در عرصه سیاسى
آیت الله مشکینى از همان سال هاى آغازین شکل گیرى انقلاب اسلامى ایران، در کنار امام خمینى بود. او از طلاّب پیشرو در صحنه هاى رویارویى با استبداد آن عصر به شمار مى رفت. او کسى بود که وقتى روس ها قسمتى از آذربایجان را اشغال کرده بودند و هنوز جوانى کم سال بود، در برابر عناصر متجاوز روس مدتها مقاومت کرد و سپس در آخرین لحظات که راهى پاى دار مى گردید با دخالت عشایر از چنگ آن ها نجات یافت و راه قم را پیش گرفت.([5])
وى پس از تبعید امام خمینى، از جمله افراد نادرى بود که به سرانجام این نهضت الهى امید بسته و تا سال هاى پیروزى همچنان مقاوم و پا برجا، در مسیر نهضت بود.
حضور در عرصه انقلاب
آیت الله مشکینى را باید از جمله شخصیّت هایى دانست که در بستر فرهنگ مبارزه رشد کرد و سرانجام از پیشگامان این راه گردید. او که در روزگار جنگ و ستیز مسلمانان علیه ایادى استعمار و استکبار در ایران هنوز طلبه جوانى بودگام در مسیر مبارزه گذاشت و با پیوستن به مبارزین، این راه خونین و در عین حال پرافتخار را بر راحتى و عافیت طلبى که در آن سال ها گریبان بسیارى را گرفته بود، برترى داد.
وى در سال 1343ش. هنگامى به مبارزین پیوست که حکومت طاغوت به ظاهر پیروز شده بودزیرا پس از سرکوبى جریان پانزده خرداد، دستگیرى و تبعید امام خمینى، براى بسیارى از دولتمردان پیروزى بود و این که روزى این قطره هاى پراکنده دوباره در کنار هم قرار گیرند و مبدّل به دریاى خروشان گردند بر خاطر هیچ کس به ویژه ایادى رژیم خطور نمى کرد. امّا در هر صورت این اتّفاق افتاد و انقلاب پس از پانزده سال به بار نشست و بالاخره پیروز شد سهم آیت الله مشکینى در این نهضت بزرگ دقیقاً رهبرى جریانات و تربیت انسان هاى شایسته براى امانتدارى در دوران پس از پیروزى بود. که نمونه هایى از تلاش هاى ایشان را در اسناد به جاى مانده از انقلاب مرور مى کنیم.
امام خمینى را در سال 1341ش. دستگیر کردند و به زندان بردند. علما و مراجع تقلید از گوشه و کنار کشور دست به اعتراض زدند و این عمل شاه را محکوم ساختند. آیت الله مشکینى جزو نخستین امضاکنندگان اعلامیه ها و نامه هاى اعتراض به دولت طاغوتى بود. رژیم پهلوى در صدد محاکمه و اعدام امام خمینى بود. آیت الله مشکینى نیز از جمله کسانى بود که مراجع تقلید و مجتهدان شیعه را از این جریان آگاه ساخت. تأیید مرجعیّت امام خمینى از سوى مراجع تقلید و مجتهدان بیدار سبب شد تا رژیم پهلوى نتواند امام خمینى را محاکمه و اعدام نماید.
وى پس از تبعید امام خمینى، در منزل خود اقدام به تشکیل جلسات کرده و از علماى بزرگى چون ربّانى املشى و سایر اساتید دعوت به عمل مى آورد تا براى وادار ساختن رژیم به باز گرداندن امام خمینى از تبعید، چاره جویى کند.([6])
هر چند این جلسات به جهت دخالت سازمان امنیت وقت (ساواک) به سرانجام نرسید و چند تن از علما دستگیر شدند، لکن بازتاب آن مسلمانان و حوزه هاى علمیّه نجف را متوجّه ایران و امام خمینى مى نمود.
آیت الله مشکینى در سال 1343 که مأموران رژیم پهلوى به مدرسه فیضیه یورش برند، از جمله افرادى بود که به محکومیت اعمال رژیم پهلوى پرداخت.([7])
به طور کلى مى توان گفت آیت الله مشکینى از جمله شخصیّت هاى است که هم در شکل گیرى اسلامى و هم در دوره مبارزه با رژیم و هم در آگاه سازى و هدایت و رهبرى ملّت نقش اساسى را ایفاء مى کند.
مبارزه در تبعید
حضور حماسى آیت الله مشکینى براى رژیم ستمشاهى در حوزه، قابل تحمّل نشد و او طى حکمى از سوى ساواک به مدّت سه سال به شهر ماهان کرمان تبعید گشت امّا آیت الله مشکینى هرگز از پاى ننشست و در آنجا به اقامه نماز جماعت با خطبه هاى آتشین پرداخت.
