مبارزات سیاسى
آیت الله بهاءالدّین محلاّتى، مبارزات سیاسى ـ اجتماعى خود را از سال 1325ش. به بعد شروع کرد.
در آن هنگام تب آزادیخواهى بالا رفته بود و این مرد مجاهد نیز با تحولات سیاسى حاکم بر جامعه در دوران حکومت دکتر مصدّق، همگام بود، به خصوص هنگامى که آیت الله کاشانى در امور سیاسى نقشِ اساسى داشت و تصور ایشان بر این بود که آن جنبش به یک نوع حکومت اسلامى برسد([20]) و حتّى هنگامى که آیت الله کاشانى در خصوص قانون ملّى شدن صنعت نفت اعلامیه اى صادر کرد و کوشش براى ملّى شدن نفت را تکلیف دینى و وطنى ملّت مسلمان ایران دانست، آیت الله محلاّتى از ایشان حمایت کرد. و با صدور اطلاعیه اى همراه با آیت الله سیّد محمّدتقى خوانسارى، آیت الله شیخ عبّاس شاهرودى و جمعى دیگر از مراجع تقلید، با صدور فتاوى خود ضمن تجلیل از آیت الله کاشانى نظر ایشان را قویّاً مورد تأیید قرار دادند.([21])
ایشان در بخشى از اطلاعیه خود چنین نوشته اند:
«واگذار کردن معادن نفت جنوب به انگلیسى ها براى دسایس آن ها در این کشور اسلامى و ضعیف ساختن بلکه نابود کردن قواى سیاسى و اقتصادى و دینى این کشور، راه وسیعى باز نموده است... بنابراین واجب است مسلمانان در انتخاب و برقرار ساختن یک حکومت ملّى که مقررات موضوعه اش همین مقررات اسلام باشد، سعى و مجاهده کنند... البتّه آیت الله کاشانى دامت برکاته نظر به همین مقدّمات معروضه ابقاء معادن در دست شرکت اجنبى، مخالف نظرشان است و به همین دلیل که عرض شد ملّى شدن نفت را لازم مى دانند. بنابراین همکارى با حضرت معظم له در این مقصود شریف و هدف حیاتى فریضه و ذمّه هر مسلمانى است.»([22])
او و انجمن هاى ایالتى و ولایتى
پس از تصویب لایحه انجمن هاى ایالتى و ولایتى در تاریخ 15 مهرماه 1341 ش. در مجلس، به دستور اسدالله علم و اعلام آن در مطبوعات ایران، آیت الله محلاّتى همگام با دیگر دانشوران شیراز به یارى امام خمینى شتافت و با صدور اعلامیه هایى پشتیبانى خود را از امام راحل و مراجع تقلید ابراز داشت.
دلایل قیام و مبارزه علما و مراجع تقلید در برابر این لایحه، این بود که: در متن مصوّب آن قید اسلام از شرایط انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان حذف و به جاى سوگند به قرآن، سوگند به کتابى آسمانى، قید شده بود و به زنان حقّ رأى داده بودند. رژیم شاه مى خواست با تغییر و تبدیل اصول 91 و 92 قانون اساسى، روحانیت و نیروهاى متدیّن را براى همیشه کنار گذارد و دیگر مجبور به محافظه کارى در برابر مراجع دینى نباشد و این زمان را مناسب تشخیص داده بودثانیاً حذف عنوان مذهب رسمى و سوگند به قرآن، به گروههایى مثل بهایى ها ـ که عملاً مدیریت سیاسى کشور را در دست داشتند ـ فرصت مى داد موجودیّت خود را اعلام دارند، ثالثاً آخرین مانع پیوستگى کامل ایران به غرب را از بین مى برد.([23])
در قسمتى از اعلامیّه روحانیّت فارس چنین آمده است:
«ما جامعه روحانیت فارس بدینوسیله پشتیبانى کامل و بدون شرط خود را از آقایان مراجع تقلید، مخصوصاً حضرت آیت الله العظمى آقاى خمینى، دامت برکاتهم اعلام داشته... قیام روحانیون با قیام قاطبه ملّت مسلمان همراه است.»([24])
سرانجام فعّالیت هاى پیگیر و منظم و مبارزه منطقى و مسالمت آمیز مردم مسلمان ایران به رهبرى مراجع به ثمر رسید.
