بازگشت به لبنان
راغب حرب در سال 1394ق بر اثر فشارهاى حزب بعث عراق به لبنان بازگشت و ضمن ادامه تحصیلات حوزوى در مدرسه برج حمود، به برپایى جلسات هفتگى براى تربیت جوانان پرداخت. سال بعد عازم روستاى «الشرقیه» شد و از سال 1398ق (1357ش، 1978م) در زادگاه خود جبشیت به عنوان روحانى محل مستقر گردید.[11]
وى عوامل انحراف و تباهى را مادّیگرى، نبود شخصیتهاى متفکّر، روشن نبودن قوانین و دستاوردهاى اسلام مى دانست، بنابراین تصمیم گرفت ماهیت اسلام واقعى را که مطابق قرآن کریم است، آشکار سازد و شیوه هاى تربیتى اسلامى را در پیش گیردشیوه هایى که توانایى خود در بناى یک شخصیت بااراده و مخالف لاابالى گرى و پوچى را به اثبات رسانده بود. او مایل بود با علم به احکام شرعى انسانها را هدایت کند تا در همه کارها خدا را در نظر بگیرند و در راه رضاى او گام بردارند و خود را از خشم و غضب او دور نگه دارند.[12]
دیدار با امام موسى صدر
راغب در فکر تجدید حیات اسلام و تأسیس حزبى بود که نامش را «حزب الطلیعة الثورة الاسلامیة» گذاشته بود. او همراه بعضى از دوستانش به دیدار امام موسى صدر شتافت. خود در این خصوص مى گوید:
«امام صدر به گرمى از ما استقبال کرد. دکتر چمران هم پیش او بود. هنگامى که موضوع تنظیم حرکت اسلامى پیش آمد، امام صدر پیمان میثاق را بیرون آورد و گفت این پیمان ملى حرکت محرومین است و شما جزو اوّلین کسانى هستید که از آن اطلاع پیدا مى کنید.»[13]
راغب حرب پس از قرائت متن پیمان توسط امام صدر گفت: در این اساس نامه به اسلام تصریح نشده است! امام صدر جواب داد: این میثاق ملى است. راغب گفت: «از قوم عربى یاد شده است. امام صدر پاسخ داد: ما در محیط عربى زندگى مى کنیم، پس لازم بود به آن اشاره شود.[14]
همکارى با جنبش امل
با اعلام «حرکة المحرومین» توسط امام موسى صدر در سال 1354 ش. شهید راغب حرب همراه دوستان و مریدان خود همکارى با آن را در منطقه نبطیه آغاز کرد. حجت الاسلام سید ابوذر عاملى از همرزمان و همکاران شهید چمران در موسسه صنعتى جبل عامل در این خصوص مى گوید:
«... ما بعد از تشکیل حرکت امل با شیخ راغب حرب آشنا شدیم. شیخ راغب حرب با ما همکارى زیادى داشت. بارها با ایشان به روستاهاى منطقه نبطیه رفتیم تا جلسات هفتگى جوانان حرکت امل را اداره کنیم. شیخ راغب حرب صداى خیلى زیبایى داشت. به همین جهت در تمامى جلسات قرآن را خود تلاوت مى کرد. این بخش از برنامه در حدود نیم ساعت طول مى کشید. بعد از آن مسائل فرهنگى و سیاسى مطرح مى شد...»[15]
در میدان عمل
میدان عمل راغب در نبطیه جزئى از میدان عمل اسلامى او در لبنان بود. حرکت اسلامى او در بسیارى از حرکات اسلامى اثر گذاشت. اوّلین کار راغب در جبل عامل امر به معروف و نهى از منکر اهل شهر بود. کار اصلاح و تربیت مردم در خلال مواعظ، خطبه ها و دروس و در نماز جماعت، همان کارى بود که در جبشیت انجام داده بود. مدتى در منزل خانواده همسرش ساکن بود. سپس در خانه جدّش و بعدها در منزل وقفى براى عالم دینى ساکن شد. مسجد، خانه محبوب او بود. به نماز در آن اصرار مىورزید، تبار خود را در آن جا پیدا مى کرد. قرآنهاى قدیمى را که اوراق آنها از بین رفته بود، جمع آورى مى کردو به صحافى مى سپرد. ابتداى امر در سخنرانى مشکل داشت. مات و مبهوت مى شد. گاهى از روى ورق مى خواند، ولى سرانجام بر اثر استقامت و تکرار، از خطباى نامى شد. علاقه بسیارى به قرآن کریم داشت. در ابتداى خطبه و درس، آیات قرآن را مى خواند تفسیر آیات را بیان مى کرد. به کودکان و جوانان اهمیت مى داد.
