خدمات جاویدان
آیت الله فیروزآبادى نه با احساس و شعار، بلکه با عشق و شور، در جهت رفع نیازهاى مردم کوشید و از خود بناهاى ارزشمندى به یادگار گذاشت. بناهایى که امروزه تصویرى از خدمات او را به نمایش مى گذارند و او را به عنوان سرمشق خادمان و اسوه دلسوزان معرفى مى کنند. بخشى از جویبارهاى ماندگارى که از چشمه زلال همّت او نشئت گرفته اند، عبارتند از:
الف) بیمارستان
او طى سال هاى 1294 تا بعد از 1322 ش. یعنى در دوره هاى سوم، ششم، هفتم و چهاردهم، نماینده مجلس بود. سال ها حقوقش نمایندگى اش را دریافت نکرد تا جایى که مورد اعتراض دیگر نمایندگان قرار گرفت. اعتراضات آنان او را به فکر فرو برد و اندیشه یارى محرومان، افکارش را پریشان کرد. آنگاه با همّت بالا و ایمان راسخ، قامت برافراشت و به ساختن بیمارستان «فیروزآبادى» همّت گماشت.
طبق بعضى از نوشته ها، فکر اوّلیّه ساخت این بیمارستان، توسط شهید مدرّس مطرح شده بود و آیت الله فیروزآبادى با همّت والاى خویش، دعوت آن شهید گرانقدر را اجابت کرد و آستین همّت برافراشت و به پیشنهاد شهید مدرّس، آن بیمارستان را به نام خودش، نامگذارى کردند. آقاى محسنى ملایرى در این باره مى گوید:
«... از قضایاى جالب دیگر که کسى اطّلاع ندارد، بناى ساختمان فیروزآبادى است که روزى مدرّس، فیروزآبادى، ناظم العلماء ملایرى، قوام الدوله، مؤتمن الملک، مشیرالدوله، وثوق الدوله، فیروزالدوله و مستوفى را در منزل خود دعوت کرد و فرمود: شما به این حقوق مجلس نیاز نداریدپول آن را جمع کنید و یک بیمارستان درست کنیدهمگى قبول کردند. فیروزآبادى مأمور این کار شد و باغ حرمة الدوله، یعنى زمین این باغ را نیز مترى یک قِران خریدندمرحوم خرّازى و چند نفر دیگر نیز به آنان پیوستندقسمت اوّلیه ساختمان ساخته شد[16]».
به هر حال، فکر اولیّه ساخت این بیمارستان، از ابتکارات هر کدام از آن دو عالم بزرگوار باشد، افتخار بزرگى است. هم زهد شگفت شهید مدرّس را مى رساند و هم نشان از همّت والاى آیت الله فیروزآبادى دارد. چیزى که در حقیقت آن ابهامى وجود ندارد، این است که مرحوم فیروزآبادى تا دوره هفتم، از حقوق نمایندگى اش استفاده نکرد و در این زمان، «ارباب کیخسرو» که نماینده زرتشتیان و صندوقدار مجلس بود، به ایشان گفت: اگر حقوق خود را نمى گیرید، مجبورم به صندوق دولت برگردانم. ایشان ضمن دعوت وى به خویشتن دارى مى گوید: قدرى صبر کن تا مصرفى به نفع عامه برایش پیدا کنم.
اندیشه چگونگى مصرف حقوق نمایندگى و عشق و علاقه اش در ساختن بیمارستان، او را به نزد آیت الله شهید حاج شیخ محمّدتقى بافقى[17]که از عالمان بنام و عارفان زمان بود، کشانید و با مشورت و اجازه او، باغ معروف به حرمت الدوله را که در حدود 42 هزار متر مربع زمین و دو دانگ قنات آب بود، به مبلغ 000/42 ریال خرید و شالوده آن بناى همیشه سبز را فراهم ساخت.
وى در آغاز، با ساختن دو اتاق، درمان مریض ها را آغاز کردسپس با توجه به قدرت مالى و گسترش نیازها، بناى بیمارستان را افزایش داد و با تکمیل بخشى از آن، در 25 اسفند 1313 ش. بزرگان شهر و دولت مردان وقت را فراخواند و در جمع آنان، آن بناى خیریه را افتتاح کرد و بعد روند تکمیل و توسعه کمى و کیفى بیمارستان را همچنان ادامه داد تا جایى که در هنگام فوتش، مجهّز به ششصد تختخواب و درمانگاه و... گردید.
در سیر تکمیلى بیمارستان، دو نکته زیر شایان توجه است:
1. آن عالم جلیل و خادم کم نظیر، در ساختن بیمارستان تلاش فروان کرد و گاه مانند یک کارگر ساده، لباس کار مى پوشید و به فعالیّت مى پرداخت.
2. جذب کمک هاى افراد خیّر و ساماندهى این کمک ها، از دیگر راهکارهایى بود که آن عالم وارسته در پیشبرد بیمارستان به کاربست و با مدیریت صحیح و ایجاد شوق در میان توانگران خیّر، از سرمایه آنان در پیشبرد اهداف خداپسندانه خویش استفاده فراوان کرد.