قیام 15 خرداد 1342
با انتشار خبر دستگیرى حضرت امام خمینى، آیت الله بهاءالدّین محلاّتى در شهر شیراز و استان فارس تعطیل عمومى اعلام کرد و از آحاد مردم و روحانیون خواست در مسجد «نو» شیراز اجتماع کنند تا فرزند ایشان حقایقى را به اطّلاع آنان برساند.
نحوه دستگیرى امام توسط آقاى سیّد مجدالدّین مصباحى واعظ، به اطّلاع مردم رسید. مردم به هیجان آمده، پس از پایان سخنرانى به خیابان ها ریختند و تظاهرات بى سابقه اى برپا کردند.
نیمه هاى شب 16 خرداد، مأموران ساواک به منظور جلوگیرى از گسترش روند انقلاب، با همکارى رنجرهاى ارتش (تکاوران) و شهربانى به منزل پیشگامان انقلاب ریختند و آیت الله شیخ بهاءالدّین محلاّتى، برادر ایشان آقاى جلال الدّین آیت الله زاده، آقاى مجدالدّین محلاّتى فرزند ایشان، آقاى سیّد هاشم دستغیب فرزند شهید سیّد عبدالحسین دستغیب و آقاى مصباحى واعظ را دستگیر و با هواپیماى ارتشى به تهران برده و در فرودگاه قلعه مرغى پیاده کردند. سپس آنان را به شهربانى برده و پس از ده دقیقه به زندان قزل قلعه منتقل نمودند و تا 14 روز هر کدام را در سلول هاى انفرادى ـ که فاقد هواى سالم بود ـ زندانى کردند. روز 16 خرداد که مردم شیراز از دستگیرى آیت الله محلاّتى و سایر روحانیون انقلابى با خبر شدندخشمگین و ناراحت از وقوع فجایع دولت در قم و تهران و بازداشت امام خمینى، تظاهرات گسترده اى به راه انداختند که طىّ آن جمعى از تظاهرکنندگان دستگیر و پس از محاکمه روانه زندان شدند.([25]) یکى از روزنامه ها راجع به تعداد دستگیر شدگان و کسانى که تحت تعقیب بودندنوشت:
«اشخاصى که در وقایع 16 خرداد در شیراز متّهم هستند، در حدود 500 نفر هستند که عدّه اى دستگیر شده و به زودى محاکمه خواهند شد و مأمورین در تعقیب سایر متّهمین هستند.»([26])
بازداشت آیت الله محلاّتى
روز 29 تیر ماه 1342 اکثر روحانیون و افرادى که در قیام 15 خرداد دستگیر و زندانى شده بودند، آزاد گردیدند، ولى امام خمینى و آیت الله بهاءالدّین محلاّتى همچنان در بازداشت به سر مى بردند.
اجتماع مراجع عظام و علماى اعلام در مرکز (تهران) و فشار افکار عمومى، شاه را ناگزیر ساخت که در 12 مرداد، همان سال، این دو بزرگوار را آزاد کند.
امام خمینى و آیت الله محلاّتى پس از آزادى از زندان نخست به منزل آقاى عبّاس نجاتى، در داوودیه انتقال یافتند.
سردفتر اسناد رسمى ش 104 مى باشد، اگرچه وى از منابع رسمى ساواک نبود، ولى با این ها همکارى داشت و ساواک این زمینه را فراهم کرد تا امام و محلاتى به داوودیه و منزل ؟؟؟ برود و در این خانه امام تحت نظر بود تا آن که به منزل روغنى در قیطریه رفت.([27])
همین که خبر آزادى آقایان و محلّ اقامت آنان به اطّلاع مردم تهران رسید، سیل جمعیت به طرف قلهک سرازیر شد.
این آزادى موقتى بودزیرا روز بعد دولت از این احساسات پرشور و آمد و رفت ها جلوگیرى به عمل آورد. و بار دیگر آقایان تحت نظر قرار گرفتند و ممنوع الملاقات شدند.
