نقش میرزا در نهضت مشروطیت
در عصر میرزا انقلابى مردمى به منظور مهار استبداد و تحصیل استقلال و امنیت به رهبرى عالمان دین در ایران انجام شد که به نهضت مشروطه معروف شده است در این نهضت آیت الله نایینى را مى توان از پیشگامانى به شمار آورد که در کنار عالمانى دیگر چون آخوند خراسانى نقش مؤثرى را در پیروزى آن ایفا کرد
اهداف علما و رهبرانِ روحانى نهضت مشروطه ایران از این قرار بود:
1 برپایى حکومت خدا
2 اجراى قوانین الهى
3 حفظ و پاسدارى سنتهاى الهى
4 حفظ جان و مال و ناموس مردم
در سال 1327 ق سلطنت استبدادى محمد على شاه با به توپ بستن مجلس به پایان عمر خود رسید و مشروطه خواهان پس از فتح تهران حکومت را به دست گرفتند اما با دخالت اجانب به جاى بر سر کار آمدن دانشمندان اسلامى و اجراى احکام دین، فئودالها و غربزدگان و ایادى استکبار رهبرى نهضت را به دست گرفتند و انقلابى را که علما با اهداف بلندى دنبال مى کردند از مسیر اصلى اش منحرف ساختند و به جاى آنکه دشمنان واقعى مشروطه کیفر کنند، شیخ فضل الله نورى را بر دار کردند
اکثر علماى بزرگ نجف اشرف به این امید که خواهند توانست به آن نهضت محتوایى اسلامى ببخشند از آن پشتیبانى کردند که در این میان نام آخوند خراسانى و میرزا محمدحسین نایینى نیز به چشم مى خورد مخالفان مشروطه براى مقابله با نهضت تلاش کرده، حتى میرزا را نیز هدف قرار دادند در مقابل، روزنامه حبل المتین در دفاع از مشروطه و آیت الله نایینى چنین مى نویسد:
«مردم نباید تحت تأثیر این بدگوییهاى دشمنان مشروطه، نسبت به نایینى که خدمات او به مشروطه و اسلام فراموش ناشدنى است قرار گیرند»([11])
آیت الله نایینى در کنار آخوند خراسانى، در رهبرى نهضت از اعتمادى کامل برخوردار بود و از نزدیکترین افراد به وى به شمار مى رفت که در این باره یکى از نویسندگان مى گوید:
«آشنایان به زندگى نایینى را باور بر آن است که نامبرده حتى متن تلگرافها و بیانیه هاى عمومى آخوند خراسانى (و دیگر رهبران نهضت) را پیرامون انقلاب مشروطیت انشا مى کرده است»([12])
پس از آنکه آخوند خراسانى حکم به وجوب مبارزه با دیکتاتورى و خلع محمد على شاه داد، مردم مهیّاى جهاد همراه با علما شدند آخوند نیز همگام با مردم و دیگر علما عازم حرکت به ایران گردید ولى در بامداد همان روزى که عازم ایران بود (1329 ق) به مرگ ناگهانى و مرموز درگذشت و با درگذشت ایشان نهضت مشروطه، رو به ضعف گذارد([13])
البته رحلت آخوند خراسانى حرکت علما را به ایران تعطیل نکرد بلکه آنان بعد از توقف، چند هفته اى بعد در محرم 1330ق به سوى کاظمین حرکت کردند که یکى از آنها آیت الله نایینى بود رهبران روحانى در شهر کاظمین هیأتى تشکیل دادند تا در اجراى هدف جنبش علما فعالیت کنند سرانجام فعالیت هاى آنان باعث شد که آرامش به کشور ایران بازگردد([14])
با کتاب «تنبیه الامة»
آیت الله نایینى این کتاب را در بحران انقلاب مشروطه در سال 1327 ق به زبان فارسى نوشت([15]) و از سوى آیت الله آخوند خراسانى و آیت الله شیخ عبدالله مازندرانى مورد تایید و تقریظ قرار گرفت
میرزا در این کتاب حاکمیت اسلام ناب محمدى(صلى الله علیه وآله) را با دلیل و برهان قاطع اثبات کرده و پرده از چهره حکومتهاى استبدادى برداشته است او زندگى در زیر سلطه استبداد را مساوى با برده بودن مى داند و در این باره چنین مى نویسد:
«خداوند متعال در قرآن مجید و ائمه معصومین(علیهم السلام)در مواقع عدیده، زندگى همراه با پذیرش سلطه حکمرانان استبدادگر را نوعى بردگى و ضد آزادى مى دانند»([16])
ایشان از قائلین به ولایت مطلقه فقیه است که در این کتاب تمام مناصب و شؤون اعتبارى امام معصوم(علیه السلام) را براى فقیه جامع الشرایط ثابت مى داند([17]) بنابر نظریه او، بدون شک علما شرعاً مسؤول دستگاه حکومتى هستند و جلوگیرى از بى نظمى و بى عدالتى در جامعه از مسائل پراهمیتى است که از وظایف و مسؤولیتهاى آنهاست و در غیبت امام عصر(عج) - همانند زمان ما - رهبرى جامعه به عهده آنان مى باشد
آیت الله طالقانى - که به همت او این کتاب با ارزش همراه با توضیح و شرح عبارات مشکل به چاپ رسید - در مقدمه کتاب فوق چنین مى نویسد:
«دقت و توجه به این کتاب براى هرکس مفید است، آنهایى که خواهان دانستن نظر اسلام و شیعه درباره حکومت اند، در این کتاب نظر نهایى و عالى اسلامى ـ عموماً و شیعه را بخصوص ـ با مدرک و ریشه خواهند یافت براى علما و مجتهدین کتاب استدلالى و اجتهادى و براى عوام رساله تقلیدى راجع به وظایف اجتماعى است»([18])
شهید بزرگوار آیت الله مرتضى مطهرى پیرامون این کتاب با ارزش مى فرماید:
«انصاف این است که تفسیر دقیق از توحید عملى، اجتماعى و سیاسى اسلام را هیچ کس به خوبى علامه بزرگ و مجتهد سترگ مرحوم میرزا محمّد حسین نایینى ـ قدس سره ـ توأم با استدلالها و استشهادهاى متقن از قرآن و نهج البلاغه، در کتاب ذیقیمت «تنبیه الامه» بیان نکرده است ولى افسوس که جوّ عوام زده محیطِ ما، کارى کرد که آن مرحوم پس از نشر آن کتاب، یکباره مهر سکوت بر لب زده، دم فرو بست»([19])
مبارزه با استعمارگران
پس از شروع جنگ جهانى اول (1914م) بخش وسیعى از خاک کشور عراق به دست نیروهاى انگلیسى اشغال شد در پى این امر علماى شیعه وارد صحنه شده، علیه آنان حکم جهاد دادند در این میان آیت الله نایینى نقش خویش را به طور فعال ایفا کرد و همگام با دیگر علما علیه قواى خارجى دست به قیام زدند([20])
بعد از شکستِ دولت عثمانى، دولت انگلیس در صدد روى کار آوردن حکومتى دست نشانده و انگلیسى بر عراق برآمد و از مردم عراق دعوت شد تا در یک انتخابات عمومى براى تعیین یک حاکم انگلیسى براى خود شرکت جویند علما و روحانیان طراز اول عراق نیز مجدداً به مخالفت با انگلیسیان برخاسته، با صدور فتوا، انتخاب فردى کافر را براى حکومت بر مسلمانان حرام دانستند دولت انگلیس که خود را در مخمصه دید قراردادى با ملک فیصل بست و او را در سال 1340 قمرى پادشاه عراق گردانید([21])
فتواى علما چنان تأثیرى در مردم گذاشت که امکان انتخابات را در شهرهایى چون نجف و کوفه سلب کرد بعد از این رخدادها بود که استعمار پیر زمینه تبعید مراجع دینى را تدارک دید و آیت الله نایینى و آیت الله سید ابوالحسن اصفهانى را به ایران تبعید کرد([22])
آن دو مرجع بزرگوار با استقبال پرشور مردم مذهبى ایران و علما و روحانیون شهرهاى مختلف مخصوصاً علماى قم قرار گرفتند و سپس به برپایى جلسه درس و اقامه نماز جماعت پرداختند
سرانجام ملک فیصل در اثر فشار مردم و علما، مجبور به عذرخواهى از مراجع تبعید شده گردید و آن دو فرزانه دهر پس از یک سال دورى از حوزه علمیه نجف در سال 1342 ق بازگشتند