در آن ایام یکى از فضلاى حوزه علمیّه قم جهت تبلیغ و زیارت ایشان در آن مقطع بسیار با شکوه و با ازدحام جمعیت و پر شور برگزار مى شد و از شهرهاى اطراف جهت شرکت در آن، حضور پیدا مى کردند. در یکى از خطبه ها که آیت الله مشکینى، پیرامون برچیده شدن فساد در کشور بحث مى فرمود دو راه حلّ براى این موضوع عنوان کرد. اولى سرنگونى رژیم شاه بود که با اشاره گذشت و گفت اگر مطرح کنم به جاى بدتر از اینجا تبعیدم مى کنند که این کنایه در آن دوران خفقان خیلى ابلغ و کوبنده تر از تصریح بود، راه دوم هم فعالیتهاى مذهبى و فرهنگى بود که مختصرى هم پیرامون آن بحث کرد.([8]) تا این که روشنگریهاى آیت الله مشکینى مردم منطقه را به مرحله انفجار مى رساند و رژیم احساس خطر جدّى کرده و محلّ تبعید ایشان را تغییر مى دهد.
آیت الله مشکینى خود در این زمینه مى گوید:
«یک سال در آنجا تحت مراقبت بودم در آن محیط زمینه را مناسب دیده و نماز جمعه را اقامه کردم. رفته رفته اجتماع زیاد شد و ساواک کرمان گزارش را به مرکز رسانید. روزى نزدیک غروب بود که به پاسگاه احضار شدم و همانجا مرا سوار ماشین کرده به سوى کرمان و از آنجا نیز به شهرستان گلپایگان بردند ولى خانواده ام در ماهان مانده بود.»([9])
آیت الله مشکینى در شهر گلپایگان همچنان به مبارزات سیاسى خود ادامه داد و باز پس از یک سال اقامت در آنجا، ایادى رژیم را بر آن داشت، دوباره احساس خطر کنند و محلّ تبعید معظم له را به شهر کاشمر تغییر دهند. ایشان در این مورد مى گوید:
«پس از یک سال، دوباره محکوم به تغییر محلّ شدم و به صورت ناگهانى مرا به شهر کاشمر منتقل کردند و یک سال هم در آنجا تحت مراقبت شدیدتر از پیش قرار گرفتم. این بار در هر مسجدى که چند روز شروع به نماز مى کردم به سراغم آمده، نمازم را تعطیل مى کردند و حتّى در گوشه مدرسه اى که توقف داشتم، اجازه نماز جماعت را ندادند و گاهى در مدرس آنجا در تاریکى نماز جماعت مى خواندیم و چندین بار رئیس شهربانى مرا تهدید کرد که عاقبت کار تو، وخیم خواهد بود.([10])»
این فقیه سترگ وقتى در شهر کاشمر از چهارسو مورد تعقیب و کنترل همه جانبه ایادى ساواک قرار مى گیرد و کوچک ترین حرکتش به آن مرکز جهنمى گزارش مى شود بى اعتنا به همه این تهدیدها از طلاّب و فضلاى قمى که به زیارتش در تبعید مى شتافتند، استمداد مى طلبید و ار آنها مى خواهد در کاشمر بمانند و حوزه این شهر را رونق بخشند در این میان از جمله شهید حجت الاسلام و المسلمین محبوب شیرى به این نداى دردمندانه لبیک گفته و در شهر کاشمر سکونت اختیار مى کند. او ضمن استفاده از محضر علمى آیت الله مشکینى در رونق و توسعه حوزه این شهر و تربیت طلاّب کاشمر تلاش مى کند.([11])
دیدگاهها
آیت الله مشکینى در موقعیت ها و شرایط گوناگون نظام همواره مواضع مشخص و تأثیر گذارى داشته است. در دوران جنگ تحمیلى وى از جمله کسانى است که همسو با امام خمینى حرکت کرد و در سیاستگذارى و پیش برد آن امام خمینى محور ایشان بوده است. آیت الله مشکینى همواره مى گفت: دغدغه من این است که این وحدت و همبستگى که بین نیروهاى نظامى به وجود آمده است آسیب ببیند، فلذا توصیه به وحدت یکى از شعارهاى وى در این دوران بود بویژه به نیروهاى سپاه و بسیج که بدون هیچ توقع مادّى جان بر کف در خدمت اسلام و در سنگرهاى دفاع از کشور بودند عشق بیشترى مى ورزید و همیشه یکى از حامیان این نهاد بوده و در هدایت و حمایت نیروها مى کوشید.