سخت گیرى دستگاه و ممانعت از ملاقات آقایان، باعث شد که نخست آیت الله محلاّتى چهار روز بعد، منزلى در خیابان دولت قلهک اجاره کردند و به آنجا منتقل شدند. آیت الله قمى هم یک روز بعد از ایشان، خانه اى در «زرگنده» اجاره کرده و به آنجا رفتند.
امام خمینى نیز سه روز پس از آن به دعوت آقاى روغنى بازرگان معروف، به خانه ایشان در «قیطریه» منتقل گشتند، با این که آقایان دور از هم بودند، ولى همگى تحت نظر قرار داشتند و در حقیقت در آن منازل زندانى بودند و هشت ماه بعد آزاد شدند. لازم به توضیح است که در خصوص بازداشت حضرت امام و آیت الله محلاّتى و دیگران، بیانیه ها و تلگراف هاى بسیارى از ناحیه مراجع عظام، روحانیون والامقام، صادر شده است که در جلد دوم اسناد انقلاب اسلامى موجود است.
متعاقب آزادى آیت الله محلاّتى از حصر، آیت الله خویى تلگرام ذیل را براى ایشان ارسال کرد:
«حضرت آیت الله آقاى محلاّتى دامت برکاته ـ تهران
مژده خلاصى حضرت عالى و آقایان، موجب خوشوقتى اینجانب و حوزه نجف گردید و این فداکارى را که در تاریخ ثبت و فراموش نشدنى است، تبریک عرض مى نمایم. انجام مقاصد را که نتیجه کامل فداکارى است آرزومندیم.»([28])
ابوالقاسم الموسوى الخوئى
اعتراض به تبعید امام
در بازتاب تبعید امام خمینى به ترکیه این اعلامیه از طرف آیت الله محلاّتى به قم و ترکیه ارسال شد:
شهر رجب / 1384 هـ .ق.
بسم الله الرحمن الرحیم
(وَ قالَ الذَّینَ کَفَرُوا لِرُسُلِهِم لَنُخْرِجَنَّکُمْ مِنْ اَرْضِنَا اَوْ لَتَعُودُّنَ فِى مِلَّتِنَا فَاَوْحى اِلَیْهِمْ رَبُّهُمْ لَنُهْلِکَنَّ الظَّالِمینَ) (سوره ابراهیم / 13)
حضرت آیت الله آقاى خمینى، من این نامه را با جوشش خون در دل و جریان اشک از چشم به حضور شما مى نویسم. ملاحظه مضمون این آیه شریفه و امثال آن که احساسات اهل ایمان را تحریک و دل را حیات تازه مى بخشد و انطباقش بر جریان روز از یک طرف حزن انسان را تهییج و از طرفى روح را به اهتزاز درمى آورد، به هر حال موفقیتى که در پیروى از انبیا و رسل الاهى نصیب آن جناب شد و مواجه شدن با مثل این خطاب (لنخرجنّکم من ارضنا او لتعودّنّ فى ملّتنا) از طرف معاندین دین را به شما تبریک عرض کرده و با اطمینان به این که حقّ پیروز است، تعجیل در نصرت مسلمین و هلاک ظالمین را که آیه شریفه بدان پایان مى یابد و همچنین مزید قوّت و سلامتى حضرتت را از خداوند متعال مسئلت مى نمایم.»([29])
بهاءالدّین محلاّتى
اعلامیه ذیل از طرف علماى بزرگ و مجاهد شیراز در خصوص تبعید حضرت امام خمینىصادر شده است:
بسم الله الرحمن الرحیم
«پوشیده نیست که اختناق و خفقانى که حکومت پلیسى و غیرقانونى ایران به وسیله سر نیزه در این کشور به وجود آورده جاى هیچگونه اظهار عقیده حتّى به زبان خیرخواهى و نصیحت به اولیاء امور هم باقى نگذاشته و لیکن حسب وظیفه اى که علما و روحانیون در حفظ و حراست احکام قرآن عزیز و مصالح کشور بر عهده دارند، هماهنگى خود را با مقاصد حضرت آیت الله العظمى مرجع عالى قدر عالم تشیّع آقاى خمینى دامت برکاته اظهار داشته و از تبعید حضرت معظم له به خارج از کشور که بر خلاف اصول و مقررات عموم ملل مترقى جهان به اقدام دولت ایران انجام شده اظهار تنفر شدید مى نماید. امید است اولیاء کشور به سوء اثر اعمال خود متنبّه شده و به عوض این رفتارهاى نابخردانه در فراهم ساختن وسایل و آسایش و رفاه مردم کوشش نمایند و محترمینى را که به جُرم حقگویى به زندان افکنده اند آزاد و حضرت آیت الله خمینى را هر چه زودتر عُودت دهند و بدین وسیله قلوب مردم مسلمان را آرامش دهند. والسلام.