کار دوم او برپایى نماز جمعه بود. پیش از آن نماز جمعه تنها در برج البراجنه بیروت به امامت دکتر محمد صادقى تهرانى اقامه مى شد. ابتدا از طرح نماز جمعه استقبال نشد، چون بعضى از فقهاى شیعه وجوب نماز جمعه را در زمان حاکم عادل (امام معصوم یا تالى تلو او در عصر غیبت) معتبر مى دانستند. گاهى 5 یا 7 نفر براى نماز جمعه حاضر مى شدند تا آنکه به تدریج جمعیت نمازگزاران افزایش یافت. نماز جمعه با وجود کمى علما در منطقه فرصتى مناسب براى تجمع مؤمنان، جداى از فضیلت و ثواب آن، بود. نماز جمعه ثمرات بسیارى داشت، از آشنایى مؤمنان با یکدیگر، همکارى در بعد اجتماعى، مطرح شدن شئون سیاسى مختلف در منبر نماز جمعه و رشد جماعت مؤمنان و تربیت آنان در مجالس.
راغب سالها بعد و با اشغال جنوب لبنانتوسط اسرائیل، به اقامه نماز جمعه ادامه داد و اعتقاد داشت یکى از پیامهاى اصلى نماز جمعه این است که به مسلمان بیاموزد با دشمن متجاوز همکارى نکنند و روز جمعه از مهم ترین روزهایى است که با بهره گیرى از آداب آن، مى توان جامعه را بر اساس اصول و معیارهاى صحیح ساخت و به صفوف مسلمانان انسجام بخشید.[16]
سفر به ایران
راغب حرب در خرداد ماه 1361 براى شرکت در کنفرانس نهضتهاى رهایى بخش عازم ایران شد. برنامه هاى این سمینار که نمایندگان بیش از 350 هیئت نزدیک به صد کشور اسلامى، آسیایى و آفریقایى در آن شرکت داشتند، یک هفته به طول انجامید. این هئیتها به دعوت واحد نهضتهاى آزادى بخش سپاه پاسداران انقلاب اسلامى به ایران مسافرت کرده بودند.[17]
حمله اسرائیل به لبنان با برگزارى کنفرانس هم زمان بود. ارتش رژیم صهیونیستى با هدف اخراج رزمندگان فلسطینى از لبنان، روى کار آوردن رئیس جمهور مسیحى طرفدار اسرائیل و کاستن از قدرت نظامى و سیاسى سوریه در لبنان تهاجم گسترده اى را از زمین، هوا و دریا به 0این کشور آغاز و به خاطر عقب نشینى فلسطینیها و جنبش امل تا دروازه هاى بیروتپیشروى کرد. منطقه شیعه نشین «ضاحیه» تنها منطقه اى در بیروت بود که ارتش اسرائیل نتوانست وارد آن شود و این موضوع باعث گردید مجموعه هاى اسلامگرا بتوانند محل امنى براى حفظ اسلحه و نیروهاى خود داشته باشند.