موضع و دیده گاه وى در ارتباط با قانون اساسى مشخص بود و یکى از کسانى به شمار مى رفت که طرفدار جایگزینى قانون به جاى سلیقه ها بودند. او روحانیت را باور داشت و به قدرت و اقتدار اسلام نیز آگاه بود و بدین جهت همواره به اسلامى بودن و به قرار گرفتن ولایت فقیه در رأس امور مى اندیشید مى گفت: «ولایت فقیه محور و مرز نظام در اسلام بودن آن هست. باید آن را حفظ کرد. از شکل گیرى نظام اسلامى تاکنون که رهبرى نظام با ولایت فقیه است این فقیه بزرگ در موضع خود پایدارى و بر محوریت ولایت فقیه پافشارى مى کند. وى مى گوید: بودن در راه ولایت فقیه نشانه درستى راه است.
توجّه به نظام روحانیت
آیت الله مشکینى مى گفت: به هر حال هر چه باشد سنگینى نظام به دوش روحانیت است فلذا باید تلاش کرد که تا روحانى امروز پاسخگو به نیازها و پرسش ها پرورش یابد. او چون هنگامى که در جامعه مدرّسین ریاست داشت و چه در حوزه علمیّه همواره طرفدار سیاستهاى زمینه ساز براى رشد طلاّب در ابعاد گوناگون بود مى توان گفت در سایه همین اندیشه هاست که حوزه علمیه قم در کنار دروس فقه و اصول در علوم حدیث و تفسیر علوم سیاسى، روانشناسى، اقتصاد و... نیز توسعه چشمگیرى گرفته است.
اعتماد امام و رهبرى
آیت الله مشکینى با وجود این که در سنین کهولت قرار گرفته است لکن به جهت اشتیاق به نظام اسلامى همچنان از نگهبانان حریم این نهضت بزرگ اسلامى است.
وى امروز در مسند امامت جمعه شهر قم و ریاست مجلس خبرگان و چندى پیش در مقام ریاست شوراى بازنگرى قانون اساسى یار رهبرى و از تلاشگران خستگى ناپذیر در این مسیر بوده و هست و اعتماد امام خمینى به وى و همچنین پس از رحلت امام اعتماد و ارادت مقام معظم رهبرى را به ایشان مى توان از احکام صادره و نامه هایى که از این بزرگواران به ایشان صادر شده است درک کرد.
چند نمونه از احکام و نامه ها را با هم مروى مى کنیم:
در نامه هایى از حضرت آیت الله خامنه اى (دام عزّه العالى) به ایشان «از تلاش صبورانه و دلسوزانه و همراه با دقّت و احتیاط» ایشان و سایر اعضاى محترم شوراى بازنگرى قانون اساسى تشکر شده است.([13])
پاسخ به نامه حجت الاسلام حاج شیخ على مشکینى در مورد متمم قانون اساسى
بسم الله الرحمن الرحیم
حضرت حجت الاسلام و المسلمین جناب آقاى حاج شیخ على مشکینى دامت افاضاته
پس از عرض سلام خواسته بودید نظرم را در مورد متمم قانون اساسى بیان کنم. هرگونه آقایان صلاح دانستند عمل کنند، من دخالتى نمى کنم. فقط در مورد رهبرى، ما که نمى توانیم نظام اسلامى مان را بدون سرپرست رها کنیم. باید فردى را انتخاب که از حیثیت اسلامى مان در جهان سیاست و نیرنگ دفاع کند.
من از ابتدا معتقد بودم و اصرار داشتم که شرط مرجعیّت لازم نیست. مجتهد عادل مورد تأیید خبرگان محترم سراسر کشور کفایت مى کند. اگر مردم به خبرگان رأى دادند تا مجتهد عادل را براى رهبرى حکومتشان تعیین کنند، وقتى آنها هم فردى را تعیین کردند تا رهبرى را بر عهده بگیرد، قهراً او مورد قبول مردم است. در این صورت او ولىّ منتخب مردم مى شود و حکمش نافذ است.