بهاءالدّین محلاّتى، سیّد عبدالحسین دستغیب، محمّدجعفر طاهرى، محمود شریعت، ابوالحسن حدائق، محمود علوى، على یقطین، حسین حسینى یزدى، باقر آیت اللهى، محمّدکاظم آیت اللهى، محمّد حسینى، سیّد محمّد امام.»([30])
سرانجام دولت عَلَمْ در برابر خواسته هاى مراجع تقلید به ویژه حضرت امام و مردم همیشه در صحنه، تسلیم شد و طبق تصویب نامه هیأت دولت در مورخه 14/7/1341 ش، لایحه انجمن هاى ایالتى و ولایتى غیر قابل اجرا اعلام گردید و این غائله به ظاهر پایان یافت و دولت عَلَمْ موقتاً عقب نشینى کرد و در انتظار فرصت مناسب دیگرى بود تا نقشه هاى خائنانه و استعمارى خود را طرح کند.
انقلاب سفید شاه
پس از فروکش کردن غائله انجمن هاى ایالتى و ولایتى، که در حقیقت آغاز نهضت روحانیت و مردم علیه رژیم شاه بود، مراجع عظام کاملاً مراقب اوضاع بودند و صریحاً مى گفتند:
«این آرامش را باید موقتى دانست و در انتظار عکس العمل حادترى بود. طولى نکشید که در دى ماه همان سال (1341 ش) تقریباً دو ماه پس از شکست رژیم در توطئه اوّل، «رفراندم» و بازى «انقلاب شاه و مردم» به گوش رسید که در رأس «اصلاحات ارضى» و ایفاى نقشه هاى پشت پرده آمریکا قرار داشت. سرانجام شاه در انجام این مأموریت در تاریخ 19 دى ماه 1341ش. لوایح ششگانه را اعلام کرد.»([31])
در پى اعلام رفراندم شاه، مبارزه روحانیّت با حمایت اقشار مردم بار دوم با شدّت بیشترى شروع شد. آیات عظام و اندیشوران بزرگ حوزه هاى علمیّه «رفراندم» شاه را تحریم کردند، مساجد مرکز تبلیغات مخالفین شاه بود و بسیارى دستگیر و در برخى شهرها به زد و خورد انجامید. سرانجام رفراندم در 6 بهمن با تمام مخالفت ها، اعتصابات و تظاهرات، صورت گرفت و صدا و سیماى رژیم شاه اعلام کرد که: اصول پیشنهادى شاه با استقبال پرشور و بى نظیرى روبرو گردید و با پنج میلیون و ششصد هزار رأى موافق در مقابل چهارهزار و یکصد و پنجاه رأى مخالف به تصویب ملّت رسید.([32])
اربابان شاه بلافاصله به وى تبریک گفتند و عمل او را ستودند. این بار مراجع و علماى بزرگ با شخص شاه درگیر شده بودندبنابراین وضع، ایجاب مى کرد که از طرف علما و مردم متدین شهرستان ها از مواضع به حقّ مراجع پیشتاز نهضت، پشتیبانى به عمل آید. در این خصوص علماى استان فارس از جمله آیت الله شیخ بهاءالدّین محلاّتى و شهید محراب آیت الله سیّد عبدالحسین دستغیب اعلامیه اى در پشتیبانى از حضرات مراجع عالى قم، بالاخص حضرت امام خمینى صادر کردند که به شرح ذیل است:
«بسم الله الرحمن الرحیم(لاَ نُفَرِّقُ بَیْنَ اَحَد مِنْ رُسُلِهِ)
ما قاطبه روحانیون و علماى فارس بدینوسیله پشتیبانى کامل و بدون شرط خود را از آقایان مراجع قم مخصوصاً حضرت آیت الله العظمى آقاى خمینى دامت برکاتهم اعلام داشته و متذکر مى شویم که حکم و فرمایش آقایان عین آراء و منویّات ماست، اهانت به ایشان اهانت به همه ماست و نیز یادآور مى شویم که به هیچ نحو از مساعدت در حقّ آقایان خوددارى نخواهیم کرد و اگر خداى نخواسته کوچکترین جسارت نسبت به ساحت مقدّس ایشان گردد با عکس العمل شدید، رو به رو خواهد شد و پنهان نیست که قیام روحانیون با تأیید قاطبه ملّت مسلمان همراه است.» 30/1/1342([33])
