريد. زير بغل ايشان را گرفته و به اطاق مخصوصش بردند و كسي را ديگر نپذيرفت تا شب دوازدهم محرم كه به اجداد كرام ملحق شد. پس عموم بهبهان و قنوات تعطيل [گرديد]، و دولت و ملت در مرگش عزادار [شدند]، و مراسم تشييع او را با سبك عجيب و طرز بي‌نظيري انجام [دادند] و پس از نماز در مصلاي بهبهان كه مي‌بينيد در يكي از مزارات بهبهان امانت گزارده و تا چهل شبانه‌روز در تمام بهبهان عزا و مجلس فاتحه برقرار بود. شب‌ها زنان بهبهان به حالت جمعي در كوچه‌هاي شهر حركت و شيون‌كنان به سر قبر او رفته، ماتم سرايي مي‌كردند و اغلب منابر و مجالس فاتحه ايشان را نگارنده اداره مي‌كردم.[11]

ايشان را چند سال پس از وفات، به نجف اشرف منتقل كردند و همان جا مدفون ساختند. پس از اين همه بندگي و عبادت در طي ساليان دراز، چه پاداشي بهتر از همسايگي با مولا علي (علیه السلام) و در جوار بابركت و مقدس اميرالمؤمنين خفتن و به آرامش رسيدن؟ سال‌ها درِ منزل ناظم‌الشريعه به روي همه‌ مسلمانان باز بود تا ايشان گره‌گشاي مشكلاتشان باشد و دست ياري‌شان را پاسخ گويد.

آن مرحوم به دليل تعلق خاطر شديد به پيغمبر و خاندان مباركش، هرگز از برگزاري مراسم‌هاي مذهبي در ايام مختلف سال دست نكشيد و اين ارادت‌ها را باقيات صالحاتي گذاشت تا در ديار باقي دستگيرش باشد. خداوند ايشان را با پيغمبر و آل پيغمبر محشور كند. ان‌شاء الله

 عكس ذيل مربوط به مراسم نماز ميت ايشان است كه فرزند بزرگش، آيت‌الله حاج سيد محمدحسين در زير علامت دايره است و صاحب گنجينه را نيز در زير علامت ضربدر در كنار فرزند دوم ناظم‌الشريعه آيت‌الله آقا سيد محمدهادي مشاهده مي‌كنيد. بعد از وفات اين سيد بزرگوار، پسرانش وارث علوم پدر شدند.[12]

Powered by TayaCMS