در اصل قانون اساسى من این را گفتم ولى دوستان در شرط مرجعیّت پافشارى کردند، من هم قبول کردم. من در آن هنگام مى دانستم که این در آینده نه چندان دور قابل پیاده شدن نیست. توفیق آقایان را از درگاه خداوند متعال خواستارم.([14])
والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته روح الله الموسوى الخمینى
بسم الله الرحمن الرحیم
جناب حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ على مشکینى دامت افاضاته
پس از سلام و آرزوى موفقیت انشاءالله موفّق و مؤید باشید نامه جنابعالى در مورد انتخابات حوزه علمیّه قم رسید از جنابعالى و سایر دست اندرکاران تشکر مى نمایم. شما از قول من به فرزندان انقلابیم بفرمائید که تندروى عاقبت خوبى ندارد اگر آنان جذب حضرات آقایان جامعه محترم مدرّسین نشوند در آینده گرفتار کسانى خواهند شد که مُروج اسلام آمریکائیند، من باز مى گویم اگر طلاّب انقلابى و مدرّسین طرفدار انقلاب هماهنگ کار نکنند هر دو شکننده اند. باید تمام تلاش را نمود که به این نقطه مهمّ رسید. آقایان بروشنى دیدند که دشمن از نقاط ضعف چه ضربه اى باسلام و روحانیت زد مؤمن از یک سوراخ دوباره نباید گزیده شود.([15])
دفاع از خط راستین انقلاب
آیت الله مشکینى در حوزه علمیّه قم، جزو شخصیّت هاى نادر حوزوى به شمار مى آمد که معتقد بود خط سرخ شهادت و نهضت خونین ایران تنها به رهبرى حضرت امام خمینى به پیروزى مى رسد، از این رو در یک حرکت حماسى و انقلابى با صدور بیانیه تاریخى مرجعیّت و رهبریت ایشان را به طلاّب و فضلاى حوزه هاى علمیّه و مردم ایران اعلام کرد و در ادامه با هر حرکت ولو به ظاهر فرهنگى و دینى که به تضعیف رهبرى و مرجعیّت امام منتهى مى شد به مقابله بر مى خواست. به همین سبب ایشان در اساس با راه اندازى مؤسسه دارالتّبلیغ مخالف بود و آن را انحراف از خط راستین انقلاب مى دانست.
در روزهاى بحران و اوج انقلاب اسلامى که روند رو به رشد آن به رهبرى حضرت امام مبنى بر سرنگونى رژیم سلطنتى و خلع سلطنت از شخص شاه در میان مردم جا افتاده بود، وقتى شریعتمدارى در یک حرکت انحرافى شعار ناپخته «شاه بماند سلطنت بکند نه حکومت» را به زبان مى آورد، آیت الله مشکینى در مقابل این شعار انحرافى مى ایستد و افرادى را که تحت تأثیر آن قرار گرفته بودند از خواب غفلت بیدار مى نماید. آیت الله احمدى میانجى در بخشى از خاطرت خود چنین مى گوید:
آقاى شریعتمدارى به وسیله آقاى... به من که در میانه بودم سفارش کرده بودند تا آقاى مشکینى را که در زنجان بودند، نسبت به این مسئله قانع کنم و ایشان هم امام را قانع کنند که عبارت: شاه باید برود را حذف کنند. ما نیز با ماشین به نزد آقاى مشکینى رفتیم آقاى مشکینى گفتند: آقاى شریعتمدارى، حسن نظر دارند امّا مگر با وجود شاه مى توان انتخابات را آزاد کرد؟!.([16])
مجموعه اسناد انقلاب اسلامى نشان مى دهد او در اغلب عرصه هاى سرنوشت ساز و خطرناک انقلاب اسلامى حضور محورى و هدایت کننده داشته است. بیش از چهل مورد بیانیه ها و اعلامیه هایى که در دوران دشوار ستمشاهى از سوى حوزه علمیّه قم و جامعه مدرّسین به مناسبتهاى گوناگون صادر شده است، امضاى آیت الله مشکینى زینت بخش همه و در رأس اغلب آنها قرار گرفته است به خاطر اهمیّت آنها در اینجا به فهرست مرور مى کنیم:
نامه فضلا و مدرّسین به هیئت دولت در اعتراض به بازداشت امام. 8/7/1342نفر اوّل
تلگرام جمعى از علماى قم در اعتراض به ادامه زندانى شدن امام. اسفند ماه 1342. نفر11
نامه جمعى از فضلا و مدرّسین قم به آیت الله میلانى، نجفى مرعشى در پى زندانى شدن امام و کسب تلگراف از آنها 9/10/1343 نفر 4
نامه جمعى از علماى قم به امیر عبّاس هویدا درباره اوضاع نابسامان ایران. 29/11/1343.نفر17
نامه جمعى از علماى قم در اعتراض به به هجوم مأموران به حرم حضرت معصومه(علیها السلام). 5/1/1344.نفر 11
نامه جمعى از علماى قم به هویدا درباره استعلام از وضعیت امام. 12/1/1344نفر 10
نامه جمعى از علماى آذربایجان به امام در پى انتقال امام از ترکیه به نجف. مهر1344. نفر 2
نامه فضلا و مدرّسین قم به امام در پى انتقال معظم له به نجف. مهر 1344. نفر 11
متن تلگرام مدرّسین قم به امام در پى انتقال معظم له به نجف. مهر 1344. نفر 16.