تلگرام ها
در این قسمت بخش هایى از اعلامیه ها و پاسخ به تلگرام آیات عظام ـ را که براى ایشان ارسال داشته اند و یا ایشان ارسال داشته است مى آوریم:
آیت الله بهاءالدّین محلاّتى در تاریخ 1342 ش. از ارسال تلگراف آیت الله مُهرى تشکر کرده اند.([34])
متن تلگرام آیت الله محلاّتى به قره باقى ـ رییس دادگاه تجدید نظر نظامى ارتش ـ در تیرماه 1343ش:
«امید است به پیروى از امر داور منتقم و با تذکر حکم ستمکارانه درباره سقراط حکیم که هنوز لکه سیاهى بر دامن تاریخ قضاوت بشرى است، در محاکمه حضرت حجت الاسلام آقاى طالقانى و دانشمندان معظم جناب آقاى بازرگان و جناب آقاى دکتر سحابى و جمعى از فرزندان رشید اسلام و ایران هیچ عاملى قضات محترم را از سیر حقّ و عدالت منحرف نسازد.»([35])
متن نامه حاج شیخ بهاءالدّین محلاّتى به شریف امامى رییس مجلس سنا درباره اهانت دو نفر از سناتورهاى مجلس سنا به امام خمینى:
«از مجلس شیوخ انتظار مى رفت که اگر دیگران آتش فتنه و نفاق را دامن مى زنند، این مجلس در خاموش کردن آتش فساد و التیام بین طبقات بکوشد. متأسفانه بر خلاف انتظار دو نفر از اعضا و سناتورها با اهانت به یک شخصیّت بزرگ روحانى که از مراجع مهم شناخته شده، قلوب قاطبه روحانیان و مسلمین را جریحه دار ساخته و ایجاد تنفر نموده اند... (وَ اِذَا قِیلَ لَهُمْ لاتَفْسِدُوا فِى اْلاَرْضِ قَالُوا اِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ.)([36])
متن نامه ذیل درباره تحصّن خانواده زندانیان در منزل آقایان مراجع است که آیت الله حاج شیخ بهاءالدّین محلاّتى در تیرماه 1357 ش. خطاب به آیت الله سیّد حسین خادمى چنین نوشته است:
بسمه تعالى شأنه
«به عرض عالى مى رساند: چندى است که از مجارى معموله اطّلاع مفصلى از جریان احوال شخصى آن جناب نداشتم تا این که الحمدلله چند نفر از آقایان اصفهانى را درک محضرشان اتّفاق افتاد و آن ها تحصّن عدّه اى از محترمات را در منزل جناب عالى اطّلاع دادند. موجب بسى تأسف است که امور زندگانى به قدرى در ایران مشکل و رنج آور شده که به ناچار محترماتى بر استخلاص بى گناهان مجبور به تحصن در منزل آقایان مراجع بشوند. امید است خداوند متعال به زودى دست انتقام از آستین درآورده ظالمین و ستمکاران را به سوء جزاى خویش برساند.»([37])
هفده شهریور 1357
در پى فاجعه 17 شهریور تهران اطلاعیه ذیل از طرف آیت الله محلاّتى در تاریخ 18/6/1357ش صادر شده است که در حقیقت اعلام عزاى عمومى است:
«به برادران ایمانى از کسبه و تجّار محترم اطّلاع داده مى شود همچنان که امروز بازار و خیابان ها به عنوان عزاى عمومى تعطیل نموده اند، این تعطیل تا اطّلاع ثانوى برقرار باشد. ان شاءالله تعالى.»([38])
ایشان به مناسبت چهلم شهداى 17 شهریور و همچنین اوّلین سالگرد شهادت حاج آقا مصطفى خمینى اطلاعیه ذیل را در 21/7/1357 صادر کردند:
«فرارسیدن چهلمین روز کشتار فجیع و وحشیانه هزاران مسلمان آزاده را در جمعه خونین 17 شهریور توسط عُمّال بیگانه و شهادت جمعى دیگر از فرزندان دلاور وطن که به گناه حقّ گویى در شهرهاى بابل، آمل، کرمانشاه، سنندج و اراک... به خون آغشته شده اند و همچنین یکمین سال وفات حجت الاسلام آقاى سیّد مصطفى خمینى را بار دیگر به عموم ملّت مسلمان ایران به ویژه خانواده هاى داغدیده تسلیت مى گویم و به خاطر فداکارى ها و مبارزات تاریخى آنان بر علیه ظلم و استبداد روز دوشنبه 24 مهرماه را عزا و تعطیل عمومى اعلام مى دارم.»([39])
دولت نظامى رژیم شاه
آیت الله بهاءالدّین محلاّتى در پاسخ به استفسار مردم از ایشان ـ درباره اقدامات غیر انسانى دولت نظامى شاهنشاهى معروف به دولت آشتى ملّى، در تاریخ 22/8/1357 اعلامیه ذیل را صادر کردند:([40])
«چون پیوسته طبقات مختلفه مردم، نظر اینجانب را نسبت به دولت نظامى سؤال مى کنند، لزوماً اعلام مى دارم که با سوابق تاریکى که از دولت و حکومت پنجاه ساله و کشتارِ زندانى ها و شکنجه ها و غارت اموال عمومى مشهود است، دولت نظامى حاضر هم که پس از تشکیل، عامل کشتارهاى فجیع در سطح کشور بوده، محکوم و مردود است و بر همه لازم است نهضت مقدّس اسلامى را که خون پاک جوانان براى آن ریخته شده زنده نگهدارند و عامه طبقات به مبارزات مشروع و منطقى خود ادامه دهند تا وقتى عنایات الاهى شامل حال این مردم ستمدیده گردید و با توسّل به ائمه اطهار(علیهم السلام)، به این ظلم ها خاتمه داده شود، ملّت ایران به آرزوى خود که تشکیل حکومت اسلامى است، نائل گردند و نیز لازم مى دانم اقدام اخیر دولت نظامى را درباره بازداشت جمعى از خدمتگزاران راستین ملّت ایران که هدفى جز همکارى با جامعه روحانیت و تشکیل حکومت اسلامى ندارند، تقبیح و سرزنش کرده و این اقدام وحشیانه و قرون وسطایى را شدیداً محکوم مى نمایم و به نام ملّت مسلمان ایران، آزادى فورى ایشان را خواستارم.»([41])
مبارزه با صهیونیسم
این اعلامیه از طرف آیت الله محلاّتى در رابطه با مبارزه با صهیونیسم صادر شده است:
بسم الله الرحمن الرحیم
«به شهادت تاریخ و آیات کریمه قرآن مجید از آن گاه که دین مقدّس اسلام ظاهر گشت و با تأیید خداوند متعال به دست بنیانگذار مقدّسش پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) مى رفت نُضج ]رشد[ بگیرد قوم یهود با رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) آغاز دشمنى کرده و با تمام قوا در راه پیشرفت این دین مقدّس اخلال و کارشکنى مى کردند، لکن خداوند متعال پیغمبر اکرم و مجاهدین در راه حقّ را یارى فرموده یهود و سایر دشمنان این دین را، سرکوب کردند، پس از دفع غائله یهود و مشرکین اسلام همیشه راه اعتلا را پیموده. بالمآل در غالب کشورهاى معمور آن زمان گسترش یافت اکنون هم با انگیزه همان دشمنى دیرینه به تحریک و تقویت سایر دشمنان اسلام و یهود اسرائیل غاصب دست تعدّى و تجاوز به سوى مسلمین و کشورهاى عرب مسلمان دراز کرده برادران اسلامى ما را به خاک و خون مى کشد. لذا بر همه مسلمانان جهان واجب است که از هر گونه مساعدت مادّى و معنوى نسبت به اعراب مسلمان دریغ ندارند و هر نوع معامله و ارتباطى که منشاء تقویت اسرائیل بشود یا در آمادگى آن ها براى مبارزه و پیکار با کشورهاى عربى دخالت داشته باشد حرام و در حکم مبارزه با اسلام است و همچنین تأسیس روابط حسنه، با دشمنان اسلام و مسلمانان محکوم به حرمت و مخالفت با خداوند متعال محسوب است.