در کنفرانس تهران 79 شخصیت روحانى و غیر روحانى از لبنان شرکت کرده بودند. مهم ترین شخصیتهاى اصولى حاضر در کنفرانس علامه سید محمد حسین فضل الله، شیخ راغب حرب و شیخ صبحى طفیلى بودند. شرکت کنندگان لبنانى خواستار کمک فورى ایران به مردم لبنان گردیدند.[18]
ادامه مقاومت
شهید راغب حرب پس از کنفرانس به جنوب لبنان بازگشت تا از جریان به طور کامل مطلع شود. جماعت مسلمین و اغلب مسلمانان به دنبال راحتى بودند. شعله مقاومت ملى لبنان را راغب حرب براى اول بار در جبل عامل برافروخت و مقاومت در همه مساجد و در مراسم مذهبى خصوصاً در عاشورا رشد کرد. اولین گامى که راغب در جبشیت برداشت، اعلام احکام دینى در خصوص وجوب جهاد و دفاع از اسلام در مقابل دشمن بود.
با حمله اسرائیل در سال 1361ش (1982م)به لبنان و اشغال این کشور، در جنوب لبنان علمایى مانند سید عبدالمحسن فضل الله، شیخ راغب حرب، شیخ حسین سرور و دیگران از روستاهاى خود پس از اشغال بیرون نیامدند. شیخ راغب حرب به انتفاضه مردمى دست زد.[19]
آشنایى بیشتر با انقلاب اسلامى ایران
راغب حرب در همان سال بار دیگر به ایران سفر کرد. هدف او آشنایى با انقلاب اسلامى ایران بود. او وارد شهر قم شد و چند ماه در این شهر مقدس به سر برد. وى در کنگره ائمه جمعه و جشنهاى دهه فجر سال 1361 شرکت کرد و در هفته قدس براى تبلیغ انقلاب اسلامى به کشورهاى عربى و آفریقایى مسافرت کرد.[20]
آیت الله حاج شیخ على کورانى عاملى که در سفر دوم راغب حرب به ایران همسفر ایشان بود، در این خصوص مى گوید:
«من و شیخ راغب حرب در کنفرانس ائمه جمعه شرکت کردیم. شهید بزرگوار در تهران جهت اهداى خون به رزمندگان اسلام به یکى از پایگاه هاى انتقال خون مراجعه کرد. آن گاه عازم اهواز و منطقه عملیاتى جنوب شدیم. سابقه آشنایى ما به قبل از پیروزى انقلاب اسلامى ایران برمى گردد. در سال 1398ق (1357ش، 1978م) مدتى در درس تفسیر اینجانب که در منزلمان در شهر صیدا در جنوب لبنان برگزار مى شد شرکت کرد. ایشان از علاقمندان و طرفداران انقلاب اسلامى ایران بود. قبل از پیروزى انقلاب در برگزارى اولین تظاهرات در بیروت همزمان با روز عاشورا و در حمایت از انقلاب اسلامى با ما همکارى داشت.»[21]
دستگیرى و شکنجه
نیروهاى اشغالگر افزایش نقش روحانیون و اقدام آنان براى بسیح مردم علیه اسرائیل را دریافتند. از برجسته ترین این روحانیون راغب حرب بود که حرکت بسیج عمومى را در جبشیت علیه اسرائیل آغاز کرد. اشغالگران تلاش کردند بر او فشار آورند. یک افسر اسرائیلى براى گفت و گو با وى به خانه اش رفت، اما او از دست دادن با افسر خوددارى کرد. راغب حرب در آن زمان جمله اى گفت که بعدها شهرت یافت:
«مواضع ما سلاح ماست و دست دادن با دشمن به معناى به رسمیت شناختن اوست.»[22]
جبیشت از اولین روستاهایى بود که با تعالیم وى رو در روى اسرائیل ایستاد و تمام کالاهاى اسرائیلى را تحریم کرد و زن و مرد در بیرون راندن مزدوران صهیونیست کوشش فراوان کردند، اسرائیل که متوجه شده بود پیروى کردن مردم از شیخ براى آنها گران تمام مى شود و شیخ هم رادمردى سخت و انعطاف ناپذیر است و افکارش بدون شک اهداف اسرائیل و آمریکا در لبنان و منطقه را پایمال خواهد کرد، تلاش کرد به گونه اى نهضت نوپاى انقلابیون لبنان را سرکوب کند، به گونه اى که دیگران بهراسند و از صحنه نبرد منزوى و خارج شوند.[23]