نامه مدرّسین به امیر عبّاس هویدا در اعتراض به تبعید امام. 30/8/1344. نفر 5.
متن تلگرام مدرّسین قم به امام در ارتحال آیت الله حکیم. 14/3/1344. نفر 8.
متن تلگرام مدرّسین قم به امام در شهادت حاج آقا مصطفى آبان 1356 نفر 2.
متن اعلامیه علما و مدرّسین قم در باره فاجعه خونین 19 دى قم 1356 نفر 2.
متن اعلامیه علما و مدرّسین حوزه علمیّه قم درباره فاجعه خونین 29 بهمن تبریز 5/12/1356 نفر 8.
نامه علما و مدرّسین قم به آیت الله صدوقىدرباره فجایع یزد 16/1/1357 نفر 8.
اعلامیه مدرّسین قم درباره اوضاع ایران 25/1/1257 نفر 9.
نامه اعتراض آمیز علما و مدرّسین قم درباره حمله مزدوران شاه به منزل مراجع. اردیبهشت1357 نفر 7.
متن اعلامیه جمعى از اساتید و مدرّسین قم درباره حادثه 19 اردیبهشت قم 24/2/1357 نفر 6.
هشدار مدرّسین قم به مناسبت نیمه شعبان 1397 تیر ماه 1357 نفر 5.
اعلامیه اعتراض آمیز مدرّسین قم درباره حمله مزدوران شاه به مردم مشهد مرداد 1357 نفر 5.
اعلامیه مدرّسین قم به مناسبت چهلم شهداى 17 شهریور 17/7/1357 نفر 7.
اعلامیه مدرّسین قم در افشاى توطئه شاه در اختلاف اندازى در بین ملّت. 8/8/1357. نفراوّل اعلامیه مدرّسین قم در اعتراض به روى کار آمدن دولت نظامى ارتشبد غلامرضا ازهارى18/8/1357 نفر 2
پیام مدرّسین قم به کارکنان شرکت نفت 1/9/1357 نفر 2
تلگرام مدرّسین قم به علماى مشهد در اعتراض به حمله مزدوران شاه به حرم امام رضا(علیه السلام) نفر 1
اعلامیه مدرّسین قم به همین مناسبت آذر 1357 نفر 6
اعلامیه مدرّسین در حمایت از اعتصاب کارکنان شرکت نفت 9/9/1357 نفر 7
اعلامیه مدرّسین پیرامون توطئه شاه 10/9/1357 نفر 8.
اعلامیه اعتراض آمیز مدرّسین قم درباره کشتار مردم تهران و سایر شهرها 16/9/1357 نفر 26
متن نامه اعتراض آمیز به آیت الله خویى آذر 1357 نفر 4
اعلامیه مدرّسین پیرامون راهپیمایى عاشورا و تاسوعا 18/9/1357 نفر 12
تلگرام مدرّسین به رئیس جمهور فرانسه 18/9/1357 نفر 3
اعلامیه مدرّسین پیرامون مجلس بزرگداشت شهداى محرّم 1399 ـ 22/9/1357 نفر 16
متن اعلامیه مدرّسین قم درباره راهپیمایى عاشورا و تاسوعا 25/9/1357 نفر 7
متن اعلامیه مدرّسین درباره برگزارى مجلس بزرگداشت شهداى انقلاب 25/9/1357 نفر 16
متن اعلامیه مدرّسین قم در مورد بازگشایى موقّت بازارها 30/9/1357 نفر 3
متن اعلامیه مدرّسین قم پیرامون خلع شاه از مقام سلطنت 30/9/1357 نفر 31
متن اعلامیه مدرّسین پیرامون سالگرد کشتار وحشیانه مردم قم 7/10/1357 نفر 4
متن اعلامیه مدرّسین قم در پشتیبانى از استادان دانشگاهها 10/10/1357 نفر 8
متن تلگرام مدرّسین به رئیس جمهور فرانسه در پى هجرت امام به آنجا 12/10/1357 نفر 5
متن اعلامیه مدرّسین پیرامون جنایات شاه و دعوت مردم به مبارزه دى ماه 1357 نفر 3
متن اعلامیه مدرّسین قم پیرامون روى کار آمدن دولت بختیار و اعلان عزاى عمومى 17/10/1357 نفر 26