وى با اشاره به هدف خداپسندانه و عمل بشردوستانه اش در ساختن این بیمارستان مى گوید:
«خدمت به موجوداتى که خدا خلق کرده، به هر شکلى و در هر لباسى که ممکن باشد. دلم مى خواهد برادران دینى هم به برادران دینى خودشان، کسان و دوستان خودشان و... بلکه ]به[ بشر روى زمین، خدمت بکنند. امیدوارم از درگاه خداوند، روزى بیاید که در دنیا تمام افراد بشر، همه مثل هم بشوند. این جنگ هاى وحشیانه، این آدم کشى هاى بى رحمانه و... همه از دنیا رفع بشودهمه باهم دوست بشوندبرادر بشوند... . خدا مى داند من بنا را بر این گذاشته ام هیچ ضررى هم ندیده ام. خدا موفقم کرده است ]که[ یک خدمت بزرگى به خلق دنیا بکنم و آن این بود که یک مریضخانه اى در صدد ساختنش بر آمده ام که فعلاً جاى 600 تختخواب به جهت مریض ها تهیه شده است. انشاءالله خدمت به همه جامعه بکند... خلاصه بنایم همیشه خدمت بوده است[18].»
لازم به ذکر است که اکنون این بیمارستان در ابعاد مختلف گسترش یافته، در حدود 15 هزار متر مربع دیگر، بر مساحت آن افزوده شده است و با داشتن بخش هاى مختلفى چون عفونى، جراحى، فیزیوتراپى، رادیوگرافى، سى سى یو، زایشگاه، درمانگاه، چندین خانه جهت اقامت پزشکان بیمارستان و...، در مجموع داراى شش صد تخت مى باشد و با داشتن 35 موقوفه[19]، یکى از مهمترین بیمارستان هاى شهر رى محسوب مى شود.
یکى از جلوه هاى این بناى ارزشمند، پرستارى از مردان نیک نام تشیّع است. از آغاز تاکنون، ده ها تن از مراجع عالیقدر شیعه و صدها تن از عالمان و دانشمندان بلاد اسلامى در این بیمارستان بسترى شده، مدتى از ایّام زندگانى خویش را بر روى تخت هاى آن گذرانیده اند و روح ملکوتى برخى از آنان از آن جا به ابدیّت پیوسته است. و این مى تواند فروغى دیگر، از همّت بالاى آن مرد بزرگ باشد[20].
ب) مساجد
آیت الله فیروزآبادى یکى از نیکوکاران موفقى بود که عطش خدمتش هرگز فروکش نکرد. او همواره در پى ساختن و سازندگى بود. یکى از آثار نیک آن عالم وارسته، تأسیس ده ها مسجد در مناطقى چون رى، فیروزآباد، عمادآور و شهریار بود. بزرگترین این مساجد، مسجد جامع فیروزآبادى است که در جنب مزارش ـ شهر رى ـ قرار دارد و با مناره اى بلند و زیبا، منظره باشکوهى به وجود آورده است[21].
ج) بنیاد فیروزآبادى
از آن جایى که آیت الله سیّد رضا فیروزآبادى تشنه خدمت و عاشق خدمت رسانى بود، با این مقدار، عطشش فرو ننشست و فعالیّت هایش را ادامه داد. یکى دیگر از کارهاى پرارج و زیبایش، ساخت و تأسیس مؤسسه فرهنگى تربیتى «بنیاد فیروزآبادى» بود. وى این اقدام خداپسندانه را بعد از فراغت از ساخت بیمارستان، آغاز کرد. این مجموعه که داراى پرورشگاه، دارالایتام، دبستان و دبیرستان بود، براى تربیت و تعلیم کودکان فقیر و یتیم و نونهالان بى بضاعت در نظر گرفته شد. از آنجایى که آن مرحوم، این مجموعه فرهنگى را در سال هاى پایانى عمرش تأسیس کرد، مسئولیت اداره آن را به جمعى از رجال خوشنام و نیکوکارى سپرد که فرزند ارجمندش «حاج سیّد محمّد فیروزآبادى» یکى از آنان بود[22].
د) مدرسه علمیّه
یکى دیگر از فعالیّت هاى چشمگیر آن خادم صادق، تأسیس مدرسه علمیه «رضائیه» است. این مدرسه، در خیابان سیروس تهران، جنب حسینیه و مسجد تکیه رضا قلى خان قرار دارد[23].
هـ.) مقبره فیروزآبادىیکى از پرتوهاى نورانى ستاره فروزان رى، اندیشه محل دفن اموات مسلمین بود. وى زمینى را که جنب مسجد و بیمارستانش قرارداشت، به این منظور خریدارى کرد و در آغاز، آن جا را محل دفن جسم خسته از تلاش هاى بى شمار خویش قرار داد و آن گاه مؤمنینى از بستگان و... در جوارش جاى گرفتند و اکنون این مکان، یکى از قبرستان هاى معروف شهر رى به حساب مى آید[24].