(یا ایّها الّذین آمنوا لا تتّخذوا عدوّى و عدوّکم اولیاء تلقون الیهم بالمودّة...) والسّلام.([42])
محلاّتى در اسناد ساواک
اوّلین گزارش از اسناد باقى مانده از ساواک شیراز درباره آیت الله محلاّتى و فرزندش در تاریخ 27/4/1350 ش. است که «لحسائى(رئیس ساواک شیراز) به تیمسار نصیرى(رئیس کل ساواک ایران) چنین مى نویسد: «چون وجود آن ها در ایّام جشن هاى 2500 ساله مضرّ است و ممکن است باعث تحریکاتى شوند، دستور دهید آن ها را دستگیر و تبعید کنند.» وى در ادامه این گزارش مى نویسد:
«آیت الله محلاّتى بین کسبه و طلاّب محبوبیّت نسبى دارد و اکثریت طلاّب علوم دینى شیراز از وى حرف شنوى و اطاعت محض دارند زیرا نامبرده از مدّت ها قبل تا کنون ماهیانه مبلغى به عنوان مقرّرى به هر کدام از آن ها پرداخت مى نماید. و در حال حاضر نیز با عطف توجّه به این که آیت الله محلاّتى قریب یکسال است شخصاً رساله خود را چاپ و منتشر نموده است، معهذا در پشت پرده به منظور حفظ موقعیت خود با نظرات علماى مخالف از جمله آیت الله خویى و خمینى، هماهنگ و اغلب در طرح و ایجاد ناراحتى هایى که در منطقه از طرف جامعه روحانیون اعم از علما و طلاّب مدارس علمى به وقوع مى پیوندد بدون مشورت و کسب دستور با اعمال نظرات نامبردگان فوق نمى باشد... با عرض این که کلیه اعمال و رفتار نامبردگان تحت مراقبت مى باشد.»([48])
رئیس سازمان اطّلاعات وامنیت فارس لحسائى
مقدمه تبعید
گزارش دیگر در تاریخ 11/3/1351ش. از ساواک شیراز به استاندار فارس است مبنى بر این که:
«نامبرده از روحانیون افراطى و مخالف مى باشد و فعّالیت هاى خلافى علیه مصالح کشور نموده و مى نماید. و اخیراً با استفاده از منبر، اظهارات آشکار و تحریک آمیزى نموده و امکان دارد با ادامه آن امنیت منطقه را مواجه با مشکلاتى سازد. مقرر فرمایید در اوّلین فرصت ممکنه کمیسیون امنیت اجتماعى تشکیل تا نسبت به یاد شده بالا تصمیم مقتضى اتخاذ گردد.»([49])
رئیس سازمان اطّلاعات و امنیت فارس ـ لحسائى
متعاقب این گزارش و درخواست رییس ساواک شیراز از استاندار فارس، حجت الاسلام مجدالدّین محلاّتى دستگیر و به 14 ماه تبعید محکوم شد.([50])