نیروهاى صهیونیستى شب جمعه 28 اسفند سال 1361 (8 مارس 1983م) منزل شیخ راغب حرب امام جمعه جبشیت را با زره پوش محاصره و او را دستگیر و به مکان نامعلومى منتقل نمودند. پس از انتشار خبر دستگیرى امام جمعه جبشیت که در عین حال عضو هیئت شرعى مجلس عالى اسلامى شیعیان لبنان بود، اهالى جبشیت پس از اعتصاب و تظاهرات در مسجد شهر تحصن کردند. پس از آن اهالى روستاهاى نبطیه دست به اعتصاب زدند و مؤسسات و مدارس و مغازه ها تعطیل شد. با اعتصاب سراسرى مردم نبطیه، نیروهاى اسرائیل در جنوب لبنان به حال آماده باش درآمدند. اول فروردین 1362 مسلمانان شهر نبطیه طى تظاهراتى ضمن محکوم کردن اشغال جنوب لبنان توسط صهیونیستها و دستگیرى شیخ راغب حرب و دیگر مردم جنوب لبنان، خواستار آزادى امام جمعه جبشیت شدند. 2 فروردین 1362 (11 مارس 1983) علماى جنوب لبنان تحصن خود را به عنوان اعتراض به دستگیرى شیخ راغب حرب در حسینیه نبطیه آغاز کردند و طى بیانه اى خواستار آزادى امام جمعه شهر جبشیت شدند. در پى اعتصابات در نبطیه و جبشیت مردم منطقه بعلبک نیز دست به اعتصاب زدند و مغازه ها، مدارس و ادارات دولتى را تعطیل کردند. مردم شهرهاى جنوب لبنان به خیل عظیم اعتصاب کنندگان پیوسته و سرانجام شیخ راغب حرب پس از 17 روز اسارت عصر روز یک شنبه 14 فروردین 1362 (25 مارس 1983) آزاد شد. او پس از آزادى گفت: نیروهاى صهیونیست چشم مرا بستند و دست بسته یک شب در شهر نبطیه نگه داشتند. آنها گفتند مى خواهند مرا به زندان انصار منتقل کنند، ولى مرا به صیدا بردند. بعد به مدرسة الشجره مرکز فرماندار نظامى اسرائیل در شهر صور بردند. آنجا بازداشت بودم تا روزى که مرا آزاد کردند. صهیونیستها در بازجویى نظر مرا درباره صلح، شناسایى متقابل و مصلحت اسرائیل پرسیدند. پاسخ من این بود که هر انسان مصلحت خود و وطنش را مقدم مى داند.
شیخ راغب حرب همان روز به شهر خود رفت. در میان استقبال هزاران نفر که شعار الله اکبر سر مى دادند، وارد جبشیت شد. به مسجد رفت و طى سخنانى گفت:
«من بسیار خوشحالم که با شما ملاقات مى کنم... بهترین جمله اى که مى توانم در اینجا بر زبان آورم کلمه «لا اله الا الله» است همچنان که مسلمانان هنگام پیروزى و ورود مکه آن را بر زبان آوردند.»[24]
راغب حرب پس از آزادى گفت:
«ادامه جنبش امل مردمى براى ثمر بخش بودن قیام همگانى و آزادى لبنان از وجود اشغالگران ضرورى است. وى افزود امیدوارم بتوانم با برادران مجاهد خود براى تحقق هدف هایمان با تمام وسایل موجود در راه صحیح گام برداریم. آزادى من به فضل خدا و تلاش مردم خداپرست که به مقابله با صهیونیست ها پرداخته اند، انجام گرفته و توکل بر خدا و تکیه بر خود بهترین وسیله براى رویارویى با دشمن و رسیدن به پیروزى است. صهیونیست ها از من خواستند در برابر آزادیم با آن ها همکارى کنم ولى من این پیشنهاد را رد کردم و به آن ها گفتم باید بدانید بدون هیچ شک و تردیدى به مبارزه خود علیه شما ادامه خواهم داد. صهیونیست ها درباره امام خمینى و این که به هنگام دیدارم از ایران با وى ملاقات کرده ام از من سؤال کردند که در جواب آن ها گفتم بله، الحمد لله از راهنمایى هاى ایشان برخوردار شدم. آن ها هم چنین درباره نقش امام خمینى و درجه پایبندى ما به رهبرى ایشان سؤال کردند. گفتم امام خمینى مرجع دینى ما محسوب مى شوند و از آن جایى که وى نائب امام مهدى مى باشد ما ملزم به اجراى امر و نهى ایشان مى باشیم.»[25]
خبرنگار روزنامه ملیت ترکیه طى مقاله اى در مورد دیدارش از لبنان خاطر نشان کرد:
«کسى که اسم وى بیش از دیگران در جنوب لبنان به گوش مى رسد شیخ راغب حرب است. تصاویر وى تمام در و دیوار جنوب لبنان را پوشانده است. از سازمان امل گرفته تا حزب الله لبنان و حتى سازمان جهاد اسلامى شیخ راغب حرب را از آن خویش مى دانند. اکثر سازمان هاى شیعه لبنان علاقه زیادى به شیخ راغب حرب نشان مى دهند و او را سایه امام خمینى در لبنان مى دانند.»
شهید شیخ راغب حرب طى مصاحبه اى که با خبرنگار مذکور در منزلش واقع در حوالى نبطیهداشت، اهداف مبارزه خود را این گونه بیان داشت:
«تا به امروز در مقابل صهیونیست ها که با اشغال اراضى و مناطقمان در تلاش نابود کردن ما هستند، با چنگ و دندان مقاومت کرده ایم و تا ریشه کن کردن آنان هم از پیر و جوان و کودک گرفته تا زنان به مقاومت خود ادامه خواهیم داد. ما مى دانیم که اشغال گران قدس در صورت عقب نشینى از این سرزمین ها این مناطق را به دریاچه اى از خون تبدیل خواهند کرد. نابودى آنان و قطع موجودیتشان از سرزمین هاى اشغالى فلسطین وظیفه تمامى مسلمین جهان ا ست. تا به امروز ما فقط در برابر نیروهاى اشغالگر قدس مقاومت کرده ایم بعد از این روش هاى دیگرى را به کار خواهیم برد. اگر همراه ما باشید طرز استفاده از این شیوه ها را خواهید دید، تنها هدف ما مسلمانان لبنانى و فلسطینى رهایى کامل بیت المقدس از چنگال صهیونیست هاست.»[26]
شرکت در کنفرانس جنایات صدام
شهید راغب حرب آخرین بار اواخر سال 1362ش براى شرکت در کنفرانس جنایات صدام که از سوى مجلس اعلاى شیعیان عراق در تهران برگزار شد، به ایران مسافرت و در این کنفرانس سخنرانى کرد که فرازى از آن چنین است:
«... شاید برخى از کسانى که در این جا گرد آمده اند فقط از طریق مطبوعات با جنایات صدام آشنایى مختصرى پیدا کرده باشند، لیکن ما خود گرفتار جنایات صدام بوده ایم. جنایات صدام منحصر به مردم عراق نیست و شامل حال همه مسلمین جهان مى باشد و من هر وقت درباره شهر نجف اشرف مى اندیشم، سابقه تاریخى آن در ذهنم مجسم مى گردد. نجف اشرف شهرى که گهواره علم و مرکز تجمع طلاب علوم و پرچمداران هدایت بوده در محاصره نیروهاى صدام قرار گرفته و تعداد قابل ملاحظه اى از علماى این شهر به شهادت رسیدند و برخى دیگر پیوسته تحت تعقیب مى باشند. ما هر کجاى دنیا قرار گرفته باشیم همواره اخبار جنایات صدام در حق ملت مسلمان عراق را دریافت مى کنیم...»[27]